سی‌سی جون

1402/12/09

سلام این داستان کاملا تخیلی هستش پس لطفا اگه دوست ندارین نخونین.
سلام من کامران هستم یه پسر معمولی که آلات ۱۸ سالشه و با خانوادش زندگی میکنه و یک خواهر به نام سمیرا داره که سه سال ازش بزرگتره ، بابام احمد رانندست و اکثرا نیست ، مامانم فرشته که الان ۴۵ سالشه یه زن لاغر و زیبا که تو آرایشگاه کار میکنه ، خوب ماجرا مال زمانیه که ۱۲ سالم بود میرفتم باشگاه رزمی دم در باشگاه سرایداری یه پسر تقریبا ۲۰ ساله بود که خیلی به خودش می‌رسید شیش ماهی بود میرفتم و با سعید سرایدار اونجا رفیق شده بودم یه روز که زودتر رفتم سعید گفت بیا تو اتاق رفتم گفت ده دیقه در اختیار من باش کاریت ندارم اول قبول نکردم ولی کم کم شل کردم اول شلوارم کشید پایین و یه اسپری زد به سوراخم و با یه چیز خیس هم کیرش مالید هم سوراخم که بعد ها فهمیدم عسل بوده و شروع کرد جالب بود که کیر به اون بزرگی کونم راحت جا داد البته کونم همیشه نسبت بدنم بزرگتر بوده بعد اون شب دیگه باشگاه نرفتم افسرده شده بودم تا بعد یک ماه یه حسی داشتم با جق آشنا بودم ولی بهم لذت نمی‌داد که شروع کردم با خودکار ماژیک کونم باز کردن ، کم کم یاد گرفتم خودمو تمیز کنم و دیگه به کیرم کار چندانی نداشتم و هر دفعه فقط کونم باز می‌شد ۱۷ سالم شده بود دیگه حس میکردم بدنم دخترونه شده بود کون بزرگ سینه هام که اندازه یه دختر بالغ شده بود و دودولم که کوچیک و کوچیک تر میشد ولی جرعت پارتنر پیدا کردنم نداشتم ‌کم کم لباس زیر دخترونه میپوشیدم روشم لباس خودم که کسی نفهمه و با خودم حال میکردم تا شب تولد ۱۸ سالگیم بعد تولد رفتم تو اتاق لباس در بیارم زیرش جوراب شلواری داشتم که مامانم در باز کرد و سریع در بست اونشب چیزی نگفت مامانم فرداش خواستگاری خواهرم بود و مامانم کاملا عادی باهام رفتار می‌کرد خلاصه اومدن خواهر مارم بردن خونه بخت یک ماهی از اون شب گذشته بود بابام به خاطر عروسی خواهرم اومده بود مامانم بازم چیزی نگفت خوشحال شدم گفتم حتما ول کرده ماجرا رو خلاصه بعد عروسی و کاراش بعد یه هفته بابام رفت و یه روز صبح مامانم اومد گفت کامران بلند شو بریم دکتر یه کم جا خوردم گفتم دکتر چی که یه نگاه بدی بهم کرد گفتم خودت میفهمی رفتیم یه ساختمان پزشکان روی درب نوشته بود خانوم دکتر سحر کریمی روانشناس خلاصه رفتیم داخل اول مامانم صحبت کرد و فهمیم همه این مدت زیر نظر داشتم و بدبخت شدم و من خر که همونجا ام زیر لباس شورت زنونه داشتم داشتم سرخ میشدم خانوم دکتر مامانم گفت بره بیرون و با من کلی صحبت کرد منم با گریه همه چی از بچگی تا الان گفتم خانوم دکتر یه زنگ با گوشیش زد و رفت پیش مادرم گفت یکی از دوستام الان میاد معاینه میکنه پسرتون نگران نباشید و یه خانوم قد بلند با پاهای کشیده اومد داخل گفتن مامانم بیرون باشه سحر اون خانوم معرفی کرد دکتر پارمیس متخصص زنان بود گفتن برو رو تخت لباساش در بیار و منی که نمیخواستم برم به هزار زحمت رفتم و تا شلوارم در آوردم پارمیس یه خنده ریز کرد و تا دید من فهمیدم خیلی آروم گفت نگران نباش و لخت شو ، منم لخت رو تخت دراز کشیدم پارمیس همه بدنم دودلم ، تخمام ، سوراخم ، سینه هام همه رو دستمالی کرد و نگاه کرد بعد گفت لباسات بپوش بگو مامانت بیاد ، مامانم اومد و پارمیس شروع کرد گفتن که بچه شما دیگه پسر نیست و تقریبا غده‌های مردانش از بین رفته و غده های زنانش بیشتر فعالیت میکنه و بدنش به سمت زن بودن میره و منم سرم پایین بود که پارمیس گفت برو بیرون عزیزم یه لحظه از کلمه عزیزم دلم ریخت و رفتم بیرون بعد ده دیقه مامانم اومد و یه وقت دیگه گرفت توراه خونه حتی باهام حرفم نزد وقتی رسیدیمم فقط گفت چند جلسه برای درمان میری پیش همین خانوم دکتر و با چشماش که داشت خیس می شد رفت داخل اتاقش …
ادامه دارد

نوشته: سیسی


👍 19
👎 6
15601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

973102
2024-02-29 17:01:09 +0330 +0330

نمیدونم راست یا دروغش،اگه راسته امیدوارم به بهترین شکل ممکن مشکلاتت حل بشه و همچی برات اوکی بشه. بزار ادامشو، توجه جلب کنه

0 ❤️

973163
2024-03-01 01:41:49 +0330 +0330

ادامه بده باقدرت

0 ❤️

973378
2024-03-02 16:55:32 +0330 +0330

حداقل ی چیز قشنگ مینوشتی نه جمله نویسی خوبی بود نه فعل هات کیر توی کون جقیت

0 ❤️