سکس ناخواسته

1402/08/16

توجه: این فقط یه داستانه
پویا هیکل درشت و مو فر فری لونه کلاغی بهش میگفتیم از این مردای قد بلند 4 شونه ورزشکاری
شب تولدم سوپرایز دوستام بود واقعا سوپرایز شده بودم خورده بودیم و حسابی مست کردیم اخر شب فهمیدم من و پویا قراره تو یه چادر بخوابیم و چادرا با فاصله از هم چیده بودن
تو دلم گفتم مهدیس جون باید شل کنی عزیزم
من زودتر رفتم تو چادر و از اونجایی که مست بودم خوابم برد
نصف شب ی صورت اومد سمتمو آروم بوسم کرد گفت سرتو بلند کن دستمو بذارم زیر سرت
تمام وجودم یخ کرده بود تقریبا همسن بابام بود خجالت میکشیدم
تو فکر این بودم باید الان چیکار کنم که دستشو از زیر گردنم رد کرد و محکم بغلم کرد تو یه لحظه غیب شدم تو بغلش😍
مدام بوم میکرد و میگفت عجب بویی داری دائما از گونه و شقیقه م بوسم میکرد خندم گرفت بزور زیپ کیسه خواب و باز کردم و با دست پسش زدم گفتم اجازه نفس کشیدن بهم بده چه خبرته دوباره بغلم کرد گفت ببخشید از روز اول دیدمت حتی یه لحظه ام از ذهنم بیرون نرفتی من عاشق هیکل لاغرم تو هم هیکلت لاغرو سکسیه منم اخر شب فهمیدم قراره شبو باهم باشیم بهترین و تنها فرصت ابراز علاقم بهته فقط اجازه بده ادامه بدیم اگه بگی نه همینجا هرکی میره تو کیسه خواب خودش تو چشماش نگاه کردم خوب مهدیس الان چجوری بگی قبوله که نگه دختره منتظر بود قبل اینکه جواب بدم یه دفعه سرو صدا بلند شد و ظاهرا بچه ها با هم دعواشون شد چند تا نوخاله که نباید میومدن اومدن و مهمونیمونو خراب کردن و ما مجبور ب برگشتن شدیم تا رسیدیم خونه صبح شده بود همه رفتیم خونه پویا و اونجا خوابیدیم من تمام این مدت تو فکر بودم چرا جای خوب داستان همچین دعوایی بشه ریدم ب این شانس بوسه های پویا روی گردنم گوشم، حرفایی که میزد با اون صدای خش دار خسته رسما دیوونه شده بودم
دوباره با یه بوسه از خواب پریدم چشامو باز کردم دیدم همه جا تاریکه و هیشکی نیست از جام پریدم که پویا پشت سرم بود
با ترس گفتم بچه ها کجان؟
گفت خیلی وقته رفتن تو اینقدر حالت بد بود بیدارت نکردیم به بچه ها گفتم بیدار شد میرسونمش الانم برا رسوندن بیدارت نکردم اروم با دستش موهامو از تو صورتم زد کنار پاشو شام آماده کردم از دیشب چیزی نخوردی
حسی که اون لحظه داشتم یه بچه کوچولو که یکی مراقبشه دوست داشتم حسمو
دست و صورتمو شستم و رفتم پای میز کتلت و کبابی که تو فر درست شده بود مخلفات دورش و میوه و مشروب🤦‍♀️🗿 خوب مهدیس دو راه بیشتر نداری شل کنی خوش بگذرونی ادا تنگارو در بیاری و ندی بری و تو خماری بمونی خدای من وقتی باهام حرف میزد یا نگام میکرد از خجالت سرخ میشدم نمیتونستم جوابشو بدم یا بیشتر مواقع موقع جواب دادن زبونم میگرفت
تو فکر بودم از پشت دستشو اورد روی میز طوری که منو صندلیو باهم بغل کرده بود مشروب برداشت لیوانو گرفت دستش در گوشم گفت بریزم برات یهویی دلم لرزید انگاری خواب میدیدم تاحالا هیشکی اینطوری باهام برخورد نکرده بود لذت بخش بود خیلی
قبول کردم گردنمو ریز بوس کرد و مشروبو ریخت نشست کنارم
با صدای یکم بلندتر گفت ببخشید دلم میخواست غذارو خودم درست کرده باشم نمیدونم چطور شده یدونه کتلت برداشتم خوردم یکم بی نمک بود ولی وحشتناک خوشمزه کلی ازش تشکر کردم برا خودش مشروب ریخت و شروع کردیم ب خوردن و صحبت کردن تمام مدت بوسیدن و نوازش کردنو فراموش نمیکرد یهو بلند شد رفت اهنگ گذاشت گفت امشب تولدته اینم سوپرایز تولدت کلی باهم رقصدیم و دیونه بازی دراوردیم کلی تو سرو کله هم زده بودیم گرمم شده بود رفتم دم پنجره سیگار بکشم گفت میرم دسشویی بر میگردم وقتی که رفت یه نگاه به شرتم انداختم انقد ابم اومده بود انگار شاشیده بودم سیگارو خاموش کردم و سریع رفتم و لباسامو کلا دراوردم مخصوصا شرتمو که خیس خیس بود، شب قبل تو جنگل بویم بو گند دود میدادم باید ی دوش میگرفتم پیراهن 4 خونه مردونه از تو کمد برداشتم استیناشو لا زدم اندازم بشه بهم میومد موهامو به قول خودمون دم گوجه ای شلخته بستم چراقارو خاموش کردمو رفتم دم پنجره تا سیگارو روشن کردم صدای در دسشویی اومد عکس‌العملی نشون ندادم اومدو خودشو از پشت بهم چسبوند محکم بغلم کرد دستمو گرفت و اورد سمت دهنش یه پک سیگار کشید ک ی دفه ی چیز محکم کلفت سیخ رفت لای پام محکمتر بغلم کرد و دستی که سیگار بودو ول نمیکرد یه پک دم دهن من بود بعد اون، دستشو ی طوری گذاشته بود روی سینه هام بود سیگار که تموم شد بهش گفتم من باید یه دوش بگیرم دیشب تو جنگل بودیم گفت من که رفتم ولی الان میخوام با تو بیام دلم میخواد موقعی که خودتو میشوری نگات کنم پویا تو وان نشست و سیگارو مشروبشو دست گرفت و من با دوش بیرونی خودمو مشستم هرزگاهی ادای خواننده هارو در میاوردم یا اینکه موقع لیف کشیدن چون شرتمو کرده بودم لیف سکسی براش می رقصدم کارم ک تموم شد گفت بیا دستشو دراز کرد گرفتم اروم کشید سمت خودش فقط چند دقیقه اینجا تو بغلم باش کلی حرف زدیمو عشق بازی کردیم و دوباره مشروب خوردیم موقع بیرون اومدن ی گلم زدیم قشنگ باهم رفتیم تو فضا از حموم اومدیم بیرون منو چسبوند ب دیوار طوری که کیرش از پشت لای کونم بود گفت اماده ای بریم رو تخت چشامو از شهوت باز نمیشد همونجوری باهم راه رفتیم سمت تخت رو تخت ب شکم دراز کشیدم منتظر بودم کیرشو از پشت تو کوسم بذاره که شروع کرد به ماساژ دادن کم کم میرفت پایین رسید ب کونم طوری چنگ میزد انگار خمیر ورز میداد چن دقیقه ای کونمو همونجوری ماساژ داد برگردوند منو لبمو بوس کرد و شروع کرد خوردن گردنم و گوشم هر از چندگاهی بلند میشد یه لبی میگرفت دوباره شروع میکرد سینه هامو دو دستی گرفته بود و فشار میداد موقع خوردن نوک سینمو ی گاز کوچولو میگرفت تا صدای من بیشتر بلند بشه از اونجایی ک خونه باغ بود و جز خودمون کسی نبود راحت زیر دست پویا بودم
چند جای سینمو غیر عمد کبود کرد از ممه خوردن ک خسته شد اروم اروم بوسید و رفت پایین بالای کوسمو بوس کرد اطراف کوسمو زبون میزن رون پا بغل ران داخل سوراخ کونم اما زبونشو به کوسم نمیزد فقط هر چند وقت یه زبون ریز رو چوچولم میزد میگفت ابت یکسره شده وقتی لیس میزنم از کوست چکه میکنه و این بیشتر و بیشتر حشریم میکنه میخوام اب کوستو تا اخر بخورم ی دفه کوسمو انداخت تو دهنشو شروع کرد ب مکیدن تو ی لحظه بیهوش شدم ته ریشش و سیبیلاش میخورد به کوسم موهای فرشم ک ی جایگاه نرم برای پاهام بود خیلی تو اوج بودم دلم نمیخواست ارضا بشم ازش خواستم بلند بشه بهش گفتم منم دوست دارم برات اونو بخورم گفت من از خدامه اگه تو اذیت نمیشی
ازش خواستم دراز بکشه چهار دست و پا شدم که کیرشو بخورم اب از کوسم کاملا چکه میکرد که پویا گفت حیفه حروم بشه برگرد بذارم تو دهنم بخورم برگشتم من کیر پویارو مث بستنی قیفی گرفته بودم تو دستم خیلی کلفت و بزرگ بود اول با سر کیرش بازی میکردم گذاشته بودم رو لبام هی لبمو روش میچرخوندمو میک میزدم چند دقیقه پویا کوسمو میخورد منم سر کیرشو گذاشتم تو دهنم مث پستونک میک میزدم اب دهنمو میریختم رو کیرش قشنگ ک کیرش خیس شد یهویی تا ته کردم تو حلقم کامل نتونستم پویا ی آه بلندی کشید مشخص بود کلی حال کرده بود با دستش سرمو نگه داشت برا ی لحظه حس خفگی بهم دست داد بلندم کرد لبمو بوسید گفت بسه دیگه دوست ندارم زیاد اذیت بشی هرچند با اون حرکتم گلوم درد گرفته بود ولی بر رو خودم نیاوردم درازم کرد در گوشم گفت اجازه میدی کیرمو بذارم تو کوس کوچولوت؟ تو چشاش نگاه کردم با لبخند سر تکون دادم از لب گرفتن خسته نمیشد هم زمان که لب میگرفتیم کیرشو با دستش گرفته بود و رو کوسم میمالید تا بتونه بذاره تو کیرش بزرگ بود و منم چند ماهی سکس نداشتم حسابی تنگ تنگ
سر کیرشو گذاشت تو کوسم اروم اروم فرو میکرد منم کیر پویارو قشنگ تو وجودم حس میکردم دردم میومد ولی دوسش داشتم یکمی تو همون حال اروم تلمبه زد کم کم جا باز شد و اونم هر بار کیرشو محکم تا ته میکرد تو طوری که تخماشو رو کوسم احساس میکردم بلند شد و پاهامو با دستش گرفت نگاه شهوتیش از رو کوسم برداشته نمیشد اروم کیرشو گذاشت تو کوسم حال میکرد برا خودش یکم ک کوسمو گایید بهم گفت پاهاتو خودت نگه دار ول نکن وگرنه طناب میارم از ترسم ک ی وقت دستو پامو نبنده دو دستی پاهامو نگه داشتم پویا ی نگاهی ب کوسم انداختو خم شد لیسش زد زبونشو کرد تو کوسمو شروع کرد مکیدن کوسم کل کوسمو انداخته بود تو دهنش با دستشم اروم ب چوچولم میزد گاهی زبونشو میبرد سمت سوراخ کونم و لیس میزد ی بارم زبونشو کرد داخل یکمی با سوراخ کونم بازی کرد سرشو بلند کرد دوباره اومد سمت کوس و شروع کرد با ولع و دیوانه وار خوردن کوسم بلند شد و منو برگردوند شروع کرد ضربه زدن ب باسنم دیگه کم کم واقعا داشت دردم میگرفت یدونه محکم زد انقد محکم بود که جای دستش بعدا کبود در کونم بود
چشمام پر اشک شد یه لحظه ترسیدم ازش دید ک دارم گریه میکنم فهمید چیکار کرد اروم شد و ازم معذرت خواهی کرد ازم خواست اروم بشم تا بعدش بریم ادامه ماجرا در کونم کبود شده بود کلی جای دستشو بوس کرد و ماساژ داد بعد اینکه کاملا اروم شدم از پشتم بلند شد و دراز کشید گفت خسته شدم تو بیا ببیننم چی بلدی نشستم رو پاهاش کیرشو با دستم گرفت رو کوسم تنظیم کردم اروم نشستم روش نمیتونستم کامل بشینم زیر دلم درد میگرفت تو همون حالت روش دراز کشیدم هم زمان که ازش لب میگرفتم کمرمو بالا و پایین میدادم قشنگ لحظه بیرون اومدن و رفتن داخل کیرشو احساس میکردم
موقعی که رو پویا دراز کشیده بودم و دستش دور کمرم حلقه زده بود زیر گوشم میگفت تند تر بزن منم حشری تر میشدم و محکم تر و تند تر کوسمو رو کیرش میکوبوندم صدای اب کوسم و تلمبه ای که دوتامون باهم میزدیم و صدای اه و ناله های من و پویا تو خونه پیچیده بود
چشم تو چشمش بودم داشتم ارضا میشدم صدام تو کل خونه پیچیده بود پویا پشتمو چنگ مینداخت و محکمتر بغلم میکرد با تمام وجودم رو کیرش تلمبه میزدم رو هوا بودم به هیچی جز ارضا شدن فکر نمیکردم انگشت پویا داشت جرم میداد در گوشم میگفت کوس کوچولوم داره ارضا میشه میخوام کمکت کنم بیشتر حال کنی 5 دقیقه ای تو همون حالت رو پاهای پویا بودم در گوشم گفت دارم ارضا میشم دستشو گذاشت پشت گردنم ی دستشم دور کمرم با اون صدای مردونه و خستش ی اه بلندی کشید محکتر فشارم داد منم رو پاهاش تو بغلش با اه و ناله بلند لرزیدمو ارضا شدم ابی که از کوسم میچکید برم گردوند و گفت 4 دستو پاشو موهامو از پشت گرفت و سمت خودش کشید کیرش بزرگ بود نمیتونستم بهش بگم یکم ارومتر بکوبه دردم نگیره گاهی وقتا که کیرشو تا اخر جوری که خایه هاشو در کونم احساس کنم فرو میکرد از درد داد میکشیدمو سعی میکردم تحمل کنم گاهی وقتام سعی میکردم از دستش فرار کنم ولی داشت حال میداد ی لحظه چشمم از پایین به کسم افتاد یا ناموس چ ابی داشت میریخت اونم از من بود یدف با دو تا دستش از زیر شکمم گرفت و منو تو همون حالت محکم طوری که نتونم پاهامم تکون بدم چسبوند ب خودش یه لحظه احساس کردم کیرش الان از حلقم میزنه بیرون جیغ بلند کشیدم دستشو گرفت جلوی دهنم و 3 بار محکم کیرشو فرو کرد تو کوسم طوری نگهم داشته بود ک نمیتونستم از زیرش حتی 1 سانت تکون بخورم انقد از کیر پویا اب میومد با وجود اینکه کیرش تو کوسم بود ولی ابش میریخت بیرون قشنگ کیرشو تو وجودم احساس میکردمو با کوسم محکم نگه داشته بودم نبض کیرشو تو وجودم احساس میکردم البته جر خوردن خودمم احساس میکردم این وسط 🤦‍♀️🗿 این سکس انقد طولانی بود که وقتی به ساعت نگاه کردیم 6 صبح بود زمان و احساس نکرده بودم سکسمون عاشقانه نبود کاملا از رو نیاز جنسی بود چون جفتمون مدتها بود سکس نداشتیم و بعد از اینکه از هم جدا شدیم کلا دیگه حال همو نپرسیدیم خودمون میدونستیم که دوستی و ادامه رابطمون دردسر سازه یکی اختلاف سنی خیلی بالا دوم رفاقت پویا با بابامو دایی بزرگم
من دوتا قرص جلوگیری خوردم بهم گفت اگه مشکلی پیش خبر بده خدارو شکر بعد 2 سال هنوز ازش حامله نشدم

نوشته: مهدیس


👍 8
👎 3
41501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

957005
2023-11-08 01:28:46 +0330 +0330

داستان خوبی بود

این روزا داستانای فضایی تو شهوانی خیلی زیاد شده بعد چند روز یه داستان خوب خوندیم

0 ❤️

957076
2023-11-08 12:28:06 +0330 +0330

اون کست تو حلقم خوب بود افرین

0 ❤️

957124
2023-11-08 19:04:53 +0330 +0330

با عرض پوزش از احمد ۱۳۵۸
چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که هنگام جلق زدن هم زود انزالی داری

0 ❤️

957174
2023-11-09 01:36:48 +0330 +0330

هنوز زود بچه جون تا معلوم شه حامله شدی یا نه ، تازه دوسال گذشته اگه سال سوم شد و بعد حامله نشدی ، بدون که خطر رفع شده.
اروتیک داستان بد نبود ، تو زمان بندی و … مشکل داشت ، شب خواب نخاله ها بهم زدن و برگشتی خونه طرف صبح شد ، مگه چقدر خوابیدی که موقع شام شد ، تو که اصل جریان و سورپرایز بودی حالت تو چادر که بد نبود ، حالا گیریم بعد بد شد ولی چرا نه کسی آمد سراغت نه حالت پرسید نه … فقط تا بوسیدت بلند شدی دیدی شب و همه رفتن و …
داستان نباید فقط جنبه اروتیکش خوب باشه ، باید زمان و مکان و … همه باهم بخونه ، یکم کار کنی بهتر میشه .

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها