دختر خاله کوچیکه

1401/03/19

سلام
من علی هستم و ۴۵ سالمه ، ی خاطره از جوونیم با دختر خاله ام دارم ،که براتون تعریف میکنم ،

ی بیوگرافی بدم ، دختر خاله ام چهره اش کوپه نانسی ، قد ۱۶۰ ، سبزه ، وزن حول و حوش ه ، ۵۰ ، اون موقع

خودم چهره ام ، ته چهره امین حیایی ، کشتی گیر ، از ۱۳ سالگی کار کردم ، قد ۱۸۶ ، وزن ۸۵ ، ی چند سالی هم بدنسازی کار کردم ،۴ شونه ، الان هم وزنم بالا تره .

۲۰ ، ۲۲ سالم بود ، فهمیدم دختر خاله کوچیکم ،(( حدودا ۵ سال با من اختلاف سنی داره )) ، با یکی تو محل شون دوست شده ، اول رفتم پسره رو ببینم ، جای داداشش براش خط و نشون بکشم ، آخه داداش ندارن ، دختر خاله ام فهمیده بود و به پسره گرا داده بود ، من از همه جا بی خبر بودم و تو پارک محل شون داشتم ریاض ات پسره رو می‌کشیدم ، نیومد ، ساعت ۱۰ و نیم ، یازده شب بود ، دختر خاله ام اومد دنبالم ، که بیا بریم خونه ، تو پارک چرا موندی ، شام کشیدن و منتظر تو ایم … تو راه پیش خودم گفتم بزار این و نصیحتش کنم ، که ی وقت تو دام کسی نیفته . البته خودمم دلم می‌خواست باهاش بریزم رو هم ، یکم از باب برادری باهاش حرف زدم ، اونم با این که از من کوچیکتر بود ، گفت بدون رو در وایسی دوست دارم با یکی جنس مخالفم دوست باشم ، من که برادر ندارم و دوست دارم به یکی تکیه کنم ، یکم نخ ما دادم و یکم اون دلبری کرد ، قرار گذاشتیم اگه کاری داشت به من بگه ، تا رسیدیم خونه شون ، شام خوردم و رفتم خونه مون .

از فردا تلفن های دختر خاله به ما شروع شد ، من موبایل داشتم و اونا تلفن ثابت ، فقط اون زنگ میزد ،با اون پسره کات کرد و بعد ی مدت با هم رفیق شدیم . تا اینکه روز عقد خواهرش رسید . خونه شون خالی بود و خواهرش و خاله ام و شوهر خاله ام به اتفاق مادر و پدر من و آقا داماد و فامیل های داماد و ما ، رفته بودن محضر واسه عقد .

زنگ زد بهم که برنامه اینجوری که بعد عقد میان خونه ی شما ، واسه جشن .
آخه خونه ی ما هم بزرگ بود ، هم ویلایی ، اونا خونه شون کوچیک بود .
بهش گفتم تو چرا نرفتی و تو جشن نیستی ، گفت من موندم خونه قراره آبجی هام بچه هاشون رو بیارن من نگه دارم ، تا اونا برن کاراشون رو بکنن آرایشگاه ، بعد بیان دنبال من ، با هم بیایم ،

بهم گیر داد اگه کاری نداری ، تا ، کسی سر خر نشده ، خونه خالیه بیا پیش من . گفتم باشه میام .
بلند شدم رفتم . چون میدونستم خونه شون کسی نیست ، برای اینکه همسایه ها شک نکنن ، تلفن خونه شون رو گرفتم در رو باز کرد ،

رفتم بالا ، چی میدیدم ی هلو ی واقعی . دختر ۱۶ ، ۱۷ ساله آرایش کرده ، لباس مجلسی پوشیده ، جلوم .

رفت ی چایی و میوه آورد ، با هم خوردیم ، یکم با هم لب و آب بازی کردیم و رفتیم تو برنامه هم .

ی آن چشم وا کردم دیدم ، تو همون پذیرایی ، لباسش رو کامل دادم بالا و سینه هاشو تو دهن مه ، با ی ناز کوچولو از رو شرت تو دستم .
فک کنم سینه هاش اون موقع ۶۵ یا ۷۰ بود ، با این که کم سن و سال بود ، اما طبع اش گرم بود ، شرتش خیس خیس بود . دستش از رو شلوار رو کیر من و هی می‌مالید .

ازش پرسیدم تو تا حالا دادی ؟؟ اون موقع کسی نمی‌گفت سکس داشتی .
گفت نه ، گفتم پس من مال تو رو میخورم آبت بیاد ، تو هم مال من و بخور.
از اونجایی که بلد نبود ، هی اون مال ما رو خورد ، هی دندونش خورد و خوب بلد نبود میک بزنه ،با آب دهنش و زبونش هی با تخمام بازی کرد ، اما ناشی بود ، نتونست ما رو تخلیه کنه ، اما من تا اونجایی که میشد از خجالت خودش و کص اش در اومدم .
قشنگ زبونم رو ، رو و توی کص اش ، خط کص اش و چوچولش می‌کشیدم ، هر از گاهی هم قشنگ سوراخ کونش رو لیس میزدم ، اون داشت حال خودش رو میبرد و ما هم حال خودمون رو ، قبول کنید ، کص دختر بچه ی چیز دیگه است . بدون مو ، عطر خوب ، بماند .

من قبلاً تجربه کص کردن داشتم . اما این مدل ایش رو نه ، چرا دروغ ،

حدود ۷، ۸ دقیق ای خوردم ، گفتم آبت اومد ، گفت نه . گفتم چیکار کنیم ، من جق میزنم آبم بیاد ، بعد برای تو هم میزنم ،گفت باشه ، گفت با چی میزنی گفتم با کرم و تف ، یکم با تف زدم نیومد ، رفت کرم آورد ، خودش برام مالید ،، همین که می‌مالید ، منم ازش لب می‌گرفتم و با کص و کونش بازی میکردم .
ی دفعه شیطون رفت تو جلدم ، گفتم میخوای از کون بکنم ، گفت تو که من و نمی‌گیری ، پس نکن ، گفتم خدا رو چی دیدی .
از ما اصرار و از اون انکار قبول کرد ، گفتم برو دستشویی خودت و کامل تخلیه کن .
رفت و اومد ، قشنگ کرم مالیش کردم ، بعد با ی انگشت و بعد با دو تا انگشت هی با عقب اش ور رفتم ، نمی‌تونستم سومی رو بکنم تو ، خیلی تنگ بود ، آخ و اوخ میکرد .
واسه اولیش هی ناله میکرد چه برسه دومی و سومی ، انگشتم و در آوردم و سرش رو گذاشتم دم سوراخش .

هی از ما فشار ، هی از اون فرار ، اصلأ تو نمی‌رفت .با هزار بد بختی ، سرش و کردیم تو ، ی کم فشار دادیم بره تو ، تا جا وا کنه ، بتونم عقب جلو کنم ، اما نتونست تحمل کنه ، هی میگفت درد داره ، در آوردم .
کیرم و پاکش کردم و اونم رفت خودش رو شست .
حالا وقت داره میگذره ، جفتمون داریم از شهوت می‌میریم.
اومد بیرون ، گفتم بخواب ، گفت ولش کن ، تو واسه خودت رو بیار ، الان خواهرم اینا میان ، گفتم بیا لای پات می‌زارم ، قبول نمی‌کرد ، از درد پشت میترسید ، بلند شدم ازش چند تا لب گرفتن و زیر گلوش رو خوردم و دست انداختم لای پاش ، خیس خیس بود ، صورتم به صورتش میخورد ، از طب شهوت داشت می‌سوخت ، یکم باهاش ور رفتم و خوابوندمش ، یکم کص اش رو خوردم و دلم زدم به دریا .
کیرم و گذاشتم لای پاش و رو کص اش و یکم خیس کردم ، یکم لای پاش عقب جلو کردم ، هی نگاه میکرد به لای پاش و عرق میکرد و لبش رو گاز می‌گرفت و از شدت شهوت اه و ناله .

در گوشش گفتم من دیگه نمیتونم تحمل کنم ، اجازه میدی ؟ ی نگاه عمیق به چشام کرد و لباش رو گذاشت رو لب هام ، ی چند ثانیه ای لب هامون رو لب هم بود . با پاهام پاهاش رو باز کردم ، زانوهام رو زدم زمین و جفت پاهای خودمم رو هم باز کردم ، یکم پاهام رو از زانو خم کردم و بدنم و لبم رو از بدنش جدا کردم ، کص اش باز و خیس جلوم بود ،
یکم به کیرم تف زدم ، سر کیرم رو به کص اش و چوچولش مالیدم ، کیرم به درز کص اش میخورد حرارت اش رو قشنگ احساس میکردم ، دل و زدم به دریا آروم فشار دادم بره تو ،

نفسش رو حبس کرد و من فشار رو کمترش کردم ، قشنگ کلاهک کیرم تو کص اش بود ، هم حوص کردن دختر ول کن من نبود هم میخواستم طمع پرده رو بچشم ، هم ی کص خوشگل کوچولو جلوم بود ،

آروم آروم فشار میدادم ، که ی وقت پرده اش رو ی دفعه پاره نکنم ، از حال بره ، هی فشار میدادم ، اون لباش رو گاز می‌گرفت من فشار رو کمتر میکردم ، این کار رو ادامه دادم ، تا ی آن دیدم کشاله رون ام چسبیده به باسن اش ، اونم لباش رو گاز میگیره ،، یکم عقب جلو کردم ، دیدم داره آبم میاد ، از روش بلند شدم ، در حالی که کیرم تو کص اش بود ، گفتم نگاه کن ، کامل توش ه ، گفت دروغ میگی ، نگاه کرد ، گفت پس کو خون ، گفتم بزار من برم دستشویی ، میام الان ،

رفتم دستشویی یکم آب گرفتم رو کیرم و تخمام که یکم از شهوت ام کم بشه ، برگشتم ، دیدم داره با دستمال کص اش رو پاک می‌کنه تا خون ببینه ، گفتم بزار برای بعد.

خوابوندمش رو زمین ، یکم کص اش رو لیس زدم و گذاشتم کیرم و دوباره دم سوراخ کص اش ، اما این بار با فشار خیلی کمتری رفت تو ، شروع کردم عقب جلو کردن ، ی چند ثانیه ای عقب و جلو کردم ، نمی‌تونستم تا ته فشار بدم ، ی کم بیشتر می‌رفت تو با دستاش ، جلوی شکمم رو می‌گرفت ، هی زدم و زدم ، هی شالاپ و شلوپ ،هی آخ و اوخ ،

که ی دفعه گفت آخ علی ،،،، با دستاش ، دستام و چنگ زد ، و دو سه تا تکون ریز خورد ، فهمیدم مال اون اومد ، حالا نوبت من بود ، حالا نزن کی بزن ،ی چند دقیقه دیگه ای زدم ، تا منم رسیدم به اوجش ،لحظه ی آخر در آوردم و محکم گرفتمش و ریختم تو روشویی ،
اومدم روی ماهش رو بوسیدم و لباس پوشیدم و قربون و صدقه اش رفتم و زدم بیرون ، ی چند سالی با هم بودیم ، تا ی اتفاقی افتاد و از هم دور شدیم تا ابد ،

اگه دلتون خواست بگید ، هم باقی سکس هام با این دختر خاله ام رو تعریف کنم ، هم چرا خون نیومد و هم علت جدا شدنمون رو .

هم باقی سکسهایی که از دوره ی نوجوانی با دوست دختر هام داشتم .

نوشته: Ali pasoz


👍 12
👎 12
51601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

878462
2022-06-09 01:50:07 +0430 +0430

اینم از کسشعر امشب:/

واقعا من‌ حرفی ندارم و اصلا حوصله کیبورد فرسایی واسع توعه جقی ندارم ولی تا اون جا خوندم که گفتی باهم لب و لب بازی کردیم و رفتیم تو برنامه هم 😑😑 یعنی از همینجا مشخصه که داستانت فقط یه کسشعره محض عه😑😑😑

0 ❤️

878467
2022-06-09 01:56:13 +0430 +0430

قسمتی که نوشتی هردوتاتون شبیه کی هستید واسه اینکه ذهن خواننده متوجه تیپ و قیافتون بشه جالب بود .ولی بقیش دروغ بود . اونزمان ساک زدن مدنبود و فقط اونایی که به فیلم سوپر دسترسی داشتن بلد بودند.وخونه خاله رفتن هم احتیاجی به زنگ زدن وطبیعی کردن نداره عزیز .واین قسمت انگشت کردن و کسی بلدنبود بزورم که شده دختر دردوتحمل میکردم سکسشوبه سرانجام میرسوند . بهرحال برای خالی نبودن عریضه بدنبود.

2 ❤️

878479
2022-06-09 02:17:57 +0430 +0430

سکس امین حیایی و نانسی عجرم رو فقط نخونده بودیم ک اونم خوندیم

1 ❤️

878481
2022-06-09 02:18:28 +0430 +0430

اره تو راس میگی ما هم گوشامون درازه خیلی دیوزی که همه رو مثل خودت خر فرض میکنی

0 ❤️

878488
2022-06-09 02:36:51 +0430 +0430

کیر منم ته کیره ی جانی سینزِ تو کص م ا م ا ن ت کسکش کستان نویس

0 ❤️

878491
2022-06-09 02:47:00 +0430 +0430

قشنگ بود ولی باید برا خودت نگهش میداشتی

0 ❤️

878503
2022-06-09 04:13:57 +0430 +0430

هر چه سن وسال بالاتر قدرت توهم والاتر

1 ❤️

878545
2022-06-09 11:33:33 +0430 +0430

الان ۴۵ سالته و بیست سالگی یعنی ۲۵ سال پیش نوبایل داشتی؟؟؟میشه دیگه ننویسی؟؟؟

0 ❤️

878575
2022-06-09 15:33:08 +0430 +0430

فکرکردی داری واسه رفیق های اوسکل ترازخودت تعریف میکنی نه جقی جان اینجاشهوانی هست فوحش خارمادرمیدن به خالی بندهای ملجوق

0 ❤️

878830
2022-06-11 04:52:11 +0430 +0430

🙄

0 ❤️

878846
2022-06-11 09:02:56 +0430 +0430

ته چهره امین حیایی چه جور میشه دقیقا 😏 یه لحظه سکس نانسی و امین حیایی رو مجسم کردم خندم گرفت دیگه نتونستم ادامه بدم.کیرمم دیکه خوابید خود نانسی هم بیاد دیگه بلند نمیشه.این کس شعرها رو از کجاتون در میارید آخه

0 ❤️