سلام
من امیرم امروز اومدم یکی از عجیب ترین روز های زندگیمو براتون تعریف کنم
۱۸ سالمه ۱۷۵ قدمه ۷۰ وزنمه از اندامم بگم کون نسبتا بزرگ و خوش فرم و ژله ای دارم طوری که هر لباسی بپوشم میزنه بیرون وقتی راه میرم بالا پایین میشه پوستمم نسبتا سفیده که همین شد که برای اولین بار تو ۱۳ سالگی شوهر خالم کونم گذاشت و اینم بگم که عاشق سکس با مردای بالایه ۴۰ سالم اونا بلدن چطور بکنن.
بریم سر اصل مطلب
نزدیک عید بود وضعیت بازارم عالی بود رفتم یه دختری چیزی طور کنم بعد از ۱ ساعت گشتن چیزی پیدا نکردم رفتم تو پارک یکم استراحت کنم نشته بودم رو نیمکت که دیدم ۳ مرد ۵۰ ساله اون طرفرو نیمکت نشستن و دارن حرف میزنن واقعا خوشم اومد از هر ۳ تاشون کت و شلوار پوش بودن یکیشونم انگار لات بود واقعا خیلی خشن به نظر میومد هیکلی بود با ریش خیلی بلند گفتم چیکار کنم چیکار نکنم دیدم یکم اون طرف تر یه دکه بود گفت حله میرم یه چای میخرم هم اونا اندام منو میبینن همینطور که راه افتادم یکمم با عشوه راه میرفتم زیر چشمی نگاه کردم دیدم هر ۳ تاشون دارن نگاه میکنن رفتم چای رو گرفتم برگشتم باز نگاه میکردن نشتم رو همون نیمکت قبلیه داشتم چای میخوردم که یکی از اونا اومد نشست کنارم یه سیگار در اورد شروع کرد به کشیدن کم کم باهام حرف میزد در مورد اینکه زنش مرده و احساس تنهایی میکنه به خاطر اون از صبح تا شب میشینه تو پارک کم کم دستشو گذاشت رو رون من گفت چقدر نرمی تو بچه گفتم قابلتو نداره گفت واقعا گفتم اره گفت پس بشین همینجا من برم به رفیقام بگم اون برن گفتم باشه رفتم نمیدونم در گوشه اونا چی گفت اونا هم خنده کنان رفتن گفت راستی اسم من علی اسم تو چیه گفتم امیرم گفت حله بریم خونه گفت باشه رفتیم سوار ماشینش شدیم رفتیم تو راه فقط دستش رو پاهام بود رفتیم یه خونه قدیمه یه طبقه بود یه حیاط بزرگ داشت که ۴ تا درخت بزرگم داشت وسط حیاطم یه حوض قشنگ داشت رفتیم تو نرسیده به در کلید درو داد بهم از پشت بغلم کرد من درو باز کردم اون داشت گردنمو میخورد رفتم تو اتاق خواب هر دو افتادیم رو تخت لب همو میخوردیم لباس منو در اورد گفت ای جانم شروع کرد به ساک زدن کیرم یواش یواش اومد پایین سرشو کرد وسط کونم زبونشو میکرد تو سوراخم منم اه میکشیدم گفت نوبت توعه خوابید رو تخت منم یواش یواش شلوارشو کشیدم پایین یه کیره سیفید ۱۶ سانتی کلفت بود شروع کردم به ساک زدن اه میکشید تو چشماش نگاه میکردم ساک میزدم گفت بسته بابا از جا کندیش قنبل کن براش قنبل کردم یواش یواش کیرشو فرستاد توم فقط اه میکشید میگفت جون چه تنگی اروم اروم میکرد منم لذت میبردم چشمامو بسته بود فقط حال میکردم یهو دیدم یه چیزی مالیده میشه به لبام دیدم یه کیر تیره ۱۸ سانتی بود دیدم همون پسر لات ریش بلنده که اسمش ممد بود دیدم یکی هم داره کمرمو بوس میکنه دیگه داشتم وحشت میکردم کیر اونم ۱۸ اینا بود ولی کلفت تر از همشون اسمش رسول بودگفتم این چه کاریه که علی بچه جون فکر کردی من بکنم اینا نکنن اونم یه همچین کونیو ممد گفت فقط الان باید ساکت باشی و لذت ببری حالا اون لباتو باز کن که سالار باید خیس بشه که قشنگ بره تو سوراخت منم دگه دیدم کار از کار گذشته گفتم پس باید لذت ببرم علی همچنان میکرد توم از این ور داشتم برا ممد ساک میزدم و از این ورم برا رسول جق میدم ممد به علی گفت بستته دیگه جا عوض کن ممد رفت جلوم که بکنه رسول اومد اینور که براش بخورم علی هم اومد فقط تو چشمام نگاه میکرد میگفت دمت گرم ممد سر کیرشو گذاشت تو گفت اووووف بابا این چه گرمه دستاشو بگیرین شروع کرد به فیلم گرفتن اه که کونی داری تو پسر رسول فکمو گرفته بود به زور تا ته میکرد تو دهنم علی هم سینه هامو میخورد ممد تند تند تا ته میکرد توم اه میکشید کیرشو کید بیرون ابشو ریخت رو بدنم رسول گفت نوبتی هم باشه نوبت منه همین که کرد تو بیهوش شدم ۱ ساعت بعد با خنده هاشون بیدار شدم دیدم فقط میخندن کل بدنم و صورتم پر از اب کیر بود بلند شدم برم دستشویی دیدم کونمم خونیه از بالا یه چاک خورده بود گفتم چه گوهی خوردین همه با هم خندیدن گفتن برو خودتو بشور بیا نشونت بدیم رفتم شستم خودمو گفتم کوو گفتن بیا ببین منو یه وری میکنن اول علی جلو میخوابه و میکنه تو کونم میگه اه بابا بچه ها گشادش کردین ممد میگه مشکلی نی دو تایی میکنیمش و میخندن علی هم از پشت میخوابی هم زمان دو تا کیر تو کنم عقب جلو میشیه منم با اینکه بیهوشم ولی گریه میکردم رسولم کیرشو کرده بود تو دهنم علی ابش امد ریخت رو سرم ممد اومد جایه علی تند تند میکرد که رسول گفت اروم بزن منم بیام ممد گفت نه بابا تو نیا بدبخت جر میخوره رسول گفت مگه قبلیا نخوردن اینم میخوره باز خندیدن رسول خوابید پشتمو محکم منو بغل کرد و گفت حالا وقت جر خوردنته خوشگل پسر گفت ممد بکن بعد دوتایی شروع کردن به تندتند کمر زدن بعد یواش یواش کونم شروع کرد به خونریزی اونا هم میزدن همزمان کشیدن بیرون صافم کردن ابشونو ریختن رو بدنمو و صورتم بعد فیلم تموم شد علی گفت اگه از این به بعد بهمون نده همین فرداش این فیلم تو محل پخش میشه …

اگه خوشتون اومد ادامشو مینویسم

نوشته: Amir