خواهر حشری و جذاب من (۱)

1401/08/17

سلام،بچها ی اتفاقاتی واسه من افتاد که دوس دارم با شماها هم به اشتراک بزارم،اینو اولش بگم وقتی دونفر بخوان با هم سکس کنن و دوست داشته باشن کسی نمیتونه مانع بشه،مانع شدن کارو خرابتر میکنه،پس حسادت نکنین،بخونین جق بزنین،البته ی عده که خب توی کص و کون خابیدن
ی عده هم که خب چون گیرشون نمیاد میان کصشر میگن،مهمم نیست بگین بیغیرت یا هر چی،چون وقتی کسی لذت میبره از چیزی بزار ببره،،،بعله
یکم تغییرات میدم چون ممکنه حالا کسی بخونه…متوجه ادمای داستان نشه

خب بچها اسم من نیما هست،۳۰ ساله،قدم ۱۸۰ وزن ۸۰
ابجیم سمانه خانم،۱۷۰ قد ،۶۵ وزن،سایزم حدود ۷۵،کمر باریک،صورت کشیده،خوشگل و ناز و سکسی و ۳۴ ساله
خب بچها خاهر من متاهله،۵،۶ ساله ازدواج کرده
خب خاهرم همیشه خوشتیپ میگرده،ی ارایش ملایم داره،یکم مغرور و خیلیم جذاب
خب
ی روز بچها اتفاقی گوشیش دست من بود.من رفتم اینستا خب ی پیج اصلیش بود،ی پیج فرعیم داشت که خب خارج شده از اون پیج بود،من زدم قسمت ورود به دیگر حسابها،ک خب شانس خوب من باز کرد پیجشو
بچها خودم مات موندم از جهتی،از ی طرفم خب راستشو بخوام بگم
خاهرم چون فوق سکسیه حالا خودمم هی مثلا دوس داشتم که حالا باهاش بیشتر بشه شوخی های باز کرد
دیدم بله خانم ی پیج زده با اسم فیک و ماشالله…
چت از دم با پسرا
جالبشو براتون بگم،همه پسرا هم خدایی خوشگل و جذاب و اصلا ی پارچه خانم😂
ولی توی چتا یکی دوتا چت بود که خیلی بیشتر چت کرده بود رفتم داخل پی وی
دیدم بله خانم،دل داده قلوه گرفته،انواع عکسها و اینا فرستادن
با یکیشون خیلی صمیمی شده بود
اسم پسره رضا بود،سن و اینارو متوجه نشدم ولی پیج پسره رو ک دیدم
تقریبا قدبلند چارشونه خوشتیپ فیس قشنگیم داد
دیدم پیاما زیاده معلوم بود که خیلی وقته چت میکنن،چتای سکسی عکس و و
یهو اومد دید من توی گوشیش دارم سرچ میکنم نگاه کرد دید چتارو دارم میخونم
بچها پیش خودم گفتم بهترین فرصت همینه،بهتر از این گیرم نمیاد
حالا نمیدونم ادم وقتی حشری بشه،اونم چند سال تو کف ی شاه کص باشه
دیگه متوجه هیچی نمیشه.
یهو گوشیو از دستم گرفت.تو به وسایل شخصی دیگران دست نزن
منم گفتم چشممممم
گذشت یک ساعت
دیدم گوشیم زنگ خورد،سمانه.
وای همونی ک میخاسم داره درست میشه
قند تو دلم اب شد،دیگ تموم شده بود میدونسم چیکار داره
جواب دادم گفتم بله،گفت سلام داداشی گفتم سلام شیطون بلا
خندید گفت زهر مار
گفتم جانم،گفت نیما کارت دارم کجایی،گفتم بیرون،
سمانه:میخام ببینمت
من: خب بعد میام خونه
سمانه:نه عزیزم الان کارم مهمه،گفتم خب الان میام خونه
وای خدا
گفت خونه خودتون نه،من رفتم خونه خودم بیا اونجا،گفتم کییه اونجا گفت خودم (مصطفی شوهرش هم سرکار بود)
گفتم چشمممممم الان میام،چی بگیرم برا خانم
ک گفت زهر مار نیما،چرا اینجوری حرف میزنی بیا کارت دارم
گفتم چشم
بچها رفتم درو زدم رفتم داخل
که مث همیشه با ی لباس خوشگل و ارایش ملایم بود،ی چایی واسم اورد
گفت چتارو خوندی،گفتم نه،گفت دروغ نگو من دیدم خوندی
گفتم اره خوندم،تو مگه دیوونه ای،خب متاهلی بفهمن زشته
که دیدم گفت مگه متاهلا دل ندارن،رضا پسر خوبیه،اهل چیزی نیست
خیلی دوسم داره …خلاصه از این چرتا
گفتم خب خودت میدونی و اینا
میخاسم هی خودش سر بحثو باز کنه
گفت نیما بینمون خودمون باشه،نمیخام اتفاقی بیفته یا رضا رو از دست بدم
خودم مات موندم،گفتم واقعا خجالت نمیکشی جلو من اینارو میگی
یهو گفت توم ک بدت نمیاد
من 😁😁😁 خندیدم
گفت زهرمار
دیگه یهو گفتم خوش بسعادت اقا رضا،ی زن متاهل،خوشگل جذاب
کاش من رضا بودم
گفت نیما زشته کوفت
واسه اینکه منم قاطی کارا خودش بکنه
یهو گفت مژگان دوستم
گفتم خب
گفت پسر خوبی باشی باهات اوکیش میکنم
مژگان خانمم متاهله بچها
حالا اینا همش مفصله که بعدن میگم بهتون فعلا این داستاتو بگم
خب مژگانو دیده بودم،گفتم اگ اوکی کنی ک مدیون کردی منو
خندیددددد
یهو اقا رضا زنگ زد،جواب داد،سلام و احوال پرسی
اشاره کردم بزن بلند گو
اول نزد اخم کردم گفتم بزن،من ک همه چیزو میدونم
زد بلند گو
بهبه
یکم دل دادن بهم،که یهو رضا گفت ۲ میاما،سمانه یهو ی جوری شد
گفت فک نکنم بتونم حالا بهت میگم ی مشکلی پیش اومده
رضا یکم ناراحت شد
و دوباره حرف زدن کصشر گفتن قط کردن
گفتم خببببببب پس ۲ میاااادددد
که سمانه خانم گفت نیما خیلی همو دوست داریم،بغض کرد یکم
بغلش کردم گفتم اشکال نداره خب همو دوس دارین
بگو بیاد
از طرفی هم خوشحال بود هم خجالت میکشید
گفت یعنی بیاد،گفتم اره،گفت پس تو برو
گفتم باشه
زنگ زد اق رضا قرارو اوکی کرد
تقریبا ساعت یک بود
یکم نشستم من،گفت من برم حموم دوش بگیرمرفت حموم اومد دید من نرفتم
دیگ بهم گفت پاشو خب برو
گفتم نه،میخام ببینم،یهو گفت چیو ببینی دیونه پاشو برو
مژگان تو چنگته قول دادم،نبخاطر تو،بخاطر خودت
گفتم سمانه دوس دارم ببینم چیکار میکنین
خلاصه انکار از سمانه،اصرار از من
که دیگ نزدیک ۲ بود قبول کرد،فقط گفت ت رو خدا خودتو نشون نده و اینا
گفتم چشم
رفت خانم ب خودش رسید وای بچهاااااااااااا
چی شده بود
که اونحا من فقط چنتا بوسش کردم
گفتم بعد رضا منم
خندید گفت زهرماررررررر
واقعا نتونسم تحمل کنم
اقا رضا اومدن
منم ی جایی کمین کردم و قائم شدم
اومد داخل با ی شاخه گل رز
سلام و احوال پرسی و بغل
نشستن ی چایی خوردن
رضا بهش گفت،سمانه هر روز سکسی تر میشی
سمانه:جوووون سکسی اقا رضا‌ی خودمم
رضا:خانم شروع کنیم
سمانه:نیمدی پیشم ک تنها نشستی ولی من میام تو بغلت
دقیقا توی حال
بچها من اشراف داشتم کامل داشتم میدیدم
سمانه رفت توی بغلش،یکم لبای همو خوردن نشست تو بغلش
رضا هم محکم میزد در باسنش
سمانه:رضا نزن کبود میشه ضایه هست
رضا:مال خودمه دوس دارم کبود بشه
سمانه:جووووووون
لبا همو شروع کردن خوردن
رضا ماشالله هیکلی درشت
یهو بغل کرد خانمو گفت بریم رو تخت
سمانه:بریم عشقم
رضا خابید رو سمانه کم کم لب اومد پایین
سینها رو بهش ور رفت شروع کرد لباساشو کندن
سمانه:رضا
رضا: جون رضا
سمانه: عاشقتممممممم
رضا: منم عاشقتم خانم خوشگله
یهو سمانه پرید تو بغلش لبای همو خوردن
رضا خابید اینبار سمانه هم جلوش
کم کم سمانه لباساشو کند و قر میداد جلو رضا
رضام کیرشو گرفته بود میگفت جووووون فدای جنده خودم بشمممم العی
سمانه لباساشو کند فقط ی شورت قرمز پاش بود
پرید لباسا رضا رو کند
رفت زیر کیرش شروع کرد ب خوردن
سمانه: رضا کیرت مال منه فقط جووووون میخامش بزرگه کثافط
رضا: فدات بشم عشقمممم ت هم مال منی عشق منی کص منی
سمانه: جوووون اقایی
رضا:سمانه تخمامم رونمو لیس بزن
سمانه:باشه،رضا موهامو جم کن تو دستات
رضا:چشم خانمممم،همین کارا رو میکنی ک عاشقتم سکسی من
خلاصه ی ۱۰ دقیق ای واسه رضا جون خورد دوتایی مست
رضا: بریزم دهنت
سمانه:نه میخام بکنی
رضا:سمانه پاشو دارم میمیرم
رضا پرید مث کشتی گیرا سمانه رو انداخت رو تخت و شروع کرد لب کرفتن که ناله ها سمانه رفت بالا،کم کم رفت سینه و رو کصش شروع کرد ب خوردن
سمانه:رضاااااااا دارم میمیرررم اخخخخخخخخ،جووووونم چه خوب میخوری
جووووونمممم فداتبشم الهی عشقم
اه اه اه اهههههههههههه رضا یواش اهههههههههه
رضا اههههههههههه،وای وای رضا دارم دیوونه میشم
رضا میخاااااام بکن منوووووو
بکن توووووش ت رو خداااا بکن تووووش
اق رضام دستور داد داگی شو
ک سریع برگشت
کیرشو یواش گذاشت دم کصش
کص خیس خیس…
رضا:سمانه جان بکنم
سمانه:رضا بکننننننننننن ت رو خدا بکن دارم میمیرم
بدنتو میخام بچسبون بهم
رضام کرد تو کصش شروع کرد تلمبه زدن
سمانه:اخخخخخخخ رضا
اهههههه رضاااااا میخام بکن،اههههه رضا دارم پاره میشم
رضا بگاااا سمانتو رضا سمانه زو جر بده قربونت برم الهی
رضا:جونم خانمممم چشمممممم اخ چه کصی داری جنده خانم روز به روز تنگتره وای مستتم
سمانه:موهامو جم کن تو دستت
رضام موهاشو گرفت
وای جوری تلمبه میزد ک من ارضا شدم
سمانه: وووووای جیغ جیغ واااای تمومش کن واااای پاره شدم عشقم
دوس داررررم
رضا ت رو خدااااا
جووووون
بکن جندتووووووو
رضا: یکم خسته شد یواش یواش دوباره تلمبه میزد
سمانه: دوس داری متاهل میکنی
رضا: اره عشقممممممم متاهل دوس داررررم
سمانه: بکن منووووو سیرابم کن ت ک میکنی اروم میشم
سمانه:رضا بکن محکم بزن میخام باهم ارضا بشیم
رضا دوباره موهاشو گرفت دوباره تلمبه میزد سریع
سمانه: اااااااااخ اااااااخ واااااای خدااااا وااااای مردددددم لعنتی واااای واااای
تمومش کن واااای،رضا جر خوردم
اهههههههه رضا کصم کصم کصم رضا پاره شد
رضا بزن بزن بزن داره میادددد
یهو با ی داد و جیغ بلند سمانه خانوم خابید ک رضا همینجوری موهاشو گرفته بود و تلمبه میزد
سمانه ارضا شد مشخص بود
ولی رضا نشده بود بخاطر همین دیگ اصلا انگار حواسش نبود
محکم میزد رو باسنش ایفد زد ک
سمانه: رضااااااا یواااش یواااش وااای گایده شدم
قربون کیرت برم ابتو بیار برام
که رضا با ی داد بلند خابید رو سمانه
سمانه: داغ شد کصم ریختی توش
رضا: اره عشقم
سمانه: رضا درش نیار بزا تو کصم باشه
رضا چشم
بعد ی دودقیقه رضا بلند شد
فک میکنم ی نیم لیتر اب کیر از کص سمانه اوند بیرون
سمانه شروع کرد به خندیدن
سمانه: واااای چه زیاده کصم حال اومد لاشی
رضا: سمانه این سری خیلی حال داد
سمانه انگشتشو کرد تو کصش گفت برم دسشویی
رفت و اومد پرید تو بغل رضا یکم لب گرفتن
تقریبا ی دوساعتی گذشته بود…
که رضا بلند شد گفت برم
سمانه: کاش نمیرفتی.
رضا: قربون خانمم بشممممم میام بازم عشقم
سمانه: ی بار دیگ میخام
رضا: عشقم بخدا کار دارم بخاطر ت بود اومدم حالا میزاریم سزی بعد
خلاصه رضا لباساش پوشید ی بوس از سمانه کرد و سمانه خانم بدریشون کردن
اومد تو اتاق گفتم خوش گذشت گفت عالی بود…
بچها تا اینجاشو داشته باشین تا ادامشو بگم اگ خوشتون اومد
چون مفصله کلا مسبر زندگی چند نفر تغییر کرد…
ممنون

ادامه...

نوشته: نیما


👍 53
👎 20
199001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

901962
2022-11-08 01:25:23 +0330 +0330

عالیه نیما جون… منتظریم ادامشو بدی

1 ❤️

901977
2022-11-08 01:56:23 +0330 +0330

خیلی عالی بود
بقیه شو حتما بنویس

0 ❤️

902001
2022-11-08 06:19:23 +0330 +0330

دیوس خان تو هنه داستان را با خب تموم کردی

2 ❤️

902006
2022-11-08 07:33:30 +0330 +0330

این مدل داستان نخ نما شده . گوشی خواهر برداری بری تو کل گوشی بگردی اخرشم خواهرت پا بده . واسه یه تعداد جقی کص ندیده شاید جالب باشه

3 ❤️

902011
2022-11-08 07:59:35 +0330 +0330

عالی نوشتی

0 ❤️

902017
2022-11-08 08:48:49 +0330 +0330

مثلا رضای کوس‌کش همون به اسم خودت می نوشتی واقعی تر بود ازبس از خودت رضا تعریف کردی فحش بروبچ نوش جونت و نثار کوس خانمای فامیل از کوچیک به بزرگ وبعدم از بزرگ به کوچیک

0 ❤️

902025
2022-11-08 09:47:58 +0330 +0330

مشخصه تمام متن ها کپی هست و داستانی چت کردین

0 ❤️

902031
2022-11-08 11:10:01 +0330 +0330

هر دوش پر از هیجان و لذته، هم دیدن سکس خواهر با دوست پسرش، و هم جلوی برادر دوست دخترت باهاش حال کنی
مهم نیست که داستان خیالیه یا واقعی
مهم اینه که اینجور اتفاقها افتاده و میوفته

0 ❤️

902032
2022-11-08 11:12:42 +0330 +0330

كه خب كيرم دهنت با اين خب خب نوشتنت بى ناموس

2 ❤️

902071
2022-11-08 18:09:01 +0330 +0330

ادامه داستان رو سریع تر بنویس عالی

0 ❤️

902073
2022-11-08 18:10:46 +0330 +0330

ادامه داستان رو سریع تر بنویس عالی

0 ❤️

902077
2022-11-08 18:55:52 +0330 +0330

بخاطر تو نه ،بخاطر خودت😄😆

0 ❤️

902084
2022-11-08 20:30:44 +0330 +0330

تخمی نوشتی خب
خب بادقت و تمرکز بنویس خب
مگه دنبالت کردن خب

0 ❤️

902177
2022-11-09 08:12:34 +0330 +0330

بچه ها میگن کص ننت

1 ❤️

902205
2022-11-09 11:43:45 +0330 +0330

کی به کستان کسشعر تو حسادت می‌کنه جقی هر چی جلو تر می‌رفت داستان بیشتر کسشعر میشد مثل کسشعرای همیشگی یه خط داستان تکراری که از اولش میشه آخرشو تشخیص داد

0 ❤️

902215
2022-11-09 14:05:28 +0330 +0330

خب

0 ❤️

902255
2022-11-09 21:33:28 +0330 +0330

لایک کردم بخاطر جنده بودن خواهرت ولی اخه بیشرف بی همه چیز بیناموس ننه جنده اخه حیونا هم روی جفتشون تعصب و غیرت دارن بعد تو از بکن خواهرت مینویسی و از کس دادنش لذت میبری و قصد سواستفاده داری ؟کیری که برا ناموس خودش بلند بشه رو بندازن تو چرخ گوشت

0 ❤️

902258
2022-11-09 22:38:38 +0330 +0330

جون بنویس بی غیرت عاشق نوشتنت شدم

0 ❤️

903137
2022-11-17 03:24:22 +0330 +0330

منم دوس دارم کوس دادن آبجیمو ببینم.

0 ❤️

903563
2022-11-20 20:54:42 +0330 +0330

عالیه خوشبحالت اگر واقعی بوده باشه فک کن سکس خواهرتو ببینی بعدشم که حتما خودتون از هم لدت بردین چه لدتی بالا تر از اینکه با کسی که هم خونته واقعا دوست داره سکس کنی

0 ❤️