لز سه نفری منو الناز و آیدا

1400/10/16

سلام به همه من نازنین هستم همون که داستان نازنین و الناز نوشتم این داستانی که میگم مربوط به وقتیکه منو الناز با دختری به اسم آیدا سه نفری لز کردیم. داستان از جایی شروع میشه که 1 سال از فوت فتیش منو الناز میگذشت و ما سال سوم دبیرستان بودیم که یه دختر تازه وارد به کلاس ما اضافه شد به اسم آیدا امد کنار نیمکت منو الناز نشست. بعد اینکه کلاس تموم شد رفتیم تو حیاط منو الناز کنار آبخوری واستاده و بودیم داشتیم صحبت میکردیم که دیدم آیدا داره میاد سمتمون امد جلو به من و الناز سلام داد و ماهم جواب سلامشو دادیم و شروع کرد به صحبت کردن با من الناز. خیلی دختر خونگرم و اجتماعی بود و اصلا خجالتی نبود با اینکه منو الناز خیلی سخت با بقیه دوست میشدیم یا حرف میزدیم اما این در برابر آیدا صدق نمی کرد و ما خیلی باهاش گرم گرفتیم و صحبت کردیم و حسابی دوست شدیم و بعد از کلی صحبت فهمیدیم که خونشون سمنان بودش و بخاطر انتقالی که به باباش داده بودن امدن تهران. بابای آیدا پلیس بود و مادرش هم خونه دار از قیافش هم بخوام بگم یه دختر با موهای مشکی و چمشای قهوه ای و صورت کشیده و و لبای کمی درشت نه خیلی زیاد هم قد منو الناز بودش و وزنش 59 کیلو بود و درکل دختر خوشگلی بود. بعد از اینکه مدرسه تعطیل شد منو الناز راه افتادیم سمت خونمون که دیدیم آیدا داره مارو صدا میکنه و میدوه میاد سمت ما و گفت که خونشون از همین طرفه و با ما هم مسیر بود. و وقتی رسیدیم محلمون الناز رفت خونشون آیدا همچنین داشت با من میومد که بهش گفتم خونتون از کدوم طرفه آیدا رسیدیم سر کوچه ما که بهش گفتم اینجا دیگه خونه ماعه نکنه میخوای بیای خونه ما که گفت مگه خونتون کدوم گفتم اون در سفیده که آیدا برگشت گفت اون خونه در سبزه هم خونه ماست که گفتم چه خوب پس همسایه هم هستیم که آیدا هم گفت آره خیلی خوب شد. چند روز گذشت هی ما تو مدرسه و راه برگشت هی منو الناز با آیدا صحبت میکردیم و خیلی با هم دوست شده بودیم و همینطور هم یا آیدا میومد خونه منو الناز هم منو الناز میرفتیم خونه آیدا اینا که یروز تو راه برگشت از مدرسه بودیم آیدا گوشیشو از جیبش درآورد یه فیلم لز بود نشون منو الناز داد که من بهش گفتم چی شده نکنه دلت میخواد که آیدا برگشت گفت چیه نکنه شما دلتون نمیخواد. که الناز برگشت بهش گفت که منو الناز یبار باهم لز کردیم که آیدا چشماش گرد شد واقعن که ما هم گفتیم آره واقعن که آیدا برگشت گفت یبار هم بیاد سه نفری باهم لز کنیم. منو الناز اول هیچ حسی نسبت به آیدا نداشتیم اما رفته رفته منو الناز نسبت بهش حس پیدا کردیم و به آیدا علاقه مند شدیم. قراره گذاشته بودیم هرکدوم از ما سه نفر اگه خونشون خالی شد به بقیه هم اطلاع بده. یروز که بعد از مدرسه رسیدم خونه داشتم تو اینستا میچرخیدم که دیدم از آیدا بهم یه پیام امده که میگه پاشو بیا خونمون که به الناز هم گفته بود من از مامانم اجازه گرفتم رفتم خونه آیدا اینا که الناز هم اونجا بود به مادر آیدا سلام کردم رفتم تو اتاق آیدا پیشش که الناز هم پیش آیدا بود همو بقل کردیم آیدا یواش به ما گفت که وقتی که مامانش داشتی تلفنی صحبت میکرده شنیده که مامانش میخواد ظهر بره خونه مادرش یه سر بزنه و غروب برمیگرده. که بعد چند دیقه ما اتاق بودیم مادر آیدا امد در اتاق باز کرد و گفت آیدا من دارم میرم خونه مامان اکرم غروب هم برمیگردم که آیدا گفت باشه من پیشه دوستام هستم بعد مادر آیدا از ما هم خدافظی کرد و رفت. بعد چند دیقه آیدا گفت خب شروع کنیم من و الناز یه مقدار معذب بودیم که میخواستیم با یه نفر سوم لز کنیم که دیدم الناز از جاش پاشد رفت سمت آیدا شروع کردن لب گرفتن از هم یه چند دیقه از هم لب گرفتن و بعد منم یخم باز شد و رفت جلو شروع کردم لب گرفتن از الناز که هی از همدیگه لب میگرفتیم گردن همو لیس میزدیم بعد شروع کردیم به درآوردن لباسامون و کامل برهنه شدیم که من سینه های آیدا رو گرفتم سینه های بزرگی داشت شروع کردم به لیس زدن ممه هاش الناز هم شروع کرد لب گرفتن از آیدا. بعد الناز ممه های آیدا رو لیس زدو من از آیدا لب گرفتم و بعد آیدا ممه های جفتمونو لیس زد. بعد آیدا الناز و خوابوند و پاهای الناز و داد بالا شروع کرد به لیس زدن هم کص و هم کون الناز لیس میزد منم از پشت کص و کون آیدا رو لیس میزدم آیدا کون بزرگ و تپلی داشت که جوری بود که اگه با کون میشست رو صورت من یا الناز کونش کل صورته مارو میگرفت بعد لیس زدن کص آیدا من دوتا انگشتامو کردم تو کص آیدا و هی عقب جلو میکردم تو کصش تو همون حالت هم یکی از پاهای الناز و گرفتم و شروع کردم به لیس زدن بعدش شروع کردم به لیس زدن کص الناز بعد چند دیقه لیس زدن کص الناز آیدا و الناز منو خوابوندن پاهامو دادن بالا آیدا   پاشو گذاشت بین پاهای من و به حالت قیچی درامدیم تو همون حالت الناز که پشت آیدا بود  دوتا انگشتاشو کرد تو کص آیدا و کلی کص و کون آیدا رو انگشت کرد بعد منو الناز آیدا رو رو خوابوندیم من شروع کردم به خوردن کصش و دستامو گذاشتم رو سینش هم کصشو لیس میزدم هم ممه هاشو میمالیدم الناز هم پاهای آیدا رو گرفته بود و داشت لیس میزد بعد از لیس زدن کص الناز دوتا انگشتاشو کرد تو کص آیدا و کلی کص و کون آیدا رو انگشت کرد بعد منو الناز آیدا رو رو خوابوندیم من شروع کردم به خوردن کصش و دستامو گذاشتم رو سینش هم کصشو لیس میزدم هم ممه هاشو میمالیدم الناز هم پاهای آیدا رو گرفته بود و داشت لیس میزد بعد از لیس زدن کص آیدا من دوتا انگشتمو کردم تو کص آیدا تو همون حالت یکی از پاهای آیدا رو هم گرفته بودم آیدا پای تپلی داشت سایز پاش 37 بود انقدر کصشو مالیدم تا آبش امد و بعد در آخر از هم لب گرفتیم و بعد پاشدیم لباسامونو پوشیدیم و نشستیم رو تخت ما تا موقعه ای که مامانه آیدا بیاد پیشش بودیم بعد اینکه مامانش امد ما پاشدیم از آیدا مادرش خداحافظی کردیم مادره آیدا کلی به ما اسرار کرد که تا واسه شام بمونیم اما ما گفتیم شرمنده و رفتیم این بود داستان من امیدوارم خوشتون امده باشه.

نوشته: نازنین


👍 11
👎 8
77401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

851760
2022-01-06 00:50:35 +0330 +0330

بدید منم بخورم براتون
fa20208
مکانم دارم

1 ❤️

851801
2022-01-06 02:23:06 +0330 +0330

چرا نمیمیری این همه داستان نوشتی یکیش واقعی نبود دیگ ننویس جان مادرت

2 ❤️

851838
2022-01-06 07:15:51 +0330 +0330

قشنگ معلومه که پسری ملجوق. هستی

1 ❤️

851878
2022-01-06 13:09:33 +0330 +0330

ایدا سمنانی بود اومده بودن تهران خونه مادر بزرگش سمنان بود!
دوران دبیرستان هر سه نفر بکارت نداشتین دو انگشتی میکردین کص هم!

2 ❤️

852061
2022-01-07 09:35:17 +0330 +0330

کیرم تو روحت از بس ایدا، الناز، نازنین کردی، یه خر تو خری شد که معلوم نبود کی دست تو کوس کی میکرده، مامان اکرمم میاوردید یه حالی به کوسش میدادید پیرزن گناه داره

3 ❤️

852134
2022-01-07 20:46:13 +0330 +0330

قدیما اعتقادات مردم قوی بود، خیلیها برای رضای خدا کُس میدادن، الان چی؟! همه پولی شدن 😕

1 ❤️

854756
2022-01-22 15:04:00 +0330 +0330

هعی…یه مرد جقی دیگه

0 ❤️

866960
2022-04-04 04:26:48 +0430 +0430

فدای کصتون آفرین بهتون کص طلاها
کص منم داغه

0 ❤️




آخرین بازدیدها