خاطرات کودکی یک پسر پشت کوهی

1401/07/06

سلام به همه
من ابراهیم هستم (همه اسم ها مستعاره) ، می خوام چندتا از تجربیات و حوادث جنسی که برام در طول کودکی پیش امده رو بگم ،
اول باید بگم من تو یه روستای دورافتاده و عجیب به دنیا امدم و بزرگ شدم ، دقیقا میشه گفت پشت کوه ، یه روستای کم جمعیت بین کلی کوه و تپه و دورافتاده با یه رودخونه که کنارش رد میشه اما سرسبز و زیبا که نمی تونم اسم ببرم ، من گفتم روستای ما خیلی عجیبه ، عجیب به خاطر مردمانش ، به طور کلی اهالی روستای ما عجیب حشری و عاشق رابطه جنسی هستند ، نمیدونم به خاطر خراکه یا دلیل ژنتیکی و …داره ، اما میل جنسی مردمان روستایی ما شدیدا بالاست ، به طور غیرطبیعی بالاست ، حالا چرا اینو می گم ، مردان و پسرای روستای ما خیلی خیلی عاشق سکس هستند نمونه اش بابام ، البته باید بگم بابا و مامان من خیلی خوشکل قیافه و هیکل هستند و حتی زمان کودکیم خیلی جذاب تر بودن ، من تا ۱۲ سالگی تک فرزند بودم و بعد اون یه داداش گیرم امد ، بابای من مثل بقیه مرد های روستا خیلی حشری و تشنه کردن بود ، اولین دفعه ای که سکس مامان بابام رو دیدم شاید چهار پنج سالم بود ، هر شب یه صداهای عجیبی میومد که من رو میترسوند و کنجکاوم می کرد ، یه شب که این صداها خیلی بیشتر میومد اذیتم می کرد و نمیزاشت بخوابم ، تصمیم گرفتم برم ببینم چه خبره ، از اتاقی که توش خوابیده بودم رفتم بیرون و خیلی با ترس و مخفیانه داخل یه اتاق دیگه که پدر و مادرم توش بودن رو دیدم ، دیدم که بابام لخت روی مادر لختم افتاده ، این صحنه خیلی برام عجیب بود چون تا اون زمان پدرم و مادرم رو لخت کنار هم ندیده بودم ، مادرم روی زمین خوابیده و پاهاش رو باز کرده ، پدرم هم کیر گندش رو فرو کرده تو کص مامانم و با دو دستش دهن و صورت مامانم رو گرفته و داره خیلی تند و محکم تو کص مامانم تلمبه میزنه ، خیلی خیلی تند و محکم ، عرق داشت از هیکل بابا و مامانم میبارید ، مامان بدبختم هم داشت زیر بابام جر میخورد و درد می کشید و تقلا می کرد ، بابام مثل سگ داشت مادرم رو جر میداد و حال می کرد و مامانم هم نمی تونست کاری بکنه ، معلوم بود بابام حسابی داره جال می کنه و داشت از سر لذت بدون وصفش یه چیزهای می گفت، انگار می گفت جرت میدم ، هم خودت رو هم مادر و خواهرت رو ، جوون و … ، این صحنه خیلی برام عجیب بود ، نمیدونستم دارن باهم چیکار می کنن فقط نگران مادرم بودم که داشت زیر تلمبه های وحشیانه بابام جر میخورد ،منم داشتم برای مامانم اشک میریختم و ترسیده بودم ، دلم برای مامانم می سوخت و می خواستم کاری بکنم چون بابام هی اون کیر گندش رو تا کلاهک محکم می کشید بیرون و خیلی محکم تر هل میداد تو ، فهمیدم اون صدای آزار دهنده صدای تالاپ تالاپ تلمبه های بابام تو کص مامانم و صدای ناله های ضعیف مامانم از شدت تلمبه های بابام بود ، بعد یه مدت طولانی بابام تلمبه هاش رو خیلی خیلی محکم تر کرد و آخر سر با یه تلمبه خیلی محکم ارضا شد و نعره ای از سر ارضا شدن کشید و آبش رو ریخت تو کص مامانم و ولش کرد و ولو شد رو زمین و شروع کرد به نفس نفس زدن ، اولین دفعه ای بود که کیر بابام رو کامل دیدم ، بابام لخت دراز کشیده بود و غرق در عرق نفس نفس میزد و کیرش هم هنوز مقداری سیخ بود ، کیرش خیلی قرمز شده بود و اب منی روش ریخته شده بود ، من نمیدونستم آب منی چیه فکر می کردم بابام تو کص مادرم شاشیده ، اما برام عجیب بود چرا آبی که از کص مامانم جاریه سفیده ، شاش که سفید نیست ، مامان بدبخت و بیچاره و جر خورده ی من هم بعد رهایی داشت محکم محکم نفس می کشید ، بابام به بدترین شکل ممکن گایده بودش ، مادرم کمترین ناهی تو وجودش نداشت و فقط رو زمین دراز کشیده بود و نیمه جون نفس نفس میزد ، یکم ترس و نگرانیم کم شد چون بابام مادرم رو ول کرده بود ، بعد یه مدت بابام بلند شد و مامانم رو ماچ کرد و قربونش رفتن و با سختی بلندش کرد و هر دو با هم رفتند حموم و من شکه شده هم رفتم و دراز کشیدم تا خوابم ببره ، اصلا نتونستم درست بخوابم همش تو فکر اون اتفاق بودم ، داستانم طولانیه ، برای همین بقیه اش رو بعدا مینویسم ، راستش داستان من تا اینجا چیز عجیبی نداشت اما بقیه اش چیزهای عجیبی دارخ ، امیدوارم خوشتون امده باشه🌷

نوشته: یه پسر پشت کوهی


👍 5
👎 11
32401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897152
2022-09-28 01:13:43 +0330 +0330

خوشا بحالت ما تازگی کیفیت پخش ال ای دی داریم شماها از اون موقع پشت کوه از این چیزا داشتید اونم نصف شب

2 ❤️

897153
2022-09-28 01:14:24 +0330 +0330

خب الان چی کار کنیم لخت شیم سینه بزنیم

1 ❤️

897172
2022-09-28 01:44:55 +0330 +0330

رنگ قرمز کیر پدرت را با نور افکن دید ی

1 ❤️

897188
2022-09-28 02:13:56 +0330 +0330

تاریکیو سفیدی آبو قرمزی کیرو راستی کیرو عرقو همه اینا تو ۵۰۰ لوکس نور دیده نمیشن تو چجوری دیدی نمیدونم😀

0 ❤️

897234
2022-09-28 11:12:35 +0330 +0330

کسخل

0 ❤️

897301
2022-09-29 01:29:13 +0330 +0330

عزیزم عجیبدغریب نیست عجیب اینکه دیدن سکس پدر مادرتو عجیب دانستی پس انتظار داشتی خر مش رجب ننتو بگاد یه یه مرد دیگه .طبیعی وتوهم شانس اوردی نوروز رنگیو چندسال جلوتر دیدی

0 ❤️

914171
2023-02-08 08:56:07 +0330 +0330

راست بگو
از روستاهای قزوین نبوده ؟
من جدی جدی یکیشو سراغ دارم
یکی مثل خودت برام تعریف کرده ها !!!
😉😂😂😂

0 ❤️

917297
2023-03-02 10:42:38 +0330 +0330

کسکش ۵ سالت بوده این همه میفهمیدی و دیدی
همرو هم یادته
نصف کسشراتو خوندم سگ حشر جقی

1 ❤️

928446
2023-05-17 09:42:30 +0330 +0330

کسکش تا همینجا گفتی آبت اومد بقیه رو بیخیال شدی کون گشاد؟ شل کمر وقتی میخای بنویسی ۳۰ ثانیه آخر دستتو تو شلوارت کن

0 ❤️