سکس داغ دختر کوچولو

1402/10/28

دبیرستانی که بودم تازه فهمیدم سکس چیه چند تا کلیپ دوستام برام فرستاده بودن یه بند نگاشون میکردم. برعکس دوستام که تعریف میکردن ترسیده بودن و اینا اصلا نترسیدم اتفاقا فیلمو که دیدم حس کردم پستونام مور مور میشه و آب از کسم میومد. خیلی دلم میخواست سکس کنم اما میترسیدم هم از ابرو هم مریضی و این چیزا. دوست پسر نداشتم واسه همین نمیشد یکی دو روزه م به کسی اعتماد کرد بندوبه آب داد. غیر خودم دوتا برادر کوچکتر داشتم که دوستاشون بچه بود و به درد نخور. یه روز بابام زنگ زد گفت دعوتمون کردن رستوران. یه همکاری داشت که چندسال از بابام کوچکتر بود و تازه طلاق گرفته بود. واسه همین هر وقت میومد خونه ما برای جبران رستوران دعوتمون میکرد. تو رستوران متوجه نگاه خریدار این دوست بابام که عمو فرشید صداش می کردیم رو باسن خانمها حتی مامانم شدم. خیلی دوسش داشتم تصمیم گرفتم مخشو بزنم. چند بار که اومد خونمون سعی کردم بازترین و چسب ترین لباسمو بپوشم. سینه هام خیلی بزرگ بود خودنمایی میکرد ولی انقد که نگاه عمو رو مامانم حس میکردم رو خودم حس نمیکردم. چله زمستون بود دوستای بابام قرار گذاشتن برن کویر. پرسیدم عمو فرشیدم میومد. اما لحظه اخر زنگ زده بود کنسل کرده بود منم که خورده بود تو ذوقم خودمو زدم مریضی به مامانم الکی گفتم پریود شدم هر وقت پریود میشدم فشارم شدید افت میکرد واسه همین گذاشتم خونه مادر بزرگم رفتن. ظهر ناهارمو خوردم به مادربزرگم گفتم باید چند تا کتاب بیارم رفتم خونه به فرشید زنگ زدم گفتم مامانم اینا رفتن لوله آبمون ترکیده با مادربزرگم تنهاییم بیا کمک. دو ساعت بعد اومد منم یه مانتو عبایی پوشیدم یکی از لباس خوابای سکسی مامانمو زیرش پوشیدم و درو باز کردم. وقتی وارد شد از آرایش و موهای افشونم شک کرد.پرسید مامان بزرگ کجاست. گفتم تو آشپزخونه ست کشیدمش تو آشپزخونه در خونه رو قفل کردم. رفت گفت لوله کو مادربزرگ کو. گفتم ول کن فرشید جون. مانتومو دراوردم. جمشید روشو از رو اندامم برگردوند. رفتم جلوش خودمو بهش مالوندم گفت سونی برو کنار اسمم سونیا بود که سونی صدام میکردن. گفتم میخوام زنت بشم. دستشو گذاشتم رو کسم. شورت لباس خوابی که پوشیده بودم فاق باز بود. آبم ریخت کف دستش. کم کم نگام کرد دوباره برگشت و رفت سمت در. جلو در یه حالت راهرو بود دید در قفله رفتم پشتش گفتم در قفله دیگه نه میتونست عقب بره نه جلو بیاد. نشست زمین رفتم رو به روش نشستم دقیقا جلو زانوش یه پستونمو از کرستم کشیدم بیرون یه لیس بهش زدم یه اه کشیدم و پستون بعدیمو انداختم بیرون و بردم کشیدم به لبش که واکنشی نشون نداد. اونم خودم لیس زدم. پستونام بزرگ بود ولی ب سختی به دهنم میرسید. دست انداختم از پشت باز کردم کرستمو انداختم روش سرش پایین بود ولی مطمئن بودم نگام میکنه چون کیرش بلند شده بود. حالا جفت پستونام از بالای لباس خواب افتاده بود بیرون. بندای لباس خوابو از شونه هام آوردم پایین حالا بالاتنه لختم جلوش بود دست انداختم کمربندشو باز کنم که نذاشت. سرمو گذاشتم رو پاش لباس خوابو از کمرم دراوردم. چشمامو بستم که نگام کنه. حالا فقط با یه شورت فاق باز جلوش بودم چوچولمو میمالیدم و اه میکشیدم و با دستام پستونامو میمالیدم. لای چشمامو باز کردم دیدم نگاهم میکنه. ادامه دادم ولی سرمو از رو پاش برداشتم و کسمو آوردم سمتش. بلند شدم کسمو مالیدم به صورتش که واکنشی نشون نداد. خوابیدم جلوش پاهامو دادم بالا به دوتا دیوار اطراف تکیه دادم شروع کردم کون و کسمو انگشت کردن. دیگه ناامید شده بودم فقط میخواستم ارضا شم دستمو تفی کردم گذاشتم رو چوچولم که بمالم یهو بلند شد. کل لباساشو در اورد بغلم کرد بردم رو تخت. چندتا لیس به کسم زد و برام لاپایی زد. بعدش براش‌ یه ساک حرفه ای اونجور که تو فیلم دیده بودم زدم. کیرشو میکشید به کسم ولی تو نمیکرد گفتم بکن گفت مگه پرده نداری منم الکی گفتم نه چون میدونستم بالاخره یه روز میدم پاره میشه برام مهم نبود. فرو کرد تو کسم که جیغ زدم کیرش پر خون شد. ترسید رنگش پرید گفتم دیگه زنت شدم آبتم بریز توم دیگه کار از کار گذشته بود. تند تند تلمبه زد و خواست بکشه بیرون که نذاشتم آبش ریخت توم. گفت سونی جنده چی کار کردی. گفتم برام قرص بخر چیزی نیست که. باهم رفتیم حمام و یه بار دیگه از خجالت کسم دراومد. لباس خواب مامانمو شستم و خشک کردم گذاشتم سر جاش. رفتیم با هم شام خوردیم قرص برام خرید و در خونه مامان بزرگم پیاده کرد. الان ۵سال گذشته همچنان با فرشید سکس دارم ولی دوس پسرم دارم و با اونم سکس میکنم.

نوشته: دختر هات هشتادی


👍 4
👎 14
41501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

967290
2024-01-19 01:04:31 +0330 +0330

همینه جندگی؟

1 ❤️

967296
2024-01-19 01:15:41 +0330 +0330

اخرش جمشید بود یا فرشید؟؟؟؟

3 ❤️

967298
2024-01-19 01:28:52 +0330 +0330

افکار ذهنی یک ملجوق کسمغز

2 ❤️

967328
2024-01-19 03:12:44 +0330 +0330

جندگی

0 ❤️

967330
2024-01-19 03:17:50 +0330 +0330

مرزهای خراب بودنو جابه جا کردی

1 ❤️

967338
2024-01-19 04:50:21 +0330 +0330

قلم فوق العاده ای دارید و خیلی پر احساس بود

0 ❤️

967354
2024-01-19 07:41:23 +0330 +0330

آفرین جنده خوب وقت کردی بگو تا با کیر کلفت 21سانتیم جرت بدم دختریتو حس کنی یک بار دیگه

0 ❤️

967356
2024-01-19 08:09:15 +0330 +0330

این فرشید و جمشید کردنت یاد شعار: جمشید خمشید گمشید افتادم، گم شو جلقی پلشت

1 ❤️

967360
2024-01-19 08:27:24 +0330 +0330

فقط نشست زمین؟
فک کنم زورش بهت نمیرسیده مث دختر بچه التماس میکرده تو رو خدا بزار برم به کسی نمیگم

0 ❤️

967371
2024-01-19 09:52:08 +0330 +0330

Little girl هست؟

0 ❤️

967393
2024-01-19 12:51:52 +0330 +0330

وقتی تازه فیلم یوسف و زلیخا رو دیدی 😂

4 ❤️

967400
2024-01-19 14:00:34 +0330 +0330

کیر دایناسور پارک ژوراسیک تو کونت با این کس شعرات

3 ❤️

967430
2024-01-19 20:00:56 +0330 +0330

اولش بنویس می‌خوام کص‌شعر بگم، که اینقدر فحش نخوری

0 ❤️

967433
2024-01-19 20:21:26 +0330 +0330

جنده ام منم

0 ❤️

967438
2024-01-19 21:04:15 +0330 +0330

بهترین کارو تو میکنی،با همه سکس کن.
جمشید،فرشید،دوست پسر
خدا خیرت بده 😂

0 ❤️

967480
2024-01-20 00:22:15 +0330 +0330

من تا اونجایی خوندم که نوشته بودی در قفل بود
بعد زدی تو گوشش اونم نه راه پس داشت نه راه پیش
اشک تو چشام جمع شد و خودش کونش رو سمتت کرد و گفت تو رو خدا فقط یواش 😕

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها