تمامی اسامی مستعار هستند.
مهلا و کسری که زوج حشری ایی بودند تصمیم گرفتند ماه عسل برند کیش، امّا خیلی زود نظرشون عوض شد و تصمیم گرفتند تعدادی از دوستانشون رو هم دعوت کنند تا بعد از چند ماه سکس داغ دو نفره، رویای همیشگیشون، یعنی یه سکس داغ گروهی رو عملی کنند. کسری با دوست قدیمیش ایلیا و دوست هم‌دانشگاهیش فرزاد نقشه های خودش رو مطرح کرد و مهلا با غزل و قرار شد ترانه رو هم در عمل انجام شده قرار بدن.
بعد از یه رسیدن به هتل و باز کردن چمدان ها و مرتب کردن محتویاتشون، همه خسته روی تخت و کناپه ها ولو شدن. غزل، فرزاد، کسری، مهلا، ترانه و ایلیا نشستن و از شدت بیکاری دارن بطری بازی میکنن همه بشدت حشری ان و منتظر یک جرقه تا یکی نقشه رو عملی کنه، با وجود همه ی هماهنگ کردن ها هنوز یکم خجالت هست بینشون پس یکم کسی چیزی نمیگه. البته ایلیا کاملا شق کرده و نگاه ترانه و غزل کاملا روش قفله. کسری و فرزاد هم چششون یا لای سینه های ترانه یا رونای غزل.
بطری میچرخه بین ترانه و ایلیا به شوخی میگه باید بخوریش. ترانه هنگ میکنه میاد سمت ایلیا با چشمای خمار و درحالی که داره لبشو گاز میگیره زانو میزنه جلوش. ایلیا میگه من شوخی کردما، منظورم آب بود.
ترانه جا میخوره ولی غزل و مهلا میگن دیگه تا اینجا اومدی بخور. ترانه آروم دست میندازه و زیپ شلوار ایلیا رو باز میکنه
فرزاد و کسری هم به هم نگاه میکنن و از پشت ترانه، حلقه رو دور ترانه که زانو زده جلو ایلیا، تنگ تر میکنن
ترانه شورت ایلیا رو میکشه پایین، کیرشو درمیاره، غزل دکمه های لباس ترانه باز میکنه و مهلا خیلی آروم دست میکشه لای کون ترانه.
ایلیا گردن غزلو میگیره و میکشه نزدیک خودش، لباسشون رو هم قفل میشه
ترانه با زبونش، کیر ایلیا رو سانت به سانت لیس میزنه و موهاشو گاهی میده پشت گوشش. مهلا که یکم میماله کُس و کون ترانه رو ، میبینه تو سکوت اونطرف، فرزاد و کسری کاملا لخت شدن و کسری روی تخت رو زانوهاش وایساده. فرزاد میاد دست مهلا رو میگیره و میبره بین خودش و کسری قرارش میده.
کسری روبروی مهلاس، دکمه هاشو باز میکنه و فرزاد سوتینشو درمیاره بعد کسری شلوار و شورت مهلا رو درمیاره و فرزاد با یه دست ممه ها و با یه دست کُس مهلا رو میماله بعد آروم کسری سر مهلا رو میگیره و میبره پایین تا بخوره براش. ازونور غزل دیگه کاملا دراز کشیده رو ایلیا و از هم لب میگیرن
ترانه هم دهنش بین کیر و خایه های ایلیا و کُس و کون غزل تو رفت و برگشته. غزل آه و اوهش کل اتاقه گرفته از اون طرف هم صدای گاه گاه ناله های ایلیا و کسری و فرزاد و صد البته صدای رفت و برگشت کیر لیز تو دهن مهلا و ترانه. غزل از رو ایلیا بلند میشه و ترانه رو دولا میکنه
بعد کیر ایلیا رو میزاره دم سوراخ کُس ترانه و لیزش میکنه و آروم هل میده تو، ترانه آروم میگه جوووون و چشاش می چرخن عقب. اونور مهلا رو شکم کسری خوابیده و جفت کیرای فرزاد و کسری تو کسشن جدای جیغ و آه نالش، با صدای اسپنکای گاه و بیگاه اون دو تا رو کونش، قاطی صدای ناله های ترانه و غزل که کُسشو انداخته دهن مهدیس، کل اتاقو گرفته
فرزاد آبش میاد و توی کُس مهلا خالی میکنه و میره رو تخت دراز میکشه. کسری همزمان که کیرش تو کُس مهلاس و آب مهلا و فرزاد از سوراخ کُس مهلا سرازیره، مهلا رو بلند میکنه میاره بین ترانه و غزل، داگی میزاره رو زمین. ایلیا غزل رو به کمر میخوابونه و شروع میکنه تلمبه زدن و کسری هم شیفت میده به سوراخ کون ترانه. ترانه و غزل هم ممه ها و کُس مهلا رو میخورند. ترانه شروع میکنه به لرزیدن و آبش می پاشه. ایلیا می‌خوابه و مهلا میاد روش کاوگرل می‌زنن و ممه های مهلا رو هم یه جوری میماله انگار ممه ندیده. کسری هم میره میشنری کُس غزلو میگاد. کسری نزدیک اینکه آبش بیاد، سفت بغل میکنه غزل رو و کل آبشو پمپ میکنه تو کُس غزل و همونجوری روش دراز میکشه رو ممه‌های غزل. ایلیا ولی مهلا رو سریع میخوابونه زمین و درمیاره از کُس مهلا رو رو ناف مهلا خالی میکنه آبشو. کسری لپ های مهلا رو می بوسه و می گه:
“چطور بود عشقم؟ راضی بودی؟”
-آره نفسم، بازم از این برنامه ها داشته باشیم.
مهلا لب های کسری رو می بوسه و تو آغوش هم به خواب می رن…

نوشته: آرمان شباهنگ