درود به همه دوستان آرش هستم 24 ساله کونی و زنپوش و بی غیرت
این داستان مال خیلی وقت پیش که اولین بار کون دادم.سیزده چهارده سالم بود که با خواهر بزرگم رفتیم بازار خرید یه پسر لاتی دنبال خواهرم افتاده بود که مخش کنه خواهرم منم پا نمیداد ولی یارو خیلی سمج بود و ول کن نبود اصلانم براش مهم نبود من که داداششم باهاشم.منم خیلی شبیه خواهرم هستم و کون خوبی بودم ولی بعدا فهمیدم که کون خوبیم.خلاصه یارو هرچی تلاش کرد مخ خواهرمو بزنه نشد که نشد ولی یارو خونمونو یاد گرفته بود.چن روز بعدش من از خونه در اومدم که برم بیرون دیدم یه موتوری سر کوچه واستاده تا دید من از خونه در اومدم یهو از موتور پیاده شد اومد سمتم نزدیک که شد فهمیدم همون یاروئه. بم رسید گف سلام خشگل پسر مارال چطوره؟(اسم آبجیم) گفتم تو از کجا اسم خواهرمو میدونی گف همون روز که دنبالتون بودم شنیدم باهاش حرف میزدی اسمشو بردی.منم گفتم خوبه ممنون.کوچمون خیلی خلوت بود اون تایم یهو اومد نزدیکم خیلی راحت دستشو از زیر شلوارم برد رو کونم انگشتشو گذاشت رو سوراخم گفت چقدر غیرتی ای تو؟؟بیا بریم کارت دارم.منم اصلا اون کاری که کرد رو بد نمیدوستم حتی حرفی ام که زد رو دقیق نفهمیدم منظورش چیه ولی دیدم با روی خوش اومده گفتم لابد کار داره رفتم سوار موتورش شدم منو برد خونش. یه خونه مجردی معمولی بود. تا وارد خونه شدیم یارو شلوار ورزیشمو خیلی سریع از پام کشید پایین من جا خوردم گفتم چیکار میکنی گفت الان میفهمی خواهر خوشگل.یهو کشید پایین کیرشو نشونم داد گفت این میدونی چیه؟منم خیلی با ادب بودم گفتم دوله زد پس کلم گف مال تو دوله اینو میگن کییر همون چیزی که خواهر احمقت نخواستش حالا تو باید جورشو بکشی.از سرم گرفت فشار داد پایین مجبورم کرد بخورمش خیلی اوق زدم ولی ترسیده بودم یارو از سادگیم سو استفاده کرده بود ولی راستش خیلی ام بدم نمی اومد.کیرش خیلی مردونه بود تقریبن سی سالش بود اولین بار بود کیری غیر خودم میدیدم و خیلی برام جذاب به نظر میرسید.وقتی دیدم به حرفاش گوش بدم چیزی نمیگه و حال میکنه استرسم گمتر شد و بیشتر داشتم به کیرش پی میبردم و بیشتر میفهمیدم که از کیر خوشم میاد.بعد از خوردن درازم کرد و نیم ساعت طول کشید گون باکرمو به روش های مختلف اماده کنه. کیر شو که گذاشت دم سوراخ پاره شدم دادم در اومد اونم تخمش نبود و هی من داد میکشیدم و اونم میگفت جووون بیشتر داد بزن این تاوان داشتن خواهر کصی مث مارال بچه کونی.اونجا دوزاریم جا افتاد که از کینه خواهرم اومده منو میکنه و بم گف تو همین اول بلوغت غیرتتو تو کونت کردم مادرجنده.خلاصه من قبل اینکه فرصت غیرت ورزی پیدا کنم غیرتم تو کونم شده.
فعلا
نوشته: آرش
آرش کونت گذاشته بعد از اینکه دنبال خواهرش افتادی😂😂🤣😝
به جای داستان چرت تایپیک بزن که آرش کونی هستی. خودم مشتری میشم برات
همین کارو یکی با من کرد بخاطر مامانم. مامانم خیلی خوشگل و کردنی بود یه پسر لات دو کوچکمون بود همش دنبال مامانم بود ولی مامانم ازش خوشش نمیومد و پا نمیداد بهش. اونم منو برد خونشون و بجای مامانم منو کرد. هر دو سه روز یبار میومد منو میبرد و کونم میزاشت میگفت بجای کوس مامانت کون تو میزارم
بهم میکقت شورتای مامانمو بپوشم و برم پیشش کونمو میکرد و میگفت کبرم تو کوس و کون مامان و خواهرت کونی
سلام دوستان به پسر زیبا و جذاب جهت رابطه با خانومم نیاز دارم. سنشم بیشتر از ۲۵ سال نباشه. لطفا هر کی هست پیام بده تا شماره بدم عکسشو برام بفرسته. استان خراسان رضوی
✅۱۴۰۱/۴/۲۵، ۱۱:۰۰
چرا اخه این مرتیکه از سادگی تو سواستفاده کرد و کونتو پاره
زن من بهم کون نمیداد،جاش کون داداششو میکردم چندین سال
اصلانم براش مهم نبود من که داداششم باهاشم.منم خیلی شبیه خواهرم هستم و کون خوبی بودم ولی بعدا فهمیدم که کون خوبیم.خلاصه یارو هرچی تلاش کرد
وای …چه خوب که بالاخره به استعداد خدادادی خودت اِشراف پیدا کردی و بعدها فهمیدی کون خوبی داری ، و اگرچه کمی دیر فهمیدی ، ولی مهم اینه که آخرش فهمیدی ، چه خوب میشد همه داستانها مثل شما عاقبت بخیر بشن و بفهمن چه دارایی راهبردی خدا در اختیارشون گذاشته و بتونن بنفع فقرا وعام المنفعه از داشته هاشون بهره ببرند
بهتون تبریک میگمدوست گرامی ، یک لایک بهتون تقدیم میکنم بخاطر اینکه بالاخره علیرغم تمامی موانع موجود و مشغله فکری ولی درنهایت کشف بزرگی کردی که نام شما رو در ردیف دانشمندای بزرگی مثل لویی پاستور و ماری کوری قرار میده
خیلی راحت دستشو از زیر شلوارم برد رو کونم انگشتشو گذاشت رو سوراخم گفت چقدر غیرتی ای تو؟؟بیا بریم کارت دارم.منم اصلا اون کاری که کرد رو بد نمیدوستم
البته ، که اینم فرهنگ بالای شما رو میرسونه و خانواده لاکچری و با کلاسی که توش بزرگ شدین ، با قدرت ادامه بدین و هیچوقت اجساس نکنین کار بدیه وقتی کسی انگشت رو کونتون گذاشت شما تصور کنین مثلا رو سرتون یا جای دیگه ای از بدنتون گذاشته ، مثبت فکر کردن و افکار مثبت یعنی همین
کونم جور خواهرمو کشید
من واقعا به این اتحاد و عاطفه خانوادگی که به این راحتی وظایف و مشغله های همدیگر رو بر عهده میگیرین و بجای همدیگه کارای سخت رو انجام میدین جدا غبطه میخورم ، من تصور میکنم شب عروسی همشیره محترمه ، بدلیل سختی کار اَبوی محترمتون جور دخترش رو کشیده و تازه اونموقع فهمیده چه کون خوبی داشته و نمیدونسته
خیلی موضوع خوبی بود ولی نویسنده مثل غیرتش کل حال و هول داستان رو کرده بود بجای دول توی گونش چون بد نمی دونست این کارا رو
برو کیر تمام خوانندگان تو کس مارال و بعدش هم اون یارو و اون مادر یارو و در آخر چون تو کیر دوستی تو کونت
کاش من جای اون بودم .اونوقت هم خودتو میکردم هم خواهر نازتو
😂 😂 😂 😂