کارمند متاهلم زیرخوابم شد (۲)

1401/09/07

...قسمت قبل

سلام دوستان . فبل از اینکه ادامه خاطره رو براتون بنویسم از نظرات ارزشمند شما همراهان خوب ممنونم . در ضمن این خاطره واقعی است و برام اتفاق افتاده .
… همچنان که سمیه داشت کیر سیخ شدمو لمس می‌کرد، دوباره بغلش کردم و لبهامون به هم چسبید . دستمو بردم زیر تاپ کوتاهش و روی کمرش گذاشتم . برای اولین بار پوست تن سمیه رو لمس میکردم و این برام خیلی هیجان بخش بود . سمیه در لب بازی واقعا استاد بود و این کارو با ظرافت و هوشمندانه پیش می‌برد و هر لحظه منو با شهد لباش مست تر می‌کرد. ناخودآگاه دستمو بردم زیر دامن کشی کوتاهش و باسن خوش فرمش رو تو دستم گرفتم و فشار دادم . وااااای بعد از لمس کامل باسن و دست کشیدن به لای کونش ، متوجه شدم شرت پاش نیست . خدای من ، این دختر داغ تر از اون چیزی بوده که من تصور می‌کردم. انگشت فاکم داخل شیار کونش بود و سوراخش رو ماساژ میدادم و لای لب بازی صداه آه کوتاهی از درون سینه سمیه خارج میشد . انگشتمو به طرف پایین تر هدایت کردم و به ناحیه شیار کص سمیه رسید . چقدر داغ بود . سمیه با گاز گرفتن لبام بهم فهموند که داره لذت میبره و دوسداره زودتر به کصش برسم . وسط آشپزخونه یه میز کوچک چهارنفره غذا خوری بود . یکی از صندلی ها رو بیرون کشیدم و یک پای سمیه رو روی صندلی گذشتم و خودم دو زانو مقابلش روی زمین نشستم . با دیدن کص تمیز و تپل سمیه فیوز پروندم … خدایا … تو عمرم همچین کصی نده بودم . بدون خط و خش و سفید و صاف … در یک پهنه سفید یکدست فقط یک شیار باریک ، یک خط . یه بوسه از روی کصش کردم و با دو انگشت لای خط کصشو باز کردم… بی اراده صدای بلند واااااای از دهنم خارج شد …
س : جووووون … پسندیدی عشقم ؟
ج: پسندیدم ؟ بی نظیره … محشره … این کص منو دیوونه میکنه
سمیه در حالیکه موهامو نوازش می‌کرد گفت : مال خودته عشقم … فقط خودت …
ج : مرسی نفسم … امیدوارم لیاقتشو داشته باشم
س : عزیزمممم … تو بهترینی … مدتها بود دنبال یکی مثل تو بودم … حالا هم به آرزوم رسیدم
دیگه نتونستم در مقابل این همه زیبایی طاقت بیارم … صحبت اضافی جایز نبود … تمام وجودم تمنای چشیدن طعم کص ناز سمیه بود با اون لبهای خیس … انگار لبه های خط کصش رو رژ لب تر کن زده باشه … از خیسی کصش برق میزد … با ولع لبهامو به کصش چسبوندم و با زبونم مشغول کند و کاو و اکتشاف درون کص عشقم سمیه شدم . واقعا خوش طعم و خوش بو … داشتم با کصش عشق بازی می‌کردم و فشار دستهای سمیه بر سرم منو از درستی کارم مطمئن می‌کرد… آنقدر گرم لب بازی با کصش بودم که متوجه نشده بودم صدای آه و اوه و حرفای سکسی سمیه کل فضای آشپزخونه رو پر کرده … یهو بخودم اومدم دیدم سمیه با ناله شهوت انگیزی ، حرفهایی میگه که تصور نمیکردم ازش بشنوم …
س : اوووووه بخور عشقم … دوسش داری ؟ کص زنتو دوسداری ؟ بخور کص جنده تو … بعد از این میشم جنده خودت … آههههه بخوووورر … آبمو سر بکش تا مستت کنه … واااای جوااااد
با گفتن چنین جملاتی سرم رو به شدت فشار میداد به سمت کصش … گردنم درد گرفته بود ولی باید به اوج میرسوندمش و بدتر اینکه خودمم سیر نمی‌شدم، دلم میخواست ساعتها اون کص ناب رو بخورم …
صدای آه و ناله های سمیه بیشتر شده بود کم کم داشت به اوج خودش نزدیک می‌شد و اینو براحتی هم از صداهاش و هم از حرفاش می‌فهمیدیم
س : اوووووف … آره … بخورش … دوسداری منو بکنی ؟ دوسداری کیر کلفتت بره تو کصم و جرم بده ؟ دلت میخواد منو جنده خودت کنی ؟ وااااای بخور … کصکش بخور … بخاطر تو حاضرم به همه بدم … وااااای … آخخخخخخ … جوااااااد …
با لرزش شدیدی سمیه ارگاسم شد و باورم نمیشد یهو این حجم از آب رو بپاشه تو دهن و روی صورتم … تو عمرم حتی تو فیلمای پورن هم شاهد اینجور ارگاسمی نبودم … این زن خود حشریت بود … داغ و پر از شهوت …
نتونست سر پا بمونه و خودشو انداخت تو بغلم در حالیکه به تندی نفس میزد و چشماش از شدت خماری نیمه باز بود … لبهای خیس از آب کص سمیه رو روی لبهاش گذاشتم … تند تند میگفت : مرسیییی مرسیییی ، تا عمر دارم کنیزتم … تا حالا اینجوری حال نیومده بودم … مرسییییی عشقم …
بعدها فهمیدم که خوردن کصش از طرف پارتنرش از آرزوهای تحقق نیافته اش بوده … شوهر دیوثش حتی در حد یک بوسه خالی هم کصش رو تا حالا نچیشده … یارو از اونایی هست که با سلام و صلوات و ذکر ، زنشو میکنه و ظاهرا تو دو دقیقه آبشو خالی میکنه و میکشه کنار … و اساسا از اون تیپهایی است که در عین حالی که زنشو دوسداره ولی معتقده زن نباید حال بیاد … اگه لذت سکس رو فراتر از وظیفه شوهرداری حس کنه به انحراف جنسی و اخلاقی کشیده میشه …
کصکش ریدم به فلسفه ات … زن به این قشنگی رو با همین کصشعرای الکی وادارش کردی که به فکر شخص دیگه ای باشه تا بتونه ارضاش کنه …
بگذریم …
بعد از چند دقیقه که نفس سمیه تو بغلم جا اومد و تو این چند دقیقه هر چی جملات عاشقانه بلد بودم تو گوشش نجوا کردم … سمیه رو تو بغل گرفتم از زمین بلندش کردم … دوتا دستاشو دور گردنم حلقه کرده بود و از این حرکت من به وجد اومده بود با خنده های قشنگش حال خوبشو ابراز می‌کرد و یجورایی هم خودشو برام لوس می‌کرد…
س : جوااااد ؟ منو کجا میبری ؟ میبری بکنی ؟ نهههه … نکن لطفا … من شوهر دارم … درسته کصم کیرتو میخواااااد ولی آخه اینجوری جنده میشم … دوسداری منو جنده کنی ؟
ج : آره عزیز دلم … تو رو جنده و زیر خواب خودم میکنم … از آب کیرم سیراب و مستت میکنم … کاری میکنم هر لحظه دلت برا کیرم تنگ بشه و دنبال فرصت باشی شوهر دیوثت رو از خونه بیرون کنی تا بیام کص و کونت رو جر بدم …
س : وااااای جوااااد … کونمم میخواااای ؟ نمیتونم … جر میخورم
ج : نگران نباس عشقم … حالا حالا وقت زیاد داریم یجوری بازش میکنم آب تو دلت تکون نخوره و بشی جنده کونی خودم
در این لحظه رسیده بودم به اطاق خواب و به آرامی گذاشتمش روی تخت … خودمم روش دراز کشیدم و یخورده وزنم رو انداختم روش … سمیه سفت بغلم کرد و دوباره مشغول لب بازی شدیم … واقعا لحظات بقدری برام لذت بخش بود که نمیخواستم هیچ لحظه ای رو از دست بدم و با دستپاچگی بخوام کیرمو بزنم تو کصش … یه حس عاشقانه در من زنده شده بود که برام تازگی داشت … هر چند در زندگی زناشویی خودم کم و کسری عاطفی و سکسی نداشتم ولی این جنسش متفاوت بود … یک حس سرشار از شهوت توام با عشق … نمیتونم بیشتر از این حس و حال اون لحظه رو وصف کنم … عالی بود …
حین عشقبازی سمیه رو کامل لختش کردم و خودمم هر چی تنم بود با عجله کندم … فقط بخاطر اینکه تمام تنم همه وجود بی نظیر سمیه رو لمس کنه … میخواستم با تمام وجود حسش کنم …
از لبهای سمیه با هر جون کندنی بود خودمو جدا گردم هر چند ته دلم حس میکردم هنوز سیر نشدم … این زن هم که کم نمی آورد … تشنه لب بازی بود و این کارو بخوبی انجام می‌داد… شروع کردم به بوسیدن و خوردن لاله گوش و گردن و کم کم رسیدم به سینه های سفت و هشتاد و پنج سمیه … با نوک برآمده و صورتی و یک هاله قهوه ای کم رنگ در اطراف نوک … واااای قطعا بهشتی که میگن همین جا بوده … چقدر خوش طعم و خوردنی … صداهای شهوت انگیز سمیه هم آتش درونی منو شعله ور می‌کرد و با ولع بیشتری سینه هاشو میخوردم و بعضی وقتا یه گاز کوچولو میگرفتم که با جیغ کوتاه و ریز پاسخ میداد … کم کم به سمت پایین کشیده شدم و دور نافش رو زبون زدم و بوسیدم … یکی از جاهایی که منو به حد اعلا حشری میکنه فاصله بین ناف و انتهای شیار کص زنهاست … نمیدونم چرا اینقدر به این قسمت علاقه دارم … زیر نافش رو حسابی لیس زدم و یه خط در میون انتهای شیار کص رو زبون میزدم تا اینکه سمیه با فشار به سرم بهم فهموند برم سراغ کصش … پاهاشو کامل برام باز کرد و تازه فرصت پیدا کردم با دقت و فراغت بیشتری نظاره گر این شاهکار خلقت باشم … واقعا این کص حرف نداشت … یه کص تمیز و بدون حتی یک تار موی زائد… رنگ درون کصش صورتی روشن خاصی بود و بی اراده آدمو به خوردن دعوت می‌کرد…
ج : واااای جنده این کص حیفه بخوای با کیر جرش بدی … این کصو فقط باید بوسید و لیس زد … این کصو باید نازشو کشید …
س : این کص مال خودته عشقم … هر جور دوسداری ازش لذت ببر .‌‌… کامل در اختیارته …
بعد از کمی خوردن کص ناز سمیه و آب ریزش زائد الوصف اون کص حشری … دیگه طاقت نداشتم … وقتش رسیده بود که لذت یه گایش حسابی رو از اون کص جادویی ببرم … کیرم در سفت ترین حالت خودش ، در حال انفجار بود … خودمو بالا کشیدم و دوباره لبهای قشنگ سمیه رو به دهن گرفتم … کیرم روی شیار کص سمیه قرار گرفته بود و این تماس و آشنایی اولیه بین کیر و کص باعث شد یه آه عمیق از دهن سمیه خارج بشه … سمیه با حالتی شیطنت آمیز پس از چشیدن لبام که آمیخته با طعم آب کصش بود ، گفت : اوووومممم … آب کص هم خوش طعمه هاااا … حالا میفهمم چرا مردا اینقدر دوسدارن بخورن … خاک تو سر حاج محمود ( شوهرش) که خودشو از این نعمت محروم کرده …
ج: بذار تا آخر عمرش هم محروم بمونه وگرنه نمیذاره به من برسه … همه شو میخوره تموم میکنه 😉
داشتم کم کم کیرمو به سمت سوراخ کص سمیه هدایت میکردم که یهو پاهاشو جمع کرد و مانع از ادامه جستجوی کیرم در شیار کصش شد …
س : عشقم ؟ نمیخوای قبل کردن بخورمش ؟
ج : عزیزم حشرم خیلی بالا رفته … میدونم پست اول که بکنمت آبم زود میاد … بذار واسه پست دوم که با لبات دوباره سیخ بشه و اونوقت حسابی بگامت …
س : اوکی عشقم … پس این پست اول رو نریز توش … دوسدارم موقع اومدن آبت برات بخورمش … دوسدارم آبتو بریزی تو حلقم طعمشو بچشم …
واااای این حرفش دیوونم کرد …‌. چیزی که تا حالا زنم راضی نشده برام انجامش بده و جزو آرزوهام بود … دیگه طاقتم سر اومد و با عجله از روش بلند شدم … پاهاشو دادم بالا و سر کیرمو گذاشتم در سوراخش و آروم فشار دادم … کیرم ۱۸ سانته و کلفت به حساب میاد … سر کیرم بخاطر آبریزش مداوم کص سمیه رفت تو … اما چشمای گرد شده سمیه حاکی از ترس و یا درد داشت …‌. گفت : عزیزم یواش … میترسم
بی توجه به حرفش کمی فشار دادم و تا نصفه رفت داخل … سمیه با صدای بلندی گفت : اووووووف … محمود کصکش کیر به این میگن … بیا و ببین زنت داره جر میخوره … تو این لحظه دوباره روی سمیه خوابیدم و لبامو به لبهاش چسبوندم و در همون حالت شروع کردم به زدن تلمبه های ریز تا کیرم بتونه داخل کص بشدت تنگ سمیه برای خودش جا باز که … سمیه پاهاشو کامل باز کرده بود و یه کم هم به سمت شکمش کشیده بود تا کصش تا جایی که میتونه باز بشه و کمتر درد بکشه … بالاخره با حرکت های ریز رفت و برگشت همه کیرمو تو کصش جا کردم و کمی متوقف شدم تا به حجم کیرم عادت کنه … یهو دیدم داره زیرم کمرشو تکون میده و سعی میکنه خودش رفت و برگشت کیر رو شروع کنه … چشماش باز خمار شده بود و با نفسهای تند میگفت : جوااااد … منو بگا … جرم بده … کصمو داغون کن … کیرتو میخوااااام …
همینا کافی بود که منو دیوونه کنه و شروع کردم به تلمبه زدن … اولش چندتا آروم و بعدش تلمبه های وحشیانه … تا ته میزدم … صدای برخورد شکمها مون با صدای جیغ های بلند شهوتناک سمیه و صدای برخورد خایه هام به پایین کص سمیه ، فضای اطاق رو پر کرده بود … دیگه حساب کار از دستمون در رفته بود … هر چی به زبونمون میومد به هم میگفتیم … من به اون جنده میگفتم … اون به من دیوثِ بکن خودم …
س : دیوث ، بکن جنده تو … جرش بده … تو دیگه صاحب منی … منم جنده توام …‌. هر وقت خواستی بیا منو بکن … بیا پیش شوهرم جرم بده بذار اون کصکش یاد بگیره گاییدن چطور میشه … وااااای دارم میمیرم… یکی بیاد بذاره تو کونم … یکی هم بده تو دهم بخورم براش
ج : اوووووف جنده دوسداری ؟ هوس کردی چند نفری بکنیمت ؟ دلت میخواد بیام با شوهر بی غیرتت دوتایی بکنیمت ؟
س : آره … آره بخدا … راضیش میکنم بیای پیشش منو بکنی … واااای اصلا دلت هر کیو خواست بیار با هم منو بگایید…
ج : اوووووه تو جنده مادر زاد خودمی… عاشقتم … پیش شوهرت میگامت… بعدشم میذارم تو کون شوهر کونیت … خوبه ؟
س : آره … دوسدارم … خیلی میخوام جلوی من تا ته بذاری کونش و جرش بدی … منم بذارم دهنش برام بخوره
ج : واااای سمیه دارم میام …
س : عشقم زود باش … بده دهنم …
بلافاصله کشیدم بیرون و سمیه از زیرم خودشو کشید بیرون و سریع کیرمو وارد دهانش کرد … با دستاش تخمامو نوازش می‌کرد و کیرمو کاملا حرفه ای ساک میزد … لحظه ای طول نکشید که با نعره ارضا شدم و همه وجودم تو دهن سمیه خالی شد … سمیه دست بردار نبود هر چی آب می‌ریختم تو حلقش ، قورت میداد و کیرمو عین یه پمپ قوی میک میزد … یهو انگار حالش خراب شد … بدنش به لرزش شدیدی افتاد … سمیه با خوردن کیرم ارضا شده بود … نگو خوردن کیر هم یکی دیگه از آرزوهاش بوده که شوهرش ازش دریغ کرده …‌ دوتایی روی تخت و تو بغل هم ولو شدیم … به تندی نفس می‌کشیدیم و نای هیچ حرکتی رو نداشتیم …

ادامه دارد…

نوشته: جواد


👍 75
👎 7
184501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

904478
2022-11-28 01:32:19 +0330 +0330

داستانت باور پذیر نیست کسی که تو چشمه آنقدر راحت وا نمیده

1 ❤️

904501
2022-11-28 03:53:24 +0330 +0330

مگه اصلا مردی داریم که زن بخاد کیرشو بخوره ولی مرده نذاره؟ این یکی حرفت هیچ رقم توی کون من جا نمیشه

3 ❤️

904511
2022-11-28 07:25:31 +0330 +0330

خیلی عالی بود مرسی

0 ❤️

904531
2022-11-28 10:26:35 +0330 +0330

سمیه کیرم دهنت

1 ❤️

904538
2022-11-28 11:26:35 +0330 +0330

آرزو به دل موندیم یه کیر زیر پونزده سانت توی شهوانی داستان بنویسه
همه از دم بکنِ دن بیلزریان

8 ❤️

904556
2022-11-28 16:47:48 +0330 +0330

مردایی که مخصوصا میزارم خانومشون منش شرکت بشم می‌دونم خانومشون واسه جلب نظر رئیسش همه کار می‌کنه و باهاش کنار اومدن که زنشون با بقیه تقسیم کنند

1 ❤️

904558
2022-11-28 18:18:30 +0330 +0330

چون اسمش سمیه هستش باور میکنم 😉

1 ❤️

904564
2022-11-28 19:26:19 +0330 +0330

اصلا تو کتم نمیره واقعی باشه
داداش بگو یک داستان تخیلیه خودت رو راحت کن تا ماهم تصور کنیم که توی تخیلت چی میگذره

0 ❤️

904565
2022-11-28 19:28:48 +0330 +0330

اصلا تو کتم نمیره واقعی باشه
داداش بگو یک داستان تخیلیه خودت رو راحت کن تا ماهم تصور کنیم که توی تخیلت چی میگذره

0 ❤️

904580
2022-11-28 19:54:33 +0330 +0330

فقط مهندس من توی نوشته ۱و۲ دیدم نوشتی، اطاق عزیزم انصافا نمیدونی تاالان که اطاق نیست درستش اتاق هست

0 ❤️

904585
2022-11-28 20:43:23 +0330 +0330

منتظر ادامه شم. دمت گرم

0 ❤️

904594
2022-11-29 00:33:25 +0330 +0330

خسته نباشی
داستان بود نه خاطره به چند تا دلیل اول اینکه شما آدم بودی یا فرشته ، مامور براورده کردن آرزوهای یک زن حشری
زن مسئول یک شهر زیر خواب یک مسئول ارشد یک اداره ، دوبار پشت کامپیوتر اومد گفت بکن توش به همین راحتی ، دوم اینکه قبل از نوشتن پورن هاب نرو
سوم یه زن هیچوقت در اکثر مواقع توی این مورد مطمئنم چون شوهر سرشناسی داری بکنش و نمیبره خونه
مهمترین دلیلم میشه چهارم تو کیرت هیجده سانت و کلفته کیر شوهرش کوچیک بوده ،
و در اخر سخنی با نویسنده ، ماجرا از این قرارع که این اقا تو اداره مزاحم زنه شده خبرم نداشته شوهرش چکارست ، زنه هم به شوهره گفته ، شوهرشم داده تا میتونن بهش تجاوز کنن تا هوس مزاحمت به نوایس مردم و نکنه

3 ❤️

904609
2022-11-29 02:58:12 +0330 +0330

بنظرم اونی که کونت گذاشته اسمش محمود بوده خخخخخ بچه کونی

0 ❤️

904613
2022-11-29 03:38:40 +0330 +0330

لحظات قشنگی رو توصیف کردی منتظرم ادامشو ببینم

0 ❤️

904685
2022-11-29 18:32:00 +0330 +0330

گفت حاج محمود؟؟؟ یعنی زن احمدی نژادو کردی؟
یه عمره کوس کردیم تا حالا این اسیدی که تو این سایت شهوانی رو به گند کشیده یعنی پاشیدن آب کوس موقه ارضا مواجه نشدیم!پسر یارو شاشیده تو صورت و دهنت
راستش داستانت با اینکه همش سکس بود نمیدونم چرا یه ذره هم منو شهوتی نکرد شاید یه دلیلش تکرار بیش از حد دو کلمه سمیه و کوس بود یه دور خودت داستانت رو بخون متوجه میشی که باید این دو تا کلمه رو کم میکردی
نمیدونم چرا توی این تیپ داستانا که اصرارم دارین بگین خاطرس باز همش اصرار دارین از جمله هایی ایتفاده کنین مث اینکه وای یه عمر دنبال یکی مث تو بودن وای تو بهتر از همه مردا میکنی وای تا حالا اینجوری کوسم رو نکرده بودن وای تو از همه مردا سری وای… و همیشه هم سراینده داستان از لحاظ کلفتی کیر و سفتی کمر و سکس بلدی و جر دهندگی و حال آوری شیش سر و گردن از شوهر طرف یا بکنای قبلی طرف بالاتره

1 ❤️

904747
2022-11-30 04:09:40 +0330 +0330

👍

0 ❤️

904846
2022-11-30 19:42:14 +0330 +0330

هر چقد هم سلام و صلوات و دعا و ذکر شب داشته باشی در برابر کس ناتوانی.مگه میشه یا مگه مردی داریم کس لیس و کس خور نباشه؟؟

0 ❤️

904862
2022-12-01 01:28:03 +0330 +0330

نوش جان قشنگه ادامه بده

0 ❤️

905000
2022-12-02 00:44:15 +0330 +0330

سری بعد که خواستی بری یه بسته انتی هیستامین با خودت ببر اگه کص سمیه جونت اب ریزش داشت بده بخوره

1 ❤️

905064
2022-12-02 11:54:01 +0330 +0330

به افتخار هر کی که اسمش سمیه هست.

0 ❤️

905226
2022-12-03 15:45:39 +0330 +0330

نوشتارت عالی بود
درسته یکم مقلته چاشنیش کرده بودی ولی همین ها زیباترش کرده بود

0 ❤️

905687
2022-12-06 18:38:13 +0330 +0330

تا جاییکه گفتی کبرتو که کردی تو گفت حاج محمود بیا ببین به این میگن کیر و … خوب پیش اومدی و فابل قبول بود اما از اینجا به بعد ریدی، کوث کش خان ، ما هم کوص گاییدیم اما ندیدیم و نشنیدیم بکه من جندتم، تو کوص کشی، بکن کون شوهرم و .‌.!
مادر دراااغگو رو گاییدن! خب
گمشووو. جغیست خبرنگار فارس

0 ❤️

905688
2022-12-06 18:54:16 +0330 +0330

عـالی بود ادامـه بده… 😍😉

0 ❤️

905782
2022-12-07 12:29:47 +0330 +0330

ادامه این داستان کی می‌زاری

0 ❤️

905801
2022-12-07 15:09:01 +0330 +0330

واقعا راسته این موضوع؟دخترا با ساک زدن هم اورگاسم میشن؟عجب
یه حرفه‌ای یا یه دختر جواب بده هر چند من تا حالا با صد نفر رابطه داشتم ولی این عجیبه برام

0 ❤️

906199
2022-12-10 19:31:06 +0330 +0330

اوه اوه
یاد خودم و رییس هاتم افتادم
دقیقا خودشه

0 ❤️

909178
2023-01-02 14:38:40 +0330 +0330

کوسکش واقعا بیماری بدی رو داری مسری میکنی این دروغ و بزرگنمایی هایی که میکنی زنان میخونند فکر میکنند سکس باغیر شوهرشون چه خبره
همه تون از کثافتهایی هستید فتوای کثیف صادر میکنید تا زندگی ها بپاشه

0 ❤️

921993
2023-04-05 11:09:09 +0330 +0330

ادامه بده خیلی خوب نوشتی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها