سلام امید هستم 21 ساله تا چند مدت با هیچ دختری نبود که اتفاقی با یه دهتر 18 ساله اشنا شدم چون خودم بر و رویی ندارم و اعتماد به نفس هم زیاد ندارم سراغ دختر خوشکل نرفتم یه کی بود در حد خودم خلاصه با هم دوست شدیم و یه مدت از رابطه مون گذشت که فهمیدم کار از کار گذشته و من سخت عاشقش شدم از بس که دوسش داشتم حتی دلم نمیومد که دستشو بگیرم چه برسه به رابطه و بوس
بعد یه مدت که گذشت یکی بهم زنگ زد و گفت اونی که الان باهاش دوستی دوست سابق من بوده و حسابی باهاش حال کردم و از این حرفا منم که خیلی دوسش داشتم حاضر نبودم حرفاشو با ور کنم رفتم از خودش پرسیدم اونم در نهایت پرویی همه ی حرفاشو تصدیق کردبزرگ ترین ضربه ای بود که تو زندگیم خوردم وحتی عکسای سکسی شو دیده بودم ولی باز هم دل کندن ازش واسم سخت بود خلاصه یه مدت گذشت که بهش گفتم منم میخوام باهات رابطه ی سکسی برقرار کنم اولش مقاومت میکرد تا این که راضیش کردم …فقط یکی دو بار باهاش رابطه برقرار کردم که احساس کردم بیشتر از گذشته دوسش دارم منم با دونستن همه ی گذشته ش باز نتونستم ازش دل بکنم و بعد یه ماه باهاش ازدواج کردم و به یه شهر دیگه نقل مکان کردم…الان که باهامه راضیم ولی در این این که خیلی دوسش دارم ازش متنفر هم هستم… شاید فکر کنید دروغه ولی خدا شاهده جز حقیقت چیزه دیگه ای نگفتم… نمیدونم عاشقی یا خریت

نوشته: امید