دکتر قلابی

1403/01/11

سلام خدمت همه شهوتی های سایت شهوانی
من با نام مستعار مهیار هستم. اگر بعضی جاها غلط املایی دیدید به بزرگی خودتون ببخشید.
من تهرانی هستم ولی ده دوازده سال میشه که بندرعباس زندگی میکنم.
من تو یه شرکت نفتی کار میکنم.
داستانی که میخوام تعریف کنم واقعی اما طوری اتفاق افتاد که خودمم قبول دارم باور نکنید.
موضوع اینجاست که من فعالیت های اجتماعی زیادی انجام میدم و داستان برمیگرده به زمانی که در یکی از گروه های عمومی اجتماعی شهرستان عضو شده بودم. هر از چند وقت یکبار تو گروه ها محض سرگرمی عرض اندام میکردم. عموما از بحث و تبادل نظر خوشم میاد و قالبا دوست دارم نظر خودم تحمیل کنم. مریضم مریض😁
خلاصه در یکی از بحث ها عنوان کردم که دکتر هستم. سر همین موضوع بحث گروهی ما رفت سمت بحث دو نفره من و یه خانم شیرازی که اسمش زهرا بود.
در همین حین اومد تو خصوصی و گفتش آقای دکتر اعصاب خودتون خورد نکنید و این بحث و گروه در شان شما نیست و از این قبیل تعریف های چاپلوسانه.
از این جا به بعد هم من بدم نیومد با این عنوان قلابی مانور بدم هم اون انگار دوست داشت با یه دکتر وارد رابطه بشه. به همین دلیل به مدت دو روز وقت و بی وقت به هم دیگه پیام میدادیم یا مختصر تماس داشتیم.
یادمه طرف ظهر روز دوم بود که زنگ زدم و جواب نداد. اخه تو این دو روز بعد بوق دوم مشتاقانه جواب میداد و اینبار یه مقدار جا خوردم. خواستم مجدد تماس بگیرم ولی از اونجایی که آدم مغروری هستم و کس لیسی خانما را نمیکنم دیگه بیخیال زنگ زدن شدم. گفتم اگه بخواد زنگ میزنه. نزد هم به کیرم که نزد.
یه نیم ساعتی گذشت و تماس گرفت. بعد کلی عذرخواهی گفت داشتم ناهار درست میکردم. منم از روی حس شیطونی و سوق دادن بحث به جاهای باریک ، ازش پرسیدم دست پختت چطوره؟ گفت ادعا نمیکنم ولی خوبه. گفتم پس واجب شد حتما دست پخت شما را تست کنیم.
گفت اگه قابل بدونید در خدمتم.
من برای اینکه یهو خودمو هول نشون ندم گفتم اگه موافق باشید یه شب بریم پارک جنگلی و شام با شما و سایر مخلفات با من. قبول کرد شب همون روز بریم پارک جنگلی.
عصری که بهش زنگ زدم سر کار بود(کلاس خصوصی برمیداشت) گفت دکتر جان امشب ممکنه کارم طول بکشه.اگه ممکنه بذاریم برای آخر هفته. منم مستاصل قبول کردم ( پسرا میفهمن چی میگم😉)
گذشت و ساعت های هفت شب زنگ زد و گفت آقای دکتر من خیلی خیلی شرمنده شما شدم. اگه قبول میکنید و افتخار میدید شام درست میکنم تشریف بیارید منزل . منم که قند تو کونم عروسی داشت اولش یه مقدار گفتم نه و جلوی خانوادت وجهه خوبی نداره و اجازه بدید یه فرصت مناسب و… کلی کسشعر الکی دیگه بافتم و بعدش قبول کردم.
از اونجایی که آدرس خونش نداشتم و ترسیدم نظرش عوض بشه گفتم صبر کن خودم میام دنبالت. خلاصه سریع رفتم آزادگان دنبالش و با هم حرکت کردیم طرف گلشهر (فروزان) سر راه از قنادی پاک یه جعبه شیرینی گرفتم که دست خالی نرم.
خلاصه رفتیم خونه و من رو مبل نشستم و با شبکه های ماهواره ور رفتم و زهرا هم رفت لباس عوض کنه بیاد.
وقتی برگشت یه لباس ساده تیشرت و شلوار داشت. رفت تو آشپزخونه یه سراغ درست کردن چای و شام. از اونجایی که من دیگه طاقت دکتر بودنم داشت تموم میشد دنبال این بودم هر چه سریعتر آمپول بزنم. گفتم هر آن ممکنه اتفاقی پیش بیاد و از این تحفه باد آورده بی نصیب بشم.
با حفظ حریم رفتم تو آشپزخونه گفتم شام بیخیال شو زنگ میزنم پیتزا سفارش میدم. گفت پس اجازه بدید من حساب کنم. منم گفتم باشه قبوله. تو همین فاصله اومدم نشستم رو مبل که صدا زد دکتر اهل مشروب هستی؟
گفتم اگه جنس خوب باشه آره میخورم. یه شیشه شراب ناب شیراز با دوتا پیک آورد. گفت تا قبل شام بیا دوتا پیک بزنیم. گفتم با شکم خالی آخه ؟؟؟
گفت نگران نباش لایته. خلاصه مختصر شرابی خوردیم و همینطور درگیر صحبت های متفرقه بودیم . داشت از خواهر و مادرش صحبت می کرد. از اینکه یه بار تصادف کرده و پاش شکسته و هنوز کمر درد داره و… که پیتزا هم رسید. خلاصه اینکه شام را هم خوردیم و دیگه واقعا دنبال این بودم به یه بهانه ای عملیات شروع کنم. تو همین فکر کانال پی ام سی آوردم و پیشنهاد دادم برقصیم. پیشنهادم گرفت و یه نیم ساعتی رقصیدیم و خلاصه به این بهانه تونستم بطور مکرر لمسش کنم.
خلاصه بعد اون نشستیم چای و شیرینی خوردیم و تخته بازی کردیم و کسشعر گفتیم.
حدودا ساعت ده ونیم یازده بود که گفتم من خستم و باید برم خونه استراحت کنم. ( از طرفی شق درد داشتم از طرفی هم منتظر بودم اون بگه بیا منو بکن. میدونم غرور مزخرفی دارم)
گفت آقای دکتر تو اتاق خودم روی تخت خودم جا پهن میکنم بخوابید. گفتم خودت چطور ؟ گفت من پایین میخوابم.
من رفتم رو تخت دراز کشیدم. هم امیدوار بودم بهم پیشنهاد بده هم داشتم خودمو لعن و نفرین میکردم که عرضه ندارم یارو بکنم. این همه چراغ سبز کافی بود که برم تو کارش ولی خب یه تعلل بی دلیل داشتم.
من دستم گذاشتم رو پیشونیم و چشمام بستم. اونم رفت مسواک زد و اومد. برق خاموش کرد و کنارم دراز کشید. یه شب بخیر گفت و به ظاهر خوابیدیم. چند ثانیه بعد پهلو به پهلو شد و خیلی آروم گفت آخ کمرم.
منم سریع از فرصت استفاده کردم و پا شدم رو تخت نشستم. گفتم دقیقا کجای کمرت درد میکنه. ؟ گفت چطور ؟ گفتم من به هر حال پزشکم و از ارتوپدی سر در میارم. قبول کرد.
حالت روی شکم دراز کشید و منم دو طرفش قرار گرفتم و واقعا ماساژ دادم. بعد از یکی دو دقیقه گفتم با لباس سخت میشه ماساژ داد. اگه اجازه بدید لباستون در بیارم. گفت آره حتما. تا این مرحله تیشرت در آوردم و با جدیت شروع کردم ماساژ دادن. از روغن هم استفاده کردم. یه سوتین مشکی داشت که اونم سر فرصت بندش باز کردم و کنار زدم. حالا کل کمرش ماساژ داده بودم. کم کم رفتم سمت باسنش. مجدد برای در اوردن شلوار هم اجازه گرفتم که اوکی داد . یه شرت ست مشکی داشت. از اونجایی که نخواستم زود برم سراغ درآوردن شورت ، رفتم از کف پا و مچ پا ماساژ شروع کردم اومدم بالا. به باسنش که رسیدم آروم گوشه های شورت گرفتم که در بیارم. اینبار خودش کونش گرفت بالا و همکاری کرد تا شرتش در بیارم. خلاصه شورت در آوردم و کونش ماساژ میدادم. هر از گاهی خیلی جزئی انگشت شصتم به لای پاش نزدیک میکردم اما داخل نمیزدم. بعد گذشت پنج شش دقیقه از ماساژ کونش همزمان انگشت های شصتم با هم بردم لای پاش دقیقا لای چاک کسش. خیس خیس خیس.
تو همین حین سریع تیشرتم در آوردم و خیلی سریع بدون اینکه متوجه بشه شلوار و شرتم با هم کشیدم پایین.
کیرم که داشت منفجر میشد گذاشتم لای پاش و خوابیدم روش و بغلش کردم و محکم گرفتمش.
گفت چکار میکنی دکتر ؟ گفتم میخوام آمپول بزنم . گفت چه کیر داغی داری. گفتم این کیر بدبخت من از سر شب تا حالا منتظره تو رو بگاد. حالا که دیدم کست خیسه فرصت مناسب دیدم. گفت تو واقعا کسخلی؟ گفت دیگه داشتم بهت شک میکردم. گفت از سر شب تا حالا دارم بهت سیگنال میدم. کوسم خیس خیس شده چندبار حتی قبل خواب موقع مسواک زدن رفتم خودارضایی کردم که جلو خودمو بگیرم. بعد تو بعد این همه وقت داری از کیرت رو نمایی میکنی. گفت من تشنه کیرم. کیر میخوام. کیرت بکن تو کسم. گفتم شما دخترا چرا اینقدر معذب هستید ؟ این همه کیر ریخته. شما هر وقت اراده کنید مردای زیادی هستن که بیان خدمت کنن. گفت من به هر کسی اعتماد نمیکنم این چون دیدم دکتری و شخصیت موجهی داری دلم خواستت. خلاصه اومدم جوابش بدم که گفت مهیار تو رو خدا شروع کن . محکم تلمبه بزن. میخوام جیغ بزنم. منم تو همون پوزیشن شروع کردم به گایش کس بانو و با دست چپ هم از زیر شروع کردم به مالیدن کسش. کس نسبتا تنگ و داغی داشت. انگشت وسطم لای چاک کسش میمالیدم. اونجا انگار یه رگ کلفت باد کرده بود که هرچی بیشتر و با فشار بیشتر میمالیدمش بیشتر جیغ میزد. اینقدر آه و ناله و جیغ زد تا ارضا شد و مثل این تشنجی ها تکون میخورد.
ما اون شب بالاخره به مقصود رسیدیم. بعد اون قضیه هم چندین بار رابطه داشتیم. یه روزی از این روزها ازم خواست که صد میلیون بهش بدم. گفتم الان ندارم و فرصت بده. رفته رفته شخصیتش عوض شد و هر وقت بحث قرار ملاقات یا رابطه پیش میومد بحث پول پیش میکشید. منم در آخر سر بهش گفتم که من نه دکترم و نه اینقدر درآمد دارم که قید صد تومن بزنم و خرج جنده بازی کنم. گفت تو دروغ گفتی. گفتم من دروغ گفتم اما فرصت ندادی. انقدر مست کیر دکتر بودی که یادت رفت بپرسی من اصلا دکتر چی هستم. پزشکم یا دکترا دارم یا …
اون رابطه بعد دو هفته پایان یافت و ما تو این مدت چندین بار این دوست عزیزمون گاییدیم. امیدوارم الان هر جا هست اول اینکه دلش خوش باشه دوم اینکه دیگه لاشی نباشه. سکس یه رابطه دو طرفه است و نباید در مقابلش درخواست پول و خدمات اضافه کرد. وقتی ارضا شدی و لذت بردی پس در نتیجه با پارتنرت بی حساب شدی.
ببخشید اگر طولانی شد. داستان فانتزی بود ولی واقعا مو به مو وقایعی که اتفاق افتاد نوشتم.
دوستتون دارم

نوشته: مهیار


👍 13
👎 5
22001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

977544
2024-03-31 00:46:19 +0330 +0330

کیرم تودهن ادم دروغگو 🤤 🤤 🤤

1 ❤️

977554
2024-03-31 02:01:08 +0330 +0330

چقدر رفتار شما زشت هست دروغ گفتی دکتری تازه داری طرف و متهم میکنی، ! ؟ چرا تقصیر خودت و اشتباهات خودت و گردن طرف مقابل انداختی ، یادت باشه یک شریک رابطه و دوست که حتی اگر برای سکس باهم آشنا می‌شوند باید انقدر وعرفت داشته باشند که با هم رو راست باشند و صادقانه حرف بزنند .

0 ❤️

977557
2024-03-31 02:11:16 +0330 +0330

دکتر اگه منم نمی کنی یه کامنت بزارم😅😅😅

0 ❤️

977565
2024-03-31 02:38:16 +0330 +0330

دیالوگ آخر داستانت بهتر از همه چیز هست و واقعیتی انکار ناپذیر

سکس یه رابطه ای دو طرفه هست
وقتی هر دو طرف ازش لذت میبرن لازم نیست یک طرف چیزی مطالبه کنه

2 ❤️

977595
2024-03-31 07:05:20 +0330 +0330

این جملتو دوست داشتم
سکس یه رابطه دو طرفه است و نباید در مقابلش درخواست پول و خدمات اضافه کرد. وقتی ارضا شدی و لذت بردی پس در نتیجه با پارتنرت بی حساب شدی.
دقیق درسته

1 ❤️

977642
2024-03-31 20:34:33 +0330 +0330

قشنگ و واقعی و‌منطقی بود مرسی از صداقتت

0 ❤️

977806
2024-04-02 00:34:01 +0330 +0330

دوتا لاشی خوردین به پست هم 😂

0 ❤️