راضی شدن زنم (۲)

1402/06/04

...قسمت قبل

ببخشید که نتونستم همه رو تو ی داستان بگم چون خیلی حوصله سر بر میشد
در مورد هیکل خانومم بگم اون قد ۱۷۰ با پوستی سفید مایل به گندمی
با سایز ممه های تقریبا ۷۵ و باسن و رون‌پای نسبتا خوش فرم (پورن استاری طور واقعا)
خلاصه ی بار روی تخت بودیم و داشتم میمالوندمش بهش گفتم درسا مسافرت بریم این سری سمت رامسر اونم گفت بریم اره یکم هوا خنک شه بریم منم گفتم با نیما بریم چون اونجا ی کاریم باهم داریم انجام بدیم گفت این جی اف نداره خلوتمونو خراب میکنه گفتم نیما رفیق صمیمیمه ی جای دیگه میخوابه اونم‌گفت باشه اکیه
یک ماهی گذشت و تقریبا زمان رفتن به رامسر گفتیم فردا پس فردا دور هم بشینیم برنامه بچینیم
شب که با درسا تنها بودم گفتم درسا بیا پیشم یکم باهاش ور رفتم و خیسش کردم چشاش که خمار شد گفتم امشب نیما میاد میخوام خوشکل ترین لباستو بپوشی با کلاس باشی اون گفت پسره سینگل و میخوای مجبور کنی تحریکش کنی دوست دختر بگیره
درسا تو اون حال گفت امیر میخوای منو نمایش دوستت بدی؟درسته خیلی راحتیم باهاش ولی حس میکنم باز داستانای قدیمه گفتم نه اونجوری ولی بدم نمیاد ی شب نیما پیشمون باشه مست کنیم برقصیم تو حالت مستی همه با هم ور بریم لطفا اینو قبول کن یک بارم ، نیما هم مطمئن ترین آدمیه که دیدیم حشریتش خوابید و گفت امیر ول کن هنوز تو این داستان زوم کردی مگه میشه باهام لاس بزنین و دوتایی بعد لاس سکس نکنین باهام چرت میگی ارواح عمت و اینا گفتم اره مگه قراره نیما بکنتت یکساعت حال میکنیم بعد اون‌ میره اتاق دیگه ما هم سکس میکنیم گفت نه بیخیال شو اینکار عقلانی نیست منم همچین آدمی نیستم تازه من چرا باید با دوستت لاس بزنم ، گفتم هربار سر خونه اول میرسیم و قهر کردم رفتم اونور و شبم رو ‌کاناپه خوابیدم اونم تو اتاق خودمون
صبح که سرکار می خواست بره صبحانه آماده کرد و صدام زد من جواب ندادم اومد پیشم نشست گفت امیر من میترسم این کار بینمونو خراب کنه از طرفی تو رو اینجور میبینم باز ناراحت میشم میشه این موضوعو بیخیال شی خودمون بریم مسافرت و اینا منم گفتم برو سرکارت حوصله ندارم اونم با ذهنی درگیر رفت
تقریبا ساعت ۱۱ ظهر بود که اس داد بهم رو اون موضوعی که گفتی دارم فکر میکنم به نیما فقط بگو امشب نیاد چون اصلا دوست ندارم ببینمش حس بدی میگیرم و چند شب دیگه بیاد واسه برنامه ریزی کردن منم گفتم کدوم موضوع اونم جواب داد خنگی؟سه تایی بودن روی تخت احمق😶(دقیقا همین جمله و همین اموجی) فقط باید ی سری چیزا رو صحبت کنیم اگر فکرم رو تونستم قانع کنم فرصت میخوام یکی دو روز تا دقیق فکر کنم،منم جواب دادم باشه
شب سر شام نشستیم منم‌یکم چُس طور بودم بعدش نشستیم فیلم دیدیم بعدش شب رفتیم بخوابیم رو تخت گفت واقعا سر این داستان من دو به شکم نمیدونم چیکار کنم از پشت بغلش‌کردم گفتم ی حس جدیدو ی بار تجربه میکنیم گفت امروز فکر کردم روش از منفی بودن حسم در اومده ولی مثبتم نیستم گفت از رفیقت خجالت میکشم و فلان گفتم خب یکی دوبار راحت پیشش بپوش تا روتون بهم واشه یا میخوای تنهاتون بذارم تو ی اتاق گفت صد در صد تنها باشم باهاش بهتره چون جلوی تو نمیخوام همه جامو دست کنه
گفتم کجاهات رو میتونه لمس کنه گفت نمیدونم و فلان بخوابیم ولش کن اه فکرمو خراب کردی
دو سه شب شد و گفتم درسا امشب نیما میاد خونمون گفت نه‌من که تصمیم نگرفتم گفتم مگه قراره کاری کنی گفت کلا گفتم شام خودم یه چی میگیرم گفت باشه فقط اتفاقی نیفته شب لطفا و اینکه الان چی میخوای بگی بهش گفتم نمیدونم
به نیما پیام دادم امشب بیا بشینیم یکم‌مست کنیم شب پیشمون بمون گفت اکیه و فلان
ساعت ۷ غروب شد من وسیله اینارو گرفتم قبلش درسا بیرون بود نیمام ۷وربع اینا رسید خونمون درسام تا بیاد ۸ شد
قبلش با نیما صحبت کردم گفتم نیما امشب میخوایم حال اساسی کنیم گفت درسا رو فرستادی بیرون میخوام‌مجردی بگاییمون گفتم نه امشب درسام میاد مست میکنیم میزنیم میرقصیم گفت این دگ چُسی اومدن داره همیشه همین بوده گفتم فرقش اینه امشب درسا با تو میرقصه نه بامن گفت خب ما تو مراسما باهم رقصیدیم گفتم خفه شو ول کن اکی اون اصن نفهمیده بود داستانو
ساعت ۸ شد درسا اومد خونه و سریع رفت دوش گرفت من رفتم تو اتاق گفت امیر نمیدونم کدوم لباسمو بپوشم گفتم کدوم جذاب ترت میکنه گفت من جذاب هستم گفتم پس لخت بیا بیرون😀
هیچی خلاصه یه دونه ازین تاپ طورا که حالت دامنی هم داره و تا بالای زانوعه پوشید(من لباس شناس نیستم) و ساق پاش و یکم از رون پاش وقتی می نشست رخ سکسی ای میداد بهش
شامو اکی کردیم و ی کباب مختصر و نشستیم سر مشروب(درسا مشروب خورد نبود خیلی) و اینا تا ۱۱ اینا که تموم شد یکم رقصیدیم
بعد نشستیم پاسور بازی کردیم نیمه دوم فوتبال هم داشت بازی سیتی و اینتر بود فینال لیگ قهرمانان نیما داشت نیمه دومشو میدید
منم درسا رو بردم تو اتاق گفتم خجالتت ریخت؟گفت خجالت نکشیدم اصلا گفتم‌میخوای یکم باهاش تنها صحبت کنی گفت در مورد چی گفتم در مورد کات کردنش و اینا با دوست دخترش گفت امشب؟؟
گفتم آره گفت امیر از تهش می ترسم داستان بشه و من اینو نمیخوام
گفتم کنترل کن نذار بشه فعلا گفت یعنی بعدا ممکنه ؟گفتم بعدا چیه الان رو اکی کن گفت باشه استرس داشت منم تو اتاق رفتم دراز کشیدم درسا رفت اخرای فوتبال رو کنار نیما دید و فوتبال تموم شد گفت من خوابم نمیاد امیر فکر کنم خوابید از بس مست بود نیمام گفت این بی جنبه همیشه همین بود بعد عرق خوردن اونم‌گفت منم خوابم نمیاد پس فیلم بذار یا پی اس بزنیم
ی فیلم گذاشت و تخمه و اینام آورد وسطاش پچ پچ میکردن و داشتن در مورد همون داستان کات و اینا صحبت میکردن یکم‌گذشت دیدم نیما گفت درسا دیوونه ای مزخرف چرا میگی گفت نگران امیر نباش اون خودشم در جریانه ولی تو نباید بگی بهش باز نارحت میشه گفت اخه احمقی چی بگم
ظاهرا نیمام بدش نمیومد امشب آبش توسط درسا بیاد چن دقیقه ای گذشت اس داد بهم امیر امروز معنی حرفتو فهمیدم منم نوشتم راحت باش نگران نباش اوکیه همه چی
در اتاقم خب بسته کامل نبود دیدم نیما دست درسا رو گرفت و گفت بریم تو اتاق گفت همینجا خوبه و فلان ولی خب رفتن و درو بستن و قفلم کردم دیگه دسترسی به هیچی نداشتم
پذیرایی ما ی پنجره داشت که به تراس باز میشد و اون تراس در واقع تراسه اتاق خوابه بود و ی در پنجره بزرگ داشت که لعنتی پردش هم کشیده شده بود ولی از قضا ی ۱۰ ۱۵ سانتی از بغلش کامل نکشیده شده بود و داخل اتاق مشخص بود یه جورایی
ساعت ۲.۵ بود و من رفتم رو تراس و خیلی مرموزانه نگاه کردم دیدم اینا مثل بچه خوب نشستن دارن حرف میزنن
من گفتم الانه است بیان بیرون بینشون اتفاقی نمیفته سریع اومدم اتاق و دراز کشیدم دیدم نیم ساعت شد نیومد درسا
رفتم لب در اتاق از زیر زوار در گوشمو گذاشتم دیدم درسا میگه نه اصلا صحبتشو نکن من که میرم گفتم فلان فهمیدم نیما سکس یا همچین چیزی میخواد بکنه با درسا و درسا مقاومت میکنه
برگشتم اتاق دیدم در اتاقشون باز شد و درسا اومد تو اتاق فکر کرد واقعا من خوابم صدام زد من اومدم و اینا تو بخواب نگران‌نباش اتفاقی نیفتاد گفتم اکی و خودمو زدم به خواب…
اونم نفس نفس میزد یکم و رفت بعدش تو آشپزخونه آب خورد و لباسشو عوض کرد چون خیلی عرق کرده بود و راحتی پوشید
گوشیش وقتی آشپزخونه بود اس ام اس اومد نوتیفشو دیدم نیما بود گفت درسا اگه امیر خوابه بیا تو حال کارت دارم
درسا اومد جواب داد ندیدم جی نوشت ولی ی ده بیس تایی اس دادن بعد نیم ساعت ساعت ۴ بود تقریبا دیدم تخت تکون خورد درسا رفته تو اتاق نیما و تو حال نرفت ی ی ربعی پچ پچ میکردن و در اتاق دوباره بسته شد اما گوشی درسا تو اتاق بود اس هارو خوندم دیدم نیما میگه بیا پیشم حالم خوب نیست و دردامو تازه کردی و ازین حرفا
در تا قفل شد حس کردم قراره ی اتفاقایی بیفته ۱۰ دقیقه صبر کردم گوشمو گذاشتم زیر در دیدم نیما داره از ی چیزی تعریف میکنه و میگه چقد خوبه و خیلی نرمه درسا میگفت خفه شو همه فهمیدن ارومتر
منو نیگی شق شد یهو گفتم احتمالا سکس دارن میکنن
رفتم دوباره رو تراس دیدم نیما با شورته و درسا با لباس راحتی که پوشیده بود بغلشه و دارن لب میگیرن و نیمام کمرشو میماله
نیما سعی داشت شلوار درسا رو در بیاره ولی مقاومت میکرد درسا البته شلوارشو خود درسا چند دقیقه بعد خودش دراورد گفتم شت درسا راضی شده سکس کنه
ی ربع سینه درسا رو مالوندو و خورد و گردن و رون پاشو میخورد ولی شرتش رو نتونست دربیاره
منو میگی کیرم شق شق بود داشت میترکید
ساعت ۵ شده بود نیما کلافه شده بود از اینکه درسا نمیده بهش
نهایتا ۷ ۸ دقیقه بعد دیدم درسا با کیر نیما ور میره و شرت نیما رو داد پایین و با دست داره میزنه براش نیمام به زور سرشو داد پایین و یکم مقاومت درسا هم شکست و شروع کرد به ساک زدن واسه نیما
درسایی که میگفت اتفاقی نباید بیفته الان داشت تخم و کیر نیما رو میلیسید من پشمام ریخته بود گفتم قطعا امشب میکنتش
ی نیم ساعتی هی خورد و خورد کیرشو آخرشم آب نیمارو آورد و ریخت رو پیرهن خودش و بعدش یکم همو بوسیدن و ی ربع بعد درسا رفت لباسو انداخت تو ماشین لباسشویی و برگشت تو اتاق و اروم کنارم خوابید


مدتی بعد اینکه اون شب نیما هر طوری شده کاری کرد درسا با ساک آبشو بیاره قضیه خیلی فرق کرد و بعضی شبا درسا و نیما تو اینستاگرام چت میکردن و اینو میگفت بهم ولی نمی گفت چقدر پیام‌میدن و چی میگن به هم گذشت
جالب اینه هیچ کدومشون بهم نگفتن که درسا آب نیما رو اورد و فقط گفتم یکم دست همو گرفتیم و بوسیدیم همو همین فقط
درسام‌میگفت بهت گفتم بیشتر پیش نمیرم شاید خجالت میکشید ولی استقبال درسا از برنامه هایی‌که توش نیما بود بیشتر شده بود ولی خودش کتمان می کرد این‌موضوعو
ی چی وسطا یادم اومد اینه که نیما کیرش از کیر من کلفت تره و مال من دراز تره ازش
ی شب با درسا رو تخت حال میکردم پرسیدم درسا واقعا با نیما کاری نکردی؟گفت نه چرا نباید بگم گفتم اگه کردی و نمیگی خیانت کردی که یکم پکر شد و گفت اون شب که خوابیدی یکم اس داد خواستم آرومش کنم و رفتم‌پیشش و و خواستم نهایتا یکم لاس بزنم باهاش بخوابه که تهش… تهششش… ساکت شد
گفتم تهش چی شد گفت ابشو اوردم گفتم‌چجوری گفت ساک زدم براش
گفتم‌چرا نگفتی گفت اذیتت نخواستم کنم گفت ولی بخدا شرتمو درنیاوردم راستم‌ میگفت
گفتم اشکال نداره ناراحت نیستم گفتم حالا چطور بود کیر نیما گفت کلفته خیلی گفتم پس چرا شرتتو نکشیدی پایین براش گفت گفتم سکس نمیکنم باهاش
گفتم الان اکی ای ی بار با اون کلفتش حال کنی گفت نه امیر اینو بیخیال شو گفتم اگه سه تایی باشیم رو تخت دوتایی باهات حال کنیم چی گفت میخوای از خجالت جلوت اب شم؟نه نمیخوام
گفتم خجالت نداره تو الان ساکو زدی براش و من میدونم دگ‌خجالت نداره
گفتم بعد اون داستان سکسامون چطور شده گفت تحریکم زودتر شده و حس میکنم بیشتر حال میده بهم دروغ نگم بهت یکی دوبار با فکر اون شب با نیما خودمو مالیدم و ارضا کردم خودمو
گفتم ته دلت اکی ای؟؟؟گفت سه تایی اصن نمیتونم نه ولی تو بری بیرون شاید بتونم کاری کنم نمیدونم گفتم تو مسافرت بریم یا تو خونه خودمون گفت اومممممم همینجا بهتره گفتم باشه گفتم نیمارو دعوت کن ی شب بیاد اینجا گفت من بگم گفتم اره من به ی بهونه ای میرم‌بیرون شما حال کنین گفت امیر شک دارم باز گفتم دلت چی هیچی زنگ زد به نیما و ناهار دعوتش کرد واسه فردا
گفتم‌حالا کجا میخوای ببری رفیق مارو گفت انقد میشه نپرسی قرار بود صحبت نکنی راجع بهش گفتم حالا کدوم اتاق گفت منو نمیشناسی فقط رو تختتتتت من اینو پرسیدم چون دوست داشتم سکسشون رو ببینم فورا رفتم ی دوربین ریز گرفتم با هزار تا درد سر بالای کمد اتاق درشو باز گذاشتم و اون بالا نصبش کردم که دیدش کامل رو به تخت باشه ی میکروفونم پشت پس سری تخت چسبوندم دیگه ی فیلم سوپر کامل بشه😅
لحظه موعود رسید و نیما اومد خونمون و گفت عه امیر کجا گفتم دادم‌میرم ی سر خونه مادرم اینا گفت بیام کمک مگه گفتم نه پیش درسا باش بیشتر بدرد میخوری ی‌نگاه به هم کردن و درسا سرشو انداخت پایین و من رفتم دو دقیقه بعد نیما پیام داد بهم کی‌میای امیر گفتم حدود یک ساعت دیگه گفت دو ساعت دیگه بیا گفتم راحت باش هروقت کارتون تموم شد درسا میگه تا بیام گفتم ببینم چیکار میکنی گفت دمت گرم واقعا تو این حال کاری کردی که عجیب ترین کار ممکنه مرسی ازت داداش گفتم لذت ببر ولی آسیب نزن گفت قول نمیدم چون کلفت تره دیگه در جریانی😄گفتم حله لذت ببرین سروصدا نکنین گفت رواله
به درسا پیام دادم کولرو بزنه درو اینا رو قفل کنه و گفت خودم بلدم نیاز نیست بگی مزاحم نشو تا خودم بگم‌بیای
ساعت حدود ۲و ربع بود و من رفتم تقریبا ساعت ۴ و نیم بود دیدم اس اومده از سمت درسا که برای شام این وسایلو بگیر بیا تا ۶ باش خونه به نیما پیام دادم خسته نباشی پهلوون گفت به همسر عالیه خسته نباشی بگو حسابی وقت گذاشت و همه‌جوره رسید بهم گفتم بعدا حرف‌میزنیم گفت ی دوش بگیریم تا ی ساعت دگ‌بیا گفتم درسا گفت بهم اکیه سریعتر فقط من کارام تموم شده
خب من نمیتونستم فیلمو ببینم چون بلوتوثی بود و دستگاهش خونه بود و باید میومدم تا ببینم درسا چیکار کرده که نیما انقد راضیه
اومدیم خونه و درسا گفت امیر امشب نیما گفت ی حرکتی بزن بمونم
گفتم مگه حال نکردین گفت تو چیکار داری نپرس انقد گفتم من مشکلی ندارم خودت چی میخوای گفت بمونه گفتم‌من شب بیرون نمیرم فقط گفت نمیخواد بری
نیما رو تنها گیر اوردم‌گفتم چند دست گفت یه دست ۱.۵ ساعت گفتم چطور بود درسا گفت خیلی خوب بود امیر خیلی زنت ردیفه واقعا
گفتم تو نریختی که گفت وقتی میدونم روز ۱۲ ۱۳ پریود میشه حواسم هست گفتم ایول
گفتم شنیدم خودتو شب دعوت کردی گفت آره امشب اگه اجازه بدی میخوام پیش درسا باشم امشبم سینگلی گفتم نمیشه بفرستیش یک دست ما حال کنیم گفت نه دو حسی میشه امروز فقط بامن باشه
خلاصه ساعت ۱۱ شد و نیما و درسام چون یکم خسته بودن زودتر سپرده بودن خاموشی رو بزنن چون فردا درسا سرکار می خواست بره منم همینطور نیما کاری نداشت البته اون روز عصر کار بود
من و درسا رفتیم اتاق من که دوربین داشت دراز کشیدیم و درسا گفت امیر من ی ربع دیگه میرم‌ پیش نیما گفتم نمیخوای تری سام کنیم گفت نه من تک پارتنره رو بیشتر‌ میپسندم گفتم من حشریم گفت فعلا همینه تا یک هفته هم سکس نمیکنم باهات چون حالم بد میشه از خودم گفتم اکی
درسا ی دوش گرفت و بعد رفت تو آشپزخونه و اب و این چیزا گرفت و بسته کاندوم توی کشوی مارو که تاخیریم بود با ژل برد تو اتاق و درو بستن منم تا اینا حرف بزنن دوربینا رو جمع کردم چون تو اتاقمون بود و ریختم تو گوشیم فیلمو و وویسو
این سری اینا پنجره و در اتاق ی که به تراس راه داشت رو باز کرده بودن و پردا کنار بود ما طبقه چهارم بودیم و روبرومونم زمین خالی بود و دید نداشت و من خیلی باید یواش میرفتم از پنجره حال روی تراس تا نفهمن اومدم دید بزنم
وقتی رسیدم دیدم نیما داره درسا رو ماساژ میده و تن درسا هیچی نیست و شرتشو هم کنده کل این داستان ی ربعم طول نکشید مشخص بود خیلی خوشش اومده از همبستری با نیما
نیمام ی شرت پاش بود فقط ی ربع ماساژ داد و درسا شل بود و کنار هم دراز کشیدن و شروع کردن به بوسیدن و خوردن گردن و سینه هم تا اینکه درسا دست کرد تو شرت نیما و مالوند ی ده دقیقه تا شق شد کیرشو شورتشو خودش درآورد و شروع کرد به خوردن و ی ربعی کامل ساک زد جالب بود آبش نیومد و این سری ژلو‌مالید سرش و چن دقیقه با ژل براش مالوند (ژل ازین بی حسیا بود) و ی ده دقیقه بعد با دستمال مرطوب پاک کرد و کاندومی‌که ما استفاده میکردیم رو کیر نیما بود نیما دوباره درسارو خوابوند و رفت بین پاهاشو شروع کرد به لیسیدن کصش و حسابی ی ربعی خورد و با ی انگشت نوک سینشو می کشید هیچ وقت درسا رو اینجور خواهان کیر ندیده بودم فقط‌ میگفت بسه بذار تو نیمام نمیذاشت و فقط داشت درسا رو اذیت میکرد و وحشی ترش میکرد درسا پاشد و نیما رو خوابوند اروم نشست روی کیر کلفت نیما
منو میگی آبم داشت واقعا میومد اصن نمیتونستم تحمل کنم درسا با اینکه امروز ی بار نیما گاییده بودش بازم تنگ بود و داشت جر میخورد تا دو سه دقیقه اول و یه ربعی بالا پایین کرد و خسته شد و داگی دراز کشید نیمام داگی‌ سگ میداشت تو واقعا رحم نمیکرد محکم میزد صدای خوردن تخم و شکمش به کون درسا اتاقو برداشته بود مطمئنا در حدی بود اگه تو اتاق خودمم بودم‌میشنیدم انقدر محکم‌میزد
بعدش به پشت خوابید درسا و نیما پاهاشو جمع کرد رو تنش و کیرشو داد دوباره تو خیلی عمیق میره این حالت و صدای درسا بلند شد یعنی نیما اصلا رحم نداشت البته درسا تو کونش عروسی بود و ناله هاشو خفه میکرد تا صداش بلند نشه ی نیم ساعت همینجوری کرد و آبش نمیومد
گفت بذارم کون درسا گفت نه امروز پدرمو درآوردی کل سکس تو کونم کردی من فهمیدم اها داستان این بوده که نیما امروز بیشتر کون درسا رو گاییده و ارضا نکرده درسا رو البته شب ی با بار درسا ارضا شد و دنبال ی بار دیگه بود خلاصه کاندومو دراورد و از پهلو شروع کرد به کردن و ی ۱۰ دقیقه تو این پوزیشن کرد و حال نیما درسا داشت میومد که می خواست بکشه بیرون درسا نذاشت گفت بریز تو قرص میخورم بریز و نیمام همون تو ارضا شد و با هم حالشون اومد
من دیگه کیرم داشت پاره میکرد شورتمو و سریع برگشتم تو اتاق و اون فیلم روز رو که تنها بودن رو دیدم که اکثر سکس نیما داشت تو کون درسا میذاشت
ولی در نهایت لذت خاصی داشت مخصوصا اون روزی که فقط ساک زد برای نیما و حس تنوعی خوبی رو داشتم توصیه میکنم اگر پارتنرتون پایس ی بارم‌که شده در حد لاسم با ی آدم قابل اعتماد نزدیکش کنین ولی قبلش خودتونو از همه لحاظ اماده کنین برای بعدش و قطعی اکی مغز تونو بگیرین
شرمنده طولانی شد چون خواستم جز جزئشو بگم براتون امیدوارم لذت برده باشین بعد خوندن داستانای خیالی که خیلیا مینویسن

نوشته: امیر


👍 31
👎 11
79601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

944449
2023-08-27 01:36:53 +0330 +0330

خیلی حال میده اینکه یکی زن ادمو بکنه و‌بهس بگه زنت خبلی کردنیه


944450
2023-08-27 01:38:57 +0330 +0330

نه به قسمت اولش که کوتاه بود و به جایی نرسید نه این قسمت که یاوه گویی زیادی داشتی.
اگه واقعیم بود طرز نوشتارت بد بود

0 ❤️

944458
2023-08-27 02:09:37 +0330 +0330

اینسری عااالی بود

0 ❤️

944467
2023-08-27 03:20:57 +0330 +0330

درکل، خانماموجوداتی نجیب ووفادارندورفتارنادرست شوهران شان باعث انحراف شان می گردد.

2 ❤️

944472
2023-08-27 04:51:06 +0330 +0330

جقی کسشعر نویس فیک

2 ❤️

944494
2023-08-27 09:38:38 +0330 +0330

خیلی بد نوشتی

1 ❤️

944510
2023-08-27 12:05:02 +0330 +0330

از موضوعاتی که زن رو مجبور به اینکار میکنن اصلا حس خوبی ندارم

2 ❤️

944512
2023-08-27 12:16:36 +0330 +0330

معلوم که ذهن تو دیگه آماده بوده و هست ، نمی‌دونم حالا به تو جز خاک بر سری و … چی رسید ؟! طرف از تو بهتر بود بهتر کرد و زنتم به اون بهتر داد بیشتر حال کرد و تو شدی نفر دوم! حالا هر وقت با زنت حال کنی یا اون مقایسه یا تصور کنه جای تو خیلی بهت حال میده ؟!
بعضی نامردا خیلی احمقن و …

1 ❤️

944514
2023-08-27 12:57:40 +0330 +0330

زنتو جنده کردی خوشحالی
البته تو یه مجرد ملجوقی ولی در اینده زنت کسده نیشه به دوستات

1 ❤️

944516
2023-08-27 13:38:11 +0330 +0330

نه خدایی قشنگ‌ بود اگرم واقعی نبود خوب بود قابل باور بود
فقط ججوری روت شد قبول کنی نفر سومت رفیقت باشه
درسته باید آدم مورد اعتماد باشه ولی رفیق نزدیک خیلی ضایس
ولی درکل دمت گرم‌

1 ❤️

944532
2023-08-27 17:10:20 +0330 +0330

شرمنده کصشر بود قسمت اول اسم زنت ماریا بود الان شد درسا کصمغز

0 ❤️

944546
2023-08-27 22:52:33 +0330 +0330

داداش از زمان داستان قبل تا الان ۳ بار رئیس جمهور عوض شده ، روسیه هم به اوکراین حمله کرده ، حالا یه زنه دیگه ، رها کن

0 ❤️

945347
2023-09-02 10:38:22 +0330 +0330

این فانتزی تجربه عجیبیه
من و خانومم این فانتزی رو بارها داشتیم و همیشه ازش لذت بردیم خوشبختانه خانومم همه جوره پایس و خودشم خیلی حواسش جمعه که برامون مشکلی پیش نیاد و حاشیه درست نشه و بقول بازیگر ها گزیده کاره و با هر کسی اوکی نمیشه
اتفاقای خیلی خوب و لذت بخش و هیجان انگیزی برامون افتاده
خانومم یه اهنربای متحرکه انگار اونقدر خوش پوش و سکسیه که همه جا توجه ها رو جلب میکنه بخصوص وقتی میریم کلاب و دیگه یه تیپایی میزنه که لخت بگرده بهتره
خیلی سکسی ولی با این‌حال شیک و جذاب

0 ❤️

945348
2023-09-02 10:39:17 +0330 +0330

این فانتزی تجربه عجیبیه
من و خانومم این فانتزی رو بارها داشتیم و همیشه ازش لذت بردیم خوشبختانه خانومم همه جوره پایس و خودشم خیلی حواسش جمعه که برامون مشکلی پیش نیاد و حاشیه درست نشه و بقول بازیگر ها گزیده کاره و با هر کسی اوکی نمیشه
اتفاقای خیلی خوب و لذت بخش و هیجان انگیزی برامون افتاده
خانومم یه اهنربای متحرکه انگار اونقدر خوش پوش و سکسیه که همه جا توجه ها رو جلب میکنه بخصوص وقتی میریم کلاب و دیگه یه تیپایی میزنه که لخت بگرده بهتره
خیلی سکسی ولی با این‌حال شیک و جذاب

0 ❤️

960781
2023-12-05 01:24:03 +0330 +0330

عالی بود حقیقی بنظر می اومد

0 ❤️

972847
2024-02-27 18:11:00 +0330 +0330

زیبا بود

0 ❤️