شروع آزادی (۲)

1401/01/05

...قسمت قبل

دو سه روز از آخرین سکسمون و حرفایی که رد و بدل شده بود بینمون میگذشت و من تو این مدت همه فکر و ذهنم درگیر فانتزی بود که نمیدونستم چقدر میتونه به واقعیت تبدیل بشه و یا چه تاثیری میتونه روی رابطمون بزاره،از طرفی اصلا نمیتونستم به این فکر کنم واقعا معصومه هم داره به همین فکر میکنه یا صرفا یه سری حرف از سر شهوت زده بود و تمام،چون هیچ کدوممون اشاره ای به اون حرفا نمیکردیم،
من با خوندن داستان های مربوط به کاکولد و گشتن تو گروه های بی غیرتی دچار دوگانگی مسخره ای شده بودم،از یه طرف تصور سکس معصومه با یه مرد دیگه به شدت حشریم میکرد و از طرف دیگه به شدت عصبانی،
معصومه تو زیبایی بدن و چهره چیزی کم نداشت و شاید همین دلیلی بود که تنها فانتزی که به ذهنم میرسید اشتراک گذاشتنش با یه مرد دیگه بود،دلم میخاست از این بدن سکسی مردای دیگه هم لذت ببرن تا این تاییدی باشه به جذاب بودن زنم.
معصومه تو لباس پوشیدن هم همیشه جذاب میپوشه ، قد بلند و رون های تو پری که داره با یه شلوار جذب کاری میکنه که نگاه زنارو هم به خودش جلب میکنه چه برسه به مردا،اوایل ازدواج به نحوه پوشش خیلی گیر میدادم ولی خوب فایده ای نداشت،مانتو کوتاه و شلوار تنگ تنها لباسی بود که همیشه موقع بیرون رفتن تنش بود،
دو سه روز بعد از آخرین سکسمون قرار بود بریم برای خرید پاساژ و میشه گفت اون روز اولین تجربه واقعی من از کاکولد شدن بود،موقع لباس پوشیدن ازم نظر پرسید
_این شلواره تا بالای مچ پامه بنظرت بپوشم؟
_اگه راحتی بپوش چیز خاصی نیست
_بریم اگه شد یه شلوارم بگیرم پس .
رفته بودیم پاساژ پالادیوم و مثل همیشه در حال قدم زدن بودیم،مدتی بود نگاه مردای دیگه به پرو پاچه و سینه معصومه واسم مهم نبود اما برای بار اول بود که دید زدن مردم یجور حس ارضای ذهنی واسم بوجود میاورد.پسرای جوونی که اول یه نگاه به صورتش بعد به سینه های برجسته از پشت مانتوش و بعد هم اگه میتونستن به لای پاهاش خیره میشدن،
با اینکه معصومه بدون هیچ کرم ریختنی حرکت و رفتار میکرد اما استایلش جوری بود که مردا نمیتونن ازش چشم پوشی کنن،
_شال فروشیرو بریم ببینیم؟
_برو عزیزم
چند تا شال انتخاب کرد و از روی شال خودش سرش کرد،فروشنده گفت
_ببخشید خانوم ولی اگه شال رو تنهایی سرتون کنید رخ بهتری داره
معصومه هم با کمی تعلل به من نگاه کرد که گفتم
_راست میگه بنده خدا ، اینجوری که درست نمیتونی ببینی و تصمیم بگیری
شالشو دراورد و موهای طلاییش خودنمایی میکرد،مرد فروشنده هم دیگه از نظر دادن دست بر نمیداشت،
_این رنگ به چهرتون بیشتر میاد
_اینو هم امتحان کنین
_ماشالا همشون بهتون میاد
_بنظرم قطعا این یکی رو بگیرید بهتون خیلی میاد
_مرسی همینو برمییدارم پس…
فروشنده که دیگه حسابی احساس خوش سر و زبونی بهش دست داده بود ادامه داد :
_اگه لباس دیگه هم میخاین بهتون معرفی کنم
_آره شلوار از کی بگیرم شما که آشنا داری
آدرس یکیو تو پاساژ داد که گویا شلوار از ترکیه و … میاره
به مغازش رسیدیم و گفتیم که معرفی کرده و طرف هم واقعا تحویل گرفت اولین سوالش این بود
_شلوار زاپ دار میپوشین؟
_نه راستش مناسب نیست
خودمو زدم به خنگیو پرسیدم
_زاپ دار کدوماس
_منظور ایناس ک روش پارگی داره
رو به مععصومه گفتم
_امتحان کن اگه میخای ببین چجوریه اگه قشنگه فوقش تو مهمونی میپوشی
رفت تو اتاق پرو و یکی از شلوارارو پوشید،فروشنده گفت
_تشریف بیارین بیرون تو آینه قدی ببینین
رون سفیدش از چاک چند جای شلوار بیرون زده بود و معلوم بود معذب شده.
_عالیه بنظرم خانوم واستون
منم ادامه دادم که آره کار قشنگیه
معصومه که انگار کمی گیج شده بود کمی راحت تر خودشو ورانداز کرد و نگاه فروشنده و شاگردش از روی رونش تکون نمیخورد،
به هر حال هفتصد هزار تومن هزینه شده و شلوار پاره یا زاپ دارو خریدیم،هنوز چند قدم نرفته بودم که گفت بنظرم کارتشونو بگیر حتما.
برگشتم تا کارتشو بگیرم که قبل از اینکه متوجه ورود من بشن از وسط حرفاشون اینو شنیدم که
_عجب بدنی داشت جنده خانم !
که با دیدن من کلا بحثو عوض کردن و منم در اوج حس لذت و تحقیر کارتشونو گرفتم و تشکر کردم.
معصومه نشسته بود و مشغول کار با گوشیش بود ، واقعا شبیه یه تیکه گوشت وسط گله گرگا شده بود،معصومیت چهرش و لطافت حرکاتش همیشه برای مردم جذاب بوده و هست،
_اقلا پاهاتو ننداز رو هم اینجوری
_وا چرا
_هرکی از از اون سمت میاد نگاش میوفته به رونت
_گیر الکی میدیا،اصلا گیرم که ببینه چی میشه مثلا
کیرم داشت تکون میخورد کم کم
_هیچی میبینن لذتشو میبرن دیگه!
با پوزخند گفت
_بزار ببرن اگه اینقدر هولن !!
منم شوخی و جدی رو قاطی کردم و گفتم
_آره بابا نوش جونشون اصلا حلاله

به خونه که رسیدیم آمپرم زده بود بالا،مانتوشو که دراورد رفتم سمتش حرارت بدنش و عرقی که کرده بود بدتر حشریم کرد،ممه هاش داشت از بالای سوتینش در میومد ، رفتم و بی هوا سینه هاشو فشار دادم،انگار منتظر بود سریع به آخ و اوف کردن افتاد.
_چقدر امروز هوس کردم با همین لباسا بگامت
_چیه نکنه تو هم دید میزدی منو
_منم مثل بقیه مردا ، همچین جیگریو ببینم دید میزنم
اينو که گفتم نشست و تند تند کیرمو دراورد و شروع به لیس زدن کرد
_کیر میخواستیا
_اوهوم
همینجوری که داشت ساک میزد سوتینشو دراوردم،سینه هاش یکم سفت شده بود و مالوندنش واقعا داشت دیوونش میکرد،اینو هم بگم پستونای معصومه‌ تا قبل ازدواج ۷۵ بود و سایز ۹۰ فعلی همه کار خودم و ماساژایی هست که دادم،
خوابوندمش و گفتم ممه هاشو بچسبونه بهم تا بزارم لاش،داشتم دیوونه میشدم واقعا یجور دیگه بود این دفعه،
_پس دوس داری بقیه نگات کنن آره؟
_خوب یه نگاهه دیگه چیه مگه
_اونا بدونن زیر این لباسا چه بدنی داری که دیوونه میشن
_آخخخخ کیر میخوام پاشو بکن تو کوسم
همینجور که سر کیرمو میمالیدم به لبه های کوسش گفتم
_دوس داری یکم تنوع بدیم به سکسمون؟
_بکن تو کوسم توروخدا
فرو کردم کیرمو تا خایه تو کوسش
_دوس داری جندگی کنی واسم؟
_آره ، جنده ام ، کیر میخام
ناخوداگاه گوشیمو برداشتم و شروع کردم ازش فیلم و عکس گرفتن،در نهایت تعجب همکاری میکرد و همه جور پوزیشنی گرفت تا ازش عکس بگیرم،دیگه داشت میترکید،
_چه عکسایی ازت گرفتم جنده خانوم
_آبت نیاد پشیمون بشی
_نه فکر نکنم
_پشیمون شی من نمیزارم ، دلم کیر میخاد
اینو که گفت آبم با فشار ریخت تو کاندوم ،
فهمید ارضا شدم،
_وای نه من کیر میخوام،باید واسم بخوری تا ارضا شم
منم که کلا فروکش کرده بود حس و حالم شروع کردم کوس خیس و شورشو خوردن،
سرمو فشار میداد تو کوسش،بعد ده دقیقه آب کوسش زد بیرون
اومدم بلند شم برم گفت
_پشیمونی فایده نداره ها من انتخابمو کردم…

ادامه...
_

نوشته: Dr.Cuck


👍 36
👎 9
89601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

865353
2022-03-25 03:04:02 +0430 +0430

بابا زود بزار دیگه کاملش رو گاییدی

4 ❤️

865368
2022-03-25 04:22:20 +0430 +0430

خاک تو سر بی غیرتت کونی هزار پدر

0 ❤️

865411
2022-03-25 11:22:51 +0430 +0430

اول اینکه کم‌ چرا نوشتی خب بنویسکمب بیشتر

0 ❤️

865413
2022-03-25 11:59:41 +0430 +0430

چقد کم بود

اس ام اس بود

0 ❤️

865430
2022-03-25 16:24:30 +0430 +0430

عالی بود شهوتناک و سکسی دمت گررررم

0 ❤️

865432
2022-03-25 17:05:07 +0430 +0430

کصکش کاکولد باز داستان دو خطی نوشتی؟کیر همه فروشنده های پالادیوم تو کوص و کون معصومه!

0 ❤️

865445
2022-03-25 19:41:58 +0430 +0430

چرا کامل نمینویسی همشو بزار خب

0 ❤️

865617
2022-03-27 00:49:28 +0430 +0430

یکمی گیر دادن شوهره با حس کاکولدیش تناقض داره به نظرم.

0 ❤️

865932
2022-03-28 14:51:16 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️