سلام به دوستان گلم
اسمم اسمأعیل و کیرم مثل بیل.بزرگ تنومند.خودم هم خیلی قدرتمند.نمیخوام از خودم زیاد تعریف کنم که باعث ناراحتی اونایی که کمبود دارن بشه.من عشق سکسم همه جور سکسی.اما فلش بک میزنم به چند سال قبل و یکی از داستانهای قدیمی که برام اتفاق افتاده رو براتون میگم.ساله ۷۱ بود و بد جور بگیر بگیر.اون روزا بهترین ماشین پاترول بود و کارخانهٔ تویوتا یه پرادووی ۴ در فقط برا ما سخته بود.نمیخوام ریا بشه اما بابای من از بزرگان این مملکته.توی اداره کارمند و چند نفری میشناسنش.من اون رضا هم از کسی نمیترسیدم.یادمِ با یه زن دوست شده بودم که خیلی خشکل بود .اسمش آذر بود و طلاق گرفته بود.سه طلاقه کرده بود خودشو.چند باری باهم سکس کرده بودیم اما نه به صورت امروزی.بابام اینا تازه ویدئو خریده بودن که به ۱۰۰۰ زحمتی یه فیلم سوپر پیدا کردم تا نگاه کنم.اون روزا ویدئو رو هم میگرفتن.فیلمو که نگاه کردم گفتم حیف این فیلم نيست تنهایی نگاه کنم.به آذر پیشنهاد دادم بیاد خونمون.وقتی اومد بد از خوردن چای فیلمو گذشتم تا ببینیم.اون روزا قهوه مد نشده بود.دیگه نهایتش شیر کاکائو میدادن.فیلمو گذشتم آذر جونم تو کفه فیلم که الانه که بروسلی بیاد طرفو بگیر بکشه.تا فیلم شروع شد و مرد لخت اومد دیدم آذر چشاشو گرفته نگاه نمیکنه .گفتم چرا نگاه نمیکنی.گفت نامحرم.گفتم جون اسماعیل بیخیال فیلمه ديگه.اون که تورو نمیبینه.یه کم که نگاه کرد براش عادی شد و قرار شد هر کاری اونا میکنن ما هم بکنیم.رسید به صحنهٔ ساک زدن زن.و آذر مجبور شد این کارو بکنه.اولین بار بود میخواستم کیرمو بذارم دهان یه زن.وقتی فیلم به جایی رسید که زن ساک میزد آذر جان هم داشت کیر منو ساک میزد.بدبختی اونجایی که من نشسته بودم موکت زیرم بود.با هر بار ساک زدن آذر یه دردی از کونم احساس میکردم.یهو فهمیدم موکت داره میره تو کونم.گفتم آذر فوت کن موکت رفت تو کونم.بیخیال ساک زدن شد.و خواستم براش کسشو بخورم اما بیخیال شد.گفت بدش میاد.گفتم باشه بخواب میخوام بکنمت.مثل این فیلما بهش گفتم muther fucker.یهو برگشتو زد زیر گوشم.گفت به مادر من فحش میدی.دیگه بهت نمیدم.با ۱۰۰۰ بدبختی از دلدش در آوردم که مي خواستم حالش بیشتر شه.بالاخره با ۱۰۰۰ زحمت راضی شد.و دوباره خوابید زیر.همین که میکردمش یه صدایی مانند گوزیدن اومد.بدبخت اون زیر تحمل نیاورده بود و گوزیده بود.اما اونقدر با حيا بود که نمیتونست برگرده منو نگاه کنه.اما گوزش خیلی خوش بو بود.بو باغالی میداد با یه کم کلم.ازش خواستم قبمل کنه و سگی بشینه .باز ناراحت شد گفت دستت درد نکنه حالا شدیم سگ.گفتم عزیزم اینا همشون حالتای سکسه.قهر کرده بودو میگفت این مدلو نمیدم حیوانی و از این حرفا
آخر سرم مثل جندها گفت میخوابم بکن.منم مجبور شدم که اونجوری بکنمش.چون نمیخواستم دوباره بیضه درد بگیرم.کردمشو همرو ریختم تو کوسش.چون مشکله بارداری داشت حامله نمیشد.
بعده سکس بردمش حموم تا غسل کنه و تمیز شه.
پایان
نوشته: شاه اسماعیل
مرسی که نوشتی سوژه هات خوب بود نگارشت نه .جوک هم فقط یه تیکش خنده داره به این نکات توجه کن باز بنویس . از رو دست کسی هم واسه نوشتن نگاه نکن ذهن خودتو درگیر کن اینهمه غلو هم نکن .موفق باشی
يه شوخي كلى بود، بدنبود اما اونقدرام خنده دارنبود ولي ازاون حرفابودكه اگه بعضي ازپسرا بشينن دورهم وتعريف كنن حسابي بهش ميخندن
اقايون ناراحت نشين گفتم بعضياومنظوربدي هم ندارم خب ما به چيزاي متفاوتي ميخنديم ديگه ،خسته نباشي نويسنده محترم
داستانتو بی خیال ولی انگار خیلی تخماتو تحویل میگیری.
یکم خاکی تر باش
سعی کن به خاطر اینکه خودتی ارزش داشته باشی نه واسه اینکه پسر یه کله گنده ای.
داستانو هم دوستان زحمت بکشن. مرسی
شاه اسماعيل جون
شهوت رو بي خيال شو. يه چيزي بگو دور هم بخنديم. از اين بعد هر وقت باقالي بخورم ياد تو ميفتم :d
در ضمن بيشتر مراقب خودت باش! موكت لا مصب بد چيزيه وقتي ميره تو يه جاي آدم ;)
farijab
این تیکه از کل داسستانای طنز سایت باحالتر بود مرسی :D(موكت لا مصب بد چيزيه وقتي ميره تو يه جاي آدم)
دمت گرم ولي ميگم توفلش بك زدي ولي يكم كم زدي! سال 68 اقاي خاتمي وزير ارشاد وقت ويدئو رو ازاد كرد! اما قصت خوب بود و منو برد به اون روزا ! مرسي.
سلام.
1-شميم جان يك روز زني به يه مرد گفت:
شمامردا وقتي باهم هستين چي ميگين؟
مرده گفت هيچي،همون حرفائي كه شما زناميزنين!
زنه گفت: واي شما مردا چقدر بي معنيين(بي تربيتين)!!!
2-مااصفهانياميگيم “طبيب اونيه كه به سرش اومده!”
قابل توجه تائيدكنندگان موكت و. . .
برقرار باشيد.
فعلآ.
Mr.ok minevisad:
داستان خوبی بود؛اگه غلط نداشتی و یکم بیشتر روش کار میکردی همین داستان هم میتونست خوب باشه؛منتظر داستانای بعدیت هستم
Mahze etelae un aghaei ke gofte video azad bud ma khodemun 72 dashtim un zaman migerftan gole. Nemidunesti bedun. Holo hoshe 73-74 bud ke azadesh kardan. Dastanesham khub bud khandidim:D
سلام.
دوست عزيز:
خاتمي اولين بار در دوم خرداد 76 به رياست جمهوري انتخاب شد، نه 75 !
من اون موقع 23 ساله بودم.
درضمن چون بعضي جاهاديدم كه ايرادگرفتن ميگم:
ويدئوازاوايل انقلاب توي ايران بودامابتاماكس يافيلم كوچيك وازسال67-68 وي-اچ-اس يافيلم بزرگ فراگيرشد.
من اولين فيلم سوپرمو68 ديدم!
برقرارباشيد.
فعلآ.
چرا با خودت این کارو میکنی !