عاشق شدم

1396/06/17

19سالمه
دانشگاه قبول شدم یه شهر دیگه
تا به حال دوست پسر نداشتم و این جور چیزا رو بد میدونستم ولی از جنس مخالف بدم نمیومد .
تو اینیستا فعال بودم
صورت سبزه دارم قدمم بلند نیست
همه میگن بهم بانمک سنمم کم میزنه بخاطر صورت گردم
خودم از قیافم راضی نیستم
ولی خب قبول دارم بانمکم
تو دانشگاه عاشق شدم
اون هم عاشق من شده بود کلی خوشحال بودم که یکی رو پیدا کردم وقتی پیشنهاد ازدواج داد بال درآوردم انگار دنیا مال من بود. یه مدت ب ای آشنایی دوست شدیم محبت میبارید ازش از دست دادن شرو شد رفته رفته دستمو بوسید
از خودم در اومدا بودم و حسابی بی دین و ایمون شده بودم
نمازمم که بای بای
گاهی از خودم متنفر میشدم ولی دوسش داستم و مقاومت نمیتونستم بکنم
جاهای خلوت رفتن شرو شد
نه خونه داشت نه ماشین
لب بازی شروع شد اولین بار کنار دریا یه جای خلوت لب گرفت گریم در اومد خودمو فاحشه دیدم کلی طول کشید خودمو قانع کنم و دوباره آشتی کنم
بعد لب دست زدن به هم
وای داشتم دیگ رسما خودمو میسپردم دستش
درسته عشقمه و تصمیم ازدواج داریم ولی باز عذاب وجدان میومد سراغم
ساک زدن ها هم شرو شد
بلد نبودم و دندون میزدم
اونجاش خیلییییییی زیاد بزرگ بود ندیده بودم اصلا ولی دیگ استاندارد رو میدونستم تو دهنم جا نمیشد
میترسیدم بگم خوشم نمیاد بخورم
میترسیدم دلش بشکنه چون گفته بود عاشق اینه اونجاشو بخورم
همیشه وانمود میکردم چیز خوشمزه ایه و میخوردم حتی آبشو
خیلب اسرار میکرد برم خونه باهاش
مثل سگ میترسبدم
عاشقش بودما ولی احتیاط شرط عقله
اونقدر رومخ شد که راضی شدم ولی موقعی راضی شدم که پریود بودم تا نتونه کاری کنه و من فقط بخورم اونجا شو
رفتم با کلی استرس که الان همسایه ها میریزن
خونه مجردی دوستش رفته بودم
همسایه منو دید میترسیدم زنگ بزنه پلیس
کلا توهم برداشته بودم
رفتم خونه از ترس با کفش رفتم
فقط اجازه دادم جلو مانتو رو باز کنه و سینه هامو بخوره و اونجاشو بزاره لای سینه هام
آبشو 2 بار آوردم هم با خوردن وهم با لای سینه
ولی اونقدر استرس داشتم از خونه سریع زدم بیرون
بیچاره لذت نبرد
من میترسیدم و اون از ترس من استرس گرفته بود
دیگ پامو هیچ خونه ای نزاشتم
براش فقط از نقاط حساسم عکس میفرستادم تا خودشو راحت کنه
بهش گفتم تا عقد دیگ هیچ کاری نمیکنیم بجز لب
سکسی نبود تا اون حد ولی برا من خود سکس محسوب میشد.
الان منتظرم بره سربازی و بیاد خاستگاریم
خانوادم فهمیدم دوست شدم و دیگ نزاشتن برم دانشگاه مگر اینکه شهر خودمون قبول شم و الان دارم برا کنکور میخونم.
مرسی

نوشته: Neda


👍 2
👎 4
3463 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

650736
2017-09-08 22:26:49 +0430 +0430
NA

کس خل اگه قبل اینکه پریود شی رفته بودی خونه خالی کرده بودت. الانم منتظر نمیموندی تا بهت بگه به هم نمیخوریم و خانواده هامون سطحشون خیلی فرق میکنه و …
به نظر من منتظر باش یبار که از کون کردت میاد میگه بهم نمیخورم برو دو …

1 ❤️

650759
2017-09-08 22:54:39 +0430 +0430

با دین و ایمون کی بودی شما؟؟؟
میذاشتی هفت هشت ده دورم میکردت بعد میگفتی دیگه کاری نکنیم تا عقد ?
یارو همه ی عشق و حالشو کرده و الانم رفته سراغ نفر بعدی،تازه تو یادت افتاده کاری نکنی تا عقد کنین؟؟؟ 🙄
چقدرتو معصومی بخدا…نمیگفتی بدت میاد بخوری واسش که مبادا دلش بشکنه؟؟؟یعنی هرکی کیر یکی رو نخوره دلشو شکونده؟؟؟ (hypnotized) (dash)
پس با این حساب چه دل هایی که از من شکسته نشد 😢

4 ❤️

650766
2017-09-08 23:10:38 +0430 +0430

واي خداي بزرگ ، ممنون ك جرأت نوشتن بهم ندادي ، يعني تعجب ميكنم از نحوه تايپ كردن بعضي ها ك مثلا داستان نوشتن ! بيشتر اس ام اس يا خلاصه نويسي ميشه گفت بهشون

1 ❤️

650767
2017-09-08 23:12:49 +0430 +0430

منتظرتم پیام بدی

0 ❤️

650777
2017-09-08 23:39:26 +0430 +0430

خدا رو شکر اهل هیچی نبودی
منتظر بمون تا بیاد
شاید این جمعه بیاید شاید

0 ❤️

650790
2017-09-09 00:39:42 +0430 +0430

این تا بهش کون ندی نمیاد خواستگاریت… یه هفت هشت ده بار بهش کون بده تا مزه ش بیاد زیر دندونش بعد خودش میاد خواستگاریت… از کوس هم اگه بهش دادی که پرده تو بزنه دیگه یه آینده درخشان داری

0 ❤️

650791
2017-09-09 00:41:48 +0430 +0430

جدی خوبه دختر نشدم…
وگرنه با این مرامی که من دارم…
روزی ۱۰دفعه میدادم…

حالا این اونجاش که میگفتی دقیقا کجاش بود؟!

0 ❤️

650864
2017-09-09 11:50:46 +0430 +0430

بد نبودش‌…لایک اول ? …

0 ❤️

650874
2017-09-09 13:05:14 +0430 +0430

بیا اینم بخور نخوری بدم میادا ? ببینی بزرگ ینی چی (erection)

0 ❤️

650886
2017-09-09 15:57:48 +0430 +0430
NA

باب لاور دهنتو گاییدم پاچیدم 🙄 🙄

2 ❤️

651049
2017-09-10 10:38:42 +0430 +0430

خییییلی بد نوشتی … خیلی …
چقدر تلخه … چقدر تلخ … این عشقای خام آدمو روانی میکنه کاش یه کم آدم تو اون دوران بتونه فکر کنه و کور نشه … چطور وقتی تو بهش علاقه داری نمیخوای ازت دلخور بشه و نمیخوای از دست بدیش …همه کاری براش میکنی ولی اون به خاطر حیا و پاک بودنت جلو خودشو نمیگیره ؟
تا حالا به این فکر کردی ؟؟؟
چون اون مرده ؟ نیاز داره ؟ (خاک بر سر هرکسی که اینجور فکر میکنه)
تو نیاز به ارامش نداری؟ خوشت میاد با عذاب وجدان بخوابی؟؟
چرا من انقد حرص میخورم (dash) :(

0 ❤️