مدل شدن خانومم (۲)

1401/11/13

...قسمت قبل

اولین تابو و فانتزی ممنوعه
.
قسمت قبل را حتما مطالعه کنید!
.
پریسا یکم مکث کرد و گفت: راستشو بخوای هنوزم وقتی یاد اون روز میوفتم حشری میشم…!!! حس یه تابو عجیب…!!! یه تجربه ممنوعه…!!! که خیلی میتونه داغ و لذت بخش باشه! میدونی چیه! میخوام واقع بین باشم،به خاطر اینکه تو حِست را گفتی! الان مثلا من میتونم راحت بهت بگم که؛ وای من دوست دارم که همزمان با مردهای دیگه هم سکس کنم!!! در حالی که اینطور نیست! واقعا اینطور نیست! شاید باورت نشه! اما اوج شهوت ممنوعه من،فقط تا مرز دیده شدن،دستمالی و لاس زدن پیش میره و اصلا،،،،،! ببین، ته تهش اینه که برای طرف ساک بزنم و اونم کوسمو بخوره،ولی هیچ وقت دوست ندارم سکس کامل داشته باشم!
گفتم: میدونم عزیزم! اینی که گفتی همون روز دیدم که…!
حرفمو قطع کرد و گفت: بذار خودم تعریف کنم،میدونم که اینطوری هم برای خودم لذت بخشه،هم برای تو…!
گفتم: آره اینطوری بهتره!
گفت: اون روز،خیلی حشری بودم و دلم سکس میخواست! اون لحظه که رفتم رختکن تا لباس بپوشم و برم،قبلش پویا اینقدر دستمالیم کرد و غیر مستقیم شهوتیم کرد که داشتم پس میوفتادم، وقتی داشتم اسکات میزدم و پویا پشتم وایساده بود و کمکم میکرد تا تعادل من حفظ بشه!!! یهو از پشت بهم چسبید و کیر شق شده اش را، لای کونم حس کردم،همزمان دستشو آورد جلو و سینه هامو گرفت! نمیتونستم کاری بکنم،هم داشتم لذت میبردم،هم وزنه روی دوشم بود،دستم بند بود و نمیتونستم اونو از خودم جدا کنم!!!
گفتم: نکن پویا، الان یکی میبینه!
گفت: آخ جوووون،پس نگران اینی که کسی نبینه،معلومه خودتم دلت میخواد! میخوای بریم جایی که هیچ کس نبینه!
گفتم: خفه شو! چرا چرت میگی، اینجا دوربین داره!
گفت: شما که دیگه نباید نگران دوربین باشی،خانم مدیر! فیلم دوربینُ پاک میکنی،شوهرتم که رفته تا چند روز نیست! ببین پریسا،من خیلی وقته تو کف توئم،الانم میدونم تو سگ حشری و از شهوت داری زمینو گاز میزنی،فقط کافی اراده کنی! کاری میکنم شب آروم بخوابی!

بعد همینجوری دستشو آورد پایین و کرد توی شورتم و انگشتشو فرو کرد توی کوسم که خیس آب بود،چشمام سیاهی رفت و پاهام سست شد! سَرَم سوت کشید،یه لحظه درد و لذت تمام وجودمو گرفت(ناخن انگشتش بلند بود،اذیتم کرد) از پویا چندشم شد ولی همزمان ش۶وتم فوران کرده بود!!!

پویا با دست دیگه اش،کمرم را گرفت و از عقب محکم چسبوند بهم و کیرشو بهم میمالید،کلفتی و بزرگی کیرش را کاملا حس میکردم! قسمتی که ما بودیم،نسبت به بچه های دیگه که گوشه دیگه سالن بودن،دید نداشت! چشمام و بسته بودم،شاید یک یا دو دقیقه طول کشید،سنگینی وزنه،کم کم خسته ام کرد! چشمامو باز کردم خودمو و پویا را توی آینه دیدم!!! حس عجیب خیانت و تابو،همراه با عذاب وجدان و شهوت بهم غلبه کرد!!!
پویا دومین انگشتش را هم فرو کرد تو کوسم و به کمک انگشت شصت،شروع کرد به مالیدن چوچولم. دردم بیشتر شد!!! یه لحظه حس بد و نا امنی بهم دست داد و حالم بد شد! دست و پام دیگه جون نداشت و شروع کرد به لرزیدن،ناگهان
وزنه را انداختم،چیزی نمونده بود بیوفته روی پاش،پویا هم یهو انگشتشو از تو کوسم کشید بیرون و حس کردم ناخنش دیواره کوسم را یکم خراش داد!!!
بلافاصله رفتم سمت رختکن!!!

به پریسا گفتم: اینجاهاشو من ندیدم،چون تازه رسیدم و داشتم رضا شکری را چک میکردم!

گفت: آره،وقتی داشتم وارد رختکن میشدم،رضا را دیدم که آشفته اومد بیرون و راهشو کشید رفت،صداش کردم،اون بی توجه رفت!!! بی خیالش شدم چون تو حال خودم بودم! رفتم تو رختکن،لباس ورزشی ها را درآوردم و میخواستم دوش بگیرم برگردم خونه! که شهوت عجیب و دیوانه کننده ای دوباره تمام وجودمو گرفت،با خودم گفتم: اوووف چه حسی داشت،چقدر خوب بود،اگه پاهام سست نمیشد،دوست داشتم تو همون حالت که کیر شق شده پویا لای کونم بود،تا ساعت ها انگشتش را توی کوسم بچرخونه،،،،اووووف…اصلا ولش کن باشگاه خلوته،بذار یکم شیطنت کنم و بعدش که حسابی داغ شدم،میرم خونه خود ارضایی میکنم تا آروم بشم!
بعد به جای نیم تنه و شلوارک،شورت و سوتین ورزشی پوشیدم و دوباره برگشتم،دیدم پویا داره پرس سینه میزنه ، کیرش همچنان بزرگ و شق بود،طوری که از روی شورت معلوم بود! پویا،تا منو دید،یه لبخند زد و گفت: جوووون خانوم خوشگله برگشت،اسکات انداختی،چیزی نمونده بود ناقص کنی جوون مَردمو،،، الانم با خودت نمیگی با این تیپ ببینمت وزنه از دستم بیوفته دنده هام بشکنه!!!

منم با اِشوه گفتم: شما سرت به کارت خودت باشه،اتفاقی نمیوفته!!!

رفتم بالا سرش وایسادم گفتم: بذار ببینم اصلا حرکت را درست میزنی یا نه!
اونم خوب فهمیده بود که کارشو کرده!
خیره شده بودم به کیرش که داشت شورتش را جر میداد! دلم میخواست برم بشینم روش! بالای سرش طوری وایسادم که سَرِش بین پاهام بود و کوسم نزدیک سَرِش بود و میتونست بوی کوسمو حِس کنه!!!
پویا چشماشو چرخوند بالا و بین پاهامو نگاه کرد و نیش خند زد!

توی همین حال بودم که حرکت پویا تموم شد و بلند شد به شکل خَرَک نشست روی نیمکت پرس! داشت دنبال قمقمه آبش میگشت! من سریع رفتم نشستم روبه روش و شیلنگ قمقمه خودمو بهش تعارف کردم!
اونم قمقمه را از دستم گرفت و بدون معطلی آب خورد! بعد برگشت گفت: اممممم چقدر گوارا و خوشمزه بود!

اومدم که مثلا یه چیزی گفته باشم،گفتم: آب که مزه نداره!

گفت: منم منظورم آب نبود!

گفتم: پس منظورت چیه!؟

گفت: رژ لبت روی در شلنگ قمقمه،خیلی خوش طعم بوده…!
گفتم: خیلی ندید بدید بودی! نمیدونستم،بی جنبه!!!
گفت: من بی جنبه،من ندیده، حالا از اون لبات میدی بخورم!؟

یه لحظه نفهمیدم چی شد! ناخواسته دستمو بردم کیرشو گرفتم،خیلی بزرگ بود،کم کم صورتمو بهش نزدیک کردم،شاید چند سانت مونده بود که لبهامون بخوره به هم،دست دیگم توی شورتم بود و کوسمو میمالیدم! دیگه کنترلم از دست داده بودم! یهو یه نیرویی منو بلند کرد و ازش جدا شدم،سریع رفتم سمت رختکن،نمیدونم چرا ولی یه حسی میگفت: فقط از اون صحنه دور بشم! داخل رختکن شدم و شورت و سوتین را درآوردم و رفتم زیر دوش! داشتم فکر میکردم که سریع بیام بیرون و برم دفتر فیلم ها را پاک کنم و بعد برگردم خونه! تو همین حال بودم که یهو پویا اومد زیر دوش!
خواستم چیزی بگم،گفت: هیس،هیچی نگو،قول میدم تجربه خوبی باشه برات! نمیدونم چی شد که شل شدم! دستمو گرفت کشید بیرون،در رختکن را بسته بود! اولش یکم مقاومت میکردم و تمایل نشون نمیدادم،یه دِلَم میگفت کاش بیخیالم بشه و وِلَم کنه،یه دلم میگفت؛نه ادامه بد،تو که تا اینجا اومدی،بذار خودش پیش بره!!!
منُ خوابوند روی سکوی وسط رختکن ،اومد روم و شروع کرد به خورن سینه هام،اولین بار بود که تا این سطح از تماس بدنی با یک مرد دیگه غیر از تو را تجربه میکردم! اضطراب و استرس با شهوت و هیجان ترکیب شده بود،دیگه چشمام دو دو میزد،میخواستم با دستام پسش بزنم ولی دستام جون نداشت…!چشمامو بستم و خودمو رها کردم سعی کردم به تو فکر کنم و تصور کنم که تویی!
یکم که سینه هامو خورد،رفت وسط پام!!
یه نفس عمیق کشید و گفت: ااااامممم چه بویی میده کوست!! گفتم: نخور پویا،بوی بد میده! خواهش میکنم بیخیال شو!!!
گفت: تو که نمیدونی،من عاشق این بو ام!
بعد،آروم زبونشو کرد تو کوسم،باورم نمیشد،خیلی لذت بخش بود،پویا زبونشو کامل میکرد داخل و میچرخوند،داشتم دیوونه میشدم! بعد بلندم کرد و چهار دست و پا روی سکوی سنگی قرار گرفتم،رفت پشتم و با صورت رفت لای کونم،با ولع داشت سوراخ کونمو میخورد،،، سرم داشت منفجر میشد،توی فضا بودم! یک دقیقه ای خورد و همزمان با انگشتش چوچولمو میمالید! آب کوسم سطح سنگی زیرمو لیز و خیس کرده بود،رون پام کامل خیس بود و پویا مدام با دستاش محکم کونمو چنگ میزد و اسپنک میکرد! صدای مَلَچ مولوچ فضای رختکن را گرفته بود! میخواسم آه و ناله کنم،اما جلوی خودمو میگرفتم!! یکم که خورد،یهو ازم فاصله گرفت و شورتشو درآورد! فکر کردم میخواد کیرشو بکنه تو! ترسیدم،میخواستم بلند بشم ،ولی نمیدونم چرا حس کردم که دیگه مهم نیست،منتظر یودم سر کیرشو روی سوراخ کونم یا کوسم حس کنم!!! چرخید اومد جلو صورتم و گفت: برام بخور!!! یکم گیج شدم،انتظار نداشتم،نمیشد حرکاتشو پیش بینی کرد! کیرشو نگاه کردم،به نظرم خیلی خوش فرم و عضلانی اومد!
نشستم جلوش و بدون تردید،کیرشو گرفتم تو دستم،رگ های کیرش باد کرده بود و توی دستم برجستگی رگ هاشو حس میکردم،سَرَمو خم کردم و کیرش نزدیک دهنم شد،وقتی کلاهک کیرش را با لب هام لمس کردم،حس عجیبی داشتم،دهنم را باز کردم و با زبونم کشیدم روی کلاهکش و آروم گذاشتم دهنم، و شروع کردم به خوردن،بازم چشمامو بستم و تو را تصور کردم،اینطوری یکم از حس بدم کم میشد!

من برگشتم و به خانومم گفتم: چرا همش حس بد داشتی! تو که خیلی از تابو ها را شکسته بودی و داشتی پیش میرفتی!
گفت: ته دلم که به تو فکر میکردم،اما از طرفی هم یه حس تجاوز و بیگانگی داشتم با پویا، خودت که میدونی،ما زن ها بیشترین لذتمون توی سکس وقتیه که با طرف،ارتباط روحی و عاطفی داشته باشیم،وگرنه میشیم مثل همین سکس ورکرها که هیچ لذتی نمیبرن و فقط به خاطر پول اینکارو میکنن!
گفتم: درسته عزیزم،میدونم که اون روز توی شرایط خاصی قرار گرفته بودی،دَرکِت میکنم!!! خب، ادامه بده!

پریسا گفت ممنونم عزیزم، بعد ادامه داد و گفت:با دستاش سرمو گرفت و کیرشو تا ته فرو کرد تو دهنم،گفت: ساک حلقی دوست دارم!
یکم براش ساک زدم ،دو بار عُوق زدم،دو دقیقه نشد که یهو آبش اومد و همونجوری منو نگهداشت،تمام آبش ریخت توی حلقم و ناخواسته غورت دادم! از این حرکت بدم اومد! یکم بی حال شد و کشید کنار، اما من عصبی شدم،چون ارضا نشده بودم! احساس میکردم،بهم تجاوز شده! بلند شدم رفتم زیر دوش زیر لب داشتم به پویا فحش میدادم و به این فکر میکردم که با این اتفاق، دیگه نمیتونم بیام باشگاه،پنج دقیقه نشده بود که پویا اومد تو!

گفتم: کافیه دیگه،بهتره بری!
گفت: هنوز کارم تموم نشده باهات!
من هنوز حشری بودم،حتی بیشتر از قبل…! اما ازش بدم میومد! گفتم: حالم به هم خورد،خیلی احمقی،حالا گمشو!
گفت: ببخشید دست خودم نبود،آخه تو خیلی سکسی هستی،وقتی میبینم اینقدر حشری شدی،بیشتر دلم میخواد!
گفتم: میخوام دوش بگیرم برم،بهتره که تمومش کنی! بدترش نکنی!
به حرفام توجهی نکرد و اومد جلو و منو چسبون به دیوار و شروع کرد به خوردن لبام،خواستم گازش بگیرم که بازم دستشو برد پایین و شروع کرد مالیدن کوسم! دوباره،چشمام رفت! از خود بی خود شدم و بدنم سِر شد! صورتشو ازم فاصله داد و گفت: وقتی رژ میزنی،دوست دارم لباتو مِک بزنم و همه رژ لبتو بخورم،مخصوصا وقتی رژ قرمز میزنی!
من دیگه تو حال خودم نبودم! نتونستم وایستم،نشستم کف حموم، پویا پاهامو گرفت کشید و دراز شدم کف حموم،بعد اومد بین پاهام و سر کیرشو گذاشت دم کوسم و فقط میمالید و داخل فرو نمیکرد، تو دِلَم میگفتم: لعنت بهت، بکن تو دیگه،جرم بده! ولی یه حسی میگفت: نه! خیلی عجیب بود که؛ اونم اینکار را نکرد و اومد روی سینم!! با دستش سینه هامو جمع کرد و کیرشو گذاشت لای سینه هام،یکم عقب جلو کرد! بعد گفت: میذاری بکنم توی کونت و آبمو بریزم اون تو!
گفتم: نه!
گفت: پس چی!
گفتم: همین چند دقیقه پیش آبت اومد،چطور میتونی با این فاصله کم،دوباره ارضا بی!!!
نیشخند زد و گفت:من اینجوریم دیگه!

گفتم:خیلی خب،برات جلق میزنم تا آبت بیاد،به شرطی که توی صورتم نپاچی، بریز روی سینه هام!
گفت: میشه دوباره برام ساک بزنی! قول میدم تمومش کنم زود!
گفتم: باشه ،فقط زود تمومش کن،دیگه حق نداری،ابتو بریزی تو دهنم!
گفت: باشه!!!
پویا اومد جلو تر و تو همون حالت که ایستاده بود،زانو زدم و براش ساک زدم،موقع ارضا شدن کشید بیرون و ریخت روی سینه هام!

گفتم: حالا برو دیگه! حالم بدَه، بفهم اینو!!!

پویا گفت: اینقدرام نامرد نیستم! تو اینهمه حال دادی،درسته نذاشتی بکنم تو،ولی من میخوام آبتو بیارم!
دوباره منو خوابوند کف حموم و رفت بین پاهام و شروع کرد به خوردن کوسم! یک دقیقه ای گذشت،زبونشو تا ته میکرد تو کوسم و میک میزد، مغزم داشت منفجر میشد،چشمامو بسته بودم و تو را تصور میکردم! فقط اینطوری احساس گناهم کمتر میشد! با دستام سرشو گرفتم و فشار دادم روی کوسم!!! اونم وحشیانه داشت میخورد، انصافا خوب میخورد،توی فضا بودم و تمام بدنم داشت می لرزید!!! اووووفففف دیگه طاقت نداشتم و داشتم ارضا میشدم، زیر لب زمزمه کردم و گفتم؛ بسّه دیگه، نخورش!!! منو بکن!!! کیرتو بکن تو کوسم!!! جِرَم بده!!! تو همین حال بودیم و دیگه هیچی حالیم نبود که یهو صدای در اومد! وقتی به خودم اومد،دیدم پویا نیست! سریع رفته بود بیرون!!! حالم اینقدر بد شد که نشستم زیر دوش و زدم زیر گریه! یکم که آروم شدم،دوش گرفتم و لباسمو پوشیدم، اومدم سمت دفتر،خرابِ خراب بودم!!! اینقدر عصبی شده بودم که فقط دنبال یکی بودم، داد بزنم و سر اون خالی کنم،هی تو دلم بهت فحش میدادم و به خودم میگفتم؛چرا شب قبل رفتنت،سکس نکردیم!!! همه رفته بودن و کسی باشگاه نبود.وقتی از پله ها بالا میرفتم،پویا صدام کرد گفت: جبران میکنم!
تو دلم گفتم: گم شو کثافت!!!
وارد دفتر شدم، بوی عطر تو توی دفتر بود،اصلا تصور نمیکردم تو، اون روز و اون ساعت اونجا بوده باشی! نشستم پای سیستم و در کمال تعجب دیدم،ارشیو اون روز دوربین ها،اصلا ذخیر نشده…! یکم برام عجیب بود،ولی برای اطمینان،آرشیو یک هفته را فرمت کردم و اومدم خونه و چند ساعت بعد تو اومدی خونه! و گفتی که کارت توی اصفهان به مشکل خورده…!

نمیدونم الان حِسّت نسبت به من چیه!
گفتم : دیوونه خانوم،من حسم مثل همیشه است،اینهایی که تعریف کردی را هم تا جایی که دوربین اجازه میداد خودم دیدم،اگر مشکلی باهاش داشتم،تو همون لحظه میومدم و وسط ماجرا جلوشو میگرفتم! پس این حرف ها تو برای من اعتراف نیست،چون من خبر داشتم!
گفت: میدونی چیه عزیزم. اون روز که اون اتفاق افتاد و لذت های ممنوعه و تابوی های تحریک کننده ای که داشتم و تا مرحله ساک زدن و خوردن کوس و سینه پیش رفت،برام لذت بخش و شهوتناک بود.اما حس بدی داشتم،چون فقط و فقط احساس واقعی و بهترین لذت سکسی را با تو تجربه میکنم و این شیطنت ها را فقط بعضی وقت ها دوست دارم تجربه کنم،اونم همون در حد لاس زدن و دید زدن یا تهش دستمالی!!! ولی اون روز به خاطر شرایط خاصم تا اونجا پیش رفت! دوست نداشتم تا اونجا پیش بره! حالم از پویا به هم میخوره! چندشم میشه ازش،عوضی فرصت طلب!
گفتم: پس دلیل باشگاه نیومدن خانوم خانوما،همینه، نمیخوای با پویا چشم تو چشم بشی!
گفت: آره،ولش کن،بذار یکم فراموش بشه بعد میام دوباره!
گفتم: بعد از اون چیزی بهت نگفت!
پریسا گفت: چرا بابا، همش پیام و وویس
میده،اون روز عکس کیرشو فرستاد،منم زدم بلاکش کردم.خیلی پرروئه!
گفتم: نگران اون نباش، خودم آدمش میکنم، اگه قرار باشه با کسی هم شیطنت کنیم،هر مردی که باشه،به دستور من برده توئه و نباید غلط اضافه یا سوء استفاده بکنه!
گفت: نه ولش کن، تقصیر منم بود!
گفتم: احساس گناه نکن عزیزم،ولی باید یه گوشمالی بهش بدم.نگران نباش،فکرشو نکن!
گفت: باشه…! راستی یه چیز دیگه اینکه؛ الان که تو حس خودتو بهم گفتی،یکم عذاب وجدام بهتر شد و خیلی خوشحال شدم.الان که فکر میکنم،دوست دارم اون فانتزی ها و شیطنت ها را وقتی تو هستی تجربه کنیم و لذت ببریم‌! میخوام زیر نظر تو،دنیایی فانتزی سکسیمون را بسازیم! اصلا الان یه لحظه تصور کردم لخت لخت بشم،تو دستمو بگیری و بیاری وسط باشگاه بچرخونی و همه نگاه کنن،بعد کیرشونو دربیارن و شروع کن جلق زدن،تو هم منو ببری جلوشون هی کوسو کونمو بمالی و اسپنک بزنی.منم غمبل کنم و لای کونمو براشون باز کنم تا از حال برن…!☺
اصلا دوست دارم تمام دنیا کوس و کونمو ببینن،،،، وای دیوانه کننده است!!!
گفتم: فوقالعاده است،کیرم داره میترکه از شهوت،تصویری که گفتی توی ذهنم ساختم،اوووووف،،،، من دوست دارم تو اون حالت یکی یکی بیان جلو و کیرشونو بمالت به کوس و کونت،سر کیرشونو بمالت لای کوست،اصلا خودت هر کدومو خواستی انتخاب کن تا یکی از جلو و یکی از عقب کوس و کونتو بخورن و یکی دیگه سینه هاتو بخوره… اوووووف ، البته خودمم اونجام تا کسی غلط اضافه نکنه! چون من فقط در حالت اقتدار و حاکمانه دوست دارم اینکارو بکنم،به هیچ وجه تو حالت تحقیر تحریک نمیشم! دوست دارم کاملا در کنترل و دستور خودم اینکارو بکنم…!
پرید بغلم کرد و گفت: وای، چقدر خوب که حرف های دلمونو زدیم،کلی دلم سبک شد،چقدر دوستت دارم!
گفتم: عزیزم،منم دوستت دارم، خانوم جنده و سکسی من!
گفت: جووون من فقط جنده توام، هرچی تو بگی انجام میدم! حتی اگه بخوای تمام کیرای دنیا را ساک بزنم و بذارم کوسمو بخورن!
دست انداختم تو شورتش و انگشتمو کردم تو کوسش گفتم: اووووف جنده من، چقدر خیس شدی،حالا میخوام بکنمت تا نتونی راه بری…!
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه...

نوشته: متجدد


👍 25
👎 5
116401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913260
2023-02-02 01:40:01 +0330 +0330

كير عضلاني منم هستاااااا در خدمت باشيم …

0 ❤️

913281
2023-02-02 02:56:55 +0330 +0330

از دید من همینکه نفر مقابلم یه یه نفز دیگه فکرم کنه خیانت محسوب میشه حالا شما میگی تا توش نرفته خیانت نیست نازه لذتم میبری نمیدونم چی بگم بهت ولی من ماشینمم با کسی شریک نمیشم چه برسه به زنم یا دوست دخترم

3 ❤️

913289
2023-02-02 03:26:38 +0330 +0330

عااالی بود مخصوصا اینکه گفتی از تحقیر بدت میاد

2 ❤️

913295
2023-02-02 03:56:16 +0330 +0330

داستانت عااالیه ادامشو بزار زود

2 ❤️

913300
2023-02-02 04:25:17 +0330 +0330

تو دیگه رسماً ریدی به غیرت و خیانت وو … آخه کصکش تو فاز میری توهم نزن .
حالا به نظرت عقل و منطق چی میگه طرف بیاد لختت کنه بعد کص و کون سینه وساک حلقی و آبشم که خوردی دستشم تو کصت رفت خیانت محسوب نشد فقط باید کیر بره کونت بشه خیانت ؟!
شما بچه جلقی های نو ظهور مفهوم کلماتم بلد نیستید ، چه برسه به درک عشق و علاقه.
من درست مردم ولی می‌دونم اگه یه خانم عاشق شوهرش باشه از دو روز کمبود سکس نمیره زیر مردی و بعدم مدعی شه بهش دادم ولی به یاد و فکر عشقم بهش خیانت کردم و همه کاری واسه طرف کردم فقط نگذاشتم کونم بگذاره پس من خیانت نکردم به عشقم . من نمی‌دونم این جمهوری اسهالی با شما جوجه ها چه کرده . 💩 💩
بهتر جای توهم و داستان سرایی همون کف دستی کفایت کنی 👌 👌

1 ❤️

913331
2023-02-02 09:23:33 +0330 +0330

خیلی خوبه فقط سریع ب کص دادن نرسه . با کون دادن و لاپایی شروع بشه

1 ❤️

913347
2023-02-02 14:37:14 +0330 +0330

عالیییییه ادامه بده

1 ❤️

964705
2024-01-01 03:56:26 +0330 +0330

نویسنده ، یک جقی فراری از جقمارستان روانی😅

0 ❤️

969260
2024-02-02 11:36:53 +0330 +0330

سلام
این داستان را من نوشتم
انتقادهای شما کاملا به جا هست!
اما چون یکم پیام ها منفی بود.دیگه ادامه ندادم
البته بعدا توی کانال تلگرام.نقص ها و ایرادات داستان را اصلاح کردم و دوباره نوشتم.اما دیگه اینجا نفرستادم

0 ❤️

971956
2024-02-21 05:07:13 +0330 +0330

لذت بخش و حاوی معنای واقعی عشق بود سر لج غیرتیا

0 ❤️