خیانت به همسر و مادرم

1402/05/13

اسمم نرگس 40سالمه وقتی 15 سالم بود مادرم توی زیر زمین خونمون با پسر داییم که داشت کوسمو میخورد گرفتمون بهم میگفت تا آوازه هرزگیت همه فامیل رو پر نکرده باید با محمود ازدواج کنی منم سنم کم بود اما شهوتم خیلی زیاد بود قبل از محمود هم چند تا از پسرای فامیل که ازم کوچکتر بودن مجبور کرده بودم برام بخورن اما محمود ازم بزرگتر بود و دنبال کردن کونم بود که گفتم اول باید کوسمو بخوری که موقع خوردن مامانم مچمون رو گرفت و یه سیلی محکم به محمود زد محمود گفت نرگس خودش خواست منم گفتم دروغ میگه مامان خودش آوردم اینجا شلوارمو دراورد، مامانم گفت دهنتون رو ببندید بسه دیگه، این اتفاق همینجا چال میشه باشه محمود؟ محمود گفت چشم خلاصه اش میکنم و اخرش 3ماه بعد با محمود ازدواج کردم، محمود هم یه پسر فوق العاده بود تقریبا همیشه من پیشنهاد میدادم و اون ارضام میکرد میگفت خیلی خوشبختم زنم تویی زن حشری داشتن که همیشه بخواد یه نعمت بزرگه، محمود راست میگفت شهوت زیادم حتی گاهی خودمم میترسوند باید چندین بار سکس می کردم تا به ارگاسم برسم با اینکه محمود خیلی خوب سکس میکرد اما من هنوز ارضا نشده بودم و محمود دیگه توانی نداشت و منم تظاهر میکردم که ارضا شدم اما بازم می خواستم برای محمود یه کاری پیدا شد توی پتروشیمی یکی از شهرهای جنوبی و میخواست با هم به اونجا بریم اما مامانم مخالفت کرد و گفت نرگس باید اینجا بمونه، در نهایت محمود قبول کرد که من خونه مامانم بمونم چون مادرم تنها زندگی میکرد و پدرم سال قبلش فوت شده بود محمود رفت و من رفتم خونه مامانم، اما من میخواستم و محمود هم نبود یه هفته گذشت و محمود نیومد گفت بهشون گفتن هفته دیگه شیفت میشن و 4 روز صبح کارن و 4 روز عصر کار و 4 روز شب کار و 4 روز استراحت و اون 4 روز رو میاد خونه اما من نمی تونستم این همه صبر کنم حسابی بهم ریخته بودم محمود با اون همه سکس منو ارضا نمیکرد الان که محمود نبود همون سکس نصفه و نیمه هم نداشتم اخلاقم بد شده بود تا مامانم چیزی میگفت دعوامون میشد، دو تا پسر عمه داشتم سعید و حمید، دو قلو بودن مامانم گفته بود بیان زیر زمین رو تمیز کنن و وسایل اضافی رو بیارن بیرون تا یا بفروشن یا دور بریزن، صبح اومدن و صبحانه خوردیم و رفتن توی زیر زمین مامانم خورشت سبزی ناهار درست کرد و گفت اون دو تا هم صدا کن تا بیان بالا غذا بخورن گفتم اونها الان کثیفن میان بالا همه جا رو هم کثیف میکنن خودم میبرم براشون زیر زمین، گفت ناراحت میشن گفتم من غذای خودمم میبرم همون جا با اونا میخورم که ناراحت نشن مامانمم گفت منم یکم غذا میبرم برای مامان بزرگم چون خورشت سبزی های مامانم رو خیلی دوست داشت و گفت با اون غذا میخوره، مامانم غذای خودش و مامان بزرگم رو برداشت و رفت، منم یه شلوار مشکی تنگ داشتم اون رو پوشیدم با یه پیرهن یقه گشاد که سینه هام تا خم میشدم کاملا پیدا بودن و براشون غذا بردم و با هم سه تایی غذا خوردیم و کلی باهاشون شوخی میکردم که چرا زن نمی گیرید؟ نکنه اخته اید؟ و کشوندمش به شوخی های سکسی اونا هم تمام مدت نگاهشون به کون و سینه هام بود حس کردم دارم حشریشون میکنم و این واقعا بهم لذت میداد سعید گفت فکر کنم مامانت صدات کرد گفتم مامانم رفته خونه مامان بزرگم فکر کنم عصر میاد، گفت عه؟ گفتم والا، سعید وسایل ناهار رو از روی قالیچه کف زیر زمین جمع کرد و اومد کنارم نشست و گفت تو برامون از زندگی متاهلی بگو تو تجربشو داری گفتم از چیش بگم گفت هر چی که دوست داری داشتم میگفتم که سرشو گذاشت روی پام و دراز کشید یه لحظه مکث کردم گفت بگو میشنوم منم ادامه دادم سرشو چسبونده بود به کوسم و سرشو تکون میداد منم حشری شده بودم و دیگه چیزی نگفتم، گفت ادامه بده می شنوم در گوشش گفتم توله سگ پاشو قشنگ بخورش از روی پام بلند شد و نگاهم کرد منم روی دو زانو بلند شدم و شلوارم رو کشیدم پایین و گفتم اینجوری برام بخورش اولش فقط نگام میکرد گفتم زود باش توله سگ الان مامانم میاد و یهو حمله کرد و شروع کرد خوردن کوسم، دیدم حمید داره نگامون میکنه گفتم توله سگ تو چرا نگاه میکنی بیا سینه هامو بخور بهشون میگفتم بخورید توله سگا بخورید، از الان خودم زنتون میشم، خودم یادتون میدم چطور باید زناتون رو بکنید، سعید گفت بخواب روی کمرت پاهاتم باز کن و کیرشو دراورد کرد توی دهنم گفتم صبر کن گفت چیه؟ گفتم حمید توله سگ برو کوسمو بخور کیر سعید توی دهنم بود حمید کوسمو میخورد سعید گفت حمید پاشو و کیرشو از توی دهنم دراورد و کرد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن وای که چه لذتی داشت و آه آه میکردم و میگفتم جوووووونم بکن جر بده کوسمو بکن بکن کوسمو جرش بده سعید گفت حمید کیرتو بکن توی دهنش با صدای همه محل رو خبردار کرد سعید توی کوسم تلمبه میزد و میگفت محمود کجاست بیینه زنش رو داریم میگایمش سعید ابش اومد و گفت حمید دیگه ماله تو و حمید کیرشو از توی دهنم دراورد و کرد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن منم واقعا لذت میبردم بدون اینکه چیزی بگم منو بین خودشون دست به دست میکردن و من برای اولین بار 2مرتبه ارضا شدم از اون روز مامانم رو به بهانه های مختلف این ور و اون ور میفرستادم و اگرم جایی نبود بره با قرص خواب میخوابوندم و توی زیر زمین با حمید و سعید سکس میکردم تازه محمود هم هر 12روز یه بار میومد و 4 روز هم با محمود سکس داشتم دیگه حسابی از زندگیم لذت میبردم دخترم ندا رو باردار شدم و ندا هم کم کم بزرگ شده بود و 15 سالش شده بود یه روز مامانم رفته بود خونه مادر بزرگم و ندا هم کلاس زبان بود منم با حمید و سعید سکس میکردم که مامانم اومد داخل زیر زمین و دید اون دو تا دارن میکنن گفت دختر تو چقدر هرزه ای چقدر جنده ای یه کیر کمته دو تا کیر باید سوارت بشن؟ جنده تو متاهلی، حمید و سعید ترسیده بودن منم داد زدم سرش که زنیکه بفهم من سکس نیاز دارم اون محمود کوسکش که نیست من باید میرفتم به غریبه میدادم؟ اینا پسر عمه هامن، دوست دارم کوس بدم، ماله خودمه به تو چه ربطی داره؟ گفت توف تو شرفت حروم زاده، گفتم من حروم زادم تو جنده بودی معلوم نیست به کی میدادی که منو باردار شدی گفت حرومزاده برو جندگی کن اما از خونه من میری بیرون موهاشو گرفتم گفتم میری بالا میتمرگی صداتم در نمیاد تا من کارم تموم بشه صدات در بیاد لخت میشم میرم توی کوچه جار میزنم که من به حمید و سعید میدم و رفت از زیر زمین بیرون سعید و حمید هم اومدن برن که گفتم من هنوز ارضا نشدم اگر الان برید همین جوری لخت میرم بیرون جیغ میزنم که شما بهم تجاوز کردید پس هر زمان من میگم باید برید اون روز هم 2 مرتبه ارضا شدم و اونها رفتن و منم اومدم بالا دیدم مامانم سکته کرده و مرده، روزهای سختی بود محمود اومد و ما رو برد همون شهری که خودش کار میکرد از اون روز هم جز با محمود با هیچ کس سکس نداشتم محمود گاهی ماموریتهای چند روزه میرفت اما چون چند روز بود تحمل میکردم یه روز محمود ماموریت بود منم رفته بودم کلاس اموزش رانندگی وقتی برگشتم یه صداهایی از توی اتاق ندا میومد رفتم دیدم دو تا پسر دارن ندا رو لخت میکنن، یادم به مادرم افتاد واقعا سخت بود دیدن هرزگی های دخترت رفتم داخل وتا منو دیدن اون دو تا پسر فرار کردن یه سیلی زدم توی گوش ندا هیچی نگفتم چون نمیدونستم باید چی بگم، که ندا گفت تو خودت جندگی میکردی الان منو میزنی؟ اون روز منو مامان بزرگ با هم اومدیم خونه اما من رفتم دستشویی ته حیاط وقتی برگشتم توی زیر زمین صداتو شنیدم که میگفتی بکن بکن بکن دیدم اون دو تا داشتن میکردنت اسمشون چی بود؟ حمید و سعید، منم ترسیدم و فراررکردم خونه مامان بزرگ، رفته بود خونه مامان مامانم یادمه که تا چند وقت شوکه بود و من دلیلش رو نمیدونستم اون شاهد سکس من بود ندا گفت این همه سال چیزی نگفتم اما الان اگر بخوای دست روم بلند کنی یا زر بزنی به بابا میگم بهش گفتم حرومزاده پست گفت معلومه که حرومزادم مامانم جنده بوده منم عصبانی شدم و یه سیلی دیگه زدم توی گوشش و رفتم بیرون از اتاق، گفتم دیدی نرگس؟ تاریخ تکرار شد الان تو باید جندگی دخترت رو ببینی و سکوت کنی از اون روز به بعد ندا وقتی محمود نبود گاهی دو نفر گاهی هم یه نفر رو میاورد و با هم سکس میکردن یه بار دو نفر رو آورده بود سینا و حامد که بدنسازی کار میکردن از همون اولش سینا رفت سراغ ندا و حامد راه افتاده بود دنبال من میگفت من با دختر های جوان حال نمی کنم دنبال زن های جا افتادم از پشت چسبید بهم گفتم ولم کن وگرنه جیغ میزنم گفت جیغ بزن تا همه بفهمن دختر جندت داره میده وقتی اینو گفت دیگه چیزی نگفتم شلوار و شورتم رو کشید پایین و یه توف زد و کیرشو کرد توی کوسم چون بی مقدمه کرد و کوسم خیس نشده بود دردم اومد و گفتم کوسمو بمال تا تحریک بشم اینجوری دردم میاد گفت به کیرم باید تحمل کنی تا کوست اب بندازه صدای ندا هم میمومد که میگفت آی کوسم توف بزن سینا، سینا میگفت توف نیست باید تحمل کنی حامد بلندم کرد بردم توی اتاق ندا دیدم ندا روی تخت خوابیده و سینا داره توی کوسش تلمبه میزنه و ندا هم آی آی میکرد حامد گفت برو اون طرف تخت منو جوری خوابوند که سرم تو صورت ندا بود پاهامو باز کرد و شروع کرد تلمبه زدن ندا جیغ میزد مامان کوسم داره پاره میشه به حامد گفتم بذار من داگی میشم بکن توی کوسم گفت باشه، داگی شدم و به سینا گفتم چه کیر کلفتی داری بده برات بخورم گفت جوووون و کیرشو از تو کوس ندا دراورد و کرد توی دهنم منم حسابی خوردمش و پر از توفش کردم سینا گفت جوووون چه خوب میخوری حامد هم کیرشو از توی کوسم دراورد و گفت ماله منم بخور داشتم کیر حامد رو میخوردم که دیدم سینا داره توی کوسم تلمبه میزنه منم حسابی داشتم لذت میبردم و کیر حامد رو با ولع زیاد میخوردم حامد به سینا گفت جا کش مامانه ماله من بود سینا گفت ماله من نداریم هر دو شون مشترکن تو ندا رو بکن آبت اومد عوض میکنیم حامد هم کیرشو از توی دهنم دراورد و کردش توی کوس ندا و تلمبه میزد و میگفت اینم خوبه اما مامانه یه چیز دیگست سینا میگفت واقعا خیلی لذت داره، حامد مثله وحشیا توی کوس ندا تلمبه میزد و ندا میگفت جووووونم بکن کوسمو آی مامان چه حالی میده دارم کوس میدم مامان سینه هامو بخور منم سینه هاشو میخوردم تا اینکه حامد کیرشو از توی کوس ندا دراورد و ابش رو ریخت توی صورت ندا و دو تاشون داشتن تلمبه زدن های سینا توی کوسمو تماشا میکردن سینا تند تند و محکم توی کوسم تلمبه میزد و میگفت لامصب هرچی میکنم آبم نمیاد حامد اومد کیرشو کرد توی دهنم و منم شروع کردم خوردن براش که گفت سینا تو برو زیرش بخواب کیرتو بکن توی کوسش، سینا رفت زیرم خوابید و کیرشو کرد توی کوسم و حامد هم یه توف زد و کیرشو کرد توی کونم و شروع کردن تلمبه زدن من توی ابرا بودم و داشتم لذت میبردم یاد حمید و سعید افتادم که چطور مثله این دو نفر جرم میدادن تا من ارضا بشم انقدر تلمبه زدن تا هر دو شون ابشون اومد و ولم کردن من و ندا روی تخت لخت کنار هم خوابیده بودیم ندا گفت مرسی که اومدی مامان وگرنه این دو تا حیوون خشک خشک کسمو جر داده بودن گفتم هنوز حرفه ای نشدی و نقطه ضعف مردها رو نمیدونی گفت همه که مثله تو حرفه ای نیستن گفتم یادت میدم حرومزاده کوچولو من. دیروز ندا ازم پرسید مامان من بچه حمید و سعیدم یا بابا محمود؟ گفتم معلومه بچه بابا محمود گفت از کجا میدونی؟ یه لحظه فکر کردم راست میگه، الان ندا بچه کیه؟ چون اون زمان من با هر 3 تاشون سکس داشتم

نوشته: نرگس


👍 8
👎 32
57001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

940778
2023-08-04 23:42:14 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت که دوست داره کوس کنه یه بار تو عمرش

3 ❤️

940784
2023-08-05 00:13:24 +0330 +0330

ایده داستان قشنگ بود ولی تخمی و عجله ای نوشته بودی
میشد تو‌جند قسمت با سرعت کمتر نوشت
سوژه خوبی برای داستان ماه میشد.

0 ❤️

940793
2023-08-05 00:31:36 +0330 +0330

دین اسلام به درک شما انسانیتم بردید زیر سوال

2 ❤️

940796
2023-08-05 00:40:18 +0330 +0330

معلوم بود داستان و نه واقعیت
ولی روی هم رفته تم داستان قشنگ بود و کاری هم به راست و دروغش ندارم

0 ❤️

940811
2023-08-05 01:26:14 +0330 +0330

ولک رفتی خوابت میای تعریف میکنی😂😂😂

0 ❤️

940817
2023-08-05 01:54:36 +0330 +0330

کیرم دهنت این دیگه چه داستانی بود!!!

0 ❤️

940826
2023-08-05 02:45:06 +0330 +0330

باز امشب از اون شبا هست که همه فیلم های پورنی که دیدن و تعریف میکنن و همه هم راست ؟! داستان نه جمله بندی درستی داشت نه داستان عقلانی بود پسر جان ، آخه پسره احمق فانتزی که تعریف می‌کنی ، اول نگو راست ، دوم جنده هم تو محل و اطراف پا بده نیست بعد زن شوهردار راه نمی افته به همه فک و فامیل بده ، مگه تو تخیل تو و این همه داستان که خوندی حالا میگیم اون زمان شبکه های مجازی کمتر بود درسته ولی تو روستای شما جز فامیل کسی نبود که بدی بهش و جندگی کنی ؟! فقط تو فامیل جندگی مد بود ؟! پسر جان لطفاً زمان جلق زدن ،
نه فکر کن نه داستان سرایی کن ، اون مغز نداشتت هم به گای سگ نره،
فقط فیلمت ببین و جلقت بزن داستان سرایی پیشکشت .

0 ❤️

940869
2023-08-05 16:28:59 +0330 +0330

مخلوطی از فیلم ترکی با فیلم هندی 🤣

0 ❤️

940870
2023-08-05 16:51:35 +0330 +0330

توله سگ پاچه مونو نگیری…!!

0 ❤️

940871
2023-08-05 17:12:25 +0330 +0330

داستان جالبی بود مخصوصا قسمته سکس مادر و دختر رو تخت کنار هم

0 ❤️

940890
2023-08-05 22:24:47 +0330 +0330

داستانت‌ تخمی تخیلی بود حالا یه درصد هم اگه راست باشه تو مریضی مقاربتی احیانا نباید می‌گرفتی
بعدشم من تا آبم بیاد دوبار بعضی مواقع هم سه بار پارتنر سکس من ارضا میشه بعد چجوری طرف چندین بار میکرد تا تو ارضا بشی
بیشتر میخوره نویسنده اش یه پسر کوس ندیده باشه

0 ❤️

940895
2023-08-05 23:32:40 +0330 +0330

کس گفتی ای کس گفتی مثل یه کس کش گفتی

0 ❤️

940968
2023-08-06 04:23:46 +0330 +0330

مرزهای کس شعر گویی رو سی کیلومتر جا به جا کردی خدا قوت پهلوان

0 ❤️

941020
2023-08-06 16:11:36 +0330 +0330

اصن پشماااااام

0 ❤️

941023
2023-08-06 16:45:37 +0330 +0330

کسشر محض…سکته مگ همینجوریه…نمیدونم چی فرض میکنین ادمو…

0 ❤️

941028
2023-08-06 18:09:18 +0330 +0330

ی خانم متأهل بیاد باهم باشیم

0 ❤️

941130
2023-08-07 13:32:26 +0330 +0330

منطقیه

0 ❤️

941150
2023-08-07 15:31:20 +0330 +0330

حالا بر فرض مثال داستانت واقعی باشه که عمرااااااا
ولی از ۱۵ سالگی جنده بودی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها