نفر سوم؟!

1403/01/18

از وقتی با شوهرم سعید آشنا شدم و شوهر خواهر بزرگش نرگس رو دیدم متوجه نگاه های خاصش به خودم شدم اوایل خیلی تو فکرش نبودم اما وقتی یکی دوسالی از ازدواجم با سعید گذشت و سعید کم کم سرد شد و تعریف هایی که نرگس از سکس هاش با محسن میکرد منم هوایی شدم که برای یه بارم که شده با محسن یه عشق و حالی داشته باشم و چون متوجه نگاه های خاصش از شب عروسی شده بودم میدونستم اون دنبال منه فقط کافیه من یه کوچولو دل به دلش بدم تا رام خودم بشه و منم طعم اون سکس های نابی که نرگس تعریف میکرد رو بچشم از اون موقع همه جا حواسم رو بهش جمع کردم تا تنها گیرش بیارم و بتونم بهش نخ بدم که آره محسن جان منم مثله نرگس جون هر کاری دلت بخواد می تونی بکنی یه دو سه باری باهاش تنها شدم و جلوش خم میشدم تا کونم روانیش کنه و هر تیکه ای مینداخت با خنده بهش جواب میدادم و براش عشوه میومدم که قند توی دلش آب بشه هر وقت تنها بودیم محسن جانم صداش میکردم اونم ملیح صدام میکرد چون اسمم ملیحه است یه بار رفتیم شمال و یه ویلا کرایه کردیم من و سعید بودیم و محسن و نرگس و دختر کوچولوشون الهام که 4 سالشه نرگس رفت دنبال خواهر کوچیکش نازنین که از مشهد قرار بود بیاد ترمینال و بیارتش ویلا چون ویلا توی یه روستای دور افتاده بود و سعید هم رفت دنبال ناهار و من و محسن و الهام کوچولو توی ویلا تنها موندیم کولر خراب بود و محسن در حال درست کردنش بود منم خیلی گرمم بود گفتم محسن جانم چیکار میکنی ؟مردیم از گرما ؟ گفت خب برو توی استخر توی حیاط این کولر هنوز کار داره گفتم تنهایی برم ؟تنهایی که حال نمیده گفت پس لباساتو دربیار که الهام گفت خاله خاله من جیش دارم بردمش دستشویی و توی دستشویی لخت شدم محسن رو صدا کردم که بیاد الهام رو ازم بگیره که وقتی اومد میخکوب شد لخت لخت با الهام توی بغل جلوش ایستاده بودم لبخند زدم آخه خیلی گرمه اونم یه لبخند زد و الهام و گرفت و رفت و بعد چند دقیقه لخت اومد توی دستشویی در رو بست و جلوم زانو زد و شروع کرد خوردن کوسم گفتم محسن من؟الهام کجاست ؟گفت نگرانش نباش جاش امنه و کوسمو با ولع زیاد میخورد گفتم جونم فدات بشم محسن جونم ماله خودته هر کاری دوست داری بکن ملیح ماله خودته خیلی خوب میخورد واقعا حس لذت بخشی بود که صدای ماشین اومد و دو تایی با سرعت اومدیم بیرون و لباس پوشیدیم و محسن رفت سراغ کولر و منم با الهام رفتیم توی حیاط که نرگس و نازنین اومدن بد ضد حالی بود اما از الان دیگه محسن برام همونی بود که می خواستم دیگه از الان ماله خودم بود توی اون سفر یه چند باری تنها شدیم و همدیگه رو بغل کردیم و محسن کوسمو میمالید بهم گفت بعد سفر یه شب بیام پیشت ؟گفتم سعید که جایی نمیره شبا همیشه خونه است گفت اونش با من تو پایه ای ؟گفتم بد جور و بهش لب دادم بعد سفر محسن سعید رو جای خودش فرستاد مشهد برای تحویل یه بار و گفت خودشم باید برای یه قرارداد بره تهران سعید رفت مشهد و شبش هم محسن اومد پیش من هم خیلی خوشحال بود هم استرس داشتم خوشحال بودم چون قرار بود از اون سکس های نابی که نرگس تعریف میکرد رو تجربه کنم و استرس داشتم چون اولین بارم بود داشتم چنین کاری میکردم محسن بهم گفت یه شورت و سوتین براش بپوشم منم یه شورت و سوتین سفید پوشیدم تا اومد داخل بغلم کرد و می بوسیدم سوتینم رو درآورد و شروع کرد خوردن سینه هام میگفت چه خوشمزه است و با دستش کوسمو میمالید انقدر مالید که شورتم خیس شد و کیرشو درآورد و گفت بخورش بر عکس سعید کیرش کلفت بود و بوی خوبی میداد انگار بهش عطر زده بود منم مست بوش شده بودم و با ولع میخوردم براش که داگیم کرد و شورتمو درآورد و کیرشو کرد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن خیلی خیلی تند تند تلمبه میزد و منم التماسش میکردم محسن آرومتر آرومتر اما اون گوش نمیداد و تند تند تلمبه میزد از احساس کردن کیرش توی کوسم حس خوبی داشتم تا اینکه یه آه بلند کشید و آبشو توی کوسم خالی کرد گفتم همین ؟ آبت اومد تمام شد ؟گفت نه من امشب کارت دارم بغلم کرد و رفتیم توی اتاق خواب و خوابید روی تخت و پاهاشو بازکرد و گفت کیرمو بخور گفتم چشم محسن جانم و با ولع شروع کردم خوردن کیر کلفتش دستشو روی سرم می کشید و میگفت هیچ وقت فکر نمیکردم هم خواهر سعید رو بکنم هم زنشو گفتم کردن زنشو دوست داری یا خواهرشو؟گفت زنشو الان زوده بگم امشب برات نقشه ها دارم ملیح جونم گفتم پایتم امشب جوری بهت حال میدم که نرگس نداده باشه بلند شد خوابوندم روی تخت و پاهامو باز کرد و کیرشو تا ته کرد توی کوسم گفت پس این سعید خواهر جنده چیکار میکنه این کوس به این تنگیه ؟و آروم آروم شروع کرد تلمبه زدن توی کوسم بهم میگفت از شب عروسیت دوست داشتم بکنمت اما فکر نمی کردم پا بدی گفتم میدونم اون نگاه هات شب عروسی یادمه الان چه احساسی داری محسن جان ؟ گفت احساس قدرت که دارم ملیحه خوشگله هم میکنم و ازم لب گرفت و شروع کرد تند تند تلمبه زدن کیرشو درآورد گفت ببوسش و یکمم خوردمش میمالیدش به سینه هام و دوباره گفت ببوسش و بلند شد و خوابید روی تخت منو نشوند روی کیرش و کردش توی کوسم و گفت بالا پایین کن و منم از کیر کلفتش توی کوسم خیلی لذت میبردم و براش بالا پایین میکردم و اون دستشو انداخته بود دورم و سینه هامو میخورد که من خسته شدم و اون شروع کرد تلمبه زدن توی کوسم کیرشو با فشار زیادی توی کوسم میکرد حسابی این کارش بهم حال میداد توی این پوزیشن چند بار ارگاسم شدم گفت بسه بلند شو بلند شدم کوسمو بوسید گفت این کوس نیست یه تیکه الماسه اما خوب تراش نخورده خودم برات تراشش میدم خوشگل تر بشه و داگیم کرد و توی کوسم تلمبه میزد آبش اومد و خالیش کرد توی کوسم بعدش دوتایی لخت توی بغل هم خوابیدیم طرفای صبح بود که بیدار شدم رفتم دستشویی وقتی برگشتم محسن هم بیدار بود گفت بیا بغلم بغلش کردم گفت خیلی بهم حال داد از نرگس بیشتر گفتم من ملیحه ام باید بیشتر بهت حال بده سمت چپم زانو زده بود و کیرش رو توی دهنم کرده بود با دستش کوسمو میمالید گفت یه کار دیگه مونده اونم مثله کوس دادنت باشه من دیگه ازت راضیم کیرش حسابی شق شد دوباره داگیم کرد و کیر خیسشو روی سوراخ کونم چندین بار مالید و یه توفم زد و کرد توی کونم کیرش تا ته هل داد توی کونم گفت جونم این کون رو چند نفر کردن ؟گفتم یعنی چی ؟گفت این کون خیلی گشاده کار کیر سعید تنها هم نیست یه چند باری تا ته کرد و درآورد و دوباره کرد توی کونم گفت آره این کون رو چند نفر کردن مشخصه منم هیچی نمیگفتم و اونم شروع کرد تلمبه زدن توی کونم دو سه بار محکم زد روی کونم گفتم نزن جاش میمونه گفت نترس سعید نمی فهمه اگر می فهمید که فهمیده بود این کون خیلی کیر خورده ملیحه چند نفر؟ جون ملیحه ؟گفتم به جز سعید هیچکس گفت برو اگر کیر سعید بود که الان کوستم باید گشاد باشه اما نیست هر چی گفت من گفتم به جز سعید با کسی نبودم که دست آخر آبش اومد و ریخت توی کونم و از حالت داگی به حالت خوابیدم کرد و از پشت خوابید روم و در گوشم میگفت جون محسن؟این کون رو کی اینجور گشاد کرده ؟ملیحه ؟ ما الان دیگه شریک سکسی همدیگه ایم بهم اعتماد کن گفتم به خدا جز سعید هیچکس گفت باشه بلند شد و روی کمر خوابوندم و نشست روی سینه هام و کیرشو گذاشت توی دهنم طعم و بوی بدی میداد اما به زور کردش توی دهنم و نمی خوردم سیلی میزد توی صورتم میگفت باید بخوریش یا بگو کی کونتو گشاد کرده ؟ منم ترجیح دادم کیری که توی کونم بوده رو بخورم و خوردمش تا اینکه آبش اومد لباس هاشو پوشید و رفت از اون روز به بعد هم دیگه جایی که من بودم محسن نمیومد و ازم فرار میکرد و دیگه نیومد سراغم

ادامه بزودی

نوشته: ملیحه


👍 25
👎 3
21801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

978610
2024-04-06 23:17:15 +0330 +0330

عالی بود حال کردیم

0 ❤️

978614
2024-04-06 23:34:59 +0330 +0330

خوبه الان متوجه شدی معنی دستمال کاغذی چیه. امثال تو یبار مصرف هستین

3 ❤️

978635
2024-04-07 00:17:49 +0330 +0330

معلومه داستان راست راسته

0 ❤️

978650
2024-04-07 00:51:44 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️

978662
2024-04-07 01:15:58 +0330 +0330

بعضی از آدما هیچ وقت نه ارزش و احترام خودشون می‌دونن نه جایگاه خودشون ، وقتی شوهر خوب و همه چیز تو زندگی دارن و قدر نمیدونن و زندگی رو فقط هرزگی می‌بینند و با ارزش ترین دارایی خودشون به رایگان میدن ، میشن بی ارزش و مثل یک دستمال چرک پرت میشن تو زباله دونی ، باز خوب در حین حقارت حاظر شدی عن خودت بخوری ولی نگی هرزه ای ، کیر شوهرت که کلفت نبود و اونم زرنگ بود وقتی دید بدون مشکل کیرش رفت تا دسته تو کونت و قبلش هم که واسش دلبری و جندگی کردی و واسش لخت شدی گفتی بیا من بکن بعد موندم چه خجالتی داشتی بگی قبل ازدواجم چون باکره بودم کونم دوست پسرام دروازه غار کردن ، تو اگه غرور داشتی که به زور بهش نمی‌دادی ؟!
الآنم منتظری بیاد سراغت ؟! نگران نباش یکم بعدتر می‌کنه تو رو و خودتم دوباره داوطلب میشی چون بنده کیری فقط افسوس واسه شوهرت که با همچین هرزه ای هست .

2 ❤️

978704
2024-04-07 08:25:32 +0330 +0330

اخرشو ریدی ، اخه کدوم مرد احمقی پیدا میشه که از کس و کون مفت فرار کنه ؟؟؟؟؟ خر خودتی.

0 ❤️

978723
2024-04-07 11:43:25 +0330 +0330

اگر داستان واقعی باشه از ترس اینکه ایدز نگیره ازت فرار میکنه

0 ❤️

978742
2024-04-07 14:55:24 +0330 +0330

حالا قانع شدم با خوندن این داستان که فقط پسرها جق نمیزنن.دخترها هم میتونن جق بزنن ولی هر مثل پسرها متداول نیست.

0 ❤️

979003
2024-04-09 02:47:35 +0330 +0330

یالانچی نین دده سینه لعنت😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها