سکس با کارگر

1396/08/18

سلام من سارا هستم که41 سالم است و بعد از 8 سال زندگی با شوهرم بعلت بچه دار نشدن جدا شدیم و الان 5 سال است که جدا شدیم احتمال اینکه مشگل بچه از من بوده دیگر به هیچ وجه دوست ندارم شوهر کنم البته چه در فامیل و چه در محل کارم خواستگار مناسبی هم بود که نخواستم مشگل جدیدی برا بوجود بیاد
بعد از جدا شدن از شوهرم با خانواده خود پدر . مادر و خواهرم در شهر زادگاهم زندگی میکردم. تحصیلاتم لیسانس حسابداری است که در یک موسسه با حقوق خوب کار میکنم که بعلت نیاز شغلی الان دوسال است که به تهران امدم و اولش خانه در محل سعادت اباد اجاره کرده بودم که با کمک پدرم یک اپاتمان شش ماه پیش در همان محل خریدم اخانه 80 متری خیلی قشنگی است و زندگی معمولی خودرا میگذراندم با توجه باینکه زیاد امدو رفت با مردم ندارم در ساعات خالیم اکثرا از استخر و بدنسازی خودم را مشغول کردم و اما بسیار زن هات و حشریم قدم 165 و 70 کیلو وزن دارم و از روزی که بورزش روی اوردم هیکل مناسبی پیدا کردم از نظر قیافه هم معمولی هستم ولی همیشه با سایتهای سکسی خودم را ارام میکنم و گاها هم با نام مستعار در فضای مجازی سکس چت میکنم و خودم را خالی میکنم ولی فشار دیگه بیشتر شده و در مورد سکس کم میارم .

روز چهارشنبه که اخرین روز هفته کاری است با همکارها در مورد مسایل مختلف صحبت میکردیم که یکی از همکارم که خیلی صمیمی هستیم و تقریبا اسرار هم را میدونیم موردی را عنوان کرد که من را تقریبا تحریک کرد موضوع این بود که برای نظافت خانه از شرکتی کارگر خواسته بود که میگفت میشد یکجورایی با او اگر مورد اعتماد باشه سکس کرد این موضوع یک مقدار من را مشغول خود کرد که بتونم از این را خودم را ارام و تخلیه کنم وقت اداری باتمام رسید و بخانه امدم عصر همانروز و شب همهاش باین مسله فکر میکردم ولی چون تنها بودم میترسیدم که بعد خیلی با خود کلنجار رفتن باین رسیدم که از شرکت تلفن بزنم و کارگر بخوام امنیت بیشتری دارد نهایتا گفتم تلفن میزنم کارگر بیاد چنانچه موقعیت پیش نیامد فقط نظافت میکنه و میره بالاخره تلفن را برداشتم و به شرکت زنگ زدم و برای همان روز پنجشنبه کارگر خواستم گفتم که چون تنهایی کار میکنه ادم قوی باشه روم نشد بگم جوانتر باشه ساعت 9 صبح بود که زنگ خانه بصدا در امد و در را باز کردم ودیدم یک مرد حدود 35 تا 38 ساله با قد حدود 175 و وزن 70 کیلو قیافه معمولی در جلو ایستاده و گفت شما بشرکت زنگ زدین گفتم بلی بفرمایید کار را توضیح دادم و خودم را جوری سرگرم کردم داشت شیشه های درو پنجره را تمیز میکرد و هوا هم گرم بود که دیدم عرق کرده ازش خواستم که راحت باشه و با تی شرت و شلوارک کار کنه که گفت ندارم من لباسهایم را گشتم یک تی شرت که اندازه اش میشد پیدا کردم و دادم پوشید گفتم شلوارت چی ؟ گفت شلوارک ندارم ولی شورت ساق دار تنم است که گفتم خیلی خوب در بیار ببینم و در اورد تا بالای زانوش بود گفتم اشکال نداره که با پوشیدن تی شرت سفید که من دادم و شورت ابی روشن کاملا بدنش که پر مو بود بیشتر نمایان بود برای اینکه زیاد جلب توجه کنم ازش دور شدم تا احساس راحتی بکنه من هم تو فکر اینکه چجوری موضوع سکس را با او شروع کنم تو فکر بودم ولی بگم که با دیدن وضع موجود کسم خیس خیس شده بود امدم تو اطاق خواب رو تخت دراز کشیدم یکمقدار با کسم ور رفتم که یواش یواش کیر میخواستم خودم را برای اینکه اماده کنم یک تاپ با شلوارک کوتاه تنم کردم که برای سکس تابلو بود تا ظهر بهر فرم بود گذراندیم البته به بهانه چایی دادن یا میوه اوردن خودم را میچسباندم یکدفعه از نردبان که لوستر را تمیز میکرد پایین میامد من نزدک بودم یجوری قرار گرفتم که جای کافی نبود کونم را بغلش قرار دادم خوب کیرش را به کونم مالوند چون شورتش نازک و پارچه بود شکل کیرش که نیم خیز شده بود کاملا مشخص بود انقدر حشری بودم که میخواستم بدوم سر کیرش را بگیرم و بخورم خلاصه موقع نهار شد و نهار براش اوردم و نشست برای نهار کارگر زمین نشسته بود غذا میخورد و روبروش نشستم که غذا بخورم به کیرش که کاملا پیدا بود نگاه میکردم واقعا کم اورده بودم غذا که تمام شد رفتم سینی را از جلوش بردارم دولا شدم کاملا سینه هام نزدیک دهنش بود خلاصه سعی کردم بعد از نهار حرف را شروع کنم و یکمقدار با حرف اگاهش کنم که پرسیدم متاهلی گفت بلی ولی زنم با یک بچه 5 ساله در شهرستان هستند گفتم دوستی در تهران دارین گفت بلی چند نفر در همین شرکت با هم دوستیم و با یکی هم هم خانه هستم گفتم چه مدتی خانمت را ندیدی گفت حدودا شش ماه دیدم او وضعش بدتر از منه .خلاصه تا انجاییکه میتونستم قر و قمیش امدم که پرسید شما متاهلین گفتم نه جدا شدم گفت تنهایی زندگی میکنین گفتم بلی. دیگه گفتم موسیقی دوست داری باسرش اشاره کرد گفت بلی . گفتم رقص چی؟ گفت شما رقص بلدین گفتم اره گفتم دوست داری برقصم گفت خیلی اسمش هادی بود گفتم هادی هر چی دیدی همین جا میمونه حتی بدوست صمیمیت هم نمیگی گفت خیالت راحت شروع کردم رقصیدن با چشماش میخورد کونم یکمقدار قمبله شروع کردم قر دادن که کاملا بلند شدن کیرش مشخص بود و با دستش جابجا میکرد زمانیکه دستش رو کیرش بود گفتم خوشت میاد گفت بلی گفتم بیشتر از چی خوشت میاد گفت روم نمیشه گفتم بگو دیگه باهم قاطی شدیم دیگه گفت باسنتان خیلی خوش فرمه دیدم دیگه تمامه مثل اینکه راه امده و ساعت حدودا 3 بود گفتم بیا دوش بگیر دیگه تمام کنیم .
وارد حمام کردم و صابون و شامپو دادم و گفتم خوب همه جاتو بشور و بعد از 10 دقیقه در حمام را باز کردم و پرسیدم چیزی لازم نداری؟ دیدم کیرش کاملا سیخ شده و زود دستش را گرفت جلوش و گفت الان تمام میشه در را بستم گفتم تمام شدی بگو حوله بدم در را از پشت زد من هم حوله را دادم گفتم لباس نپوش بیا بیرون خشک بشی امد بیرون یک چایی با شیرینی ریختم گفتم تا بخوری من هم دوش بگیرم بیام دوش گرفتم با حوله که دورم پیچیده بودم امدم رفتم اطاق خواب رو تخت نشستم صداش کردم امد با حوله که دور کمرش بود گفتم هادی من یک کم کمرم درد میکنه میتونی این روغن را بمالی به کمرم گفت باشه دمر رو تخت خوابیدم و حوله را تا نصف کونم پایین کشیدم و شروع کرد روغن را مالوندن دیدم کارشو خو ب بلده خوب راه میاد گفتم بشین رو پاهام و دو دستی خوب بمال بعد از اینکه دیدم رو لپهای کونم هم میاد گفتم حوله ها روغنی میشه من مال خودم را کشیدم گفتم شما هم در بیارین تا مسلط ماساژ بدی و فورا در اورد و رو رونهایم نشست و کارش را شروع کرد گفتم از پایین ماساژ را تا گردنم بیا اولید بار که تا گردنم امد سی کیر کلفتشو رو کونم حس کردم گفتم خوبه بیشتر ماساژ بده هر دفع کیرش بیشتر با کونم برخورد میکرد که سعی کردم کونم را بیشتر قمبل کنم و با کیرش میزان کنم که رو سوراخ کونم بماله دیگه حرکت را فهمید گفت اجازه بدین پاهاتونو ماساژ بدم روغن را رو کونم ریخت و کونمو با سوراخش قشنگ میمالوند که کونمو بالا گرفتم تا دستش بطرف کسم هم بره دیدم دقیقا کسم و چوچول کسم را مالش میده دیگه نتونستم تحمل کنم برگشتم دیدم چه کیری دار گرفتم ساک زدم بعد گفتم بزار توکوسم بکن توش و جرم بده نمیدونم کی ابم امد و انهم ابشو ریخت رو سینه هام واقعا لذت بخش بود

نوشته: سارا


👍 0
👎 0
4223 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید




آخرین بازدیدها