سلام من امین هستم ۱۷ ساله از اهواز ، قدم ۱۷۰ و چشای مشکی دارم که خیلی حشری کنندس و کون نسبتا بزرگی دارم و رونای تپل و گوشتی هم باعت نگاه های هیز رفیقام بهم‌میشه ،میخام اولین تجربه سکسمو با خودم واستون تعریف کنم چون اولین بارمه دارم مینویسیم اگ داستانم سطحیه ببخشید دیگ
خب بریم سر اصل داستان
من از ابتدایی به خاطر اینکه سفید و کون بزرگی داشتم خیلی میمالیدنم تا اولاش همش کفری میشدم تا رفتم راهنمایی کلاس هفتم با یکی دوست شدم اسمش سینا بود سینا به قول رفیقاش کون کن ماهری بوده ولی من نمیدونستم بعدا فهمیدم باهم دوست شدیم اونم منو میمالوند تا اعصابم ریخت بهم سرش داد زدم اونم گفت اروم باش کاریت ندارم فقط بم بگو چرا از بدنت استفاده نمیکنی گفتم من پسرم پسر نمیده گفت اره درست میگی ولی تو بدنت دخترونس ی چیزی بهت میگم برو انجامش بده منم دیگ باهات کاری ندارم گفتم بگو گفت رفتی خونه ی چیزی بکن تو کونت اگ درد گرفت ، عب نداره بازم بکن در بیار بعدشم کیرتو بمال گفتم براچی گفت این کارو بکن اگ خوشت نیومد دیگ ولش کن منم نمیمالمت منم‌ گفتم باشه اون روز تو مدرسه تموم شد و اومدم خونه چون خسته بودم خابیدم، شب بیدار شدم رفتم حموم ی ماژیک هم داشتم با خودم بردم تو حموم ابو باز کردم کسی چیزی نفهمه هوای حموم داغ شد منم نگاه خودم کردم یکمی حشری شدم ولی بیشتر حس کنجکاوی بود اروم یه انگشتمو کردم تو کونم درد گرفت در اوردم ولی حس باحالی بود دوباره بردم داخل درد کمتری داشت یکم با کونم بازی کردم بعد درش اوردم ماژیکو اوردم کلفتی ماژیک اندازه سه تا انگشتام بود ترسیدم ولی بازم دوس داشتم اون حسو تجربه کنم ماژیک رو کردم داخل کونم دردم گرفت گذاشتم بمونه دو دقیقه گذشت یکم تکونش دادم یکم درد داشت ولی اروم با کونم بازی میکردم تا عادت کرد بهش بعد چشمم خورد به شامپو صحت که سر شامپو شبیه ماژیکه بود شامپو رو گذاشتم زمین نشستم رو شامپو و بالا و پایین میشدم و کیرمو میمالوندم بهترین حس دنیا بود تو اوج بودم یدفعه محکم نشستم رو شامپو که حس عالییی داد دوباره محکم مینشستم همینطور ادامه دادم تا ی مایع سفید بی رنگی از کیرم زد و بیرون و ارضا شدم و بهترین حس دنیارو تجربه کردم و خیلی خوشم اومد یکمی کف حموم دراز کشیدم بعد سریع دوش گرفتم اومدم بیرون و رفتم غذا خوردم و خابیدم صبح رفتم مدرسه و به سینا گفتم اونم گفت افرین پس کونی شدی
منتظر داستان بعدی باشین دوستان 👌
اگ حمایت کنین بهتر مینویسم 🤟

نوشته: امیر