خواهر و زنداداش مطلقه‌م (۱)

1401/02/21

.:
خواهرم و زنداداشم شیما هردو هم سن بودن ،
بهجت یک پسر ده ساله داشت و زنداداشمم یک پسر هفت ساله. با هم رابطه ی خوبی داشتن و این رابطه و دوستی وقتی بیشتر شد که خواهرم از شوهرش طلاق گرفت و به خونه ما اومد.
اون موقع داداشم و زنِ داداشم طبقه پایین خونه ما زندگی میکردن و من همراه پدر و مادر و خواهرم بهجت طبقه بالا .
من بیست سالم داشتم و بهجت خواهرم ۳۳سال.

اون موقع ها بهجت ارایشگر بود ،از لحاظ تیپ خیلی ساده پوش و معمولی، اما از لحاظ اندام واقعا بینظیر بود، اندام کشیده و سینه های ۸۰ با کمی شکم و باسن برجسته و تقریبا بزرگ، رون های گوشتی و پوست فوق العاده سفید.

اما تمام اینها وقتی دیده و به چشم می اومد که برای مهمونی لباس مجلسی و تنگ می پوشید وگرنه با لباس هایی که میرفت بیرون و سر کار کسی نمیفهمید که زیر اون لباس ها چه اندامی پنهان شده.

اما تمام این طرز لباس پوشیدن ها فقط تا چند ماه طول کشید و بعد از طلاقش کم کم مدل لباس پوشیدن ها و ارایش کردن هاش متفاوت شد، لباس هاش تنگتر و ارایش صورتش غلیظ شد،
که با مخالفت ها و گیر دادن های برادرم همراه بود البته از اونجایی که شیما خیلی با بهجت صمیمی بود هر بار با چرب زبونی برادرم رو اروم میکرد تا اینکه همه به طرز ارایش و لباس پوشیدنش عادت کردیم .
روزها میگذشت و خبرهای خوبی از بهجت بهم نمیرسید و حتی یک بار هم تو خیابون سوار یه زانتیا با یه اقایی حدودا چهل و پنج شش ساله کنار یه ابمیوه فروشی دیدمش که گرم خنده و صحبت بودن و مشغول ابمیوه خوردن ،رفتم طرف راننده زدم به شیشه با دستم نشون دادم شیشه رو بده پایین ،وقتی شیشه رو داد پایین یقه طرف رو گرفتم و شروع کردم داد بیداد کردن و اونجا تازه بهجت منو دید و سریع از ماشین پیاده شد و با ترس داد زد چیکار میکنی ایشون اقای نظری صاحب کار منه و من منشی این اقام .به هر حال هر جوری که بود جدامون کرد و صحنه رو ترک کردم .

شب که بهجت اومد خونه بعد از اینکه لباسش رو عوض کرد رفت حموم و وقتی اومد بیرون تو اتاقش بود که صدام کرد داخل اتاقش شدم گفت بشین کارت دارم، اولش یه کم اخم کرد و بعد با ملایمت شروع کرد که اقای نظری اینجوریه اونجوریه و خیلی هوامو داره و اصلا اینجوری که تو فکر میکنی نیست و منم دیگه حوصله اینکه بحث رو ادامه بدم نداشتم و گفتم اصلا هر کاری دلت میخواد بکن دیگه به من مربوط نیست .
روز به روز وضع بهجت بهتر میشد حتی برای خودش ماشین خرید

چند ماه گذشت خواهرم و زنداداشم خیلی باهم بیرون میرفتن و جیک تو جیک بودن تا این که شیما مخ داداش منو زد که خونه مستقل بگیرن که بعدها فهمیدم اون خونه ای که داداشم اینا رفتن اجاره کردن هم خونه نظری بوده و به سفارش خواهرم اونجارو با قیمت پایین بهشون اجاره داده .
یک سال اونجا بودن که یک روز خبر رسید که داداش و زنداداشم طلاق گرفتن ،هیچ کس هم دلیلشو نفهمید .
بعد از ماجرای طلاق داداشم ،بهجت تا چند هفته خیلی ناراحت بود ،رفتارش کاملا عوض شده بود. عصبی بود و سرکار هم نمیرفت .بعد از چند ماه با پولی که تو اون مدت که پیش نظری جمع کرده بود یه مغازه گرفت و باز به همون شغل ارایشگری مشغول شد.
بعد از طلاق داداشم ،شیما زن داداشمم رو هیچ وقت ندیدم .

سالها گذشت من سی سالم شده بود، یک روز تو اینستا پیج پسر داداشم رو فالو کردم و از تو قسمت فالووراش اکانت شیما رو پیدا کردم.پیج فیک ساختم و از اونجایی که میدونسم شیما به اقایون بدنساز علاقه داره عکسهای ی اقایی رو که بدن خیلی قشنگی داشت رو برداشتم و تو پیج فیکم پست کردم و بعدش شیما رو فالووش کردم بعد از چند روز استوری گذاشت ریپلی کردم جوابمو داد.

رفته رفته چت هامون باهم شروع شد .کلی از اندام فیکم خوشش اومده بود، همه‌ش از شکم و سینه و بازوهام تعریف و تمجید میکرد و قربون صدقه ی هیکل بدنسازیم میرفت(البته خودمم بدنسازی کار میکردم چند سال اما بدنم به زیبایی بدن اون اقا که عکسهاش رو گذاشته بودم نبود) و در ادامه منم همه‌ش از اندام اون میگفتم که چقدر باسنت تو عکس زیباست ،چقدر سینه های گرد و درشتی داری .
میگفت بعد از اینکه از شوهرم جدا شدم باشگاه میرم، از فرصت استفاده کردم گفتم میخوای برنامه ی حرفه ای برات بنویسم؟ قبول کرد ،گفتم دوربین رو یه جایی بزار و چندتا عکس قدی از ربه‌رو بگیر که اندامت کاملا مشخص باشه .

چند دقیقه بعد عکسشو فرستاد دل تو دلم نبود قلبم تند میزد پیش خودم گفتم حتما با شورت و سوتین عکس میگیره اما وقتی چت رو باز کردم دیدم عکسی که فرستاده اینجوری بود که گوشی رو جلوی صورتش گرفته و جلوی آینه قدی ایستاده بود، یه عکس قدی خیلی معمولی بود، شلوارک تا پایین زانو پاش بود و یه تیشرت قرمز تقریبا گشاد، ساق های سفید و سینه های درشت و گردش از زیر تیشرت بیشتر از همه چیز تو چشم بود و همین ها کافی بود تا بفهمی چه اندام فوق العاده ای زیر همین لباس ها مخفی شده ،یک لحظه سرتا پام رو شهوت گرفت، بدون اینکه به چیزی شک کنه گفتم دختر این چه عکسیه؟چیزی از شکم و بازو سر شونه و رونت پیدا نیست،اینجوری میخوای برات برنامه بنویسم؟
ایموجی خنده فرستاد و گفت :دختر؟من ۴۳سالمه ها
جواب دادم به هر حال با این لباس ها نمیشه اگه خواستی گوشی رو ثابت یک جایی بزار لباس هات رو هم کم کن تا بتونم اندامت رو ببینم و برنامه‌ی تمرینیت رو بنویسم

جواب داد چند دقیقه صبر کن.
دل تو دلم نبود کیرم به اوج خودش رسیده بود دستمو بردم رو کیرم و شروع به میمالیدنش کردم تا اینکه اولین عکس رو فرستاد .
چی میدیدم هر چی از اون لحظه بگم کم گفتم. عکسی که می دیدم به این صورت بود که زن داداشم گوشی رو جایی گذاشته بود و حالت خبردار ایستاده بود و خبری از شلوارک و تیشرتش نبود .
یک شورت سکسی پاش بود که قسمت جلوش توری بود ،کسش و چاک کسش دیده نمیشد اما همین هم کافی بود تا کیرم در حد انفجار راست بشه و بالاتنه هم یه سوتین بدون بند که فقط جلوی سینه هاش رو گرفته بود تنش بود.
ضربان قلبم رو هزار بود اولین بار بود که زنداداش میلفم شیما رو با شورت و سوتین میدیدم .
خیلی طبیعی براش نوشتم خوبه از بغل و پشت هم بگیر.

شیما هم عکس ها رو برام گرفت و شروع کردم از اندامش تعریف کردن.
وای دختر اندامت عالیه چه باسن گرد و قشنگی داری چقدر پاهات سکسیه افرین بهت که ی خورده شکم نداری
-جواب داد :تازه یه شکم هم زاییدم
+گفتم:جدی میگی باورم نمیشه بچه داری ؟
-اره ی پسر ۱۷ساله
+اوه نگفته بودی اما واقعا اندامت بینظیره
-مرسی وقتی تو باشگاه میگم که ۴۳سالمه و یه شکم زاییدم همه شاخ در میارن.
+منم مثل اونا الان شاخ دراوردم ،البته اقرار میکردم چون میدونستم دوست داره ازش تعریف کنن
بعدش برام ایموجی خنده فرستاد.
+جواب دادم شیما یه چیزی بگم
-بگو
+چه لبهایی داری تووو پروتز کردی؟
-مرسی نه
+خیلی گوشتیه جون میده واسه…
-واسه؟
+بگم؟
-اره
+لب گرفتن

و از اینجا بود که همه چیز شروع شد.
سکس چت‌مون همراه بود با عکس کس و کونش که با چهره برام میفرستاد و در نهایت با اومدن اب هردومون خاتمه پیدا کرد.
واقعا حشری بود، وقتی اینو فهمیدم که گفت هیکلت رو برای اولین بار دیدم خیس شدم،وقتی گفت عاشق کیرم ،وقتی گفت اگه یک ماه سکس نکنم میمیرم،هرچه زودتر دوست دارم بغلت بخوابم دو ساعت کیرتو بخورم تا از هوش بری،میخوام شکم عضله ایت رو لیس بزنم

چتمون تموم شده بود ،پرسیدم چطور بود ؟
گفت کسم هنوز داره نبض میزنه دلش کیر میخواد حتما باید بیای ببینمت،در جواب گفتم حتما عزیزم تا اخر هفته‌ی دیگه میام دنبالت که اعتراض کرد دیره و من داشتم به این فکر میکردم که چطوری بگم من برادر شوهر سابقتم.

ادامه...

نوشته: Bibi


👍 43
👎 14
195201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

873334
2022-05-11 01:18:05 +0430 +0430

ملت همه عقده وفانتزی کردن فامیل دارند

0 ❤️

873344
2022-05-11 01:33:03 +0430 +0430

و چقدر زیبا و راحت خانم برای کسی که ندیده و نمی‌شناسه لخت شد!!!
من اون یکی ایران زندگی میکنم که آدمهای گرگ توش زیاده!!چطور میتونم بیام این ایران که توش آزادی و گوسفند زیاده؟

1 ❤️

873360
2022-05-11 01:52:06 +0430 +0430

مگه داریم ؟
مگه میشه ؟
یا صاحب گاو و میش !

0 ❤️

873441
2022-05-11 10:58:40 +0430 +0430

تو از اون عکس صورت گرفتی اونوقت اون ازت عکس صورت نخواست !!! عجیب نیست تورو خدا ؟ این زنها چرا به پست ما نمیخورند؟ 😂

0 ❤️

873525
2022-05-11 22:21:43 +0430 +0430

دوست عزیز بزا ی چیزی بهت بگم من با ی دختر امریکایی تو اینستا اشنا شدم،البته اون اول درخواست فالو داده بود،بعداز چند روز کسشعرگفتن بهش گفتم ی عکس لختی بده گف نمیشه،حتی در حد شورت و سوتین اونوقت تو ایران یارو عکس لختی داده بهت،؟من هیچی خودت باشی این کسشعرو باور میکنی؟اقا فک نکنید اگ بگین داستانتون الکیه کسی نمیخونه ،بخدا خیلی هم تشکر میکنیم و کلی لایک میخوره.ی زمانی بود هرکی اول داستان میومد ب 124هزار پیغمبر قسم میخورد ک داستانش واقعیه،باز دم اونا گرم همون اولش قسم رو ک میدیدیم نمیخوندیم

0 ❤️

873609
2022-05-12 09:43:33 +0430 +0430

تو دیگه خیلی نفهمی مردک الدنگ که با یک زن بیوه آنهم آشنایی که میدونی اگر بشناسه تو چه عنتر کونی هستی محال بوده حرف بزنه فریب میدی و فیک اکانت می‌سازی تا ‌به حریم شخصی ا‌ش ورود کنی.
باور کن چنین کار کثیفی و هیچ جور نمیشه گفت که از یک انسان سر زده . من خوشم نیامد

0 ❤️

873756
2022-05-13 03:49:00 +0430 +0430

تاثیرات فیلم‌های ترکی 😂😆

0 ❤️

873783
2022-05-13 07:56:35 +0430 +0430

فانتزیه یا بیغیرتیه؟

0 ❤️

873824
2022-05-13 13:31:00 +0430 +0430

مرسی 😘

0 ❤️

874677
2022-05-18 10:16:13 +0430 +0430

تاپیک ها داستان های منم بخونین.

0 ❤️

874678
2022-05-18 10:18:13 +0430 +0430

با حمایت شما و تشویق کاربرها و تشکر از معلمم که خیلی برام زحمت کشید من تونستم به موفقیت برسم و کاربر مورد اعتماد سایت بشم که اکانتم VIPشد.😂

0 ❤️

875987
2022-05-25 16:17:38 +0430 +0430

جالب . سکسی

0 ❤️