جنده ای که باهاش صمیمی شدم (۲)

1401/10/04

...قسمت قبل

سلام رفقا تو قسمت قبل خودم معرفی کردم.
رفقا این خاطره منه نه یه داستان و اون رفیقی ک گفته بود لاشی هستی و ادم لاشی هستی مردایی مثل من این کارو نمی کنن و… مگه چ حرکتی زدم ک لاشی بازی بوده و مرداییی مثل تو توی شهوانی چیکار میکنن و اصلا چرا این داستانو تا اخر خوندی؟!
با احترام به همه دوستان و این رفیقمون میرم سر ادامه داستان.

.
یه شب گذشت ساعت ۱۰ شب اینا به شمار تلگرام خاله شماره خصوصیش یه سلام دادم. ساعت ۱۲ جواب داد سلام خوبی
یه نیم ساعت حرف زدیم ولی دیر دیر جواب میداد پیام دیر سین میزد انلاین بود ولی دیر جواب میداد معلوم بود با کسی حرف میزنه ساعت ۱۲ نیم گفت من برم بخوابم خیلی خسته م خداحافظی کرد اف شد خیلی وا نمیداد منم زیاد کنه نشدم ک رو مخی بشم گذشت فردا عصر گفته بود حوصله نداره تا عصر کار میکنه زنگ زدم جواب نداد هی فش میدادم دیگ زنگ نزدم یه ربع بعد زنگ زد.
_سلام خوبی
+سلام خاله خودت خوبی
_مرسی خوبم
+چرا جواب ندادی
_حموم بودم
+چقدر حموم میری
_دو تا مشتری داشتم رفتن منم دوش گرفتم

  • عافیتت باشه. برنامت چیه؟
    _یکم کار دارم بعد میرم خونه.
    +بیام دنبالت؟!
    _نه کار دارم مرسی.
    +تعارف میکنی باز؟!
    _نه به خدا کار دارم .
    +شب بیام؟!
    _ببینیم چی میشه.
    +باش شب میریم ناز نکن دیگه
    _باش فعلا
    +بوس بای
    فقط دنبال این بودم ببرمش بیرون باهاش حالی کنم خیلی سکسی بود.
    شب زنگ زدم باز پیچوند گفت حوصله ندارم باز یه شب دیگ زنگ زدم گفتم مشروب گرفتم باز پیچوند منم گفتم ببین خاله حال نمی کنی باهام بگو زنگ نزنم دیگه
    گفت بحث این موضوعا نیست مغزم درگیره مشکلات خانوادگی یه سری دیگ مشکل دارم.
    باش خاله دیگه زنگ نمیزنم شاید دوس داشته باشی مشکلتم ایشاللع حل میشه کاری چیزی داشتی روم حساب کن خدا حافظ خدا حافظ گوشی قطع کردم .

پیش خودم گفتم این جنده خانوم هی کص تحویلم میده این الان پنجاه نفر اینجوری مثل من میخوان باهاش شبا بیرون بره و… گذشت یه هفته
هیچ خبری ازش نشد منم دیگ بهش نه پیامم دادم نه زنگ
یه روز نزدیکای عصر دیدم باشگا بودم گوشیم زنگ خورد جواب دادم یه شمار ناشناس ااا این کیه خدا
_بله؟!
+سلام
_شما؟!
+لیلام
_لیلا؟!!!(فهمیدم اونه خودمو زدم ب اون راه )
+هیچی ولش بابا بای(مثل همیشه بی حال و اعصاب داغون)
_چرا داغ میکنی شناختم چ خبر؟
+اعصابم داغونه یه سری مشکلات برام پیش اومده؛ میتونی بیای دنبالم؟!
_چ مشکلی ؟! کجایی!
+بعدا بهت میگم شهرستانم(اسم شهرستان نمی گم)
_چرا اونجا جریان چیه؟!
+میای یا نه همین بگو؟!
_باشه یه ربع دیگه راه میفتم.
+ممنونم وسایل جمع میکنم بیا.(یه جوری بود ادم دلش رحم میومد نمی تونست بگه نه.)
تو دل خودم هزار فکر کردم هزار موضوع اومد تو ذهنم که این چرا رفته شهرستان این شماره کیه و و و…
را افتادم رسیدم زنگ زدم ادرس داد رفتم دیدم یه کیف تقریبا بزرگ دستش بود. و یه ساک دستی سوار شد لباسای پوشیده تنش بود گفتم بریم شهر خودمون گفت هر کجا میری برو از شهر که خارج شدم یکم اروم تر شدم که خدا رو شکر دردسر و شر نبود گفتم چیشده حرف بزن جریان شمار جدید و… چیه؟!
گفت داستانش طولانیه.
_وقت زیاده!!!
نشست ب درد دل کردن دلش پر بود منم فقط گوش میدادم.
+من یه داداش دارم ۲۷ سالشه تازه زن گرفته بابا ندارم فقط مادر پیری دارم اونم فقط زندس و از خونه نمی تونه بیرون بیاد برادرم زن گرفت اومد پیش ما زندگی کنه یه جوری رفتار میکنه انگار سر بارم میگه خرج خودت باید بدی این خونه اضافی هستی و … یه جوری رفتار کرد که از خونه برم منم دیگه نکشیدم و تحملم تموم شد پاشدم برم شهرستان پیش فامیلا زندگی کنم اونجا یه جوری رفتار میکنن که انگار خون باباشو سرمه حرفاشون خیلی زنندس حالا نمیدونم هر کجا میری برو .
_خب خاله این شغلو چرا انتخواب کردی؟!
+انتخواب ؟! مگه راه دیگه ای هم داشتم!!! منی ک عادت به کار کردن نداشتم شوهرم بنگاه ماشین داشت وضعش خوب بود من تو رفاه کامل بودم (حرفشو قطع کردم )
_شوهر داشتی؟!
+اره
_چرا جدا شدین؟!
+مقسر اون بود لاشی بود وو… (بعد ها فهمیدم که شوهرش خوش هیکل بود پول دارم بوده با زنای دیگه ای هم میپریده اینم برا تلافی رفته با مرد پریده این شوهرشم میفهمه حرامزاده بازی در میاره ازش اتو میگره میگه طلاق میگیریم یک سوم مهریت میدم باید حلالش کنی وگرنه … اینم مجبوری قبول میکنه )
ادامه‌ش
شوهرم وضعش خوب بود وقتی جدا شدیم یه سری مشکلات پیش اومد منم عادت کرد بودم به رفاه نتونستم با کار کردن و ماهی یه تومن (اون زمان جدا شدنش)یا الان با ۴ پنج تومن زندگی کنم شرایط منو کشوند ک بغل مرد ها می‌خوابیدم برا پول کم کم عادی شد برام شغلم شد خدا نکنه کسی بیاد تو این شغل که جدایی نداره.
_خاله الان چیکار میکنی؟!
+فردا می گردم یه خونه کوچولو پیدا کنم کرایه کنم پیش برادرم نمیرم دیگه
منم فازو عوض کردم دلداریش دادم هیچی نیست تموم میشه خودم پیشتم کمکت میکنم خونه بگیری و و و و الانم میریم یه چیز میزنیم ساعت ۹نیم بود رفتیم یه سفره خانه شام خوردیم پاشدیم حساب کنم هر کاری کردن نزاشت حساب کنم حساب کرد اومدیم بیرون سوار ماشین شدیم گفتم مشروب بگیرم یکم از این فاز در بیایم گفت حله بیار ولی من عرق نمیخورم .
زنگ زدم دو تا قوطی ویسکی گرفتم رفتیم مزه گرفتیم یه گوشه نشستیم خوردیم گفتم الان این دو پیک بخوره عقب میکشه کس کش همشوووو خورد پشمام ریخته بود این مشروب خور بود ولی دو تامون مست مستتت بودیم دو نخ سیگار کشیدیم مستی گل کرد یکم سرشو گذاشت رو شونه هام روسریشو بر داشته بود موهاشو میدیم یاد اون شبی افتادم که تو ماشین برام ساک زد حشری شدم یکم دستم گذاشتم رو شونش اروم بردم پایین سینه هاش گرفتم و مالیدم سرشو بلند کرد لبمو بوسید شروع کردیم به لب گرفتن دقیق بیس دقیقه نیم ساعت شد لب گرفتن مون لباش پروتز دندون ریز و مرتب لبش یکم روژ داشت تموم ارایشش همون کوچولو رژ لبه بود بودن ارایش خدایی خشگل بود لب گرفتیم دستشو رو
کیرم حس کردم زبونش اورد دم گوشم گفت دو هفته میشه سکس نداشتم میخوام گفتم شب کجای بریم تو ماشین ک سخته گفت نمیدونم زنگ زدم به یکی از رفیقام گفتم کیلد باغتون بده امشب یکم کار دارم گرفت چی میگم گفت پیش دایی‌مه زنگ میزنم برو بردار برو کسی نیست منم رفتم کلید و برداشتم رفتن سمت باغشون از شهر پنج دقیقه راهم نبود توی مسیر دستم تو شلوارش بود خیس خیس بود رسیدم رفتیم تو تخت نداشت فقط چند تا پتو و بالشت بود ولی گرم بود نور و تلویزیون و… رفتم پتو انداختم رو زمین همین ک انداختم کیرمو کشید بیرون و گذاشت دهنش تعجب میکردم که خاله اینقدر حشری بود فکرشم نمی کردم یه ساکی میزد انگار ده ساله کیر ندیده یکی از بهترین ساک های عمرم بود سریع مانتو شو کند شلوارش کند دیدم یه ساپورت تنگ توری زیر شلوارشه کون گندش توش فریاد میزد لباسشم در اورد یه سینه بند سیاه تنش بود داشتم دیونه میشدم سینه هاش بزرگ ولی خوش فرم و صفت لباس خودمم در اوردم خوابیدم روش همش لب میگرفتیم تو اسمونا بودم با یه حوری بهشتی ساپورتش درآوردم یه شرط توری قرمز که با یه کص نیم کیلویی خیس بدون یه تار مو پر شده بود شرتش در اوردم ده دقیقه براش ساک زدم و چوچولش میلیسیدم خیس خیس شده بودیم هر دو تاموم مست مست تو اوج لذت بودم یهو یادم افتاد کاندوم نیاوردم یعنی ریدهههه شد به حالم کصش میگفت تا خایه بکن توش از یه طرفم خاله بود و بده خیلی از این میترسیدم .
_خاله کاندومممم
+تو چشمام زوم کرد بود با تعجب
_چه گوهی بخوریم؟!
+اشکال نداره بکن
_چی چیو اشکال نداره
+حشریت خاله ترکید بود گفت به کیرم بیا بکن مردم
_امکان نداره خاله
+بچه بازی در نیار بکن دارم دیونه میشم
_خوابیدم روش گفتم فقط لا پایییی همینن
+فهمید خیلی جدی گفتم هیچی نگفت
کصش داشت ازش اب میچکید آنقدر خیس بود کیرم لا پاش بود و گردن و گوشش میخوردم بعد سه چهار دقیقه صداش بلند شد تورو به جدت بکن توش تورو به خدات قسمت میدم بزار توش به خدا قسم پاکم به خدا بدون کاندوم با کسی سکس نمیکردم پاک پاکم منم دلو زدم ب دریا گفتم میکنم بخدا نمی تونم ولش پیش خاله نگفتم داشتم از التماس هاش لذت میبردم
+بکن توم مردم بکن تو کافری دارم میمیرم بزار توشش (منم همش سرشو میمالیدم به کصش و گاه گدار کلاهک کیرمو میکردم توش در میاوردم )
بکن مردم جون مادرت بزار توش جون هفت جدة بکن خودمم داشتم میمردم یهو فشارش دادم رفت تو
تا به حال همچین کص داغی رو نکرده بودم داغغع مثل کوره خیسسسس انگار دو لیتر اب توش بود سینه هامو چسپونده بودم به ممه هاش گردنش می‌خوردم تلمبه میزدم ده تا تلمبه نزدم که فریاد زد نفسسش قطع شد هولم داد عقب کشیدم بیرون دیدم اب دار میپاشه بیرون باز گذاشتم توش تلمبه نزدم بعد اینکه دیدم حالش یکم جا اومد باز تلمبه زدم مست بودم تلمبه میزدم کیرمو تا اخررر میکردم توشش صداش باز در اومد این حس که داشت ارضا میشد و داد و بیدادش منو خیلی خیلی حشری کرده بود تحمل نکردم همه ابمو تو کصش خالی کردم پاهاش و دور کمرم صفت حلقه کرده بود همزمان اونم با من ارضا شد .
چشممو باز کردم دیدم گوشیم زنگ میخوره
_الوو بله
+کص کش خوابیییی داییم میخواد بیاد باغ فهمید تو اونجایی روش نشده بیاد
_باشه نیم ساعت دیگه میام بیرون

ساعت نگاه کردم ۴ عصر بود لیلا سرش گذاشت بود رو سینم تازه بیدار شد بود اونم پاشد ازم یه لب مشتی گرفت رفت دستشویی منم تو فکر دیشب بودم و اتفاقاتش
منی که گفتم بدون کاندوم نمی کنم ابمم ریخت بودم توش لباسامو پوشیدم رفتم سمت دستشویی لیلا اومد بیرون دیدم گردنش و سینه هاش انگار زامبی خوردتش رفتم تو دستشویی خودمو دیدم گردنم کلا جای گاز بود قرمز و خونین باغ زدیم بیرون دنبال خونه و …

ببخشید اگه مشکلی یا غلط املایی و … داشت بنده نویسنده نیستم فقط دوس داشتم این خاطرمو براتون باز گو کنم اگه حمایت بشه ادامشم مینوسیم براتون مخلص همه

ادامه...

نوشته: یه دوست


👍 17
👎 4
47301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

908055
2022-12-25 02:07:36 +0330 +0330

حالا با این ایدزی که گرفتی چکار میکنی؟ کسخل

3 ❤️

908100
2022-12-25 08:54:50 +0330 +0330

اره ریختی تو کصش همسن

1 ❤️

908172
2022-12-25 22:03:02 +0330 +0330

اخرش میگیریش یا نه😂

0 ❤️

908199
2022-12-26 01:45:25 +0330 +0330

واسه یه کس بدبخت کردی که خودتو

1 ❤️

908292
2022-12-26 18:52:46 +0330 +0330

یاد سین سیتی افتادم
صحنه ی سکس ی marv و goldie

0 ❤️

911832
2023-01-23 02:40:54 +0330 +0330

ایده‌ت خوب بود اجرات کیری بود

0 ❤️