سلام دوستان . خوبین ؟ من ماساژ دادن رو کامل بلدم و شغلم هم همینه . همه جور مشتری دارم پسر و دختر میان پیشم برای ماساژ. تهران هستم .امشب میخوام یکی از خاطراتم رو به حالت داستان براتون تعریف کنم . یه روز یه خانمی بهم پیام داد که قبلا خانم فلانی ازت ماساژ گرفته و راضی بوده میخواستم منم بیام واسه ماساژ. گفتم نیم ساعت ماساژ ریلکسیشن فلان قدر. گفت اوکیه و مشکلی نیست ساعت ۹ صبح فقط میتونم بیام . گفتم باشه . صبح اومد و دیدم یه خانم با تیپ معمولی و هیکل معمولی . حین ماساژ گفت که ماساژ باسن هم میدین ؟ چون همش سر کار رو صندلی میشینم و اذیت میشم . گفتم چشم و بیشتر تایم واسه ماساژ باسن صرف شد . خوب منم چون اون لخت جلوم بود و شرتش رو واسه روغنی نشدن درآورده بود دیگه زده بودم بالا اما نمی خواستم کاری کنم که اذیت شه گفتم اگه خودش بخواد میگه یا یه حرکتی میکنه . تا وسطای ماساژ باسن بودم که دیدم هی تکون میخوره جوری که دست من بره پایین تر و لاپاش منم دیگه رفتم تو نخ حشری کردنش و حسابی براش مالیدم دیگه داشت به خودش می‌پیچید و فکر کنم که ارضا شد بعدش گفت دیگه دست نزن مرسی. حالا منم راست کرده منتظر بودم این برگرده که من با سینه اش بازی کنم یا لبی بگیرم و خلاصه یه جوری منم ارضا بشم اما نه خبری نبود . بعد از چند لحظه بی هوا گفت من متاهلم ولی با ساک زدن آبت رو میارم . الحق که خوب ساک زد و جوری آب من اومد که انگار یه سال سکس نکرده بودم
این داستان نبود و خاطره بود . خواستین موردهای اینجوری زیاد دارم بگم بهتون.