شاید نشه اسمشو داستان سکسی گذاشت،یه خاطره و تجربه که تو بخش مهم زندگیم اتفاق افتاد…خاطره ای که مینویسم شاید جنبه آموزشی داشته باشه که چطوری با مقولات جنسی برخورد کنیم امیدوارم براتون جالب باشه…

پاییز سال ۸۹ وقتی که ۱۴ سالم بود که به خاطر مشکل و درد کمر که داشتم به ارتوپد مراجعه کردیم…خوب یادم هست یکی از شب های مهر ماه بود که تو مطب شلوغ دکتر به همراه مادرم منتظر بودم،تا نوبتمون شد و وارد اتاق شدیم .دکتر برای کمرم آتل ساخته بود و اول باید آتل رو پرو میکردم…وقتی وارد یکی از کابین های پرو شدم فهمیدم تو کابین بغلی یه دختر مشغول تعویض لباس و پوشیدن آتلش هست…خب منم از روی کنجکاوی سعی میکردم از درز هایی که بین دو تا کابین بود یه نگاهی به دختر بندازم و به اصطلاح دید بزنمش غافل از اینکه پرده اتاق پرو من خوب بسته نشده بود و مادرم منو تو این حالت دید .خلاصه آتل رو پرو کردم و هر کاری کردم نتونستم چیزی از کابین بغل ببینم،فقط روسیاهیش برا من پیش مادرم موند.خیلی خجالت کشیده بودم و پشیمون بودم از کاری که کردم …از مطب دکتر که بیرون اومدیم متوجه تغییر رفتار مادرم و برخورد سردش باهام شدم … اومدم سر صحبتو باهاش باز کنم دیدم باهام حرف نمیزنه …نیمه های راه بود که مامانم شروع کرد به صحبت کردن…مامان میگفت اصلا انتظار این کارو از من نداشته و باید به حریم شخصی دیگران احترام گذاشت…کاری که کردم خیلی غیراخلاقی بوده و نوع تربیتش نباید به اینجا میرسیده .تا خود خونه درباره این مساله صحبت میکردیم و مامانم دائم میگفت نباید دیگه دزدکی کسیو نگاه کنی و تا یه دختر ببینی از خودت بیخود بشی تا هر کار غیر اخلاقی انجام بدی ،خب منم از کاری که کرده بودم پشیمون شدم و از مامانم عذرخواهی کردم…وارد خونه که شدیم دیگه راجع بهش صحبت نکردیم تا من فکر کنم قضیه تموم شده و مادرم منو بخشیده… چند روز به همین منوال خیلی عادی گذشت که یه روز عصر که با مامانم تو خونه تنها بودیم،مادرم صدام کرد.رفتم تو هال که ببینم چکارم داره بهم گفت بشینم تا راجع به مساله مهمی میخواد باهام صحبت کنه… با صدای خیلی آروم شروع کردن به صحبت کردن،معلوم بود یه مقدار استرس داره…مامان ایتطوری حرفشو شروع کرد،بهم گفت این چند روز به موضوعی که تو مطب اتفاق افتاد خیلی فکر کرده و نحوه ی تربیتش نباید این رفتار رو در من بوجود میورده…یه مقدار مکث کرد بعدش گفت امروز تصمیم گرفتم باهم راحت صحبت کنیم تا من خیلی چیزارو متوجه بشم.مامان گفت با صحبت امروزمون دیگه نباید ابهامی تو ذهنت باقی بمونه و میخوام که قضیه همین جا بسته بشه.بعدش ازم خواست وقتی بحثمون شروع شد هر سوالی که داشتم بدون رودربایستی ازش بپرسم. خیلی گیج شده بودم که مامان در چه موردی میحواد باهام حرف بزنه که اینطوری داره براش مقدمه میچینه … مامان حرفاشو با یه سوال ادامه داد…میدونی تفاوت دخترها و پسرها چیه؟ خب اون موقع سوم راهنمایی بودم و خیلی ازین مسایل رو تازه تو مدرسه از دوستام شنیده بودم…یکم خجالت کشیدم و جوابی ندادم…مامان یه سوال دیگه پرسید: میدونی چطوری به دنیا اومدی؟ میدونی زن و شوهر برای بچه دار شدن چکار باید انجام بدن؟…یادمه عرق کرده بودم و خیلی ازین حرفای مامان خجالت کشیدم…مامان گفت امروز جواب همه این سوال هارو میخوام خیلی واضح بهت بدم…مامان شروع کرد به صحبت کردن در مورد ژنتیک…اینکه هم پدر هم مادر به یه اندازه در تولید مثل سهیم هستن.ازینکه انسان ۴۶ کرموزوم داره که ۲۳ تاش از مادر و ۲۳ تاش از پدر تامین میشه.بعد از این مامان راجع به کرموزوم های جنسی صحبت کرد که چطوری جنسیت بچه تعیین میشه.وقتی بچه به دنیا میاد از اندام جنسیش متوجه میشن که جنسیتش چیه…بهدش مامان شروع کرد راجع به اندام های جنسی توضیح دادن…یادمه دیگه یخم باز شده بود با کلی اشتیاق به مامان گوش میدادم…مامان به طور کامل برام توضیح میداد…گفت اول راجع به اندام جنسی آقایون صحبت کینم که بهش میگن آلت تناسلی (یادمه تازه یاد گرفته بودم کیر و انقدر خندم گرفته بود).مامان خیلی واضح توضیح میداد:اندام جنسی آقایون آلت تناسلیشونه که زیر آلت تناسلی بیضه قرار گرفته…بیضه ها وظیفه دارن تسپرم تولید کنن…راجع به اسپرم سوال کردم،مامان جواب داد مایعی که اون ۲۳ تا کرموزوم داخلشه و قراره نصف یه بچه رو تشکیل بده…مایع اسپرم داخل بیضه تولید میشه و موقع لزوم از آلت تناسلی خارج میشه …موقع خارج شدن این ماسع به آقایون حس خوشایندی دست میده.آلت تناسلی آقایون در حالت عادی کوچیکه اما برا اینکه اسپرم بخواد ازش خارج شه اول آلت بزرگ میشه…من سوال کردم برا من خیلی وقتا بزرگ شده یعنی ازش اسپرم خارج شده؟مامان یه خنده کرد گفت نه اگه بخواد اسپرم خارج شه قبلش آلت باید بزرگ شده باشه ولی هر وقت آلت بزرگ بشه اسپرم خارج نمیشه،خارج شدن اسپرم شرط های دیگم داره که برات توضیح میدم…مامان توضیحاتشو ادامه داد: حالا ببینیم کی آلت آقایون بزرگ میشه…وقتی آقایون خانومی رو ببینن تو بعضی شرایط آلتشون بزرگ میشه این بعضی شرایط برا وقتیه که بهشون میل جنسی داشته باشن که حتما برات اتفاق افتاده…با علامت سر تایید کردم…مامان گفت به این حالت میگن آقایون تحریک شدن و اگه یه سری اتفاقای دیگه بیفته اسپرم از آلت مردا خارج میشه…بعد از این مامان گفت حالا ببینیم خانوما وضعیت بدنشون چطوریه…ازم پرسید تا حالا بدن لخت یه زنو دیدی؟ خب تو مدرسه عکس لخت دیده بودم ولی خجالت کشیدم بگم آره…مامان دوباره ازم پرسید …خیلی آروم جواب دادم فقط یه بار.بهم گفت حتما فرق آقایون و خانوما رو متوجه شدی که زن ها آلت تناسلی ندارن.به جاش یه شیار هست که اسمش واژنه … همون جا پرسیدم پس خانوما چطوری دستشویی میکنن ؟ مامان گفت از همون شیار دستشویشون خارج میشه …برام خیلی جالب بود…مامان ادامه داد اندام جنسی خانوم ها واژنشونه…۲۳ کرموزوم مادر تو واژن تولید میشه و منتظر میمونه تا اسپرم آقایون بیاد بهش برسه و باهاش ترکیب بشه…یکم مامان راجع به تخمک صحبت کرد بعدش گفت حالا چطوری اسپرم میتونه به تخمک برسه و بچه تولید بشه…آقایون وقتی بدن لخت همسرشون رو ببینن آلتشون بزرگ میشه و به اصطلاح تحریک میشن ،حالا اگه آلتشون رو داخل واژن خانوم ها قرار بدن اسپرمشون وارد بدن زن میشه…خیلی عرق کرده بودم آلت خودم بزرگ شده بود ،از مامان سوال کردم من که بدن لخت ندیدم که آلتم بزرگ شده…مامان یکم خجالت کشید و گفت اینجور حرفا خودش تحریکت کرده …یکی از نیاز های انسان ها مثل غذا و تنفس نیاز جنسیه که وقتی یک مرد با همسرش این کارو انجام میده این نیاز برطرف میشه و تو به خاطر این نیاز درونیت بود که دوست داشتی اون دختر رو رو اتاق پرو نگاه کنی…مامان یه مقدار توضیحات دیگه بهم داد …بعدش بهم گفت حالا بیشتر با چیزایی که گفتم آشنا میشی. امروز بدن خودمو بهت نشون میدم تا بدونی واژن چطوریه،فقط چندتا شرط داره . چیزایی که میبینی رو به هیچ کی نگی حتی علی دوست مدرست و حتی مامان بزرگ…و اینکه امروز که با این سیستم آشنا شدی همین جا قضیه تموم بشه… منم قبول کردم … مامان یه پیرهن سفید تنش کرده بود شروع کرد از بالا به باز کردن دکمه هاش … چه استرسی گرفته بودم…مامان آروم پیرهنشو در اورد که زیرش سوتین مشکی پوشیده بود…خیلی سریع سوتینشو باز کرد.یادمه آلتم از بس بزرگ شده بود خیلی بهم فشار میورد… مامان شروع کرد به توضیح دادن اینکه ممه خانوم باعث میشه خیلی آقایون تحریک بشن ولی جزو اندام جنسی حساب نمیشه ،مامان گفت یادت نمیاد چقدر از ممه هام شیر میخوردی تازه که زبون باز کرده بودی فقط میگفتی ممه بده، میخوای به سینه های مامان دست بزنی .اولش خیلی حجالت کشیدم ولی مامان خودشو بهم نزدیک کرد تا راخت تر بتونم بهشون دست بزنم انقدر نرم بودن …دیگه آلتم داشت منفجر میشد که مامانم گفت توام شلوارتو دربیار تا بیشتر برات توضیح بدم…شلوار و شورتمو که دراوردم مامان آلتمو دید گفت حالا خوبه مادرتم انقدر تحریک شدی .یه چند دقیقه ای با سینه ی مامان بازی کردم بعدش بهم قسمت های مختلف آلت و بیضه رو نشون داد … مامان گفت حالا واژن خانوم هارو میخوام بهت نشون بدم…شلوار مشکی که پوشیده بود در اورد زیرش شورت مشکی داشت .برام خیلی جالب بود قراره بدن لخت یه خانوم رو از نزدیک ببینم …مامان شورتشو دراورد و شروع کرد قسمت های مختلف واژن رو نشون دادن…یادمه حتی چوچول رو نشونم داد گفت اینجا نقطه ی حساس خانوم هاست که تحریکشون میکنه …مامان رو مبل خوابید پاهاششو باز کرد تا من بهتر بتونم واژنو ببینم .برام جاهای مختلف واژنو باز کیمرد و توضیح میداد…از مامان پرسیدم بخوام اسپرمم بیاد باید آلتمو داخل واژنتون بذارم که مامان یه مقدار نروس شد گفت نه این کارو بعدا باید با همسرت انجام بدی الان فقط میخواستم قسمت های مختلف برن یه زن رو باهاش آشنا بشی.اما برا اینکه ببینی اسپرم چطوریه و اون لذتشو بچشی میتونیم یه کار دیگه انجام بدیم…مامان روی مبل نشست و ازم خواست برم جلو درست مقابلش واسیتم …شروع کرد به مالیدن و عقب حلو برن آلتم همینطوری که این کارو میکرد بهم گفت میتونی با به ممه هام دست بزنی…خدای من چه حس خوبی داشت .با دو تا دستم سینه های مامانو گرفته بودم …نمیدونم یکی دو دقیقه که گذشت یه حس خیلی خوب بهم دست داد که تا حالا تجربه نکرده بودم به مامان گفتم گفت داری ارضا میشی یکم که گدشت ماسع سفید رنگ اسپرم که اون موقع برام خیلی جالب بود از نوک آلتم پاشید بیرون رو شکم مامان …چه حس فوق العاده ای …مامان یکم راجه به مایع اسپرم برام توضیح داد که اگه این مایع وارد واژن بشه اختمالا بچه بوجود میاد …بعدش با دستمال سینه و شکمشو پاک کرد…اجازه داد به واژنش دست بزنم و قسمت های مختلفشو لمس کنم … یه مقدار که گذشت مامان گفت بسه دیگه وقت نداریم باید دوش بگیریم …اول مامان رفت که دوش بگیره …تنها که شدم به همه حرفای مامان فکر کردم چقدر چیزای جدید یاد گرفتم …شروع کردم به ور رفتن با آلتم دوباره همون حس قبلی تکرار شد و چند قطره از مایع اسپرم تو شورتم ریخت …برام عجیب بود چون الن که زن لخت کنارم نبود.مامان که از حموم در اومد بهش گفتم که با آلتم بازی کردم دوباره اسپرم خارج شد ازم…مامان برام توضیح داد نگران نباشم و کاری که کردم خود ارضاییه … این کارو نباید زیاد انجام بدم و بهش قول دادم هر بار بخوام این کارو انجام بدم به مامان بگم…تا یکی دو سال واقعا همینطوری بود وقتی میخواستم خودارضایی کنم به مامان میگفتم بعضی وقتارو مامان میگفت نه تازه این کارو انجام دادی یا درس داری باشه برا یه وقت دیگه …بعضی هارم موافقت میکرد … چند بازیم شد بهم اجازه داد به ممه هاش دست بزنم اول از رو لباس بعد میذاشت دستمو ببرم زیر لباسش به سینش دست بزنم …بعد چند دقیقه که دست میزدم بهم میگفت برو تو اتاقت درو ببند کارتو انجام بده …منم میرفتم تو اتاقم چشمامو میبستمو هنوز حس میکردم دستم رو سینه مامانه،خود ارضایی میکردم … بزرگتر که شدم دیگه روم نمیشد به مامان بگم خودم کنترل میکردم خود ارضاییمو ولی آموزشی که مامان بهم داد باعث شد نگاهم به خیلی چیزا عوض بشه… الان یه مقدار بیشتر مطالعه میکنم فهمیدم آموزشی که مامان بهم داد از نظریه فروید و راسل بوده …

نوشته:‌ ؟