سکس عالی، هر دو راضی

1392/11/27

سلام.فرهادم 20سالمه و میخوام خاطره ی اولین سکسم رو با دختر همسایمون(پرستو)براتون تعریف کنم.
همین جا بگم داستان کاملا واقعیه یعنی دلیلی برا دروغ گفتن ندارم یکمم طولانیه.خود دانی می خوای بخون می خوای نخون!
-من تو یه خانواده نسبتا آزاد به دنیا اومدم بابام هم یه ارث تپل بش رسیده و تو بورس کارگزاری داره. مامانمم به ضرص قاطع بهترین مامان خاورمیانس.
من تک فرزندم وخیلی تنها ولی خانوادم هیچ وخ نذاشتن من احساس تنهایی کنم.دو سال پیش بود که خونمونو عوض کردیم رفتیم خیابون نظر(بچه های اصفهان می دونن بالاشهره یعنی)تو یه ساختمون شیک وبزرگ همونی که دلم میخواست.تو دوران دبیرستانم دوتا دوس دختر داشتم که به دلایلی هردوشون رو ول کردم.چند وقتی گذشت و آروم آروم با اهالی ساختمون اشنا شدم بالای سرما یه پیرمرد پیرزن با نوشون زندگی می کردن و رو به روشون آقای ***(بابای پرستو).
بار اول که پرستو رو تو آسانسور دیدم خیلی عادی به هم سلام کردیم دس دادیم و تموم شد اون روز راستش چشماش خیلی برق می زد.و برق چشماش منو گرفت.اونم تک فرزند بودومامانم با مامانش دوس شده بودن.تو حیاطمون یه میز پینگ پونگ داریم .که من گاها با بابام بازی میکنم و یه روز پیشنهاد بازی رو به پرستو دادم و اونم قبول کرد بازی می کردیم و برا هم از بچه گیمون میگفتیم. خوبی تک فرزندا اینه که همو خوب درک میکنن برا همین خوب خلا تنهایامون رو پر کرده بودیم با هم بیرون میرفتیم ولی میگم این چیزا خیلی برا عادی بود.واصن باعث حشری شدنم نمی شد.
خیلی باهم بودیم وخانواده هامونم کاری به کارمون نداشتن. قشن یادمه تو یه اسفند سال 91داشتیم تو هوای نسبتا سرد پینگ میزدیم که یهو گفتم پرستو بیا سر بازی شرط ببندیم هرکی برد هرچی گفت باید انجام باشه اونم گفت باشه واز اون لبخندهای همیشگیش زد.بازی کردیم خیلی خوب بود من بردم.گفت: آقا فرهاد حالا از من چی می خوای؟نزدیکش شدمو گفتم یه بوس کوچولو.وچشمامو بستم ویه لحظه گرمیه لباشو رو صورتم حس کردم و وقتی چشمامو باز کردم دیدم داره سوار آسانسور میشه داد زدم دوست دارم اونم گفت شاید منم دوست داشته باشم!این حرفش تکونم داد.دیگه عادت شده بود برامون بازی میکردیم وشرط میبستیم بوس،بغل،لب و… که یه روز وقتی بردم رفتم نزدیکشو به سینه هاش نگا کردم اونم نگام کرد گفت دیونهههههههههههه اینجا دیگه نه.گفتم مگه دوسم نداری گفت شاید.گفتم چی کار کنم شایدد حتما بشه گفت بت میگم لبمو بوسیدو رفت.
شنیدم زمزمه ها یی بین مامانمونه که ما بریم خواستگاری پرستو.منم تو کونم عروسی شد.یه شب زیر الاچیق تو حیاط گفت فرهاد چی کار کنم مال من باشی یه نگا به سینه هاش کردم گفت:دیونههههه واز روی لباسش لمسشون کرد منم رفتم پیشش لبشو گرفتم و گفتم ما همین الانم مال همیم.برا اولین بار حسابی شق کرده بودم کیرم مالید به رونش و گفت فرهاد،اینم مال من میشه. گفتم هر وخ بخوای . که تو یه حرکت دسش رو اورد رو کیرم ومالوندش وگفت من تاحالا دوست پسر نداشتم حالا که دارم میشه کیرشو ببینم؟میترسیدم هر آن یکی برسه بش گفتم گفت نترس دربیار فقط یه لحظه،منم در آوردم و با دستش حسابی بم حال داد.چن هفته گذشت که مامان بابام به خاطره فوت عمه ام رفتن دزفول ومنم به خاطر دانشگاه موندم ولی اون یه هفته ای که نبودن رو کلا پیچوندم. دوباره بعد یه بازی وقتی بردم این دفه دستممو کشیدم به روناش و گفتم بیابالا که مال خودم شی.اونم گفت باشه فرهادم. رفتیم بالا و تو اتاق مامان بابا یه آهنگ شاد گذاشتم مو باهم رقصیدیم و در حین رقص لباس همو کندیم.خیلی خوب لب میگرفت منم هم زمان سینه هایی رو که از سنش بزرگتر بودو می مالوندم.کیرم رو در آورد و شروع کرد ساک زدن بلد نبود خودش هم خندش گرفته بود.
افتادم به جونش و تمام بدنشو خوردم یه 10دیقه ای هم کسشو یه کس تمیز با یکم مو گرماش بهم آرامش می داد. .چن باری لرزید فهمیدم ارضا شد،بهم گفت حالا نوبت توشده،میخوام حسابی حالت رو خوب کنم. گفتم از پشت گفت نه میخوام زنت باشم توکه چن وخ دیگه میای خواستگاری چه حالا چه بعد عروسی .آروم با دستم کسشو می ما لوندم کیرم مو تفی کردم سرشو نزیک کسش کردم که گفت خیلی گرم و خوبه عاشقتم،خیلی درد داره گفتم اگه خونسرد باشی نه .آروم کردم اه اه میکرد و اروم جیغ میزد ولی معلوم بود لذت میبره آروم آروم شروع کردم تلبمه زدن که پردش پاره شد آروم از تو کسش در آوردم یکم خون اومد گفت فرهاد دارم تلف میشم درد دارم گفتم خوب میشی خونارو پاک کردم گفت تو که هنو آبت نیو مده گفتم الان کست زخمه بکنم دردت میاد. گفت پس برات ساک میزنم،شروع کرد ساک زدن بعد چند دقیقه داش آّبم می یومد.گفتم داره میاد کجا بریزم گفت عاشقتم تو دهنم،ریختم تو دهنش اونم خوردو بعدش کلی خندید.بعد یه ساعت خواب بغل هم،رفتم براش آبمیوه آوردم رفت دوش گرفت وبعد یه بوس حسابی رفت خونشون.برام دعا کنید هفته دیگه داریم میریم خواستگاری.
تا بعد…ایشالا همتون به آرزو هاتون برسید.

نوشته: فرهاد


👍 0
👎 1
63909 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

413059
2014-02-16 22:44:15 +0330 +0330
NA

اینو کی ریده ؟

0 ❤️

413060
2014-02-16 23:23:43 +0330 +0330
NA

بد نبود . ارزوهای یک جوون بود . داستانی نبود که بی ناموسی باشه . اگرچه کوتاه بود و زیاد سکسی نبود ولی بد هم نبود.2 نفر ناناز 20 ساله می خوان دادار ددور راه بندازن برن سر خونه زندگیشون . منم ترشیدم رفت پی کارم . :D
مرسی.

0 ❤️

413061
2014-02-17 00:13:26 +0330 +0330
NA

بار اول که پرستو رو دیدی خیلی عادی باهم دست دادین و تموم شد ؟؟؟
این عادیش بود پس غیر عادیش چطوره؟حتما توی ولایت شما بار اول همدیگه رو غیر عادی میبینین احتمالا میکنین دیگه ؟
قرومساق شما کجای دنیا زندگی میکنی که دختر و پسر بار اول عادی باهم دس میدن ؟؟؟
کم کسشعر بگو مردک اینجا ایرانه.

0 ❤️

413062
2014-02-17 00:13:42 +0330 +0330
NA

سلام بچه ها اسم من فرهاده ولی تو خونه گرگعلی صدام میکنن، من بچه بودم خر جفتک زد به اونجای بابام که ناکار شد و یه اتفاقی براش افتاد تو مایه های وازکتومی ! و دیگه بچه دار نشد.
بابا بزرگم یه مشت گوسفند تپل برای بابام ارث گذاشت که همه رو فروختیم اومدیم شهر . بابام نصف پول گوسفندارو داد دست یه کارگذار بورس و با بقیه ش یه شاسی بلند و یکعدد آپار تمان خرید.
از آسانسور میترسیدم و همش فکر میکردم اگه برم اون تو تالاپی می افتم پائین اما بعد چند سال فهمیدم آسانسور با شوتینگ فرق داره . یه بار تو همین اسانسور به نوشین دختر واحد بالایی سلام کردم چنان با چفت پا اومد تو صورتم که جای کفشاش تا 6 ماه رو صورتم موند…

0 ❤️

413063
2014-02-17 02:12:40 +0330 +0330

الکی بود، ننویس . . . . . . . . . . . . .
واقعا اومدی اینجا که ما برات دعا کنیم؟ کُس مشنگ، هردو خانواده راضی و خودت هم که زدی پرده‌شو جر دادی. شاشیدم تو پشم‌های گوسفنداتون، دیگه ننویس. برو ازدواج کن. برات دعا می‌کنم که هر شب به تو چلغوز کُس بده و تو هم پشم‌ریسی کنی. کله کیری اینجا قرار بر اینه که بیان داستان سکسی تعریف کنن و دیگران هم با اون جلق بزنن. دوست داری واسه زنت همه دست به کیر بشن؟ ننویس.

شدم من نا امید از کون لَقَت
همی باید زنم با کیر، یه تَقَت
برایت آورم یک دنبلانی
بزن محکم یه جق بر کیر شَقَت

0 ❤️

413064
2014-02-17 06:41:03 +0330 +0330
NA

داستان تکراری بود .

جناب مکس ، دم شما گرم .

0 ❤️

413065
2014-02-17 07:29:42 +0330 +0330
NA

مکس دمت گرم .خیلی قشنگ بود .ایولا .خوش مینویسی داش .

0 ❤️

413066
2014-02-17 07:29:51 +0330 +0330

استیو استیفلر عزیز همه رو عالی اومدی جز زمان لگد زدن خر به تخم پدرش و جریان اخته شدن پدر گرگعلی که طی استعلام ثبتی مشخص شد قبل از ولادت ایشون اتفاق افتاده.

0 ❤️

413067
2014-02-17 07:47:53 +0330 +0330
NA

عالي بود عالي كوني جون ساك برام ميزني اه >:)

0 ❤️

413068
2014-02-17 09:12:29 +0330 +0330
NA

سلام جناب ‏mostoufi‏
استیو استیفلر رو بیخیال ! من خیلی زور منم وزن و قافیه رو جور کنم تا یه شعر کامنت کنم اما نمیشه یه وقتای یه دوبیتی بگو تا یه جماعتی رو که منم جزء کوچیکشم شاداب کنی ;)

0 ❤️

413069
2014-02-17 16:47:36 +0330 +0330

داستان که تخمی بود
بچه جقو اون دختری که دفعه اولش باشه سکس میکنه آبتو نمیخوره
کم فیلم ببین

ولی نوشته مکس ماهونی هم خیلی جذاب بود. خسته نباشید

0 ❤️

413070
2014-02-17 17:18:01 +0330 +0330
NA

بنده به شخصه کوچیک شمام مکس عزیز . شرمنده می فرمایین قربان .

0 ❤️




آخرین بازدیدها