امتحان آیلتس

1402/09/16

با سلام…ماهانم ۳۲ ساله این داستان مربوط به هفت سال پیش و قبل مهاجرتم به کانادا هست. برای اینکه بتونم از ایران مهاجرت کنم تو کنکور ارشد کون خودمو پاره کردم و دانشگاه تهران قبول شدم…تو خوابگاه ۴ نفر تو یه اتاق زندگی می کردیم و شرایط واسم سخت تر از قبل شده بود…نه میشد ماشین بابام و بردارم نه اتاق مستقل داشتم و دوست دخترمم به خاطر تصمیم به تهران اومدنم کات کرده بود…تهه عشق و حال لاکچریمم به عنوان یه خوابگاهی حموم و شامپو کلییر بود…خلاصه که شرایط بگایی…
بعد یکی دو ماه رفتم کلاس آیلتس آفرینش ثبت نام کردم…کلاسمون تو سعادت آباد بود و وقتی رفتم سر کلاس کلی دختر خوشگل و سکسی توش بود…ولی میدونستم لقمه دهن من نیستن…بینشون یه خانوم ۴۱ ۴۲ ساله به اسم نسرین بود…این نسرین خانوم بلوند بود و قد حدودای ۱۶۰ اینا داشت…میخواست بره استرالیا گویا داداشش اونجا میتونست اسپانسرش بشه…ولی زبانش ضعیف بود و یکم خجالتی…جلسه دوم کسی کنارش ننشست چون خوب همه دوست داشتن پارتنر زبانشون خوب باشه…من رفتم اجازه گرفتم کنارش بشینم که یه لبخندی زد چون حس خجالتی داشت از تپق های جلسه اول و این که یه جای خوب نشسته بود و هیشکی کنارش نبود…بعد چند جلسه که با هم تقریبا رفیق شده بودیم از اینکه خیلی تلاش میکنه ولی نمیتونه خوب مکالمه کنه شاکی بود…گفتم مهم ترین چیز تو صحبت اعتماد به نفس و این چیزاست و…با توجه به صبر و حوصلم و این که اشتباهاتشو خیلی با حوصله بهش میگفتم از من خواست تو واتس اپ با هم تمرین کنیم…من که از همون اول تو فکر کردنش بودم و به نظرم یه میلف سکسی میومد قبول کردم…این صحبتا تو واتس آپ باعث نزدیکی بیشترمون شد و از خانوادش و اینا گفت که همه رفتن و هیچ کسیو نداره و مجرد و جدا شده چند سال پیش…
اواخر ترم بود که یک شب بهش گفتم به نظر صحبت تو واتس اپ خوبه ولی تو شرایط واقعی فرصت کمتری برای جواب و فکر کردن داری…گفت آره ولی چیکار کنم…گفتم میخوای بریم کتابخونه ای جایی با هم کار کنیم…گفت والا چون سرکار میرم خیلی وقت ندارم. تو میتونی بیای خونه من؟ اینجا تو کونم عروسی بود دیگه…خلاصه که قرار گذاشتیم و پنجشنبه شب ساعت ۷ رفتم خونش…یه تیشرت شلوارک تنش بود ولی چیزی که خیلی توجهمو جلب کرد فیت بودنش بود که گفت باشگاه میره…صورتش معمولی بود…ولی بدن سفید و فیت بودنشو خیلی دوست داشتم…بهم دست داد ولی من احمق دستام یخ کرده بود که پرسید چه یخه دستات بچه و یه لبخندی زد…تمرینمونو که کردیم منم انقد بی عرضه بودم هیچکار نمیکردم…تهش گفتم خوب من برم دیگه…اومد کنارم گفت میخوای بری واقعا؟ گفتم چرا؟ گفت اخه دستات یخ کرده حتما خونا رفته یه جا دیگه…اگه دوست داری بیا بریم یه سرویست بکنم…خندم گرفت…دست کشید به بدنم و منم لبمو بردم و لب تو لب شدیم…دیگه رو ابرا بودم و زبونشو میخوردم و به بدنش دست میکشیدم…حس میکردم با کون افتادم تو عسل…دستشو کشید به کیرمو رفت پایین و دراورد گفت خوش فرمه کیرت…خیلی بزرگ نبود ۱۴ سانت بود…شروع کرد به ساک زدن…من که خیلی تحریک شده بودم بلافاصله حس کردم کیرم داره میترکه و بله…زیر یه مین ابم پاچید و با تعجب همشو خورد…ولی حس کردم ناراحت شد از سریع ارضا شدنم…بعدش یه شربت اورد واسم و گفت یکم استراحت کن و خودش رفت تو اتاق…چند دقیقه بعد با یه لباس خواب سکسی اومد و دستمو گرفت و رفتیم تو اتاق…کم کم داشت حس شهوت بهم برمیگشت و تازه میتونستم اون اندام سکسی و خوشگل و ببینم…از گردنش شروع کردم به خوردن و طعم تلخ ادکلنشو حس کردم…کم کم رفتم پایین تر و سینه های خوشگلشو میمالیدم و میخوردم و بدنشو غرق بوسه میکردم…بعد رفتم سمت پاهاش و از ساق پاش شروع کردم به خوردن و اومدم تا رونش…رو ابرا بود قشنگ…کسشو میمالید تند تند و نمیتونست خودشو کنترل کنه…وقتی کنار لباس خوابشو دادم کنارو زبونمو به کسش رسوندم جیغش دراومد…اینکه کسش تیره نبود و صورتی بودو خیلی دوست داشتم ولی برای اولین بار که مزه کس چشیدم دیدم مزه گهی میده ولی خوب باید راضیش میکردم چون میخواستم یه کس دم دستم باشه…هیچی دیگه انقد خوردم که ارضا شد…و ول شد رو تخت…یکم کنارش دراز ‌کشیدم و گفت بریم یه چیزی بخوریم…رفتیم یه ساندویچ کالباس خوردیم و دوباره رفتیم رو کار این دفعه گفت بخواب و اومد با دست کیرم و شق کرد و کاندوم کشید و روش نشست…من با این که دوست دختر داشتم قبلا ولی در حد لب بود ولی تا حالا کس نکرده بودم…حس میکردم کیرم داره گرم تر و گرمتر میشه ولی یجوری بالا پایین میرفت که یکم اذیت میشدم و میترسیدم کیرم بشکنه:)…ولی واسم جالب بود که کیرم دیگه حساس نبود…بعدش اون خوابید و میشنری سکس کردیم که واسه من خیلی لذت بخش شد…بعدش داگی کردمش که خیلیییی بهم حال نداد با این که فک میکردم خیلی پوزیشن سکسیه…بعدش به سرم زد بهش بگم از کون بکنمت که ناخودآگاهم گفت گوه نخور…خلاصه دوباره میشنری شدیم و اون یه ویبراتورم برداشت و شروع کرد چوچولشو باهاش مالوندن…کیر منم که اون لرزشو حس میکرد خیلی تحریک شد و بعد چند دقیقه با هم ارضا شدیم…حس خیلی خوبی بود واسم…مخصوصا این که حس میکردم من ارضاش کردم…به زوج های جوان هم استفاده از ویبراتور رو توصیه میکنم بهتر از نفر سومه لااقل:)))…وقتی فهمید اولین سکسم بوده پشماش ریخت و گفت ولکام تو د کلاب…ازش پرسیدم تو چیکار میکنی…گفت یه نفر تو ادارش هست که همسنشه و باهاش سکس میکنه ولی دوست داشته سکس با یه سن پایین و تجربه کنه…منم بهش گفتم منم سکس با سن بالا رو دوست دارم و گفت به نظرم آدم قابل اعتمادی هستی و میتونیم با هم باشیم بازم…خلاصه که تا یه سال هفته ای یکی دو بار میرفتم خونش و با هم سکس میکردیم و من کون هم خوابگاهی هامو میسوزوندم:)))

نوشته: ماهان


👍 31
👎 16
41501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

961156
2023-12-08 00:13:28 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

2 ❤️

961180
2023-12-08 01:27:22 +0330 +0330

بعدم رفت استرالیا دادنش ادامه بده🤣🤣

2 ❤️

961191
2023-12-08 02:16:12 +0330 +0330

شهوانی هم شهوانی قدیم،ی داستان میخوندی تا ی هفته تکمیل بودی

2 ❤️

961238
2023-12-08 10:17:00 +0330 +0330

بد نبود

1 ❤️

961251
2023-12-08 12:50:40 +0330 +0330

حلالت باشه😉

1 ❤️

961282
2023-12-08 17:39:37 +0330 +0330

از فردا جغی ها تو آیلتس آفرینش دنبالش میگردم. بسیجی ها هم با خواندن داستان به فکر پلمپش می افتند.

2 ❤️

961329
2023-12-09 00:15:08 +0330 +0330

واقعا مادرخوبی داری🖕🏼

1 ❤️

961351
2023-12-09 01:24:30 +0330 +0330

جقتو بدی چونی کص کش

0 ❤️

961413
2023-12-09 15:00:20 +0330 +0330

خیلی قابل اعتمادی.

0 ❤️

961457
2023-12-09 22:35:08 +0330 +0330

اینجا همه آخرت شانسن
دختر عمه و دختر دایی و میلف و همسایه و … همه‌شون لاشو واز کردن اینا بکنن توش…
بابا زنم به شوهرش اینجوری نمیده که شماها تعریف میکنید،کیر تو پس یقه یک‌یکتون که بلد نیستید حدداقل یکم واقعیتر بنویسید.

0 ❤️

961810
2023-12-12 06:41:58 +0330 +0330

پرچم کانادا با میلش تو کونت
کصتان بود
ننویس دیگه مرتیکه جقیِ کله کصی

0 ❤️

962093
2023-12-13 20:42:56 +0330 +0330

حالا توهم رفتی کانادا بدی آخه کوووووونی تو خودت میدی حالا شدی بکن؟؟؟؟؟؟ احمد ۱۳۵۸ رید به احوالت

0 ❤️