عشق و حالی که بد تمامش کردن...

1402/07/30

همه چیز از اینجا شروع شد که من کیارش پسر دایی ام رو می خواستم اما دایم و زن دایم قبول نکردن چون من از کیارش یکسال بزرگتر بودم و به اجبار داداش و بابام با محسن ازدواج کردم، محسن کارمند یه شرکت دولتی بود که کارش شیفتی بود دو روز صبح کار بود، دو روز عصر کار، دو روز شب کار، دو روز استراحت، وقتی ازدواج کردیم با اینکه بهش گفتم من آمادگیشو ندارم برای زدن پرده ام گفت باشه خیالت راحت اما شب که رفتیم توی حجله با زور کتک کیرشو کرد توی کوسم تا دستمال خونی تحویل مامانش بده، 3 ماه اول زندگیمون با مادرش اینا زندگی کردیم بعدش دعوا کردم با مادرش و خونه مستقل گرفتیم، چون وقتی او نامردی رو توی شب عروسی ازش دیدم، بهش نمیدادم تا التماسم کنه، لباس های زشت و. گشاد می پوشیدم، موهامو نمیزدم انقدر که کوسم اصلا از توی اون همه مو پیدا نبود، همیشه بوی گند عرق میدادم و به مادرش میگفت و مادرش باهام دعوا میکرد و منم ساکت نمی موندم و جواب میدادم و دعوا میشد، بهش گفتم اگر کوس تمیز میخوای؟ زن تمیز میخوای باید یه خونه مستقل برام بگیری اونم نه اینجا کنار مامانت توی مرکز شهر، خلاصه انقدر اینکارو کردم و دعوا کردیم و کتک خوردم که کوتاه اومد و یه خونه گرفتیم مرکز شهر، براش نقشه های زیادی داشتم وقتی رفتیم توی اون خونه براش حسابی تمیز کردم و لباس های خوشگل میپوشیدم و اونم حسابی کوس و کونمو میکرد و میگفت از اول میگفتی خونه مستقل میخوام عجب کوس و کونی داری هاجر جان فدات بشم حسابی برده ام شده بود میگفتم بمیر، میمرد برام، گفت شب کاری هام توی خونه تنهایی نمیترسی؟ بگم خواهرم سمیه بیاد پیشت؟ گفتم نه پای اونا رو اینجا باز نکن، من نمیترسم، دو سه ماهی از بودن توی خونه جدیدمون گذشته بود کاملا به شرایط اش عادت کرده بودیم که دیدم زمان شروع اجرای نقشه ام سر رسیده،شماره کیارشو پیدا کردم و یه پیام دادم بهش که هاجرم می خوام ببینمت،گفت چشم عزیزم کجا؟ آدرسو براش فرستادم و گفتم امشب ساعت 9 شب بیا، رسیدی تک بزن، محسن شبکار بود و ساعت 8 شب رفت تا فردا 8 صبح، ساعت 9 بود که کیارش تک زد براش نوشتم بیا بالا طبقه 7 در رو هم پشت سرت ببند و بیا داخل آشپزخونه، وقتی اومد داخل و در رو بست و اومد توی آشپزخونه پریدم بغلشو تا تونستم بوسیدمش اونم منو می بوسید و میگفت فدات بشم هاجر جان، دلم برات تنگ شده بود وقتی از هم جدا شدیم ماتش برده بود به من یه تاپ قرمز با یه دامن کوتاه تا بالای زانو پام بود، دوباره بغلش کردم و سرش توی سینه هام بود دستشو گذاشتم روی کوسم و گفتم این بدن حق تو بود امشب می تونی حقتو بگیری، گفت جونم بهت، یکم کوسمو مالید و نشست جلو پام و دامنم رو داد بالا و سرشو کرد لای پام و شروع کرد خوردن کوسم بهش گفتم کیارش؟ کیارش؟ بریم توی اتاق اینجوری برام سخته رفتیم توی اتاق و دامنم رو دراورد و شروع کرد خوردن کوسم هم میخورد هم قربون صدقه ام میرفت گفتم کیارش؟ گفت جانم؟ گفتم من دلم یه سکس عاشقانه طولانی میخواد گفت امشب تا صبح کوستو جر میدم تا کی وقت داریم؟ گفتم شوهرم 8 کارش تمام میشه و تا برسه 9 و ایناست اما تو باید ساعت 6 و 7 بری گفت پس بریم برای یه سکس عاشقانه، خوابیده بودم روی کمرم کیارش پاهامو باز کرد و کیرشو کرد توی کوسم و خوابید روم گفت عجب کوسی داری جونم چه تنگه، گفتم نوش جونت ماله خودته، و اروم توی کوسم تلمبه میزد و سینه هامو مک میزد بهش گفتم کیارش؟ گفت اوهوم؟ گفتم خوبه زنگت زدم بیای وگرنه چیکار میکردی؟ خندید، گفت الان شهوتم بالاست هیچی نمی فهمم گفتم پس کارتو بکن گفت جونم و ازم لب گرفت روم خوابیده بود و داشت توی کوسم تلمبه میزد و دهنش دم ک
گوشم بود چه آه و ناله های قشنگی میکرد، میگفت مطمئنی محسن این کوسو کرده؟ گفتم خیلی، گفت پس چرا تنگه؟ گفتم تو باید گشادش کنی، میگفت هاجر؟ جرت میدم، گفتم جرم بده جرم بده فقط میگی جرم بده، از روم بلند شد و منم بلند کرد و خودش خوابید روی کمرش و منم نشوند روی کیرش و کیرشو کرد توی کوسم گفت اینجوری بیشتر حال میده کاملا هم جرت میدم چون کیرم تا ته توی کوسته، و توی کوسم تلمبه میزد میگفت خوبه جر میخوری؟ کیرش کلفت و سیاه بود و واقعا کوسمو جر میداد گفت بیا بغلم هاجر، بغلم کرد و محکم توی کوسم تلمبه میزد انقدر محکم میزد که احساس میکردم کیرش توی کوسم گیر کرده و در نمیاد و اون به زور درش میاره، صدای ناله هاش بیشتر برام لذت بخش بود میگفت وای چه کوس تنگیه من دارم کوس هاجرو جر میدم، آه های بلند می کشید و میگفت جر خوردی هاجر؟
گفت بلند شو هاجر تا بازم جرت بدم منو خوابوند روی کمرمو پاهامو داد بالا و کیرشو میکرد توی کوسم و تلمبه های محکم میزد منم التماسش میکردم کیارش جرم دادی، کوسمو جر دادی محسن می فهمه من کوس دادم جرش دادی وای کوسم کوسم کوسم کیارش میگفت به محسن بگو عشقم کیارش جرش داد گفت هاجر رو باید اینجوری جر داد، کیرشو کامل در میاورد و محکم فرو میکرد توی کوسم که یهو ابش اومد و ریخت توی کوسم گفت خوبه؟ جر خوردی؟ گفتم جرم دادای محسن هیچ وقت اینجوری کوسمو نمیکرد گفت اون محسنه من کیارشم من کوس جر میدم، گفتم کیارش؟ گفت جونم؟ گفتم دوستم داری؟ گفت خیلی، خیلی حتی بیشتر از قبل، گفتم خیلی دوست داشتم ماله تو بودم گفت الانم هر وقت بخوای ماله منی، چند بار دیگه هم با کیارش خوابیدم خیلی اینکار بهم حال میداد اما کیارش خیلی وحشی و کیر کلفت بود واقعا خوب شد زنش نشدم، توی تولد خالم، گفتن آرش پسر خالم طلاق گرفته داره کارهاشو میکنه بره آلمان، اون شب حسابی با ارش و داداشش سهیل گرم گرفتم و شیطونا شمارمو گرفتن و از فرداش کلی پیام های قشنگ بهم میدادن با هم خیلی چت میکردیم توی تلگرام گفتم آرش کی قراره بری؟ گفت 23 میرم گفتم قبلش بیا یکم عشق و حال کنیم بری آلمان واسه دوستات تعریف کنی، گفت مگر چیه که تعریف کنم؟ و خندید گفتم فردا شب ساعت 9 میای خونمون؟ شوهرم شب کاره و تا صبح وقت داریم عشق و حال کنیم گفت من تنها نمیام سهیلم میارم گفتم نه خودت تنها بیا گفت سهیل بفهمه آبروریزی میکنه مجبورم بیارمش گفتم باشه بیارش، سهیل و ارش هم طبق روش کیارش آوردم توی خونه اما این دو تا داداش خیلی نامرد بودن لعنتی ها از همون اول که وارد شدن من یه شورت و سوتین تنم بود دوتایی بردنم توی اتاق، آرش لخت شد و روی کمر خوابید و گفت بیا عزیزم اینم کیری که عاشقش بودی، بخورش، یه کیر سیاه کلفت بود که حتی کامل توی دهنم جا نمیشد، و سهیل داگیم کرد و همینجور که داشتم کیر ارشو میخوردم اونم شورتمو دراورد و کوسمو میخورد خیلی خوب کوسمو میخورد مشخص بود بار اولش نیست و ارشم سرمو فشار میداد به کیرش و مجبورم میکرد کیرشو تا ته بکنم توی دهنم سهیل یهو بلند شد و کیرشو کرد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن کیرش کلفت نبود ولی دراز بود، سهیل میگفت جونم این کوس 4 نفرم جواب میده، ارش گفت بسه نوبت منه آرش رفت زیر پام و سهیل کیرشو دراورد و ارش کیرشو کرد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن، جیغ میزدم وای کوسم کوسم کوسم پاره شد به خدا پاره شد التماس آرش میکردم که درش بیاره اما اون محکم گرفته بودم و کیرشو تا ته میکرد توی کوسم میگفتم وای محسن جر خورد کوسم کاش الان میمومدی، آرش تو رو خدا کوسمو پاره کردی و گریه میکردم که گفت اینا رو قبلش باید فکر میکردی الان فقط باید عشق و حال کنی، گریه کنی و بخوای کوفتمون کنی میریم اما قبلش کوس و کونتو جر میدم که همه بفهمن هاجر جنده است گریه میکردم اما دیگه حرفی نمیزدم که سهیل کیرشو کرد توی دهنم، آرش توی کوسم تلمبه میزد و کیر سهیل هم توی دهنم بود که یهو سهیل کیرشو دراورد و رفت از پشت کیرشو کرد توی کونم و تا ته کرد و نگه داشت گفت آرش نوبت منه، آرش کیرشو توی کوسم نگه داشت و سهیل توی کونم تلمبه میزد خیلی درد داشتم دو تا کیر همزمان توی کوس و کونم بود اما حسش جالب و جدید بود، کیر جفتشون توی کوس و کونم بود و نوبتی تلمبه میزدن تا اینکه آب سهیل اومد و افتاد کنارم گفت جونم عجب چیزی بود این هاجر، آرش خوابید کنارم و منم خوابوند کنارش و از پشت کیرشو کرد توی کوسم و پامو بالا گرفت و شروع کرد توی کوسم تلمبه زدن کیرشو تا ته میکرد توی کوسم گفت جرت میدم که دیگه به هیچ کس کوس ندی، گفتم دیگه به هیچ کس نمیدم به خدا توبه کردم اون میخندید و تلمبه میزد تا کیرشو تا ته کرد توی کوسم و جیغ زدم و آبشو خالی کرد توی کوسم،گفت تاره اولشه تا صبح پارت میکنم، گذاشتم یکم حالم جا بیاد چون جونی توی تنم نبود، گفتم از خونم برید گم شید بیرون، گمشید کوسکشا، بلند داد زدم گمشید، دیدم دو تایی لباس پوشیدن و فرار کردن…
از اون روز دیگه هیچ وقت به کسی کوس ندادم، هر چقدر کیارش التماس کرد گفتم نه دیگه بسمه…
الانم فقط با محسن میخوابم کیرش مثله بقیه کلفت نیست تازه با محبت و عشق هم میکنتم…
اما گاهی شیطون میره توی جلدم یه بار دیگه، فقط و فقط یه بار دیگه با کیارش بخوابم لعنتی طعم شیرین اون سکس اول از خاطرم نمیره، فقط و فقط و فقط یه بار دیگه؟ اونم فقط کیارش جانم 🤦‍♂️😆😉

نوشته: هاجر


👍 1
👎 9
7001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

953985
2023-10-23 00:32:00 +0330 +0330

تُف به ذات خرابت

اون شوهر بدبختت ۳ شیفت کار میکنه که تو توی تختخوابش بهش خیانت کنی !!!

ببین کی و کجا پاشو میخوری

0 ❤️

954027
2023-10-23 03:04:54 +0330 +0330

تقصیر تو نیست ننت هم به بقیه میداد و تو حروم زاده ای از خیانت و جنده بازیات ننویس

0 ❤️

954076
2023-10-23 13:16:38 +0330 +0330

رو کمرش بودی کیرش تو کوست بود مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

954095
2023-10-23 15:53:28 +0330 +0330

الان تشویق میخوای حتما!!؟ 👏
زن اگه …ازآب دربیاد، هیچ موجود زنده ای به پاش نمیرسه
همچین زنی ممکنه جیب شوهرشم بزنه

0 ❤️