با سلام خدمت دوستان اسم من امیره مستعاره و این داستان واقعیه وبر میگه به دوران 16 سالگیم که داشتم از دبیرستان شبانه روزی برمیگشتم به شهرمون چهار شنبه بود رفت کنار اده اتوبان تهران مشهد ماشین بگیرم برم مشهد یه سه ساعتی وایستادم دیدم ماشین گیر نمیاد رفتم رستوران که غذا بخورم ساعت 2 بعد ظهر بود خلاصه نهار رو خوردم رفتم دوباره کنار جاده در همون هنگام یه تریلی18چرخ ار همون رستوران اومد بیرون وسوار ماشینش شد که بره منم که معطل بودم با سرعت خودم رو رسوندم به او اقاهه گفتم بخشید مشهد میرید گفت چطور گفتم من از صبح معطلم ماشین گیرم نمیاد گف بیا تا ببرمت خلاصه راه افتادیم راهمون طولانی بود ماشین سنگین نهایت سرعتش دیگه 80 کیلومتره یواش میره ساعت 9 شب بود داخل اده بغل یه پارکینگ نگه داشت گفت من دو شبه نخوابیدم یه چرتی زنم راه میوفتیم منم گفتم باشه زد کنار و گفت تونمیخوابی میخوای همونطور باشی گفتم جا نداری یه نفر به زور امیگیره کفت بیا کنار هم میخوابیم رفتم کنارش دراز کشیدم و پشتم و کردم بهش که راحت تر جا بشیم یه ده دقیقه گذشت دیم داره با کونم ور میره اول ترسیدم خودمو زدم به خواب بعد دیدم نه بابا وکن نیس گفتم چکار میکنی کفت بخواب میخواستم ببینم کونت در چه حدیه گفتم در چه حدیه گفت عالیه گفتم میخوای بکنی گفت اره کیه که نخواد
کشیدم شلوارو پایین چراغ ماشین و روشن کرد تا دید گفت به به از کون زنمم بهتره سریع کیرشو در اورد با تفش خیس کرد گذاش دم سوراخ کونم گفتم نکنی توش قش میکنم لاپایی بزن گفت خفه شو بچه کونی زر بزنی میکشمت منم ترسیدم اونم کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم محکم زد تو کونم اونقدر داد زدم و به خودم پیچیدم کفت اگه صدات دربیاد میکشمت منم ناچار ساکت گریه میکردم اونم هه تلمبه میزد همین که ابش اومد تمامشو ریخت تو کونم وتا صبح کیرش تو کونم بود روم خوابیید دوبار دیگه هم منو کرد و ابشو به زور ریخت تو دنم و منم خوردم از ترسش تمام
نوشته: امیر
دبیرستان شبانه روزی؟!!
بعد از تهران ماشین گیرت نیمد بری مشهد ؟!اول اینکه ک.س نگو .دوما به جای اینکه بری ترمینال مث آدم پول بدی سوار شی بیای خو واستادی کنار جاده تریلی سوارت کرده ، کرایشم یه دو سه دست کو.ن بوده دیه ، ناراحتیت چیه دیگه عمو ، همون تریلی با ۱۸ تا چرخش تو کو.نت
فکر کنم نویسنده خارجی تشریف دارند و منت بر سر ما گذاشته و افتخار دادند و داستان را به فارسی ترجمه کردند. وگرنه فضای داستان به ایران نمیخوره!!
کیرش تا صبح تو کونت بود!!!
کسشر نگو برو درستو بخون کوچولو
آخه کدوم پدری میذاره پسرش تنها تو جاده سفر کنه پدر سگ
خیلی داستانت خوب بود.منم دوست دارم جای تو بودم و عششششششق میکردم.کیرشو خوب میخوردم.جووون.
خخخ دیجه باید یطوری کرایه رو باهاش حساب میکردی که مدیون نشی اینو بهش میگن بچه مسلمون حلال خوربنازم به اون مادر قهوه ای که تورو شیر داده
جیییییغ یادم رفت بهت بگم اخه کره خر کدوم بچه۱۶ساله ای جرات داره بره سرجاده باماشین عبوری بره وانگهی مگه جاده تهران مشهد تو قطب شمال هستش که سرکار یکروز کنار جاده وایسادی و یه ماشین نمیومده تو رو بلندت کنه هاااااا
من بودم هم میکردمت هم ولکنت نبودم و تا بازنشستگی غل و زنجیرت میکردم تا داستان کوتاه نوشتن یادت بره!
فقط کس عمت همین
تا صبح کیرش تو کوتا بود دو شب هم نخوابیده بود تو هم نتونستی از دستش فرار کنی
کونی جان
من همون راننده تريليه هستم كس گش چرا دروغ ميگي ؟؟؟ من كي گفتم ميكشمت خودت خواستي كون دادي تازه كونت هم مالي نبود ها يه بارم بيشتر نكردمت خخخخ
ایران مگه دبیرستان شبانه روزی داره؟؟