هرچی جلو تر میرفتیم بیشتر با هم ور میرفتم به اسم مشت مال دست میکردیم باسن همو میمالیدیم دیگه با هم بودیم
خوب چون آموزشی تهران بود من چند روز یه بار میرفتم خونه حموم هم خونه میرفتم البته بعضی موقع ها هم با گروهان میرفتم که شلوغ بود
یه بار جمعه پادگان بودم فقط هم جمعه ها میشد تنها بری حموم این رفیق ما داشت میرفت حموم که دیدمش گفتم کجا، گفت حموم ،گفت میای.
حموم رفته بودم ولی گفتم آره صبر کن آمدم سریع جمع جور کردم ساکو رفت پایین که بریم حموم
رسیدیم حموم مثل این حموم عمومی ها بود دو قسمت داشت قسمت لباس قسمت دوش .

لباسارو در آوردیم با شورت بودیم گفت مشت مال میخوای من گفتم اره گفت برگرد برگشتم شروع کرد مالیدن امد جلو تر سینه هامو میمالید راست کرده بود گذاشته بود لا چاک باسنم دیگه داشتم دیوونه میشده بعدم میترسیدم چیزی بگم اهل این حرفا نباشه بر همه جا بگه
ولی نتونستم دوام بیارم نگو اونم مثل من همین حس داره ولی میترسه چیزی نمیگه دیگه ک… داشت باسنمو سوراخ میکرد گرماش از رو شورت داشت منو میسوزند دست انداختم شرتمو کشیدم پایین که اونم فهمید من مثل خودش فک میکنم اونم شورت درآورد شروع کرد دوباره مالیدن سینه هام ک… گذاشت لای پام داشتم میمردم که گفت بریم تو رفتیم زیر دوش الان نمال کی بمال گرمای ک… لای پام خیلی دوست داشتم به خودم گفتم اگه بزار توش دیگه خیلی حال میده ولی خیلی میترسم دیگه بمال بوس ک…هامون به هم میمالیدیم ،
یه هو دوش بست گفت وقت کمه بچرخ گفتم نه همین جوری خوبه ولی اون گفت حرف نزن دوست نداشتی شورت تو در نمیاوردی (واقعا اصلا قرار نبود سکس کنیم بلدم نبودیم اون موقع نه داستان پورنی بود نه فیلم پورنی بود عکسم زوری پیدا میشد چه برسه فیلم و داستان گی ) با اهو ناله برگشتم خودمم دلم میخواست امتحان کنم

خودمم دوست داشتم امتحان کنم شامپو برداشت ریخت سر کیرش شروع کرد مالیدن به سوراخ باسن من گذاشت دمشو شروع کرد فشار دادن خیلی درد داشت نمیرفت فشارو زیاد کرد یه دفعه تا نصفه رفت تو چشام سیاهی رفت گفتم درش بیار گریم گرفت بود داشتم پاره میشدم دستاش رو شونه هام بود نمیتونستم در برم نگهم داشت گفت خوب میشه یکم گذشت دردش کم شد فهمید بود دردم کم شده اروم اروم فشار داد دو سومش جا شد دیگه شروع کردم التماس که درش بیار نمیتونم تحمل کنم
در آورد اومد جلوم چرخید گفت تو بیا بکن منم شامپو ریختم سرش گذاشتم وسط پاش بازی میکردم بعد گذاشتم درش فشار دادم نمیرفت بیشتر فشار دادم رفت تو من فک میکردم چون اون هیکلش از من درشت تر و کیر من کوچیک تر برا اون درد نداره همونجوری تا ته کردم توش شروع کرد التماس که درش بیار پاره شدم گرفتمش نگهش داشتم اروم شد شروع کردم عقب جلو کردن گفت درد داره دربیار دوباره میکنی

منم در اوردم منو چرخوند گذاشت درش اینبار با یه فشار رفت تو اولش دردش کم بود ولی فک کنم میخواست انتقام بگیر تا ته کرد تو گریم گرفت گفتم در بیار شروع کردم تلمبه زدن دردش داشت کم میشد ولی بازم قابل تحمل نبود ولی از گرماش داشتم میسوختم خیلی دوست داشتم که ابش امد درآورد ریخت زمین ولی همش چند قطره ریخت زمین بقیشو تو کون من خالی کرده بود
گفتم بچرخ چرخید منم گذاشتم لاشو فشار دادم دیگه راحت رفت توش اونم دردش گرفته بود ولی داشت تحمل میکرد شروع کردم تلمبه زدن که آبم امد در اوردم ریخت رو باسنشو زمین
بعدش که حشرمون خوابید سکوت همه جارو فرا گرفت تازه فهمیدم چه کردیم

دوش گرفتیمو رفتیم از هم قایم میشدیم
یه چند روز گذشت باز حشرمون زد بالا آروم آروم آمدیم سراغ هم که شروع شد ور رفتنه
شبا آخر آموزشی بود یکی دو روز دیگه میرفتیم من شب نگهبان بودم رفتم سر وقتش حشرم رو صد بود بیدارش کردم شروع کردم اذیتش کردم کیرشو براش میمالیدم گفت دوست داری شروع کردیم کل کل کردنو نگهبانی م تموم شد بلند شد رفتیم تو سلف چون اون
کلید داشت درو از پشت بستیمو …
خلاصه این داستان اولین سکس ما بود
یادم رفت بگم نمیتونستم راه برم دست میزدم به سوراخم درد میگرفت ولی انگار توش یه خبری بود یه حال خوب خیلی دوست داشتم
که باز دوطرفه داشته باشم

نوشته: Aaa