از هوس تا هوس (۳ و پایانی)

1402/06/30

...قسمت قبل

سلام.
قبل از اینکه این قسمتو شروع کنم میخواستم از بابت نظراتتون تشکر کنم،و یه عذر خواهی بابت اینکه تو قسمت قبل به جای اسم هانیه نوشتم مریم که دوستان یه مقدار کم لطفی داشتن.
اولا از اونجایی که اسامی تغییر کردن برای هرکسی ممکنه پیش بیاد که حتی بعد از بازبینی متوجه اشتباه نشه(سایت هم امکان ویرایش داستانو نداره)،دوما کسایی که اینجا خاطره‌شونو می نویسند چه واقعی چه فانتزی نویسنده حرفه‌ای که نیستن،ممکنه نتونن چیزی که تو ذهنشونه رو رو کاغذ بیارن.
تو نظرات کمی منصف باشید.
ببخشید سرتونو درد آوردم.
این‌دفعه یه سورپرایز هم براتون دارم.
………
یه چند روزی از اون سکس رویایی موازی(اولین تجربه سکس موازی من)میگذشت که مریم به من زنگ زد،گوشی رو جواب دادم و بعد از احوالپرسی گفت:
مریم:میخوام راجع به یه موضوع باهات خصوصی حرف بزنم.
من:چه موضوعی؟بگو میشنوم.
مریم:نه پشت تلفن نمیشه باید ببینمت!
من:چیزی شده؟
مریم:نه ولی حتما باید ببینمت تا بهت بگم.
من:اوکی میخوای فردا یه کافی شاپی،جایی قرار بذاریم حرف بزنیم.
مریم:نه،اگه میشه تو خونه ببینمت،میخوام راحت حرف بزنم،بیرون راحت نیستم.
من:دیگه داری نگرانم میکنی،چی شده؟
مریم:گفتم که هیچی،میبینمت بهت میگم.
…….
از اونجایی که هانیه از صبح تا ساعت 6 سرکار بود گفتم فردا میتونی بیایی خونه من؟
گفت اوکی،فردا میبینمت.
بعد از این مکالمه دل من هزار راه رفت و کلی نگران شدم.
پیش خودم گفتم نکنه بین حسام و مریم بعد از اون شب حرفی پیش اومده؟
نکنه مریم مچ حسامو گرفته؟
خلاصه کلی فکر اومد تو سرم ولی جز صبر تا فردا کاری نمیشد کرد.
اون روز گذشت،منم به هانیه چیزی نگفتم چون خودمم نمیدونستم جریان چیه،میخواستم اول مطمئن بشم بعد با هانیه در میون بذارم.
صبح فردا تو خونه منتظر مریم شدم،نمیدونستم چی در انتظارمه.
حدود ساعت 10 بود که اس‌ام‌اس داد که خونه‌ای دیگه؟گفتم آره،گفت تنهایی گفتم اره،گفتش اوکی منم تا 20 دقیقه دیگه میرسم.
…….
با صدای زنگ در از جام بلند شدم،درو باز کردم و منتظر اومدن مریم شدم.
وقتی در آسانسور باز شد و چهره نسبتا خندون مریمو که دیدم انگار یه دفعه اون همه نگرانی و استرسم از بین رفت.
آخه همش منتظر یه خبر بد یا اتفاق بد بودم.
اومد رو مبل نشست و شروع کرد با من خوش و بش کردن،منم بهش گفتم تو که امروز نیومدی که حال منو بپرسی! منو از نگرانی کشتی،بگو ببینم چی شده؟
گفت از بابت اون شب خیلی ازت ممنونم واقعا به من خوش گذشت تا به حال تجربه‌ی به این لذت‌بخشی نداشتم،فقط یه مسئله‌ای هست که میخواستم بگم،گفتم خب بگو ميشنوم.
گفت اون شب وقتی کنار هم رو تخت بودیم و داشتم سکس تو هانیه رو میدیم خیلی دوست داشتم جای هانیه باشم……هنوز حرفش تموم نشده بود که گفتم منظورت سکس ضربدریه؟یعنی دوست داشتی منو حسام جامونو عوض کنیم؟….
گفت:تو چی تو دوست داشتی جای حسام با من بودی؟
گفتم:راستشو بخوای اون شب خیلی به این فکر کردم ولی نمیخواستم با یه رفتار بچه‌گانه همه‌چیو خراب کنم،ممکن بود هر کدوممون نه بیاریم و همه چی خراب بشه،ولی از تو چه پنهون دلم داشت برات پر میکشید،تو واقعا هم زیبایی هم بدن خوبی داری،ولی خب نشد.
اولش فکر کردم اومده با من راجع به اینکه یه برنامه سکس ضربدری بچینیم صحبت کنه و منم کلی به دلم صابون زدم.

یه دفعه ازم پرسید از چی بدنم بیشتر خوشت اومد؟
گفتم راستش من علاقه‌های سکسیم اون چیزی نبود که دیدی ،من عاشق کون و سکس از پشتم،تو هم که بهترینشو داری،نمیدونم متوجه شدی یا نه اون شب بی اختیار به محض اینکه کونتو دیدم گفتم جوون…
یه دفعه خندید و گفت:اون جوونو برا کون من گفتی؟!؟!
گفتم:آره اینقدر زیبا بود که نتونستم جلو خودمو بگیرم.
گفت:با هانیه سکس از پشت نداری؟
گفتم:نه اون دوست نداره،منم دوست ندارم اذیتش کنم برا همین بی‌خیالش شدم،تو چی؟گفت:من یه چند باری زمان مجردیم این کارو کردم ولی با حسام نه.گفتم:حسام چه طاقتی داره که با یه همچین زنی تاحالا اون کونو فتح نکرده!گفت:خب تا حالا نخواسته منم پیشنهاد ندادم.
بعد از یه کم حرفای این شکلی بهش گفتم خب نگفتی کی برنامه ضربدریو بچینیم و چطوری همسرامونو راضی کنیم؟
گفت من نمیدونم ولی من امروز برای این اینجا نیومدم…
یه دفعه جا خورم،گفتم منظورتو نمیفهمم!
گفت:من اومدم راجع به خودمون صحبت کنیم،من خیلی دوست دارم با تو یه سکس خصوصی داشته باشم،فقط من و تو….
منم که حسابی جا خورده بودمو،حساب هر چیو کرده بودم جز این گفتم:نمیشه که…
گفت چرا؟؟؟؟
گفتم اولا که من با حسام رفیق قدیمی هستمو روم نمیشه چنین کاری در حقش بکنم،دوما با این کار همه داریم به هم خیانت میکنیم و حس خوبی نداره،سوما یه کم طاقت بیاری بعد از یکی دو بار دیگه سکس موازی،رومون تو روی هم باز میشه و یه سکس ضربدری میچینیم و اینطوری هم من و تو به اون چیزی که میخوایم میرسیم هم من خجالت زده حسام نمیشم.
در ضمن مگه حسام رو تخت راضیت نمیکنه؟
گفت:چرا اتفاقا حسام کاملا اوکیه ولی من آدم تنوع طلبی هستم،حسام هم دوست دارم و نمیخوام تو رابطه‌مون مشکلی به وجود بیاد برای همین این مسئله رو با تو در میون گذاشتم.چون هم از تو خوشم میاد و هم آدم قابل اعتمادی هستی(داشت نرمم میکرد)ولی من یه سکس خصوصیه خصوصی که فقط منو تو توش باشیمو میخوام.

از یه طرف نمیتونستم پیشنهادشو رد بکنم از یه طرف هم دلم نمیومد زن صمیمی‌ترین دوستمو بکنم.
کاملا گیج شده بودم،با خودم فکر کردم گفتم بذار یه کم بترسونمش شاید بی‌خیال بشه.
گفتم ببین من اصلا شبیه چیزی که میشناسی نیستم و رو تخت کاملا شخصیتم عوض میشه،خواسته‌هام،حرف زدنم،رفتارم….کلا یکی دیگه میشم.در ضمن من با زنم مهربونم و کاری به کارش ندارم ولی با دوست دخترم یا پارتنر سکسیم اصلا مهربون نیستما.
همینطوری که داشتم میگفتم با لبخندی که رو صورتش بود گفت پس انتخابم اشتباه نبوده….
منو میگی،پیش خودم گفتم عجب جنده‌اییه این به هیچ صراطی مستقیم نیست!
بعد گفتم از این حرفت پشیمون میشیا،گفت من قراره پشیمون بشم تو چرا ناراحتی؟
گفتم من کم آوردم،هرچی تو بگی قبول،فقط یه شرط داره!
گفت چه شرطی؟
گفتم به شرطی که بعدش یه برنامه ضربدری بچینیم که هم هانیه و هم حسامو خودت راضی کنی!
گفت باشه قبوله.
به محض اینکه حرفش تموم شد لبامو گذاشتم روی لبشو با تمام قدرتم روی هم فشار دادم طوری که بعد از چند ثانیه چشماش گرد شده بود،انگار توقع یه همچین وحشی بازیو از من نداشت.ولی معلوم بود که حسابی هیجان زده شده بود.
بی وقفه یه چند دقیقه‌ای لبامون روی لبای هم بود که از رو مبل بلندش کردم و بردمش سمت اتاق خواب ولی هنوز لبامون از هم جدا نشده بود،روی تخت خوابوندمش و دستاشو باز کردم(مثل صلیب)اجازه حرکت بهش نمیدادم و فقط داشتم لبای زیبا و شیرین شو میخوردم،از اونجایی که من همه چیو پر تف دوست دارم شروع کردم به اضافه کردم آب دهنم تو دهنش،اونم چاره‌ای جز همکاری نداشت(آشی بود که خودش پخته بود)طوری از هم لب میگرفتیم که خیسی این بوسه تمام گردن مریمو خیس کرده بود که البته بیشترش آب دهن خودش بود،من عاشق این نوع لب‌بازییم. بعد از چند دقیقه هیجان‌انگیز لب گرفتن،لبامو از رو لبش جدا کردم و رفتم سراغ لیسیدن گردنش،ولی حواسم بود که کاری نکنم که جاش بمونه،برای همین به لیسیدن با زبون اکتفا کردم،همین که دیدم داره از زور شهوت به خودش میپیچه،دکمه‌های پیرهنشو باز کردم،یه سوتین توری سیاه پوشیده بود،منم بدون اینکه سوتینو در بیارم از روی تور نازکش شروع به لیسیدن نوک سینه‌هاش کردم،سینه‌های خیلی بزرگی نداشت ولی خب خیلی هم بد نبود،از اینایی نبود که بشه کیرو لاش بالا پایین کرد ولی خب انگار جذابیت خودشو داشت.
در همین حین سوتینشو دراوردمو بدون واسطه داشتم ممه‌هاشو میک میزدم،هر کدومشو که میخورم با دستم با اون یکی بازی میکردم.
کم‌کم اومدم پایین و شلوارشو(ساپورت)کشیدم پایین،شورتش ست همون سوتینی بود که تنش بود،قسمت جلوش توری و پشتش هم که فقط یه نخ بود(من بهش میگم نخ در بهشت)طبق عادت اول از روی همون شورت توری شروع به لیسیدن کوس سفیدش کردم و وقتی حسابی حال کسو جا آوردم شورتشو از پاش درآوردم،به‌به انگار درهای بهشت به روم باز شده بود،یه کوس کوچیک و صورتی با یه سوراخ کون سفید و کوچیک،تا حالا یه همچین کوس و کونی ندیده بودم،تو دلم گفتم حسام هر شب چه حالی میکنه،نوش جونش.
منم که مثل این کوس ندیده‌ها جوری براش لیس میزدم که انگار قراره بعدش بمیرم.
کم‌کم زبونمو بردم پایین‌تر پاهاشو با دستم دادم بالا و شروع کردم به لیسیدن سوراخ کون کوچیکش،این قسمت سکس واقعا برام لذت‌بخشه،همینطور که سوراخ کونشو براش لیس میزدم هر از گاهی زبونمو میکردم تو سوراخ کونش و بعدش دورشو براش زبون میزدم(قبلا هم این کارو برای خیلیا انجام داده بودم ولی بیشتر کسایی از این کار لذت میبرن که یا خیلی حشرین یا با کون دادن مشکلی ندارن،خدا رو شکر مریم که داشت لذت میبرد)هر از گاهی که زبونمو میکردم تو سوراخ کونش یه جووووون میگفت و منو از خود بیخود میکرد،جنده خانوم خوب کارشو بلد بود.
از اونجایی که منم شیطونیم گل کرده بود و میخواستم براش سنگ تموم بذارم،شروع کردم از دم کوس کونش تا مچ پاشو بوسیدم و وقتی به پاهاش رسیدم شروع کردم به لیسیدن پاهای قشنگش،دونه دونه انگشتای پاشو میکردم تو دهنمو با زبونم لای انگشتاشو لیس میزدم،نمیدونم چرا اون روز اینطوری شده بودم انگار از هر کوسی که تا حالا باهاش خوابیدم بهتر بود. سایز کوچیک بود برای همین هر از گاهی میتونستم پاهاشو تا نصفه بکنم تو دهنم.
انگار اون هم از این همه شهوت من به وجد اومده بود و کاملا خودشو در اختیار من گذاشته بود.
کم کم دوباره همینطور که بدنشو می بوسیدم به سمت لباش اومدمو شروع کردم به لب گرفتن،که یهو بلند شد و گفت حالا نوبت منه،منو آروم روی تخت هول داد و همینطور که بدنمو میبوسید رفت سراغ کیرم،اول فقط داشت اطراف کیرمو میبوسید بعد نوبت بوسیدن تخمام رسید،راستش بیشتر دوست داشتم سریع‌تر برام ساک بزنه برای همین با دستم کیرمو صاف کردم و گذاشتم جلو دهنش،اونم بدون حرف اضافه شروع کرد به ساک زدن،واقعا خوب ساک میزد،پر تف و با ولع،هرکاری کرد نتونست تا ته بکنه تو دهنش و چند بار اوق زد ولی بازم تلاششو میکرد،انگار میخواست یه جوری منو راضی کنه ولی نشد،البته کیر منم کاملا استاندارده و آدم خر کیری نیستم ولی اونم همه چیزش کوچیک بود و دهنش هم همینطور.بعد از چند دقیقه ساک زدن پاهامو داد بالا،اول تعجب کردم که میخواد چیکار کنه،که یهو متوجه شدم میخواد سوراخ کونمو لیس بزنه،باهاش همکاری کردم و خودمم پاهامو بالا نگه داشتم،من تا حالا چنین تجربه‌اییو نداشتم که یکی سوراخ کونمو لیس بزنه،واقعا لذت بخش بود،اونجا بود که فهمیدم مریم واقعا کارشو بلده.از اون دخترایی بود که یه کیر واقعا کمش بود.
من که غرق شهوت بودم و دیگه طاقت نداشتم و میخواستم هر چه سریع‌تر اون کوس کوچیکو فتحش کنم بلند شدم و گرفتمش و خوابوندمش زیرم،افتادم روش و کیرمو دم سوراخ کوچیک کوسش تنظیم کردم،اینقدر کوسش خیس شده بود که بدون نیاز به هیچ روان کننده‌ای کیرمو آروم آروم تو کوسش جا کردم.واقعا کوس تنگی داشت،اگر اون همه خیس نبود باید کلی لوبریکانت میزدی تا کیرت بره توش.
همین که کیرم رفت تو،احساس کردم تو کوسش آتیش روشنه،به قدری داغ بود که بی اختیار سرمو آوردم پایین ببینم اون پایین چه خبره!
برگشتم بهش گفتم همیشه اینقدر داغی جنده خانوم؟
گفت:هر وقت تو منو جر بدی داغ میشم.
گفتم من تازه گیرت آوردم مگه به این راحتیا جنده کوچولومو ول میکنم!
گفت:این جنده کوچولو همیشه برات میمونه تو فقط بکنش.
این طرز حرف زدن تو سکس منو واقعا تحریک میکنه.
بعد از چند دقیقه که روش بودم پاهاشو گذاشتم رو شونه‌مو شروع به تلمبه زدن کردم،همینطوری که داشتم تلمبه میزدم کوسشو نگاه میکردم،واقعا صحنه زیبایی بود. چند دقیقه‌ بعد بهش گفتم برگرده که حالت داگی بکنمش،بی شرف نه گذاشت نه برداشت یه جوری پوزیشن داگی گرفت که انگار داگی‌های قبل این الاغی بوده،حالت سجده رو تصور کنید دست‌ها کشیده به جلو،سر روی تخت طوری که صورتش به آرنجش چسبیده بود،یه قوسی به کمر داده بود و دو تا سوراخشو داشت برام به نمایش میذاشت(امیدوارم تونسته باشم خوب توضیح داده باشم).
منم که از دیدن این صحنه کاملا به وجد اومده بودم معطل نکردم و کیرمو با یه فشار تا ته کردم تو کوسش و همون لحظه یه ناله آرومی کرد و گفت جووووون،بکن عشقم،بکن منو،بکن جنده کوچولوتو،این حرفا خیلی تحریکم میکرد و منم با ضرب تمام تو کوسش تلمبه میزدم،کم‌کم شروع کردم با انگشتم با سوراخ‌ کونش بازی کردن،با انگشت شصتم شروع کردم و آروم آروم فشارش میدادم تو،هر از گاهی خودشو به نشونه درد جلو می کشید ولی در مجموع همکاری میکرد. من که حسابی محو سوراخ کون مریم شده بودم همین که اومدم دو انگشتی سوراخشو باز کنم که گفت:نمیخوای یه روون کننده بزنی بعد بکنی؟
این جمله یعنی اینکه اجازه صادر شده بود و منم از خدا خواسته گفتم معلومه که میخوام….
از کشوی بغل تخت یه لوبریکانت برداشتم و سوراخشو حسابی چرب کردم،کمی هم به کیرم زدم و کله کیرو گذاشتم روی سوراخ کون مریم،آروم‌آروم کیرمو داشتم فشار میدادم،همین که کله کیرم رفت تو یه لحظه به خودم گفتم نکنه داره اذیت میشه و منم نمیخواستم دیگه از حد بگذرونم،درسته تو ذهنم زیاد فانتزی دارم ولی راضی به اذیت شدن طرف و زوری کاریو کردن نیستم،گفتم اگه اذیت میشی بی‌خیالش شیم؟
گفت کاریو که شروع کردیو تمومش کن!
منم از خدا خواسته فشارو بیشتر کردم و تو چند حرکت به هر زحمتی که بود کیرمو تا ته جا کردم،اولش همش احساس میکردم که داره درد میکشه ولی یه کم بعد از اینکه اروم اروم تلمبه زدم صداش باز شد و هی میگفت جووون بکن جنده‌تو، بکن و جرم بده و ……
منم که با این حرف‌ها کاملا دیونه میشدم ،دیوانه وار و سرمست از کردن کونی که تو خواب هم نمیتونستم ببینم تلمبه میزدم که احساس کردم کل روحم داره از کیرم میاد بیرون،همونجا بود که ارضا شدمو کل آبمو ریختم تو کونش،البته خیلی دوست داشتم که آبمو بریزم تو دهنش ولی دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم.
مریم هم که حسابی خسته شده بود همونجوری بی حال افتاد رو تخت و کنارش دراز کشیدم و گفتم چی شد؟پشیمون نشدی؟
گفت:انگار دوباره متولد شدم،خیلی وقت بود که دنبال یه هیجان درست و حسابی تو سکس بودم،ممنونم ازت،منم گفتم راست میگی منم خیلی دنبال هیجانم ولی انگار زندگی متاهلی هیجانو میگیره از آدم.
منم ازت ممنونم و از بابت حرفایی که بهت زدم عذر خواهی میکنم،صرفا به خاطر لذت بیشتر بود،گفت برو بابا بچه که نیستم میفهمم این چیزا رو،گفتم راستی حواست باشه خودتو تمیز میکنی یهو حامله نشی،گفت نگران نباش،خیلی وقته قرص میخورم،به این راحتیا حامله نمیشم.یه بوس از لباش کردم و رفتم دستشویی خودمو شستم ،لباسامو پوشیدم و مریم هم رفت دستشویی که خودشو تمیز کنه،منم حسابی اتاقو تمیز کردم که یه وقت هانیه بویی نبره.
اون روز همه چیز خوب پیش رفت و من و مریم کاملا یادمون رفته بود که قرار بود برای اینکه احساس گناه نکنیم یه سکس ضربدری جور کنیم و چندین بار دیگه با هم سکس داشتیم.
رسما مریم شده بود دوست دختر من و هر وقت خونم اوکی بود میومد پیش منو حسابی حال میکردیم.
البته با هم فانتزی‌های خیلی زیادی رو تجربه کردیم که برای خود من خیلی هیجان‌انگیز بود.
شاید بعدا از خاطرات من و مریم یه داستانی براتون بنویسم.
در ضمن امروز براتون یه سورپرایز داشتم:ضمیمه داستان براتون چندتا عکس از کوس کون مریم جانم گذاشتم که امیدوارم خوشتون بیاد.
از همراهیتون ممنونم و ببخشید که بهتر از این نتونستم این خاطره رو به نگارش در بیارم.






نوشته: Sina


👍 19
👎 4
18401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

948707
2023-09-21 23:52:32 +0330 +0330

نوش جونت

0 ❤️

948722
2023-09-22 00:31:45 +0330 +0330

نامردی کردین دیگه ، توی گوه کاری هم نباید رید .

0 ❤️

948826
2023-09-22 11:23:23 +0330 +0330

کوسس صورتی جونننن

0 ❤️

948827
2023-09-22 11:23:54 +0330 +0330

عکس کوس زنتم بزار

0 ❤️

948854
2023-09-22 14:30:32 +0330 +0330

کانال فتیش پا خواستین بیاین مال خودمه

0 ❤️

948876
2023-09-22 17:58:28 +0330 +0330

خوب کاری کردی اگه تو نمیکردی گیر یه نامرد می افتاد بهترین کار ممکنه را کردی

0 ❤️

948894
2023-09-22 21:46:24 +0330 +0330

چیز زیاد مالی نیست

0 ❤️

949045
2023-09-23 10:48:17 +0330 +0330

عالی نوشتی 👏

0 ❤️

949133
2023-09-23 22:26:13 +0330 +0330

خیلی عالی بود ادامه داستان را بنویس

0 ❤️

949137
2023-09-23 23:36:44 +0330 +0330

نشنیده بودم کسی ازکون حامله بشه دفعه اول بود شماگفتی … آبتوریختی توکونش بعد بهش تذکرمیدی حامله نشه … کسشعرتلاوت کردی …ولی نگارش و اون ذهنیتت بدک نبود و باید جلوی سوتیهاتومیگرفتی .

0 ❤️

949195
2023-09-24 02:09:32 +0330 +0330

اقای ممد1403 کسی از کون حامله نمیشه. اول داستانو درست بخون بعد انتقاد کن. نوشته شده داری خودتو میشوری حامله نشی،یعنی مواظب باش منی به دهانه رحم مالیده نشه. شما تاحالا سکس نداشتی به ما چه.

0 ❤️

962180
2023-12-14 06:11:21 +0330 +0330

دمت گرم اومد

0 ❤️