(بچه ها از همین الان میگم که تو این داستان خبری از گاییدن و کردن کسی نیست و من فقط می خوام خودمو خالی کنم چون واقعا بهش نیاز دارم و می خوام از خواسته هایی که شاید هرگز بهشون نرسم بگم . پس اگه خوشتون نمیاد این انتخاب را دارید که ادامه این مطالب را نخوانید )
سلام اسم من حمیده و 18 سالمه . میشه گفت تقریبا تو یه خانواده ی مذهبی ام و خیلی از اطلاعات مربوط به نیاز جنسی و زن ها رو تازه دارم میفهمم . تو فامیل ما زن های جیگر و خوشگل زیاد هست اما من هیچ وقت به سراغ و دنبال هیچ کدومشون نرفتم و فقط تو فکر یکی از خاله هام بودم . اون تقریبا 40 سال سن داره و کوچکترینه بین خاله هام . خیلی خوشگه و بنظر خودم، بدن رو فرمی هم داره . اخلاق اش بد نیست و خیلی مهربون و جذابه کون و کص اش هم مثل آیینه اس. وقتی بچه بودم اون همیشه منو به حموم میبرد و من بدن اش رو خیلی خوب میدیدم . خلاصه ایشون شد جنیفر لوپز ما . از 12 سالگی دیگه رفتم تو نَخش . همیشه موقعی که داشتم جق میزدم حس میکردم دارم اون کص خوشگل و مو دار اش رو میکنم و اون داره بهم میگه که دوسم داره و فقط بکن .
یه بار داشتم با دوستم بازی میکردم . من و اون خیلی با هم صمیمی هستیم و میشه گفت اون تنها دوستیه که من دارم . ما معمولا خودمون یه بازی درست میکنم و تو خیالمون با هم بازی میکنیم . یه بار وقتی که داشتم با دوستم بازی میکردم خالم تصمیم گرفت بره حموم ، و حموم که توی حیاط بود . خب اون با خیال راحت رفت حموم . من و دوستم وقتی وسط بازی کردن بودیم یدفعه خاله ام رو که شلوارش تنشه ولی سینه هاش بیرون اند . من مجذوب نگاه کردنش شدم . مجذوب دیدن اون خوشگل جذاب . مجذوب اون سینه های گنده . وای یه جورایی اون بهترین اتفاق توی عمرم بود . دوستم که چیزی ندید و من مشغول دیدن او بودم . اون داشت واسه خودش تو حیاط قدم میزد و منم داشتم بهترین منظره عمر ام رو میدیدم . واسه یه دقیقه نگاش کردم ولی واسه اینکه دوستم چیزی نفهمه دیگه نگاش نکردم و مشغول بازی شدم . بعد از اون موقع به بعد من همیشه اون اتفاق رو توی ذهن ام تجسم می کردم و جق میزدم . هیچ وقت اون صحنه رو فراموش نمیکنم .
یه بار دیگه هم که داشتیم با دوستم رو گوشی بازی میکردم که خاله ام که حموم بود صدام زد که بیام لباس کثیف هاشو که توی تَشت هست ببرم بیرون . خب من رفتم ببرم ولی دوباره خاله ام رو لخت دیدم ، ولی این دفعه به صورت کامل . میشه گفت به مدت 5 ثانیه لخت شو دیدم بعد سریع در حموم رو بست . من دوباره متحیر نگاه اون شدم . و دوباره در هنگام جق به یاد او می افتادم . همیشه با خودم میگفت آیا اون جق میزنه ؟ . نمیدانم از سر عمد بود یا غیر عمد ولی این خاله ی ما دوباره من رو شیفته ی خودش کرد
(در اینجا من 12 و 13 ساله نیستم و خیلی به صورت شهوت آمیز با خاله ام نگاه نمیکنم و تازه دارم عاشقش میشم) یه مدتی بود که هرکسی هر کاری بهم میداد درست نمی تونستم انجامش بدم و همیشه حواسم پرت میشد و فکرم میرفت یه جایه دیگه . این طور می تونم توصیفش کنم که دچار یه نامنظمی ذهنی شدم . خب خوشبختانه مدرسه ها تازه تموم شده بود و من با این فکر افتادم که خودارضایی باعث این کار شده . پس ترک اش کردم . ولی بعد یه هفته حالم یه جوری شد . حالم واقعا بد تر شد . من همیشه به یاد کسی که عاشقم بودم جق میزدم اما از وقتی که ترکش کردم فهمیدم که چقدر عاشق خاله ام هستم . خلاصه گفتم با خودم گفتم این یه نگاه شهوت آمیزه به خاله ام و بهش اهمیتی ندادم . ولی بعد از مدتی فهمیدم که نه اینطوری نیست ، من واقعا عاشق خاله ام شدم . از اون موقع به بعد خیلی حالم بد شد . چون فهمیدم هیچ راهی وجود نداره به خاله ام برسم . همیشه از خودم میپرسیدم آیا او مرا به عنوان عشق خود دوست دارد یا به عنوان یه خواهر زاده .
دیگه پایان این داستان تخمی رسیدید . من مطمئنم شاید هیچ وقت خاله ام نرسم ولی من او را همیشه دوست خواهم داشت با اینکه او حتی اصلا نمی داند که من چقدر او را دوست دارم . من دوست ندارم اسم این عشق رو بزام ممنوعه ، فکر کنم عشق خیالی بهتر باشه چون حتی اگر من عاشق او باشم او اصلا نخواهد فهمید و مطمئنم که حتی جرات این را هم پیدا نخواهم کرد که احساس واقعی ام را بهش بگویم . حتی اگه داشته باشم هم نمیدونم واکنش او چیه بعد از اینکه بشنوه من بهش علاقه دارم .
این واقعا خیلی سخته که عاشق یه نفر باشی ولی این رو بدونی که هرگز بهش نمیرسی .
خاله عزیزم ، عاشقتم و هیچی نمیتونه منو از دوست داشتن تو منصرف کنه.
نوشته: حمید
همین که خودتم میدونی داستانت تخمیه خوبه ولی از تخمی بودن خودت و ذهن خرابت چیزی کم نمیشه
بچه جون همون برو جقتو بزن وقت ملتو نگیر وگرنه خاله ای که عاشقش هستی چنان می گام گلای قالی رو پرپر کنه
خواهر خالتو گاییدم با این حجم جقی که بچش میزنه و دکتر نمیبردش.
به نظرم زودتر برو پیش یه روانشناس چون اگه تو ذهنت ریشه ببنده ممکنه هیچ پارتنری در آینده نتونه درست ارضات کنه