فانتزی های من و زنم الهام
سلام بچه ها هرکی ب این جور داستانا اعتقاد نداره و فحش میده میتونه از شهوانی بره
داستان اونجا شروع میشه که منو الهام از سال ۸۸باهم دوست بودیم و بعد از یکسال ازدواج کردیم. بعد از ازدواج تا یسال تقریبا همیشه سکسمون روبراه بود و اما بعضی شبا که همدیگرو بیدار میکردیم بخشی از ناخودآگاه من بخاطر داستان های زیادی که دوران مجردی خونده بودم، بیدار میموند(منظور همون فانتزی هاس)
ی شب که الهام منو بیدار کرد و شروع کردیم به سکس، من پایین بودم و الهام بالا. زمانیکه کیرم تو کوسش بود و تلمبه میزدم کونش رو انگشت میکردم و خیلی بهش حال میداد. شب های دیگه بازم همین بود تا اینکه بهش گفتم نظرت چیه بجای انگشت یدونه خیار باشه گفت اوووف عالیه خیلی خوبه. گفتم سایزش چقدر باشه. گفت از کیر خودت بزرگتر باشه(کیرم ۱۸سانت و کلفته)
خلاصه تا یمدت همینکار میکردیم. تا ی شب موقع سکس گفتم خیار نداریم امشب، میخوام یدونه کیر واقعی بیاد بره تو کونت کیر منم تو کوست باشه. آنچنان اووووفی کشید که نزدیک بود آبم بیاد.
گفتم حالا که خیلی دوسداری میخوای یدونه کیر دیگه‌م باشه؟ گفت آره. گفتم چکار کنه؟ گفت بره تو دهنم
الهام ساک زدنش حرف نداره و اکثر وقتا آبمو میخوره. چندبار که کونش رو گاییدن متوجه شدم که قبلنا کونش زیاد گاییده شده و آب توش خالی شده(واقعا کونشم خیلی بزرگ و خوش تراشه).
خلاصه چندماهی با این فانتزی ها سپری شد تا ی شب موقع سکس گفتم واقعا اگه گروپ میخوای من مشکلی ندارم که با مِن مِن کردن گفت نمیدونم واقعا. گفتم این مسائل هیچ تاثیری روی علاقه ما باهمدیگه نداره و ما تا ابد عاشق همیم. گفت خب چکار کنیم؟
گفتم واقعا نمیدونم. واقعا به کسی که نمیشد اطمینان کرد چونکه ی جایگاه هایی داریم که اگه کوچکترین ریسکی میکردیم منجر به فاجعه میشد، خودم توی یکی از نمایندگی ایران‌خودرو شهرمم و الهام وکیل پایه یکه.
ی چند وقتی فیلم های پورن ۳و۴نفره میدیدم که چند نفری زنو میکردن و نوبتی جاشون رو عوض میکردن و اخرسکس آبشون رو دهن زن میریختن. به این سبک خیلی علاقه داشتیم. به الهام گفتم که چه پسرایی مد نظرته؟ گفت نمیدونم تو بگو. گفتم من سن بالا پیشنهاد میکنم مثل کارگرای دور میدون. میتونیم بواسطه کار بیاریم و باهات سکس کنن توهم نقاب بزن، تازه ثواب هم داره. خخخخ
خندیدیم گفت نه پسر جوان و سن پایین دوسدارم.
خلاصه توی یکی از گروه های سکسی شهوانی عضو شدیم. و ی درخواست زدم که چند نفر پسر جوان جهت سکس گروهی به آیدی تلگرام فلان بیان.
بعد از ۵ دیقه پنجاه نفر اومد. با خیلی سوال حرف زدیم خیلی ها فقط جقی بود یا عکس میخواستن. بعد از ی هفته ی پسری پیدا شد از تبریز.دانشجو بود
میگفت ما ۴ نفریم و دانشجوییم. بعد از کلی حرف و چت و عکس و خیلی موارد دیگه بهم دیگه اعتماد کردیم. خداروشکر آدم حسابی بودن و اهل پیچوندن نبودن.
قرار ما اردیبهشت 1397شد. از یماه قبلش آزمایش سالم بودن رو فرستادن. و مبلغ دوتومن کارت بکارت کردن که بخورد و خوراکشون برسن که قوی باشن و قرار هم بر این شد که هر روز جق بزنن و آبشون رو توی ظرفی بریزن که جمع بشه واسه روز موعود.
الهام که دل تو دلش نبود منم که بدتر از اون. الهام ی اپیلاسیون تخصصی رفت که یدونه مو هم نداشته باشه. شب20م راه افتادیم۶ساعته رسیدیم تبریز. اول صبح ساعت۵ از هر کوچه ای رد میشدی بوی نان بربری تبریز آدم رو دیوانه می‌کرد. چند تا گرفتم و رفتیم در خونه بچه ها.ساعت۷صبح رسیدیم ی خونه ویلایی بزرگ با ۳تا ماشین. منم ماشین رو بردم تو حیاط. بچه ها هم اومدن معلوم بود دل تو دلشون نیست. اومدن جلو احوالپرسی و دست دادن.
احسان بچه قزوین ۲۲ساله رشته پزشکی
حمید بچه امیدیه خوزستان رشته معدن 24ساله
امیر بچه تاکستان ۲۲ رشته دندانپزشکی
سپهر بچه یاسوج ۲۲ساله رشته پزشکی هسته ای
منم یزدان و الهام زنم. بچه ها کمک کردن وسایل رو از ماشین پایین آوردیم. رفتیم تو خونه.
الهام که روسری نداشت کلا، ی دامن راحت پوشیده بود که فقط شورت داشت که زیر دامن ساق پای سفید و بزرگش معلوم بود کیر بچه ها رو راست کرده بود. لباسش خیلی آزاد بود جوری که چاک سینه هاش معلوم بود.الهام دلبری بیشتر رو برای سپهر داشت. نشستیم و بچه ها گفتن صبحونه بخوریم منم که نون تازه گرفته بودم. انگار الهام ی آدم دیگه ای شده بود. شهوت و حشر تو چشماش موج میزد. گفتش که آره بچه ها مربا و کره دارید، میخوام بمالونم توووووووی نون بربری. بعد بخورم
همگی خندیدیم. اما ضربان قلبم رو 200بود بچه ها هم خجالتی بودن به غیر از حمید که اصلا یخی نداشت. گفتش که باشه الهام جون جونی هرچی بخوای واست میمالونیم توش که بخوری. الهام گفت جوووون. حالا که اینجوریه از مربای مخصوص خودم که خودتون عصاره گرفتین بیارین(منظورش آب بچه ها بود)
میز نهار خوری جا نداشت. بچه سفره رو رو زمین پهن کردن همه چی آوردن. حمید کنار الهام نشست و ظرف شیشه ای که پرش آب جمع کرده بودن رو آورد. من و الهام ی چشمکی رفتیم، باورمون نمیشد این اندازه آب جمع کرده باشن.
الهام گفتش که من خیلی گشنمه ظرف رو باز کرد یدونه قاشق گذاشت و از آب کیر بچه ها رو نون بربری می‌مالید و مربا و کره هم مالید. هممون داشتیم نگاه میکردیم که الهام نون رو فرم داد و گذاشت تو دهنش، بچه ها کیرشون راست شده بود وقتی لقمه رو می‌جوید.
ی لقمه دیگه گرفت، بچه ها دیگه داشتن آمپر میچسبوندن گفتم الهام جون برنامه رو خیلی زود شروع کردی حالا که اینجوریه کاشکی صبحونتو با آب تازه بخوری. گفت آره چرا که نه
تا اینو گفت حمید پاشد و کیرش رو درآورد، یا حصرت عباس25 سانت کیر عربی:)
الهام تا دیدش برق از چشماش پرید با دست گرفتش خیلی کلفت بود. کشیدش جلو و سرشو گذاشت تو دهنش. مشغول ساک زدم شد که بقیه بچه منتظر اوکی دادن من بودم که با اشاره گفتم برید شماهم. احسان کیرش کوچیکتر بود اما اونم بد نبود فقط یخورده چاق بود. الهام کیر سپهر رو گرفت شروع کرد ب ساک زدن. بقیه هم با کیراشون ور میرفتن.
گفتم بچه ها هرکدوم خواستین خالی کنیم رو نون خالی کنین. نوبت احسان شد که الهام شروع کرد، ۲۰ثانیه نشد که تو دهن زنم خالی شد. الهام همه آبش رو خورد. بمن نگاه می‌کرد و گفت ببخشید نتونستم تحمل کنم:)
گفتم ایرادی نداره چطور بود؟ گفت خیلی خوبه الهام خوشگله. خلاصه بعد از کلی ساک زدن. حمید ی کف دست نان رو آبکاری کرد رو به الهام داد. الهام جون ی صبحونه آب کیر و مربا رو خورد. همگی صبحونه خوردیم تا مشغول برنامه بشیم.
بعد از صبحونه زنم دامنش رو درآورد بچه ها از ران و کونش داشتن دوباره ارضا میشدن. لباساش رو درآورد ماهم کلا لخت شدیم. گفتم بچه ها الهام جون خیلی دوسداره کوسش رو بخورین که بازم حمید داوطلب شد. زنم رو لبه مبل داگی وایساد کوس و کون تمیز و بدون مو رو نشون بچه ها داد. حمید شروع کرد به خوردن کوسش که صدای آااااه زنم درومد منم رفتم کیرمو کردم تو دهنش. تو چشام نگاه کرد گفت مرسی عزیزم. تا اینجا که خیلی خوب بوده مطمئنم بهترم میشه گفتم قربونت برم نهایت لذت رو ببر. حمید که مشغول خوردن کوس و کون زنم بود امیرم اومد که الهام واسش ساک بزنه. دیگه من شروع کردم به کارگردانی این برنامه. به الهام گفتم تاقباز بشه
حمید بازم کوس زنم رو می‌خورد بچه ها دونه دونه میومدن خایه و کیرشون رو میذاشتن تو دهن زنم. الهام که دیگه رو ابرا بود گفت کیر میخوام. کوسم کیر میخواد
حمید دراز کشید. زنم رفت بالا که کیر حمید رو تنظیم کنه رو کوسش. آروم نشست، نصف کیرحمید که رفت تو کوس زنم، ی آهی کشید و نفسش بند اومد. دستش رو گرفتم که آروم بتونه تا ته جا بده. چند بالاو پایین باعث شد کامل کیر۲۵سانتی حمید رو تو کوسش جا بده. همونجوری ثابت موند که جا بگیره بعدش شروع به بالا و پایین. الهام از فیلمایی که دیده بودیم حسابی یادگرفته بود. یخورده رو حمید دراز کشید وبه امیر که کیرش ۲۰سانت بود اشاره کرد که بیاد. الهام کیرش رو خیس کرد خودمم رفتم سراغ کون زنم رو لیس زدم که آماده کیر باشه. امیر کیرش رو تنظیم کرد سر کیرش رفت تو. جیغ الهام دراومد گفتم اذیت شدی گفت نه بذار بره. امیر بیشتر فشار داد که تا نصفه کیرش رو تو مون زنم جا داد. گفتم بچه ها حالا تلمبه بزنید.خیلی صحنه جذابی بود که زنم همزمان دوتا کیر توی کوس و کون شه.الهام چشماشو بسته بود و فقط لذت میبرد
سپهر اومد سراغ دهن زنم، وای خدای من سه تا کیر در زنم. آرزویی بود که همیشه داشتم. چند دیقه ای بیشتر نگذشته بود که سپهر دوباره تو دهن زنم ارضا شد، الهام همه آبشو قورت داد حسابی کیرش رو خورد که چند قطره آخرشم بخوره. احسان اومد با دستاش کله زنم رو گرفت محکم تو دهنش تلمبه میزد. رفتم به امیر گفتم کیرشو بکشه بیرون دیدم کون زنم باز مونده از بس گاییده شده. گفتم تا ته بشین رو کیر حمید، از زیر شروع کردم خوردن خایه های حمید کیری که تا ته تو کوس زنم بود. زبونمو کردم تو کونش که حسابی قرمز شده بود، ی توف انداختم که کیرم و تا ته رفت تو کون الهام. تو همین حین امیر رفت دستمال کاغذی رو برداره بهش گفتم واسه چته گفت یخورده کیرم کثیف شده، تمیزش کنم گفتم نمیخواد بده الهام با دهن تمیزش میکنه. الهام شروع کرد به خوردن کیر امیر و تمیزش کرد. احسان و امیر نوبتی کیرشون خورده میشد که اشاره زدم به احسان که بیا بکون.
نیم ساعتی همینجوری بچه ها زنم رو میگاییدن. میترسیدم که کون زنم رو به حمید تعارف کنم. میترسیدم که پاره شه از بس کلفت بود. به بچه ها گفتم الهام سکس کثیف وخوردن آب رو خیلی دوسداره. باید نوبتی تو کونش تلمبه بزنیدو ابتون رو خالی کنید.
زنم قرون صدقه کیر همشون رفت و قمبل کرد. من دوباره رفتم حسابی کونش رو لیس زدم که بازم آماده بشه
اول سپهر رفت چند دقیقه‌ای تلمبه زد و آبشو تو کون زنم خالی کرد،دوم نوبت احسان بود یربعی کون زنمو گایید، از تون قزوینی‌های کون بکن بود آبشو تو کون زنم ریخت. وقتی کیرشو کشید بیرون سوراخ کونش باز موند و باد زیادی رو خارج کرد. هر کدوم از بچه ها از کون زنم می‌کشیدن بیرون باید میرفتن الهام ساک بزنه که کیرشون تمیز بشه. نوبت امیر شد و ده دیقه ای خالی کرد. اما نوبت کیر حمید شد که کیر عربی و کلفتی داشت. اما کون زنم حسابی آب کاری شده بود که تا نصفه راحت جا شد. چند تا تلمبه باعث شد تا ته بره که جیغ زنم دراومد گفت پاره شدم. انگار سر کیرت تو معدمه. وای خدا چقدر کلفته. حمید من جنده توام کیر فقط کیر خودت محکم بکوب
حمید که با حرفای زنم حشرش بیشتر شده بود ۵ دیقه ای متوجه شدیم داره ارضا میشه، داد می‌کشید.یک دقیقه‌ای کیرش رو نگه داشت که کامل خالی مکنه فکر کنم ی فنجون آب ریخت
تو کون زنم. تا کشید بیرون متوجه گوه روی کیر حمید شدم. گفتم بکنش تو دهن زنم که الهام با ذوق کیرش رو تمیز کرد. منم تا دیدم قشنگی سوراخ کونشو یخورده خوردنش با مزه آب کیر بچه ها. حالا وقت این شد آبی که قبلا جمع کرده بودن رو با قیف بریزم تو کون زنم. دور سوراخش رو تمیز کردم بهش گفتم پاشو وایسا. بچه ها دیگه لم زده بودن، رفتم یدونه کاسه آوردم که الهام بشینه روش و هرچی آب کیر تو کونش بود رو پس بده. چند دیقه ای روی کاسه بود که زور میزد و صدای با شم میومد که بچه ها میخندیدن.
پاشد و کاسه رو نگاه کردم تقریبا نصفش آب کیر با چند تا محتویات تو کونش.
بچه ها باورشون نمیشد که میخواد چکار کنه. دقیقا مثل فیلم پورن زانو زد و کاسه رو سر کشید و تکتم آب کیرشون رو با گوه خودش قورت داد. وقتی کاسه دستش بود گفت یادتونه بهتون گفتم آب همتون رو میخورم. باورتون شد؟
اگه جنبه داشته باشین و دوست داشتین ادامه این مسافرت ۴ روزه رو براتون تعریف میکنم
یزدان

نوشته: یزدان