۱۷سالم بود زنعموی۲۷ سالمو میکردم پسر عموی ۶سالم مارو دید حالا بزرگ شده ۳۲سالشه یعنی به اون ماجرا فکر میکنه؟
داستان ازین قراره عموم کلا نتونسته بود زنعمو رو ارضا کنه چند بار زنعموم سر این ماجرا خواسته بود طلاق بگیره خانوادش نذاشته بودن. ازون طرفم زنعمو بخاطر هیکل و باسنش و رنگ سفید پوستش همیشه تو تیررس مردا فامیل و همسایه بود. و این بیشتر حشریش میکرده ولی عموی بی خاصیت همیشه شرمنده بوده.پاییز سال۱۳۷۶ عموم رفت تهران منم رفتم خونشون خانم بچه هاش تنها نباشن.ساعت ۱۱پسر عموم خابید زنعموم رفت اتاقش کمدشو مرتب کنه منم صدا زد کشو کمدو کمک کنم بزاریم جاش،بهم گفت کمرم درد گرفت و گردنم گرفته یکم گردنمو بمال منم شرو کردم به ماساژ بوی بدنش بهم خورد کیرم راست شد. ولی میترسیدم کاری بکنم بعد گفت کمرمم یکم ماساژ بده بزار دراز بکشم برگشت سمت من. کیر راست شدمو از زیر شلوار دید خندید و یه پتو انداخن دراز کشید روش منم نشستم کنارش شرو کردم بماساژ بهم کفت بشین رو کمرم منم نشستم بعد گفت بروپایینتر بشین منو نشوند رو کونش کیرم حسابی سیخ شد یهو برگشت من از روکونش افتادم کنارش پاشد نشست کیرکوکرفت کفت این جیه میمالی بمن؟حسابی خجالتزده و ترسیده بودم. گفتم ببخشید تورو خدا به مسی نگو.گفت توام حرف نگهداری به مسی نمیگی؟گفتم نه.گفت دلت میخواد؟ خشکم زد.خابید گفت بیا بخاب بغلم منم دراز کشیدم کنارش گفت بیا بغلم و منو مشید طرف خودش بغلم کرد صورتم چسبیده بود گلوش سرخ و داغ و حشری بودم.بوسم کردک منم بوسش کردم با انگشتای شیت و اشارش لبامو از دو طرف فشار دار غنچه کرد بعد لبمو بوسیدو شرو مرد خوردن.بعد شلوارو شورتمو درآورد شروکرد خوردن کیم.از شهوت آبم پرید تو دهنش او اون وضع مه کیرم تو دهنش بود کفت چقد زود اومد توان عین عموت بی عرضه ای.گفتم ببخشید دفعه اولم بود. منوفرستاد خودکو شستم و شاشیدن برگشتم دیدم لخت لخت خابیدی لنگاشم بازه یه چیز مربع نایلونی سبز رنگ دستش بود کفت بیا اینجا دوباره میرمو کرد دهنش میرمو خورد سیخ شد اون چیزو وا کرد گفت ماندنه اینو بندازم رو دودولت نریزی تو حامله بشم خودش نصبش کرد و لناشو داد بالا منم خابیدم روش کردم کوسشو گاییدم بار اول ۱دقه نشد بار دوم دوباره سیخ کردم اینبار۳دقه شد بار سوم۵دقه بار ۴ام دیگه آبم نیومد مردمش خیس عرق بودم.اون شب تا دم صبح نخابیدیمو حرف زدیم ازم قول کرفت به هیچ کس حرفی نزنم.بعدم نشستیم در مورد حسمون بهم حرف زدیم بهش گفتم از ۱۲سالگی که لختتو تو حموم خونه مابودی و دیدت میزدم بهت حس جنسی دارم اونم از بی عرضه گی عموتوسکس گفت وکفت که ۷ساله دارم میسوزم از شهوت. خیلی بهم حال داده بود گاییدنش.فکرشو بکنید زنعموی بزرگتر از خودتونو با اونهیکل افسانه ای تو ۱۷ سالگی که همسناتون جق میزدن من میکردن.بو و گرمای بدنش و طعم تنش و ممه هاش دیوانم میکرد.اینطوری شد رابطمون شرو شد.اون موقعا موبایل نبود ۱۲ میرفتم مدرسه.واسه همین زنعموم هر وقت دلش سکس میخاست زنگ میژد خونمون اگر من گوشی رو بر میداشتم بعد سلام میگفت آره یعنی بیا خونمون اگرم کس دیگه برمیداشت الو الو میکرد و قطع میکرد از حرف زدن بقیه که فلانی بود قطع شد میفهمیدم زنعمو منو میخواد ۱۱راه میافتادم مدرسه میرفتم خونشون دزدکی از پسرعموم میرفتیم تو اتاق درو قفل میکردیم و۱ساعتی با هم بودیم و بعد میرفتم مدرسه. بعضی شبام عمو خونه نبود جایی دعوت بود میرفتم خونشون فیوز کنترو می زد مثلا برق رفته پسرعمو رو میبرد دم پنجره که مثلا روشنایی چراغ تو کوچه میاد منم تو تاریکی از پشت بغلش میکردم و میگاییدمش زنعمو موقع سکس از لذت زاری میکنه پسرش هی میگفت چی شد اونم میگفت پام خورد پایه مبل درد کرفت.منم میکردمش میرفتم میشستم دوباره میکردمش بعد دوتا میزدم شونش که من رفتم فیوزو بزن.
یروز ساعت اول مدرسه ورزش داشتیم مدرسه رو پیچوندم رفتم خونه عموم تو اتاق مشغول بودیم زنعمو زیرم بود لخت لخت منم لخت لخت روش تو لحظه آخر که داشت آبم میومد دیدم پسر عمو درو وا کرده داشته مارو نگا میکرده.ولی چون اوج لذت بود آبم داشت میومد به تلمبه زدن ادامه دادم. آبم اومد و منم افتادم رو زنعموم بدنم که سرد شد زنعموم به پسرش عصبانی شد گفت برو.بلند شدیم لباس پوشیدیم از اتاق اومدیم بیرون دیدیم دم پنجره داره بیرونو نگا میکنه.چیکار کنیم به کسی نگه زنعموگفت ببرش بیرون بگردونش بازیش بده یچیز بخر براش یادش میره.منم بردمش پارک تاب و سرسره الاکلنگ بستنی دوباره پارک بازی رو چمنو چرخ و فلک و خندوندنشو قلقلک و ساندویچ ۴ساعتی بازیش دادم حالش خوب شده بود برگشتیم خونه عموم اومده بود رفتم یچایی خوردمو به زنعمو رسوندم که بچه رو با عمو فعلا تنها نذارم و رفتم خونمون.
فرداش باز دوبار صب۱۰رفتم تا وقت مدرسه پسرعمو رو بردم پارک بغلم میکرد و بوسم میکرد بهش خوش گذشته بود،فرداش صب پسر عمو زنگید گفت بیا بریم باز بازی بازم رفتم. مهرم بدلش نشسته بود و اون ماجرا فراموش شده بود.منو زنعموم رابطمون ادامه دار بود هفته ای ۲یا۳بار سکس داشتیم.چندسال بعد زنعمو حامله شد و یه دختر بدنیا آورد ولی معلوم نبود دخترش از منه یا عموم تا ۶سالگی دخترش که یه دوست آزمایشگاه دار پیدا کردم و منو زنعمو و دخترشو بردیم نمونه گرفتم به بهونه اینکه زن عمو عفونت لگن داره باید اونم نمونه بده بردیمش ازش خون واسپرم گرفتن و معلوم شد دختره از عموعه. پسرعموم که بزرگتر شد با من بد شد میدونستم منو مامانش تو اون وضع تو ذهنش مونده و نمیتونه صداشو در بیاره.ولی از یطرفم غیرتی میشد .تا اینکه رفت دانشگاه بعدشم سربازی و الانم یه شهر دیگه داره کار میکنه.منو زنعموم هم که اکثر وقتا تو خونه تنهاس یا من میرم خونشون یا اون میاد خونه من .سنش رفته بالا ولی باز هیکل وکون سفید و کندش برام جذابه. تو مهمونیای فامیلی وقتی همه سرشون گرمه تو تاریکی شب میکشم تو ماشین میکنمش برمیگریم پیش بقیه.خیلی وقتام ارایش میکنه بدروغ به عموم میگه تالار دعوته میاد تو حیاط تالار پیاده میشه بعد رفتن عمو سوارش میکنم میبرمش خونه خودم دو ساعتی میکنمش بعد میبرمش تالار پیاده و عمو میاد دنبالش. از نظر سکس زندگی راضی کننده ای باهم داریم. زن خوش گوشت و سفید و حشری و شهوتیه که همخودش ارضا میشه هم منو ارضا میکنه.قبل یائسگی قرص میخورد راحت میریختم توش بعدنم که کلا راحت شدیم.جای خوب سکسش اینه که از کون بکنم بیشتر ارضا میشه اونم اون کون بزرگ و سفیدشو همیشه بهم میده.تنها چیزی چند وقته فکرمو درکیر کرده پسرعمومه که میدونه مامانشو میکنم!
نوشته: منو مامان نیما
لامصب وقتی اطلاعاتی راجب یه کوفتی نداری چرا مینویسی تابلو بسه دروغ میگی ! خوب کونی راجب تست دی آن آی و تاریخچه ش یه مطالعه میکردی بدبختی داریم ها
تایپ کردن بلد نیستی بعد ۱۷ سالت بود طرفو ارضا میکردی اونوقت شوهرش نمیتونست تو میتونستی؟
چقدر غلط املائی داشتی.
به مسی نگه؟ به رونالدو چی؟
تو که راس میگی میکنیش. معلومه کستانت وارونس
عموش اینقدر اینو گاییده که نویسنده شده کوووونیه جقیه مریض
بار پنجم گونم وکس دات
آخه کونی این چی بود بلغور کردی این خزعبلات رو ازکجا بهم چسپوندی که عمو وزن عموت رو خراب کنی مگه املا نخوندی تومدرسه؟!
بنظرم تو همون نایلون مربع سبز رنگ همرات باشه همیشه که حاملت نکنن
موقع داستان نوشتن دستتو از تو شرتت در بیار که انقدر غلط املایی نداشته باشی
کلمه اشتباه = ۴۰
جمله بندی اشتباه = کل داستان
😁😁😁😁
این داستان مجموع کسشرات شهوانی رو اعم از شب موندن پیش زن دایی/عمو ماساژ عدم ارضای زن توسط شوهر توجیه خیانت به علت بی لیاقتی شوهر و درباریان رو داشت تبریک میگم تو یه جقیه سابقه داری نویسنده عزیز
باز یه نويسنده دیگه که دستش تو شورتش هست موقع تایپ کردن از تعداد غلط های املایی مشخصه
بررگرفته از داستان خرها هم به بهشت میروند البته به شرطی که نایلون مربع سبز همراهشون باشه ببخشید من خیال کردم کیر شما ذوزنقه است الان که گفتی فهمیدم منظورت از مربع همون استوانه عموت بوده که رفته تو فیها خالدونت ادمین جان بخدا این داستان را بچه پیش دبستانی مینوشت کمتر غلط املایی داشت بابا چاپ نکن اینها را وسطش فکر کردم خیابانی داره بازیهای قدیم بارسلون را گزارش میده از بس نوشته بود بود مسی
اول گفتم اشتباه دوتا کلمه جلوترم باز نوشتی مسی داداش مسی بیکاره بیاد سکس تو زن عموت ببینه؟
تا مسی خوندم دیگه نخوندم
زن عموت به مسی نگفت ولی به رونالدو گفت
حالا بالاخره مسی فهمید زن عموت رو میکنی یا نه ؟
اگه مسی فهمیده باشه تا الان کل تیم بارسلون و پاریسن ژرمن و کل تیم ملی آرژانتین هم فهمیدن
بگا رفتی داداش ، فرار کن
بجه ها اصلانم دروغ نگفته و داستان واقعی هست
فقط این بنده خدا همون بچه بوده ک دیده یکی رو مامانشه ولی هنوزم یادشه
واقعا تا پتو انداخت روش خوابید و به تو هم گفته برو رو کونم بشین کاش افتاده بودی تو سولاخ آخه عمو بیخاصیت بوده فرض کنیم اسمش بوده عموی جقی کس نویسبه و به قول درمانده کونداده پسر عموت ماحصل همکاری دژمن داخلی و دژمن خارجی که همسایه ها باشند هست و یقینا نام پدر در شناسنامه. پسر عمویت نووشیته شده محمد و شرکا
از وقتی دیدم نمیخوای به مسی چیزی بگی دیگه نخوندم
به مسی نمیگی ؟؟؟ نه به مسی نمیگه ولی شاید به رونالدو گفت
به مسی نگو چون اگه به راموس بگه میاد تمام تیر و طایفه تو زن همون رو میکنه
تا اونجا که کلا عموت نتونسته بود عن عموت رو ارضا کنه ومنتظر تو بود خوندم یعنی خط اول معلوم شد بقیه اش گوه خوریه نمیدونم امثال تو چطوری میرید سراغ زن عمو و زن داییهایی که ارضا نشدن و زود تشخیص میدین یا کلا مردهاتون بیغیرتن و کونی مثل خودت یا زنهاتون جنده شایدم هردو بس کنید این گوه خوریا رو که فکر میکنید ملت بیکارن بیان کس شرهای توهمات شما رو بخونن
دروغت به تخم چپ رستم بچه کونی جقی لااقل درست می نوشتی اون غلطا بشه کیر بره تو کون خودت و تمام جمعیت طایفت همتون جرواجرمشین ازبس غلط داری پخه اخه تو به چه داستان نوشتن جقتو بزن باز بنویسی ننتو طوری میگام گلای قالی رو پرپرکنه
اولاً ریدم به اون نگارشت…با اینهمه غلط املایی…
دوماً خوب شد که خودش اون وسیله ی مربعی شکل سبز رنگو نصب کرد(خخخ) وگرنه اگه زنگ میزد و نصاب میومد نصب کنه،باید یه کونی به نصاب میدادی،مثل همه ی اون کونایی که توی بچگیت به عموت دادی و الان توی خیالاتت داری زنشو میکنی…
کم جق بزن،کور شدی… ببین دیگه نمیبینی چی داری تایپ میکنی؟همش غلط غولوط…
این چی بود آخه، خودت خوندی؟؟؟ این همه غلط املایی فقط از یه بچه کلاس پنجمی بر میاد.
باور کون پسرعموت کونت گذاشته ازاینکه کونت گذاشته اومدی میگی مامانشوکردی بروجقت روبزن دودولت منتظر دستته نوازشش کنی
دوستان توجه این احتمالا ننتشو دیده با پسر عموش الان داره اینجوری میکنه
این تست دی ان ای چند سال بیشتر نیست که ایران اومده شما اون سالها بردین تست دادین؟ بعد برای تست دی ان ای اسپرم گرفتن؟ همه جا خون میگیرنا!