مادر و پسر ناجی گونه بشر

1402/04/23

و چنین شد که پس از سالها جنگ میان انسان و ربات، پروردگار شکست خورده و این رباتها بودند که صاحبان زمین شدند. و حال این انسان است که نسل خود را رو به نابودی می بیند و در آستانه انقراض قرار گرفته. با قدرت گرفتن هوش مصنوعی و پس از تصرف سرورهای جهانی توسط رباتها ارتباطات از کنترل انسانها خارج شده و با وجود بمباران هسته ای در سراسر زمین مشخص نیست چه تعداد انسان بر روی زمین زنده مانده اند.
پروفسور شومن که میدانست شرایط خطرناکتر از آن شده که هشدار داده بود باید چاره ای میاندیشید تا اندک نسل انسان زنده می ماند و امید بقا را حفظ میکرد. اما کار سخت بود. زمانی که پروفسور شومن در آزمایشگاه خود در جزیره پناهندگان، آزمایشات خود را از اثرات تشعشعات هسته ای در مردان و زنان عقیم باقی مانده از جنگ بررسی میکرد تولید گونه بشر را در سرزمین خود ناممکن میدید.
سارا تنها زن سالم با قابلیت بارداری در منطقه اکنون در آزمایشگاه است . او که همسر و دخترش را در جنگ از دست داده اکنون تنها دلخوشی اش برای زنده بودن پسرش الکس است. سارا نمیخواهد گونه بشر نابود شود او اکنون چهل سال دارد و باید قدمی بزرگ برای بقای نسل خود بردارد پروفسور شومن پیر که خود نیز قدرت باروری ندارد. به دنبال پیدا کردن مردی برای تولید مثل با سارا است. تنها مرد سالم از نظر جنسی الکس 18 ساله پسر سارا است! پروفسور شومن نقشه ای در سر دارد. با سارا صحبت میکند تا در رحمش لقاح مصنوعی انجام دهد. این خبر برای سارا شوکه کننده است. برای یک مادر پذیرفتنی نیست که با اسپرم پسرش باردار شود پرفسور با او صحبت میکند که این تنها راه نجات است. سارا از کودکی دوست داشت برای بشریت مفید باشد. این وضعیت دشواری است که میتواند بزرگترین ناجی زمین باشد. در نهایت پروفسور از او میخواهد تصمیم درست بگیرد و با پسرش صحبت کند…

مادر جوان به همراه پسرش باید چند روز در یک اتاق قرنطینه بمانند الکس پس از آزمایشاتی که از او و مادرش گرفتند حدس هایی زده بود پس از مادرش پرسید و سارا به او توضیح داد. الکس با شنیدن حرفهای مادرش خجالت زده بود. سارا و الکس ساعت ها در مورد آن صحبت کردند احتمال انقراض در منطقه. آنها تا حدی برای لقاح مصنوعی به توافق رسیدند اما غافل از اینکه پروفسور در آزمایشگاهش ابزار کاملی برای انجام این عمل در اختیار نداشت و فقط قصد داشت تا ذهن سارا و الکس را آماده کند. نقشه پرفسور بعد از یک روز و نتیجه آزمایشات با نمونه های سالم وارد فاز اجرایی شد این یک جریان طبیعی است هیچ واسطه ای نباید باشد فرزندی که آینده جهان را روشن میکند آیا نقشه شومن جواب میدهد.؟!
سارا و الکس همچنان در اتاق هستند آنها خسته شده اند و جز آب و غذا کنترل شده که بدست آنها می رسد هیچ ارتباطی با خارج از اتاق ندارند. حتی ساعتی که بدانند چه وقت از روز را سپری کردند. سارا و الکس کم کم احساس سرما میکنند هیچ کس جواب آنها را نمی دهد دما سرد و سرد تر میشود و هر دو لرز کردند سارا از الکس میخواهد تا حرکت کنند تا جریان خون در بدنشان سریع تر شود اما سارا همچنان لرزش را در اندام خود احساس میکند لباس آنها تابستانی است و لباس سارا نازکتر او تنها یک لباس ساحلی پوشیده و تنها پتوی درون اتاق برای هر دوی آنها کافی نیست و ناچار باید هردو از یک پتو کوچک استفاده کنند الکس پیراهن خودش را درمیاورد و به مادرش می پوشاند و پتو را به دور او میپیچد چون سارا بیشتر لرز کرده است. الکس در اتاق سریع حرکت میکند و به در میکوبد نه! گویا آنها نمیخواهند جواب ما را بدهند دمای اتاق لعنتی را آنقدر پایین آوردند که یخ بزنیم. نقشه آنها همین است که ما را بکشند.
سرمای اتاق باعث خوابالودگی آنها شد سارا از او خواست تا بهم بچسبند و پتو را به دور خود بپیچند و با هم صحبت کنند تا خوابشان نبرد تلاش الکس برای ارتباط با بیرون اتاق قرنطینه نافرجام بود و رفت کنار مامانش نشست و دستش را دور مامانش انداخت و سارا پتو را روی شانه های الکس انداخت. آنها لرزشهای کوچک در بدن هم رو احساس میکردند

سارا به الکس گفت این نقشه پرفسوره من میدانم اون دنبال چیه و تا انجام ندیم دست از سرمون برنمیداره الکس در حالی که سارا رو محکم بغل کرده بود گفت اون مارو فریب داده اونها نفس گرم همدیگرو تو صورت هم حس می کردند سارا میدونست تنها چیزی که تو اون شرایط اونها رو گرم میکنه سکسه پس شروع به نوازش فاق شلوار الکس کرد.
الکس که متوجه شده بود خجالت کشید. این مادرش بود که داشت کشاله رانش رو نوازش میکرد الکس حس عجیبی داشت علیرغم اینکه سعی می کرد با این میل مبارزه کنه، کیرش کاملا سفت شده بود. چطور می تونست به چنین چیزی فکر کنه؟ به خودش می گفت اشتباهه این نهایت اشتباه. سارا به الکس گفت ما چاره ای نداریم الکس منو ببخش پسرم این یه هوسرانی نیست این سرنوشته
اونها داشتند برای خودشون شرایط رو منطقی می کردند، مدت زیادی نگذشته بود که سارا دوباره توضیح داد این فقط برای یک موقعیت اضطراریه الکس حرفی نزد اما در این زمان شهوت رو در خودش حس کرد.
سارا زیپ شلوار الکس رو باز کرده و سعی کرد با پایین کشیدن شورت الکس کیرش رو تو دستش بگیره دمای بدن الکس کمی بهتر شده بود ضربان قلبش بالا رفته و در حالی که به مادرش نگاه میکنه از اتفاقی که داره میوفته حیرت زدست. شرم چهره سارا حالا با لبخندی از سر تعجب همراه شده سارا گفت که باورش نمیشده که کیر پسر نوجوانش تا این حد بزرگ باشه، چیزی که یک مادر از پسرش اطلاع نداشت. اکنون سارا به وضوح لبخند می زند ضربان قلب سارا و نیز دمای بدنش رو به افزایش است. سارا به الکس اطمینان داد که احساس خوبی دارد و الکس همچنان در سکوت و با لبخند به صورت مامانش نگاه میکنه و آرامش جای استرس و خجالت رو در وجودش گرفت.
سارا روی زانو نشست و از پسرش خواست که بایستد، سارا هیچگاه پسرش رو به عنوان یک مرد جذاب سکسی رصد نکرده بود با تماشای قد و اندام الکس اون رو تحسین کرد. حالا نوبت الکس بود که مادرش رو در قامت یک شریک جنسی در نظرش بیاره وقتی که سارا تصمیم گرفت لباسش رو از جلو بالا بیاره و اون را از بالای سرش خارج کنه و الکس که سعی کرد در ابتدا نگاهش را برداره، اما ناخودآگاه سینه های لخت مامانش رو دید. این سینه های یک زن معمولی نیست. الکس برای اولین بار بود که مادرش رو با یک پورن استار مقایسه میکرد الکس که کیرش سفت و سخت از زیپ شلوارش بیرون بود سارا رو با یه شرت روبروی خودش دید که زانو زده این همون چیزی بود که پروفسور دنبالش بود الکس حالا شاید نظرش در مورد پروفسور عوض شده باشه الکس به شرت سفید مامانش خیره شده بود. سارا از الکس در مورد خودش پرسید: دوست داری همسر آیندت شبیه من باشه؟ الکس خندید و گفت اگر فرزندمون دختر بشه و بازم من تنها مرد سالم زمین باشم چرا باید در مورد همسر آیندم به جز تو دنبال کس دیگه ای باشم؟ سارا با خنده به الکس گفت خب این یعنی تو قراره با دخترت هم بخوابی؟! این یه شوخی بزرگه درست مثل کیرت که الان روبروی صورتمه! خنده خنده خنده…
هر دوی آنها دیگه احساس سرما نمیکردند گویا داروهای خوراکی در نوشیدنی و غذای اونها موثر بود و همه چیز طبق برنامه زیر نظر پرفسور بود. سارا با دیدن کیر بزرگی که مدتها بود حسرتش رو میکشید نتونست بیشتر از این طاقت بیاره و شرتش رو درآورد تا واژن زیباش رو برای پسرش آشکار کنه. انقدر حرارت کس سارا زیاد بود که در اون دمای پایین اتاق بخار داشت. الکس از دیدن کس بی نظیر مامانش هیجان زده بود.
سارا شلوار و شرت الکس رو پایین کشید و دستانش رو پشت رانهای الکس گرفت و دهانش رو به کیر الکس نزدیک‌تر کرد و بعد از اینکه اونو با آب دهانش خیس کرد، با زبانش شروع به نوازش کرد. الکس به این فکر میکرد که این مادر خودش است که لخت مقابلش نشسته بود کیر راستش را میخورد!. سارا با لبخند جادویی اش به چشمان الکس در حال ساک زدن و خوردن کیرش بود و الکس که انگار برق گرفته در حال تماشای مادرش بود. مدتی نگذشت که سارا لحظه ای پرسید همه چیز خوب است؟ و الکس فقط سر تکان داد. سپس سارا متوقف کرد و دراز کشید در حالی که الکس مات سوراخ کس سارا بود همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد الکس به میان پاهای سارا آمد و آنها را بالا گرفت و کیرش را در حال ناپدید شدن در سوراخ مامانش دید این چیزی فراتر از لذت بود یک حس نوی عاشقانه
سارا آه بلندی کشید و هر دو با صدای بلند نفس نفس میزنند. الکس به آرامی بقیه طول کیرش را در تمام طول واژن سارا فرو برد تا آزادی را به معنای فراتر از تعاریف فلسفی آن درک کند‌ این یک اسارت نبود یک بار دیگر هر دو به هم نگاه کردند و ناله ای از سر آرامش کشیدند. بعد از چند ثانیه، سارا باسنش رو بالا اورد و هر دو در یک لحظه گرم شدند.
آب میوه شگفت انگیز سارا خبر از شهوت بالای او می داد. که با هر خارج شدن کیر الکس روی کیرش میدرخشید. الکس با دستانش رانهای سارا رو از فرط شهوت چنگ میزد و سارا دستان الکس رو گرفته غرق در لذت دوست ندارد این گایش پایان داشته باشد.
صدای فوق العاده در فضای اتاق، اعضای مرطوب بدنشان بارها و بارها با هم برخورد می کنند. الکس به یاد دوران کودکی سینه های سارا را به دهان گرفت و شروع به مکیدن میکند نوکشان متورم شده. این یک سکس تمام عیار است شاید هم یک تولیدمثل منحصر به فرد… الکس در حال خوردن سینه های مامانش با دستانش سینه های سارا رو محکم فشار میدهد و حدود 20 دقیقه به سختی کس سارا رو میکند تا احساس کرد تخمانش شروع به سفت شدن کرد. سارا می توانست فشار تخم های پسرش را روی کسش حس کند. این یعنی تا لحظاتی دیگر میلیونها اسپرم وارد رحم سارا میشود. الکس پس از چندین حرکت در نهایت توقف کرد و سارا با صدای آه کشیدن الکس متوجه شد که به مقدار زیاد منی در داخلش در حال شلیک شدن است. سارا نیز همزمان با الکس با صدای زوزه انسانی ارگاسم شد. کس سارا قرمز شده بود و الکس همچنان کیرش رو در آن نگه داشت بود تا قطرات آخر آبش رو هم در آن تخلیه کند. سپس الکس خودش رو روی مامانش رها کرد و کیرش از داخل واژن سارا بیرون اومد و مقدار زیادی منی از داخل سوراخ سارا بیرون ریخت در حالی که سر همدیگر را نوازش میکردند. آنها فقط در کنار هم دراز کشیدند و لبخند زدند.

در نهایت پرفسور نقشه خود را عملی کرد و سارا از الکس دختری باردار شد به امید آنکه آینده انسان قدرت را از رباتها گرفته و دوباره صاحبان زمین شوند.
پایان.

نوشته: شومن


👍 17
👎 9
90901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937679
2023-07-14 23:52:44 +0330 +0330

عالی. ماه ها منتظر نوشتن داستان تو این ژانر از شهوانی بودم.
یه فضای فانتزی و یه دنیای موازی که همه چیزش با دنیای امروز ما فرق می کنه.
البته بیشتر داستانای جابجا شدن نقش زن و مرد رو می پسندم مثل شهر هرزگان

1 ❤️

937682
2023-07-15 00:10:20 +0330 +0330

موضوع جدید و جالب میتونی فیلمنامشو بفرستی هالیوود خخخ

1 ❤️

937762
2023-07-15 09:21:37 +0330 +0330

اگه یه روز این اتفاق واسه من بشه مطمئنم با چهارتا نره خر کیر کلفت تنها میشم که تا قیامت به فاک عظما برم

3 ❤️

938024
2023-07-16 21:21:44 +0330 +0330

از همین تریبون به دکتر شومن الکس و ساراخانم اطلاع میدم که اگر برای نسل بعدی خاستن اقدام کنن منم سالم هستم بیخود کص دختر بیچاره رو ندن پدرش من از خود گذشتگی میکنم همشون رو میکنم هم سارا حتی الکس
اگه پاش بیوفته خود دکتر هم حامله میکنم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها