کون دیدم کونی شدم

1403/02/01

سلام بر همه دوستان عزیز بنده وحیدم 38 سالمه مجردم و تهران در خانواده چهارنفره پدرم فوت شده مادرم 67 ساله و خواهرم 43 ساله که به تازگی نامزد کرده در یکی از محل‌های سمت دارآباد توی یه آپارتمان تقریبا قدیمی زندگی میکنم توکاره املاک هستم و خواهرم که اسمش رو اینجا ندا میزارم هم پرستار هست البته یه پرستار بداخلاق اخمو قد 173 وزن 85 کیلو همیشه لباس کادری پرستاری تنش هست و در مهمونیا تیپ ساده با مانتو گشاد و بلند میگرده بدنش گوشت خالصه و شاید تو رتبه زیر ده بزرگترین کون های ایران باشه که البته به مادرم رفته منم کون گنده و بزرگی دارم ولی کون ندا یه چیزی دیگه هست همیشه از دور و نزدیک و دهن این و اون به گوشم خورده که پسر و دختر پیر و جون داشتن از کون ندا تعریف میکردن حتی بارها از مادرم شنیدم که به پوشش قسمت کون ندا بهش تذکر داده که حالا خاطره ایکه میخوام باهاتون به اشتراک بگذارم درمورد همین کون بزرگ خانوادم هست این جریان برای 30 سالگی من و 35 سالگی ندا هست که همانطور که گفتم ندا از این دختر بداخلاق هایی که از کون فیل افتادن هست که واقعا خوش فیس و یه گوشت تمام و کماله که بیشتر وقتش تو بیمارستان و باشگاه میگذره زیاد اهل دوستی و رفت و آمد گشت و گذار و مسافرت نیست و کلا یه دوست دختر داره که از خودش بدتر و کلا کسی رو آدم حساب نمیاره و به خاطر همین اخلاق کسی هم زیاد مزاحمش نمیشد و اگه هم می‌شد زود بیخیال میشد بنابراین جز حرف کونش چیزی از دیگران دوست و دشمن فامیل و همسایه و… نشنیده بودم
خودمم بخاطر بزرگی کونم همیشه از طرف دیگران زیر ذره بین بودم و چند باری هم خواستن کونم بزارن مخصوصا تو خدمت که چون خودم تو مودش نبودم و اهل ورزش اونم بوکس بودم زیاد درگیر نمی‌شدم و کلا دوست دختر زیاد داشتم و اکثریت هم از کون میکردم تا اینکه تو همون سن 30 سالگی ی مدت طولانی مجبور شدم برم جنوب کشور برای کارم و تنها شدم و سکس بهم فشار می‌آورد و اذیت میشدم تا اینکه تموم شد و برگشتم خونه که
فهمیدم یه همسایه جدید تو آپارتمان اومده که کلا سه نفرن که یک پسر 26 ساله خیلی خوشتیپ و البته شرو شور و یجورایی ارازل داشتن به اسم سامی که تو کار بیزینس لوازم آرایشی بود و کلا تابلو بود از اون ناکس هاست حدود دوماه گذشت همه از دست سامی بخاطر رفتاراش عصبانی و نگران بودن حتی با اینکه از من کوچیکتر بود از نظر سنی دوبار جرو بحث شدیدی بین مون شد که آخریش بخاطر حرف و تیکه انداختنش به ندا و خود من اونم دقیقا به کون هر دوتامون بود تا اینکه چند روز بعد شد سیزده بدر و ما هرسال با چندتا از فامیل های نزدیک میرفتیم به پارک جنگلی محل سوکنتمون و امسال هم رفتیم همونجا که ندا با گفتن اینکه دستشویی داره رفت به خونه که مادرم بعد نیم ساعت بهم گفت برو دنبال خواهرت نکنه باز با سامی دعواش بشه که منم اومدم خونه دیدم ماشینش پارکه ولی تو خونه کسی نبود حتی حفاظ درم قفل بود یکم اینور و اونور دیدم ولی نبود تا اینکه رو پله نشستم تا زنگ به موبایلش بزنم و به علت نبودن همسایه ها کلا سکوت خوبی بود تو ساختمون که با صدای شالاپ و گفتن آخ و جون به خودم اومدم و صدا رو دنبال کردم و رفتم به سمت راه پله بالا پشته بوم که متوجه بوی عطر ندا شدم و شکم بیشتر شد پس بدون کتونی پابرهنه رفتم بالاتر تا جاییکه رسیدم به اتاق آسانسور و صدای اسپنگ روی کون و اخ و… بیشتر شد و خیلی عصبانی رفتم جلو درب درو باز کردم و دیدم ندا کون لخت البته تا زیر زانو دولا روی نرده آهن و سامی هم همینطور بدون شلوار تا زیر زانو بدجور داشت کون ندا میزاشت و همش فحش میداد و می‌گفت دیدی جنده کونت گذاشتم و داشت با گوشیش یواشکی فیلم می‌گرفت که تا منو دیدن ندا خواست تکون بخوره که سامی نزاشت و خیلی ریلکس گفت اگه میخوای آبروی خواهرت بره بیا جلو وگرنه همونجا بمون و از کون دادن خواهرت لذت ببر منم که کلا قفل کون ندا و بزرگی و بالا و پایین رفتن کونش شده بودم هیچی نگفتم و با صدای گریه مانند ندا به خودم اومدم که داشت میگفت داره زوری میکنتم بیا کمکم کن که سامی گفت گوه نخور خود داداشت میدونه کیر بزرگ من داره به راحتی تو کونت میره میاد پس کون زیاد دادی که رو کرد بمن و کیرشو نشون داد که هنگ کردم اندازه آرنج دست بود و سوراخ ندا رو باز کرد گفت بیا خودت ببین که رفتم جلو دیدم آره سوراخش گشاده بعد سامی گفت داداش خواهرت خودش نمیخارید چطوری من میتونستم کونش بزارم بدون اینکه لباسی پاره بشه یا خاکی بشه تازه دهنش و ببین خیسه خیسه ازبس کیرم و ساکید هیچی دیگه من برگشتم بیرون گفتم بکارتون برسید فقط زوری گوشیش رو ازش گرفتم و گفتم این پیش من میمونه امانت تابعد و داشتم میرفتم بیرون که دیدم ندا گفت وحید اگه دوستم داری پیش خودمون بمونه تا بیام برات توضیح بدم خواهش میکنم به کسی نگو یکم وایستا الان میام که گفتم با این وضع بیای همه میفهمن کونتو بده بعد سریع برو دوش بگیر منم الان میزنم میگم ماشینت پنچر شده دیرتر میام و رفتم بیرون رو پلها نشستم و سریع فیلم و زدم از اول تا ببینم که فهمیدم دفعه اولشون نیست و تقریبا هر هفته میکردش و دیگه رفتم جلو و یواشکی باز کون دادن ندا رو دیدم و بدجوری رفت تو مخم که سامی داشت به ندا میگفت خود داداشتم خوب کونی داره معلومه اونم کون زیاد داده که ندا فقط میگفت زود باش الان همه می‌فهمن و از این جور حرفا و این جریان گذشت و رابطه و اخلاق ندا بامن خیلی بهتر شد و حتی یبار اومد از حموم اتاق من استفاده کرد و کون لخت اومد بیرون و گفت میشه روتو اونور کنی منم الکی گفتم باشه که اونم هی دولا راست میشد و داشت دلبری می‌کرد که کیرم سیخ شد و تا رفتم سمتش نشست زمین کیرم و از شلوار بیرون آورد و کرد تو دهنش که همش از کوچیک بودن کیرم می‌پرسید و آخرش آبم رو تو دهنش خالی کرد و گفت نه به این کون بزرگت نه کیر بچگونت و چشمک زد و بیرون رفت بدجوری بهم برخورده بود و همونجا کون خودمو جای کون ندا تصور کردم و باز کیرم درجا بزرگ شد و بیشتر به کونم توجه میکردم و دوست دختری هم نداشتم تا باهاش سکس کنم و از اونطرفم همش کون دادن ندا رو میدیدم که تقریبا هر شب سامی یواش میومد خونه و تو اتاقش کونش میذاشت و میرفت و منم شده بودم پایه ثابت دیدن یواشکی اونا و همش کون خودمو جای کون ندا می دیدم و ارضا میشدم تا اینکه تقریبا آخرای تابستان شده بود و مادر پدر سامی به مسافرت رفتن و از مادرم خواستن بعضی شبها برای سامی غذا ببریم که تقریبا هر شب ندا می‌برد و کون میداد و برمی‌گشت تا یکبار شیفت بود و ازم خواست من ببرم غذاشو که قبول کردم و شب شد و غذا رو بردم تا خواستم در بزنم گفت بیا تو جنده خانوم رفتم تو دید منم گفت ببخشید فکر کردم خواهرته که گفتم منظورت همون بیا تو جنده هست دیگه گفت به دل نگیر همه زن ها به نوعی چنده هستن یکی جنده همه یکی شوهر یه دوست پسر و… داشتم غذا رو میزاشتم تو اشپزخونه که دیدم گفت ولکن اونو بیا تو اتاق رفتم دیدم فیلم کون دادن ندا رو گذاشته که گفت میدونم خودتم تو کف کون ندا هستی بیا دل سیر ببین و حال کن منم قفل کرده بودم و هیچی نمیگفتم و محو تی وی بودم که دیدم داره کیرشو میماله و بهم گفت ندا گفته امشب بجاش تو رو بکنم منکه زیاد متوجه نشدم دیدم داره از کون بزرگم تعریف میکنه و شباهتش به کون ندا و خلاصه یوقت متوجه شدم که دیدم کونم میسوزه و پاهام رو دوش سامی هست و داره سعی میکنه کیر به اون بزرگیشو میکنه توم که دیگه منم حس کونی بودن گرفتم و بلاخره کرد توم و تا صبح دوبار دیگه ام کرد تا خواستم برم خونه که دیدم یکی از دوستاشم خونست و دونفره بازم کونم گذاشتن و تازه فهمیدم ندا رو هم دو نفره میکنه خلاصه سامی تا دوسال اونجا بود و هم منو می‌کرد و هم ندا رو که من دیگه کونی شدم و از اون سال تا حالا کون میدم و چند بارم به عنوان دوست پسر ندا تو مهمونی دوستاش کون ندا گذاشتم و بعدم همونجا کون دادم بعدها فهمیدم ندا رو یه دکتر کونیش میکنه و دیگه ندا هم باخودش عهد میکنه سالی یه بکن شهرستانی داشته باشه تا اینکه با سامی تو بیمارستان وقتی داشته محصولات شرکتشون رو معرفی میکرده آشنا شده و خوده ندا باعث همسایه شدن سامی با ما رو شده امیدوارم از داستان من خوشتون بیاد و اگه بازدید کننده بالا داشت بقیه شو هم میزارم
بای

نوشته: وحید لوپز


👍 26
👎 28
18301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980547
2024-04-20 23:53:17 +0330 +0330

کیرم تو کونت جقی اصکل

1 ❤️

980549
2024-04-20 23:58:02 +0330 +0330

ای کاش کیر میدیدی کیری میشدی

3 ❤️

980555
2024-04-21 00:59:17 +0330 +0330

وحید لوپز بیا یه دستم به ما بده البته با ندا 😂

1 ❤️

980562
2024-04-21 01:30:58 +0330 +0330

برو کسکش برو
برو زنتو از زیر مردم جمع کن برو بشین رو دمت برو ( با لحن حسن اسلامی خونده شود)

0 ❤️

980579
2024-04-21 03:53:59 +0330 +0330

یعنی روز به روز به کسخلای شهوانی اضافه میشه و ادم حسابی هاش کم میشه

2 ❤️

980586
2024-04-21 06:34:45 +0330 +0330

روز 13بدر خونه خالی بوده برده تو اتاق آسانسور کونش گذاشته؟ خالی میبندید حداقل سوتی ندید

0 ❤️

980593
2024-04-21 07:21:14 +0330 +0330

فکنم کیر دیدی کیری شدی

1 ❤️

980615
2024-04-21 11:24:27 +0330 +0330

داستانت کوسشر زباد داشت فقط نمیدونم چرا انگار داشتی استیل بدن منو توضیح میدادی(کون بزرگ تابلو با کیر کوچولو)😅

1 ❤️

980644
2024-04-21 17:04:09 +0330 +0330

نویسنده های اسراییلی

0 ❤️

980645
2024-04-21 17:12:50 +0330 +0330

خارتو گاییدم

0 ❤️

980651
2024-04-21 19:40:06 +0330 +0330

بازم بنویس

0 ❤️

980695
2024-04-22 01:19:19 +0330 +0330

اکثر جونامون بی شدن تو تخیلاتشون به هیچکدوم از اعضای خانوادشون رحم نمیکنن

0 ❤️

980725
2024-04-22 06:16:05 +0330 +0330

کسخل بودنم حدی داره دیگه

1 ❤️

980775
2024-04-22 14:13:17 +0330 +0330

عجیبه شهر عجیبیه

0 ❤️

980884
2024-04-23 19:37:43 +0330 +0330

عالیه کاش باهات آشنا بشم

0 ❤️