...قسمت قبل

سلام رامین هستم …

من مثل ربات شده بودم و کاری نمی‌کردم و فقط اشک میریختم اونم دستمو چسبونده بود به کیرش و از رو شلوار محکم می‌مالید بهش و آه و‌ اوف میکرد بعدش دستشو کشید و گفت خودت بگیرش که منم آروم گرفتمش و آهی کشید و گفت فشارش بده فشارش بده کوچولو که یکم فشارش دادم که بزرگ شدنشو تو دستم می‌دیدم واقعا چنان به شلوارش فشار میداد که کم مونده بود شلوارشو پاره کنه که بعد منو بلند کرد و گفت دوست دارم بعد تو لخت شم و مزه بچه به لخت کردنشه و شروع کرد به درآوردن تیشرتم که گریه هام بیشتر شد که گفت تا شب میخوای گریه کنی ؟؟ که منم با التماس گفتم آقا فرهاد تورو خدا ولم کنین برم که یه خنده ای کرد و گفت مگه عقلمو از دست دادم که بچه ای مثل تورو ولش کنم بره هنوز کاری نکردیم که گفتم اگه حامد و محمد بفهمن بدبخت میشم که گفت اونا تو کار خودشوننن نگران اونا نباش که تیشرتمو که درآورد برگردوند و پشتم زانو زد و کونمو از رو شلوار لیس میزد و صورتشو محکم می‌مالید به کونم بعدش شلوار و شورتمو هم یجا درآورد و چشمش که به کونم افتاد یه آه بلندی کشید و گفت سفیدبرفی کی بودی تو بعدش یهو از زمین برم داشت و گذاشت رو تخت و خوابید روم و شروع کرد خوردن سینه هام از یه طرف داشتم له میشدم و از طرفی هم زبری ریشش سینمو اذیت میکرد و پنج دقیقه ای همینجور سینمو‌خورد و برم گردوند و افتاد به‌جون کونم گاز می‌گرفت و لیس میزد شاید بیشتر از یک ربع داشت کونمو میخورد و نمی‌خواست دل بکنه که من گفتم آقا فرهاد تورو خدا بس کنید خسته شدم که سرش رو برداشت و مثل آدمای مست که چشماش خمار شده بود گفت نمیتونم دل بکنم تا حالا هزار تا کوس کردم ولی هیچکدوم به خوشمزگی کون یه پسر بچه نورس نیست بعدش هم سرشو آورد جلو و یه لب محکم ازم گرفت و گفت خوردن کون تو صواب کردن ده تا کوس دختر رو میده و دوباره برگشت و چند دقیقه دیگه هم کونمو خورد و بلند شد دیگه واقعا کیرش داشت شلوارشو جر میداد دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش و گفت حالا کامل راست شده ببین چه رستمیه و بعد هم خندید بعد کمربندشو باز کرد و شلوارشو داد پایین و کیرش مثل فنر پرید بیرون شورتش خیس خیس بود یه شورت طوسی ماماندوز پاش بود پیرهنشو هم درآورد که یه سینه پر از مو داشت حالا با شورت و جوراب جلوم ایستاده بود گفت شورتمو هم تو با دستای ناز و کوچولوت در بیار

خواستم دستمو ببرم تا شورتشو بکشم پایین که گفت صبر کن کیرشو از رو شورتش گرفت و سرمو هم گرفت و کیرشو به همه جای صورتم مالید با این کار خیلی لذت میبرد بعدش گفت حالا درش بیار ملوسک که درش آوردم که رنگم پرید کیر که نه یه لوله پلیکا افتاد بیرون گفت چیه بچه جون چرا کپ کردی بعد دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش و عقب جلو میکرد و آه و اوهش بلند شد
بعدش گفت دو تا دستتو بده به من دستامو گرفت و شروع کرد به خوردن و لیسیدن دستام طوری انگشتامو میخورد که حس میکردم انگشتام داره از جا در مید بعد یه تف انداخت وسط دستم و گفت حالا با دو تا دست به خدمت این رستم برس منم شروع کردم با دو تا دست مالیدن کیرش هر بار که میمالیدم یه آب شفاف غلیظی هم از کیرش میومد بیرون که با اون هم کیرشو میمالیدم همینجور که میمالیدم گوشی آقا فرهاد زنگ خورد که اون طرف اتاق بود اول خواست جواب نده بعد پشیمون شد که خواستم دستمو بکشم که گفت نه نه نه حتی نمیخوام‌ یه لحظه ازت جدا شم بچه جونم بعد برم داشت تو بغلش و رفت سمت گوشیش و جواب داد که از پایین حامد زنگ زده بود که گفت اوستا نمیاین صبحانه که آقا فرهاد هم گفت نه من اینجا خوردم شما بخورین بعد قطع کرد و یه بوس محکم از صورتم کرد و گفت مگه دیوونه ام بچه به این نازی رو بذارم و برم صبحونه بخورم بعد از من پرسید مگه نه که منم که هنوز اشک هام خشک نشده بود هیچی نگفتم که دوباره یه بوس محکم از لبام کرد و گفت مگه نه که منم با سر گفتم آره که یه بوس محکم دیگه هم از صورتم کرد و دوباره برگشت و گذاشتتم زمین و کیرشو داد به دستم و گفت حالا نوبت ساک زدنه! من تا اون روز نمی‌فهمیدم ساک زدن چیه . گفت یعنی وقتشه با اون دهن ناز و نرمت یه حالی به این رستم ما بدی که منم اولش گفتم نه من نمیخورم که گفت نخوری که نمیشه بعد به زور کیرشو به لبام فشار داد و سرش رفت تو دهنم که دیگه نمی‌رفت و تو دهنم جا نمیشد که گفت کوچولو یکم بیشتر دهنتو باز کن وقتی نگاه کرد دید همه دهنمو باز کردم و کم مونده دهنم جر بخوره که خندید و گفت نه مشکل از تو نیست انگار این کیر ما خیلی بزرگه بعدش نشست رو تخت و گفت عیب نداره بهم گفت دراز بکش و کیرمو بگیر دستت و مثل بستنی لیسش بزن که منم همین کار رو کردم و از دست کیرش که تو دستم هم جا نمیشد. گرفتم و شروع کردم به لیس زدن که یه داد بلندی کشید و یه سیلی محکم دم کونم زد که ترسیدم و خواستم بلند شم که گفت نترس ملوسک من تو چه چیزی هستی آدمو دیوونه می‌کنی ادامه بده که من به لیسیدن ادامه دادم و اونم لمبر های کونمو باز میکرد و کونمو می‌مالید و همش قربونش صدقم می‌رفت

یکم که کیرشو لیس زدم دیگه داد و هوارش بلند شده بود و کونمو چنگ میزد که یهو بلند شد و گفت دیگه نمیتونم صبر کنم و افتاد روم که منم ترسیدم گفتم حتما میخواد کونم بزاره که خواستم فرار کنم که محکم بغلم کرد و نزاشت تموم بخورم و‌گفت نترس ملوسک من امروز کونت نمی‌زارم امروز با لاپایی حال میکنیم که یکم خیالم‌ راحت شد و شروع کرد کیرشو مالیدن به لپ های کونم و پاهام لمبر های کونمو باز کرد و کیرشو بین لمبر های کونم عقب جلو میکرد نامرد کمرش خیلی سفت بود الان تقریبا یه ساعت بود که داشت حال میکرد ولی هنوز خبری از آبش نبود حدود ده دقیقه اینا که عقب جلو کرد یهو یه داد بلند کشید و گفت داره میاد طوله سگ برگرد که منم نمی‌فهمیدم از چی داره حرف میزنه که سریع برم گردوند و اومد رو سینه ام و گفت دهنتو باز کن که منم فک کردم دوباره میخواد لیس بزنم که باز کردم و کیرشو کرد تو دهنم و دستام و گرفت و گذاشت رو کیرش و گفت بمال بمال خودش هم محکم سرمو گرفته بود و کیرشو فشار میداد تو دهنم که یهو احساس کردم یه شیلنگ آب داغ تو دهنم باز شد و فرهاد هم فقط داد میزد و می‌گفت بخور توله سگ بخور که منم هرچی میکردم نمی‌تونستم از دهنم درش بیارم که به زور و بدون اینکه خودم بخوام انقد دهنم پر شد که قورتش داد و دوباره دهنم پر شد و حالم بده شد و عوق زدم و خواستم بالا بیارم که آقا فرهاد از دهنم کشید بیرون و سریع آب دهنمو تف کرد بیرون که آقا فرهاد با دستش همشو مالید به سینه هام و‌ افتاد روم که کم مونده بود له شم زیرش که خواستم بیام بیرون که نذاشت و گفت تا حالا انقد حال نکرده بودم تو عمرم دیگه ولت نمیکنم بچه که منم گفتم آقا فرهاد دارم له میشم که خندید و برگشت و منو گذاشت رو سینش و محکم بغلم کرد و گفت یکم بخوابیم بعد بریم واست از بیرون صبحونه بخرم که خوابش برد …

یه نیم ساعتی یه چرت زدیم بعدش بیدارش کردم و گفتم آقا فرهاد ولم کنین می‌خوام لباسامو بپوشم که گفت یه دونه بوسم کن پاشم که منم گفتم اذیت نکنین آقا فرهاد که گفت تا بوسم نکنی ولت نمیکنم که منم لب هامو بردم و از صورتش یه بوس کرد که گفت آخ آخ آخ حیف که نمیخوام‌ زیاد اذیت شی وگرنه یه دور دیگه هم میکردمت که منم گفتم حالا ولم کنین که ولم کرد و …

نوشته: Ramin

ادامه دارد