سلام .
من سارینا 25 سالمه خاطره ای که دارم می نویسم کاملا وافعی هستش
2 سال پیش از همسرم جدا شدم و از اون وقت به بعد با یکی از دوستای دخترم هر از چند گاهی لز می کردیم . بعد از مدتها با یه پسری دوست شدم به اسم سعید که زن داشت ولی به خاطر بیماری زنش نمی تونستن سکس کنن . خلاصه من و اقا سعید رابطمون بهتر شد تا اینکه تصمیم گرفتیم با هم سکس داشته باشیم و گفتیم که اولین رابطمون و بریم شمال .
صبح ساعت 5 حرکت کردیم بعد از یه صبحانه حسابی وقتی رسیدیم رفتیم ویلای سعید توی ایزد شهر . به محض این که رسیدیم شروع کرد من و بوسیدن و گفت برو لباسات و عوض کن بیا پیشم ، من هم یه تاپ سفید و قرمز تنگ پوشیده بودم که سینه هام کاملا پیدا بود با یه شلوارک لی خیلی کوتاه . یه عالمه لوسیون هم زده بودم . رفتم پیشش نشستم جلوی tv . بغلم کرد و یه بوسه کوچیک از لبم گرفت و گفت اینجا فایده نداره ، حیف نیست یه کوسی مثل تو رو رو مبل بکنم من و بغل کرد و برد توی تخت .
من و خوابوند و خودش روبروم نشست از گردنم شروع کرد به بوسیدن رفت سراغ سینه هام زبونش و نفساش تا حدی داغ بود که تنم و می سوزوند . لباسم و کامل در اورد . لباش و گذاشته بود رو کوسم و اروم نفس می کشید تا حدی حشری شده بودم که التماسش می کردم که یه کاری کنه . می گفت نه . زبونش و می کشید لای کسم و روی چوچولم که می رسید گاز کوچولو می گرفت . با انگشت داشت هم زمان هم کوسم و می مالوند هم سوراخ کونم و توی اوج لذت بودم که یه دستمال بهم داد گفت چشمات و ببند .
چشمام و بستم دیگه چیزی نمیدیدم حس کردم خودش هم یه لحظه بلند شد رفت و دوباره اومد . نشست وسط پام ، پاهام و کامل باز کرد با دستش لبه های کوسم و از هم دیگه باز کرد د و دو تا سیلی حسابی خوابوند رو کوسم که باد کنه بعد یه لحظه تمام تنم اتیش گرفت ترسیده بودم چشام و سریع باز کردم دیدم یه شمع روشن دستش و سوزشی رو هم که حس کردم واسه آب شدن شمع بود ، با اون دستش داشت با سوراخ کوسم بازی می کرد یه دفه انگشتش و تا ته کرد تو من که دیگه نمی تونمستم تحمل کنم دستش و گرفتم و داد می زدم سعید بکن منو ، سعید فقط می خندید اروم توی گوشم گفت صبر کن . شمع و گذاشت کنار تخت اروم اروم داشت سینه هام می خورد رفت پایین دوباره شروع کرد به لیسیدن کوسم با انگشت داشت تند تند می کرد توش و در می آورد . هر سه تا انگشتاش و حس می کردم . بعد نشست و پاهام و گذاشت روی شونه هاش با دست با سوراخ کونم بازی کرد کوسم که خیس خیس بود . کیرش و با اب کوسم حسابی خیس کرد و بعد یک مرتبه تا تهش کرد تو کونم . داشتم از درد می مردم . پاهام مو محکم گرفته بود و باز می کرد . من که فط میگفتم آآآآآآآآآآآآآآآآی ی ی دو سه بار که تلمبه زد دردش کم شد و داشتم لذت می بردم . بعد که دید من آروم شدم گفت واست یه سوپرایز دارم تعجب کردم . همون جوری که داشت می کرد از کمد کنار تخت یه سوسیس در آورد و روش کاندوم کشید . گفت دوست داری اندازش و خیسش کرد و کرد توی کوسم . (من به سعید قبلا خیلی گفته بودم که دوست دارم هم زمان هم کسم پر باشه هم کونم . ) وایییییییییییییییییییییییییییییییی وقتی می کرد تو کوسم داشتم جر می خوردم هم درد داشتم هم لذت می بردم . نهایت لذت سکسی بودش . سوسیس رو کشید بیرون ، کیرش و از کونم در اورد و کرد تو کوسم و افتاد روم همچنان داشت تلمبه می زد . گفت خسته شدم تو بیا بالا و من و با یه حرکت کشید روی خودش . وقتی نشستم روی کیرش تازه فهمیدم که چه قدر بزرگه . سریع بالا و پایین می کردم . سعید داشت کیرش و نگاه می کرد و حالش و می برد . بعد دوباره خودش شروع کرد به تلمبه زدن . محکم می کرد . تند تند .حالا هم صدای من در اومده بود هم خودش . گفت سارینای من داره میادش و کشیدش بیرون همون جوری کردش توی کونم دوباره دو ،سه باری تلمبه زد و بعد داد کشید و تمام آبش و ریخت توی کونم . همون جوری بغلم کرد و در گوشم گفت دوستت دارم و تا بعد از ظهرش کنار هم خوابیدیم . اون روز من و سعید 3 بار دیگه هم سکس کردیم اما بار اولش یه چیزه دیگه بود .
نوشته: سارینا
بیوه ام که یبار گیر ما اومد مادرقحبه دوبرابر من سن داشت و مثه سگ حشری بود یه شمال رفتیم اومدیم به گه خوردن انداخت مارو اونوقت مردم بیوه 25 ساله گیرشون میاد .چی بگم والا کیرم تو این شانس.
وقتی کرده بود تو کونت نفهمیدی کیرش چقدر گندس،،وقتی کرد تو کست فهمیدی،،،
عجب!!!کاملا راست بود!!! :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o
خدا شانس بده!!!