ماجراهای بانو

1402/02/04

سلام
قبل از هر چیزی بگم ما کلا راجع به سکس فکر بد نمیکنیم و یه چیز معمولیه و ازش لذت میبریم. چون از سن پایین آزاد بودیم و بابامون هم تو سن کم ولمون کرد رفت و مادرمون موند با سه تا دخترش ، خودمون بزرگ شدیم و آزاد بودیم . پس هر چیزی میگم واقعا حقیقت داره و اتفاق افتاده . من اولین سکسم رو تو سن ۱۵ سالگی داشتم و تا الان هر نوع فانتزی و حالتی که بگین رو تجربه کردم و از هر کسی هم خوشم اومده باهاش خوابیدم (چه دختر چه پسر ) و اگرم کسی از ما خوشش بیاد اما خجالتی باشه یا هر چی ، ما خودمون کمکش میکنیم .
اسم هارو ولی عوض میکنم .

اسم من آذربانو هستش که بانو صدام میکنن ۲۷ سالمه .اسم یکی از خواهرام دریابانو هست و ۲۴ سالشه . اسم خواهر کوچیکمونم که ۲۱ سالشه پری بانو .
یه نکته هم دوباره بگم که ما ، دختر و پسر واسمون فرقی نداره و هم با دخترا هستیم هم پسرا و چه سن پایین چه سن بالا(راجعبه این قضیه میتونین تحقیق هم بکنین واقعیت داره) و همیشه سعی کردیم حال بدیم و حال بگیریم .
نمیخوام خیلی وارد جزییات خودمون بشم و میرم سر شروع داستان .

ما سه نفر سکس پارتنر زیاد داریم اما همیشه سعی کردیم تو ساختمون و محل زندگیمون با کسای کمتری باشیم چون دوست نداریم راجعبمون قضاوت کنن و کلا خیلی تو انتخاب سکس پارتنرمون وسواس داریم .

یه خانواده ای تو ساختمون ما زندگی میکنن که یه پسر دارن به اسم آریا که ۱۷ سالشه که البته قدش نسبت به سنش بلندتره اما لاغره. یه پسر با قیافه بانمک و خجالتی و بسیار تمیزو مرتب که بیشتر اوقات خونه بود و زیاد نمیدیدمش اما چندبار که با مامانش حرف زده بودم و حال آریا رو پرسیده بودم بهم میگفت اصلا درسشو نمیخونه بانو خانوم.خلاصه چند بار که تو آسانسور با اون خانواده بودم میدیدم که منو نگاه میکنه و مخصوصا به پاهام که نگاه میکنه چشاش‌ خمار میشه .ما به پاهامون و انگشتای پاهامون خیلی میرسیم چون یکی از جاهایی که پسرا باهاش تحریک میشن همونجاس همیشه لاک زده و تروتمیزه . مخصوصا تو ایران که حجاب اجباریه پس ما باید جذابیتمونو با این چیزا نشون بدیم . خلاصه که همیشه متوجه نگاهش به بدنم و مخصوصا پاهام میشدم .یه روز که از پیش یکی از پارتنرهام داشتم میومدم ،اونم از مدرسه اومده بود و تو آسانسور باهاش تنها شدم .
اون روز یه شلوار نخی پام بود با یه تی شرت و فقط دگمه ها مانتومو بسته بودم .یه جفت صندل هاوایی هم پوشیده بودم .
اول من سوار شدم و بعد اون وارد شد ،منو که دید یه سلام داد و رفت یه گوشه وایساد که دوباره دید بزنه. منم خواستم یکم اذیتش کنم جواب سلام دادم و وایسادم روبه روش و چشم تو چشم شدم باهاش (:
اون موقه بود که تازه متوجه شد من صورتم دارم :) و قشنگ همه اعضای چهرمو با دقت نگاه کرد و یه چیزی میخواست بگه اما حرفشو قورت داد و از اینکارش فهمیدم یه روز من زیر کیرش میخوابم، چون اخلاق خودمو میدونم دیگه.دیگه رسیدیم و من پیاده شدم و اون رفت خونه خودشون که طبقه بالای ما بود .
شب به دریا(دریابانو هست ولی دریا صداش میکنیم) تعریف کردم که گفت اتفاقا منم متوجه نگاهاش به تو شدم .
سریع رفتیم پیش پری (اینم پری بانو هست ولی نازی صداش میکنیم ) و به اونم گفتیم .منم درسم همیشه خوب بود زمان مدرسه و تصمیم گرفتیم به مامانش بگم من باهاش درس کار کنم و از این طریق خودمو بهش نزدیک کنم.
اینجوری شد که یه روز صبح دوباره از مامانش حالشو پرسیدم و گفتم از آریا چخبر ؟ که گفت مثل همیشه پدر منو درآورده درس نمیخونه .گفتم آخیییی حتما معلماش نمیتونن خوب باهاش کار کنن خب . میخواین من بیام باهاش کار کنم ؟ اونم سریع گفت ای خدا خیرت بده میتونی بانو خانوم ؟؟؟ساعتی چقدر میگیری ؟؟؟ منم گفتم واسه شما مجانیه (:  گفت همه درسارو بلدی ؟ گفتم بله خیالتون راحت .گفت کی میای گفتم از فردا خوبه ؟ گفت عالیه . همون روز دوباره همون تایمی که آریا رو تو آسانسور دیدم ، تو پارکینگ منتظر موندم تا بیاد . وقتی اومد تظاهر کردم منتظر آسانسورم و اونم اومد بقلم وایساد و دوباره سلام داد . منم گفتم سلام عزیزه دلم خوبی ؟ یهوو شوکه شد چون قبلا حرفی جز سلام باهم نزده بودیم، یکم مکث کرد گفت ممم مرسی . رفتم نزدیکش گفتم مامانتو خیلی اذیت میکنیااا . دوباره مکث کرد و دوباره با پته پته گفت نه بخدا . گفتم پس چرا درس نمیخونی ؟ گفت آهان درسو میگین شما ؟ گفتم بله آقا آریا . اولین بار بود اسمشو صدا میزدم و سریع قرمز شد .گفتم دوست داری باهات درس کار کنم ؟؟(نگفتم قبلش با مامانت حرفارو زدیم 😄) گفت نمیدونم آخه مامانم اجازه بده یا نه . اینو که گفت زدم زیر خنده تو دلم گفتم حتما فکر کرده میخوام وسط سالنشون بهش بدم 😆😆. گفت چرا میخندین ؟ گفتم هیچی عزیزه دلم ولی من قبلا رضایت مامانتو گرفتم . دوباره چشاش درشت شد و گفتم از فردا میام خونتون که باهات درس کار کنم.
. گفت ببببب باشه مرسی و سوار آسانسور شدیم .
داخل آسانسورم یجور وایسادم که راحت دیدشو بزنه چون بیرون آسانسور نتونست که چون همش داشتیم حرف میزدیم .
رفتم خونه به بچه ها گفتم چیکار کردم و اونا هم گفتن خب پس تمومه دیگه :) خلاصه فرداش رفتم خونه شون با یه لباس معمولی و راحت . یه شلوار خونگی پام بود با یه پیرهن آستین بلند . اما قسمت اصلی داستان پاهام بود که حسابی خوشگلشون کردم . یه پابند طلا انداختم به پای راستم و انگشتر هم انداختم به انگشت پام . لاک قرمز و بنفش زدم که با پوست سفیدم خیلی به چشم میاد و یکم عطرم به خودم زدم و رفتم بالا.
با خانوادشون سلام احوالپرسی کردمو نشستم رو مبل یه شربت آوردن خوردم و رفتم تو اتاق آریا که درسو شروع کنیم که البته در کامل باز بود هر از گاهی مامانش میومد سر میزد . منم چهارزانو نشستم و پای راستمو که پابند و انگشتر انداخته بودمو گزاشتم رو رون چپم .گاهی اوقات انگشتامو تکون میدادم و پامو جابه جا میکردم .
یک و ساعت و نیم باهاش کار کردم و اومدم بالا .
جلسه بعدی پسفرداش بود که بازم لباسام پوشیده بود اما من دیگه نقطه ضعفشو میدونستم و دوباره پاهامو خوشگل کردم با پابند و انگشتر جدید و لاک صورتی .
کم کم لمس کردنام شروع شد اما اون اصلا تو باغ نبود اگرم بود جراتشو نداشت کاری کنه .پنج جلسه گذشت و تو این پنج جلسه ازش پرسیده بودم چه رنگی دوست داره و کلا چیا دوست داره تا یکم باهام راحت تر باشه. بعد از این پنج جلسه به مامانش گفتم میشه از جلسه بعدی آریا بیاد پایین ؟ گفت چرا ؟ گفتم آخه احساس میکنم اگر شما نباشید بهتر یاد بگیره وقتی شما هستید حواسش به شما میره . گفت بزار با باباش حرف بزنم ببینم چی میگه .گفتم مشکلی نیست که همون شب زنگ زد گفت واقعیتش من مخالف بودم بانو خانوم ولی خودش انقدر اصرار کرد که دیگه نمیدونم چیکار کنم پس اشکال نداره میفرستمش پایین از جلسه بعدی .منم تو دلم گفتم خب معلومه که اصرار میکنه :) منم به دریا و پری گفتم فردا خونه نباشید تا یخش آب شه .
جلسه ششم من تاپ آستین کوتاه پوشیدم که یقش تا بالای خط سینم بود(یعنی خط سینه معلوم نبود) و از پایین تا نافم بود ،بند سوتینمو طوری بستم که از بقل یقه تاپم دیده شه و شلوارکی پوشیدم که تا زیر زانوم بود و فاقش خیلی کوتاه بود که خم میشدم شورتم معلوم میشد و لاک قرمز جیغ زدم به پاهام و هیچ چیز دیگه نبستم بهش سلیقش راجعبه آرایش صورتم دستم اومده بود چون بعضی وقتا زل میزد به صورتم بعضی وقتا فقط به پاهام و بدنم نگاه میکرد ولی با اینحال یه آرایش معمولی کردم  . اومد و وقتی منو دید شوکه شد چون تاحالا اینجوری ندیده بود منو .شروع کردیم به کار کردن و وسطاشم مزه میپروندم و یکی دوبارم به یه بهونه ای بلند شدم خم شدم تا شورتمم ببینه . وسطاش بود که گفت میشه برم دستشویی ؟گفتم آره راحت باش . وقتی رفت دستشویی گوشیشو ورداشتم و رفتم تو هیستوری گوگلش و همونطوری که حدس میزدم هم سایت شهوانی رو دیدم هم پورن هاب . قربونش برم تو سایت شهوانی بیشتر سکس با دختر همسایه یا معلم خونده بود. اما تو لیست پورن هابش بیشتر سکس خشن و ارباب برده ای بود که تجربه شو زیاد داشتم هر دونوعشو(یعنی هم خودم ارباب بودم، هم برده بودم . هم با زن هم با مرد) . خب حالا من سلیقش تو سکسم میدونستم چیه. گوشیشو گزاشتم سرجاش و اون جلسه هم تموم شد .
برنامه سکس رو هم به دریا و پری واسه دوجلسه بعدی گفتم .
پسفرداش اومد و من لباس تمام نخی پوشیده بودم .بدون لباس زیر و نوک ممه هام قشنگ معلوم بود . پایین تنه هم شرت نپوشیدم و شلوار نخی نازکی که پوشده بودم باعث میشد اگر قشنگ زوم کنی چاک کصمو ببینه . ولی اون روز هیچ کاری با پاهام نکردم نه لاک زدم نه هیچ کار دیگه ای گفتم بزار این سری بدنمو قشنگ دید بزنه .
تا اینکه روز موعود رسید و من حسابی به خودم رسیدم از بالا تا پایین و مطمئنن میدونین که بیشترین زحمتو واسه پاهام کشیدم که عاشقشون بود .من کل بدنمو لیزر کردم به جز کصم چون بعضیا دوست دارن یکم مو روش باشه . اما واسه مهمون جدیدمون نیم ساعت قبل اینکه بیاد یه تیغ روش کشیدم که برق بزنه .
تصمیم خودمم گرفته بودم و میدونستم میخوام چیکار کنم . دعا میکردم تحملش بیشتر از یه راند باشه هر چند که میدونستم نباید توقع ارگاسم داشته باشم .اون روز من یه شرت و سوتین آبی پوشیدم و میدونستم که همیشه تو پاشنه بلند بیشتر تحریک میشه پس یه پاشنه بلند بندی و جلوباز پوشیدم و همون آرایشی که دوست داشتو کردم . از دریا و پری نظر خواستم و گفتن عالی شدی و به دریا گفتم هر وقت اومد بفرستش تو اتاق .
من تقریبا لخت بودم و فقط همون شرت و سوتین تنم بود . نشستم لبه ی تخت و پاهامو انداختم روهم دیگه .
صدای درو شنیدم ، دریا درو باز کرد و گفت بانو تو اتاق منتظرته . اومد داخل و درو باز کرد ، وقتی منو دید همونجا وایساد و قبل اینکه بتونه سلام بده یه سکته زد و خشک شد دهنشم نیمه باز موند .گفتم سلام ارباب بفرمایید تو، منتظرتون بودم .
دیدم بازم تکون نمیخوره ، رفتم دستشو گرفتم گفتم خوبی ؟ آب دهنشو قورت داد گفت خوبم خوبم
گفتم پس چرا نمیای تو ؟گفت آخه بهم گفتی ارباب (چشماش درشت شده بود و شوکه شده بود) . گفتم دوست نداری اربابم باشی؟ گفت نمیدونم من با ناراحتی گفتم التماستونو کنم چی ؟ منو به بردگی قبول نمیکنین ؟. که اینجا دوباره یه سکته ناقص زد و زبونش موند بیرون . منم زبونشو گرفتم تو دهنم و در حده ۱۰ ثانیه مکیدم و همزمان موهاشو نوازش کردم که یکم حالش سرجاش بیاد . با اینکه میدونستم تاحالا حتی موهای یه دخترو جز من ندیده ولی واسه اینکه به حرف بیارمش آروم و با عشوه در گوشش گفتم تاحالا سکس داشتی ؟گفت آره داشتم نه نه ببخشید نداشتم.گفتم هول نشو دورت بگردم. دستشو آوردم بالا بوس کردم و بردم نشوندمش رو تخت و خودم یه چند قدم دور تر ازش زانو زدم و گفتم میشه ازتون یه خواهشی داشته باشم ارباب ؟ گفت بله بانو خانوم .گفتم میشه خواهش کنم ازتون اجازه بدین کیرتونو مزه کنم ؟.آخه شرط میبندم خیلی خوشمزس. گفت هر چی شما بگین بانو خانوم. منم ذوق کردمو گفتم وااااای مرسی مرسی.رو زانوم چهاردست و پا حرکت کردم به سمتش و تو همین حین به کمرم قوس دادم . رسیدم بهش سرمو بردم سمت کیرش و یه نفس عمیق کشیدم .دستمو گزاشتم رو رونش کم کم از بقل کیرش رد شدم رفتم سمت شکمش و از اونجا با سرعت خیلیییی کم رفتم سمت کیرش و برای اولین بار لمسش کردم و همون لحظه یه لرزش کوچیکی کرد . پاهاشو نگاه کردم که انگشتاشو پیچیده بهم پس فهمیدم کارمو درست انجام دادم . یه نگاه بهش کردم و دیدم ترس تو قیافشه و داره عرق میکنه . وقتی نگاش کردم خیلی سریع دستشو آورد که کمربندشو باز کنه اما من دستاشو گرفتم و بوسشون کردم با عشوه گفتم دوست دارم خودم درش بیارم. کمربندشو باز کردم و بعد دونه دونه دگمه های شلوارشو باز کردم و شورتشو دیدم که یکم خیس شده بود. کیرشو از رو شورت یه برانداز کردم ، خوشم اومد . به سمت راست سیخ شده بود و دقیقا سر کلاهکش جایی بود که پیش آبش اومده بود و از شورتشم رد شده بود و تازه ی تازه بود ‌. رفتم زبونمو کشیدم رو پیش آبش که یکم کش اومد . همین باعث شد آریا دوباره یه لرز دیگه بخوره . دوباره نگاش کردم که دیدم چشاشو محکم بسته و دهنشو باز کرده و دندوناشو رو هم دیگه داره فشار میده . میخواستم اولین سکسش عالی باشه پس پاشدم رفتم دست کشیدم رو صورتش و گفتم چشماتونو باز کنید لطفا ارباب . وقتی باز کرد لبمو گزاشتم رو لبش و یه بوس کوچولوی سکسی از رو لباش کردم . گفتم جواب منو ندادین . گفت چی پرسیدین بانو خانوم . گفتم منو به بردگی قبول میکنین ؟. دوباره گفت آخه نمیدونم چی باید بگم بانو خانوم . گفتم خانومشو بنداز ، من واسه شما و کیرتون فقط بانو هستم .گفت نمیتونم ، آخه عادت ندارم .منم دوباره سریع جلوش زانو زدم و شروع به هق هق کردم و گفتم التماس میکنم منو بانو صدا کنید خواهش میکنم اربابم باشید ،بهتون نیاز دارم آقا آریا لطفا قبولم کنیییید .گفت پس چرا شما منو آریا صدا نمیکنید ؟گفتم چون شما سرور منی تاج سره منی . بلند شدم و ادامه دادم: صاحب منی من عادت ندارم صاحبمو به اسم کوچیک و بدون آقا صدا کنم .اینجا یکم حالش بهتر شد و اعتماد به نفس اومد تو چشاش . گفتم میشه یه خواهشی ازتون بکنم ؟ گفت بله . گفتم چند تا نفس عمیق بکشید و چشماتونم نبندین چون میخوام ببینین که کیرتونو خوب میخورم یا بد و نظرتونو بگین چون واسم خیلی مهمه که خوشتون بیاد . گفت چشم و چند تا نفس عمیق کشید منم سوتینمو درآوردم که ممه هامو ببینه، دستامو به هم مالیدم که یکم گرم بشه و بعد دستمو کردم تو شورتش و درحده ۵ ثانیه مالیدمش همونجا و بعد کشیدمش بیرون . از زیر شورت کلفتیش معلوم نبود اما حالا که از نزدیک دیدمش ، فهمیدم کلفتیشم قابل قبوله .درازیشم که واسه یه پسر ۱۷ ساله خوب بود .شورتشو کامل کشیدم پایین که تخماشم آزاد باشه . نگاش کردم و دیدم به سختی چشاشو باز نگه داشته ، گفتم اجازه هست ؟ با همون قیافه ای که ترسیده بود گفت بله بله بله.رفتم از رگ کیرش یه بوس کوچولوی با صدا کردم و همینجوری با بوس های کوچیک کوچیک اومدم بالا تا این که رسیدم به کلاهکش و دیدم بازم یکم آب اومده و رو سر کیرش و روی سوراخش جمع شده بود .یه بوس ناز و صدا دار از اونجا زدم که یه آههه عمیق کشید و لرزید و خوابید رو تخت. پیرهنشو دراوردم که خنک شه. گفتم سعی کن تا جایی که میتونی آبت نیاد . گفت دارم سعیمو میکنم ولی چجوری آخه من بلد نیستم ، تا همین الانشم خیلی نگه داشتم خودمو.
گفتم ببین نترس، اگر آبت بیاد من دوباره سیخش میکنم ، پس نگران این نباش که اگر آبت بیاد باید بری خونتون . اما اگر سعی کنی نگه داری خودتو هم بیشتر لذت میبری هم اینکه یه جایزه خوب بهت میدم . گفت چی ؟ گفتم حالا بعدا میفهمی ولی اینو بدون که جایزش ارزششو داره. دوباره نفس کشید گفتم آماده ای شروع کنم ؟ گفت بله.
سر کیرشو گذاشتم تو دهنم که دوباره صداش دراومد ولی

من دیگه توجهی نکردم و شروع کردم مکیدن کلاهکش و کم کم بیشتر کردم تو دهنم .
میومدم بالا و دوباره میرفتم پایین و هر سری یکم بیشتر میرفتم پایین . سعی میکردم آب دهنمو جمع کنم تا حسابی خیس شه و آروم و آهسته و منظم اینکارو انجام میدادم ‌که بیشتر حال کنه. تا اون لحظه با دستام از  رونش گرفته بودم و ماساژش میدادم. دیگه تقریبا تمام کیرش میرفت تو دهنم و درمیومد و فقط یکمش مونده بود که اونم وارد دهنم شد و من دیگه رسیده بودم به بقل تخماش. یکم همونجوری نگه داشتم تو دهنم و بعد آوردمش بیرون که دیدم خیسه خیس شده .کل این پروسه حدود ۳۰ ثانیه طول کشید .
نگاش کردم گفتم چطوره ؟ گفت عالیه. گفتم بازم بخورم ؟ گفت اگر بشه خیلی خوب میشه .گفتم :من که گفتم شما صاحب منی پس چرا نشه :) متوجه شدم که به سختی داره آبشو نگه میداره و منم که میدونستم باید حداقل یه بار آبشو قبل از سکس بیارم تا وسطش آبش نیاد پس گفتم میشه بهم آب بدین ارباب؟ من دیگه نمیتونم واسه چشیدن طعم آب کیرتون صبر کنم گفت واقعا بیام ؟گفتم بله لطفا اگر میشه . گفت واای مرسی که اجازه دادی دارم میترکم .رفتم به بوس از تخماش کردم و یکم لیس زدم. گفتم فقط این سری که شروع کردم یه کم نگه دار بعدش بزار بیاد گفت چشم . دوباره آب دهنمو جمع کردم و شروع کردم به خوردن فقط این دفعه ملچ ملوچم میکردم و با جفت دستام تخماش رو هم میمالیدم . کیرشو در آوردم و گفتم میدونی دارم چیکار میکنم ؟گفت داری میخوری واسم. گفتم اون که آره ولی با دستام دارم خایه مالیتونو میکنم که بهم آبکیر بدین .گفت واااااای وااای آره ( وقتی گفت آره داشت خندم میگرفت چون انتظار هر جوابی داشتم جز آره) .گزاشتم تو دهنم و با همون نظم قبل ساک زدم و یکم بعدش گفت داره میاد و با دستاش سعی کرد کیرشو دربیاره ولی من محکم چسبیدم به کیرش . اونم میگفت ولش کن داره میاد داره میاد . منم نگاش کردم و تعجب کردم که چجوری نگه داشته آبشو و زبونمو چرخوندم دور کیرش که بلخره شروع کرد به پاچیدن تو دهنم . لرزش باکره ها رو دوست دارم و آریا هم یه باکره بود . تمام آبشو با لذت قورت دادم .و بازم کیرشو مک زدم که اگر چیزی مونده بیاد بیرون . بعدش کیرشو دراوردم و گفتم مرسی ارباب خیلی خوشمزه بود . تصور کنید یه دختر ۲۷ ساله التماس یه بچه ۱۷ ساله رو بکنه واسه آبکیرش . گفت دست شما درد نکنه بانو خانوم منم گفتم مگه قرار نشد من بانوی شما باشم ؟گفت چرا ببخشید گفتم صدام کن الان گفت بانو . گفتم خب آماده ای بانو واست سیخش کنه دوباره ؟گفت بله . گفتم دستشویی آخرین بار کی رفتی ؟گفت قبل اینکه بیام پایین . گفتم فقط جیش کردی ؟ گفت نه . گفتم یعنی الان رودت کاملا خالیه ؟ تعجب کرده بود ابن سوالا واسه چیه و گفت آره خالیه . گفتم میدونی نقطه جی چیه ؟سرخ شد سرشو انداخت پایین و باخجالت و صدای آروم گفت بله یه چیزیه تو خانوما که وقتی تحریک میشه لذت زیادی میبرن.گفتم خب میدونی آقایونم دارنش ؟ گفت نه . گفتم نقطه جی مردا تو کونشونه ،گفت چی کونم؟ (منم تا اینجا فهمیده بودم که اصلا تو باغ ارباب برده ای نیست پس گفتم بهتره دیگه ادامه ندم اونکارو) . گفتم آره گفت یعنی چی ؟ گفتم بانو فدات شه میخوام کونتو بخورم تمیز شه کاریت نباشه فقط بگو باشه بقیش با من .گفت نمیدوننم چی بگم اخه ،حال میده؟ گفتم اوووووه تا دلت بخواد بهت حال میده . گفت پس باشه قبوله .گفتم وای مرسی مرسی و پاهاشو بردم بالا و لبمو سریع چسبوندم به سوراخ کونش که گفت اوخخ اوخخ چیکار میکنی وااای وایی وای . اهمیت ندادم و زبونمو بردم تو کونش .من زیاد کون خوردم چه واسه دختر چه پسر و واسه این که تمیز باشه و تلخ نباشه باید روده کاملا خالی باشه و تمیز شسته شه .اما تلخیش اومد تو دهنم و فهمیدم خوب نشسته بوده ولی ادامه دادم و تلخیش از بین رفت .کیرشو گرفتم تو دستم و متوجه قدکشیدنش شدم . سوراخشو ول کردم رفتم واسه ساک زدن و یکم ساک زدمو ولش کردم چون دوباره سیخ شده بود .پاشدم وایسادم پشتمو کردم بهش و گفتم دوست دارم شورتمو خودت دربیاری. اونم دیگه همراهی میکرد و دستشو انداخت بقل شورتم و کشیدش پایین . من دستمو گزاشتم جلو کصم و برگشتم . گفتم اگر دستمو بردارم بدنم مال تو میشه . دوست داری صاحبم باشی ؟ گفت خیلی دوست دارم بانو .دستمو برداشتم و کصمو دید . اولین کصی که تو عمرش دیده بود .رفتم جلو و گفتم لمسش کن . دستشو گذاشت روش. دستشو گرفتم آوردم بالا و انگشت وسطشو کردم تو دهنم و گفتم انگشتم کن .
چشاش خماره خمار بود و انگشتشو آروم کرد توم ، گفتم آروم آروم تکونش بده و یکم اینکارو کرد که گفتم بسه.
شلوارش و شورتشو که رو ساق پاش بود کشیدم بیرون و حالا کامل لخت بودیم جفتمون فقط من کفش پام بود هنوز ولی آریا متوجه پاهام نشده بود اصلا .منم متوجه شدم اصلا از ارباب برده ای چیزی نمیدونه و کلا گفتم واسه این سری بزار بیخیال این کار شم . بهش گفتم دراز بکشه رو تخت . رفتم بالای تخت و یکم دوباره شروع کردم خوردن کیر و تخم و سوراخ کونش .
گفتم وقتشه آقا آریا گفت وقت چی ؟ گفتم میخوام بهت کص بدم ،چیزی نگفت . ادامه دادم … کص مفت میخوام بدم بکنی سیر شی و لذت ببری میخوام از کیرت پذیرایی کنم . گفت جووون . که فهمیدم تو ارباب برده ای باهام راحت نبود و حالا داره باهام همراهی میکنه .رفتم نشستم رو کیرش و گزاشتمش رو چاک کصم . گفتم آماده ای ؟ گفت آره . گفتم فقط این سری سعی کن آبتو بیشتر نگه داری و اگر خواستی خالی کنی بهم بگو قبلش باشه ؟ گفت قرصی چیزی نداری ؟گفتم آخه سنت پایینه بهتره نخوری . گفت بده بخورم میخوام دیرتر آبم بیاد رفتم از کشو آوردم قرصو بدون آب قورت داد رفت. گفتم بدت نمیاد لبامو بوس کنی چون کیر و کونتو خوردم ؟ گفت نه . کیرشو سیخ نگه داشتم و گزاشتم تو کصم صداش دراومد باز و من کامل نشستم روش یکم همونجوری موندم تا به گرماش عادت کنه و دستاشو گزاشتم رو ممه هام و کم کم شروع کردم بالا پایین کردن که قشنگ جاش باز شد ،دستامو از تخت گرفتم و حدوده ۱ دقیقه سواری گرفتم از کیرش . گفتم آریا وقت اینه که تلنبه زدنو شروع کنی گفت چشم آروم آروم شروع کرد حرکت دادن کیرش ولی به تهش نمیرسید . گفتم آریا قشنگ تقه بزن تو کصم که کیرت سرحال شه . گفت تند منظورته ؟گفتم تند و محکم ، مجانی نشستم رو کیرت ولی تو جوری تلنبه بزن انگار پول دادی بهم . گفت آخه … گفتم یه سوال کنم ؟ گفت بپرس گفتم چندبار جق زدی بخاطر من ؟ خندید گفت خیلییی . گفتم خب حالا به آرزوت رسیدی ، کیرتو تا ته حلقم که کردم حالا هم تا دسته تو کصمه پس جوری تلنبه بزن انگار پول باباتو خوردم و عوض تموم اون عشوه هایی که واست میومدمو دربیار :) کصمو بکن نوش جونت . یه لبخند زدو شروع کرد زدن کم کم سرعتشو بیشتر کرد . خم شدم ممه گزاشتم تو دهنش ، چه با ولع میخورد . کم کم داشت سرعتش خیلی میشد و شروع کردم ناله کردن و خوابیدم رو سینش گفتم با دستات قمبل کونمو نگه دار تا ته بره تو . سرعتش زیاد شده بود و منم شروع کردم به خوردن لباش و زبونش ولی واقعا خوب داشت میکرد و نتونستم ادامه بدم و شروع کردم به زدن حرفای سکسی :وااای آریا بی حیام کردی بیشتر بکن کیرت رکورد عمق کصمو زد (الکی البته واسه اینکه حال کنه گفتم) بی آبروم کردی .دیدم خیلی داره خوب میکنه گفتم بزار یه فیک اورگاسم بکنم پوزیشنو عوض کنیم . یه زره لرزیدم و کیرشو تو کصم چرخوندم و لبشو بوسیدم . گفت ارضا شدی ؟ گفت آره بانو فدات شه مرسی کیرشو درآوردم دیدم خیس شده تا تخماش . خوشحال شد و دراز کشیدم گفتم کفشامو درار و هر کاری دوست داری باهاشون بکن چون واسه تو خوشگلشون کردم . دراورد و شروع کرد خوردن انگشتام و بعد پنجه پام و بعد پاشنه ها، معلوم بود عاشق پاهامه چون خیلی با ولع میخورد ، کیرشو گزاشت لای پاهام ، واسش فوت جاب زدم و حسابی حال کرد . یهوو یادم افتاد لاپستونی ندادم بهش ، گفتم بشین رو شکمم و تلنبه بزن وسط ممه هام . همین کارو کردو آه و اوهش دوباره بلند شد . دوباره یکم پاهامو خورد و گفت میشه بخوابم روت من پاهاتو بخورم توهم ساک بزنی ؟چون بار اولش بود نمیخواستم بگم کصمو بخوره پس گفتم باشه ،خوابید روم و گفتم پس خودت تلنبه بزن تو دهنم . گفت اذیت نمیشی ؟ گفتم نه خیالت راحت دوست دارم خودمم . شروع کرد تلبنه زدن منم پاهامو خم کردم دادم دستش که راحت بخوره و با دستام کونشو ماساژ میدادم .تاخیریه کار خودشو کرده بود و خبری از آبش نبود . بلند شد و گفت میشه یه کاری ازت بخوام ؟گفتم الهی بانو فدات شه هر چی میخوای بگو . گفت ساک اولی که واسم زدی دارکوبی بود ؟ با خنده گفتم نه عزیزم پرتف بود گفت پس میشه دارکوبی هم بزنی واسم چون شنیدم حال میده؟ . یهو دیگه خندم گرفت گفتم معلومه که میزنم من واسه همین‌ اینجام پس بشین لبه تخت . نشست و شروع کردم دارکوبی زدن واسش تا جایی که گردنم واقعا درد گرفت .گفت بیا بخواب رو تخت .باورم نمیشد که حالا اون داشت سکسو مدیریت میکرد.خوابیدم ودوباره شروع کرد به گاییدن کصم و همزمان پاهامو میخورد منم آه و ناله میکردم و کصمو میمالیدم .گفتم آبت نمیاد نه ؟ گفت نه فعلا . گفتم میخوای یکم کونتو بخورم بازم؟ گفت آره بیا . گفتم نه خودت بیا بشین رو صورتم ولی سنگینیتو ننداز روم. همینکارو کرد و پاهامم صاف اوردم بالا دادم بخوره و با دستاش ممه هامو محکم چسبوند بهم و کیرشو گزاشت وسطشون شروع کرد لاپستونی زدن.
منم چسبیده بودم دم سوراخ کونش حسابی میخوردم و زبونمو توش میچرخوندم.که شروع کرد آه واوه کردن شدید و سوراخ کونشم باز بسته میشد ‌.محکم تر خوردم ،یکم ملچ ملوچم قاطیش کردم.
یهو شروع کرد انگشتای پامو محکم مک زدن و حرکت کیرشو سریع تر کرد که دیدم ساق پامو گزاشت تو دهنش و گاز شدید گرفت و نشست رو صورتم و من تو کونش جیغ کشیدم و همون لحظه آبش رو احساس کردم که داره میپاچه رو شکمم.
بلند شد گفت ببخشید نشستم روت .گفتم نوش جونت عزیزم هرچی کیرت هوض میکنه انجام بده راحت باش .
من خودمم حال کردم ممنونم ازت . نگاه کردم دیدم جا دندوناش مونده رو پام، گفتم خیلی کیر کلفتی که اجازه میدم منو گاز بگیریو بکنیا. گفت مرسی مرسی یه دنیا ممنونم آبشو با دست برداشتم و خوردم .گفتم حالا بیا بریم یه دوش بگیر که خیس عرق شدی . دستشو گرفتم رفتیم بیرون اتاق که دریا و پری گفتن به به مبارک باشه آقا آریا خوب سر و صدای خواهرمونو دراورده بودیااا. دوباره دیدم سرخ و سفید شد که منم یه بوس ازش گرفتم گفتم بانو قربونش بشه که انقدر زود همه چیو یاد میگیره ،گفت معلم خوبی دارم آخه .اینو که گفت انقدر خوشحال شدم که وایسادم رو پنجه پام و دوباره یه لب طولانی ازش وسط سالن گرفتم . رفتیم حموم تو حموم بازم یکم لباشو خوردم و بهش یاد دادم چجوری لب بگیره بهتره و دوباره تشکر کردم ازش بابت سکس گفتم دوست داشتی ؟گفت شوخی میکنی باهام ؟ عاشقتم بانو مرسی مرسی. گفتم راستی مگه تو ارباب برده دوست نداری ؟گفت از کجا میدونی گفتم حالا از یه جای میدونم . گفت دوست دارم ولی با تو دوست دارم راحت باشیم، گفت میشه به دوستام بگم کردمت ؟  گفتم مگه منو میشناسن ؟ گفت بهشون گفته بودم یه دخترس خیلی کصه تو ساختمونمون . گفتم تو که تا همین الان هر کاری خواستی باهام کردی :) پس برو بگو راحت باش گفت راستی جایزم چی بود؟ گفتم اونم بعدا میفهمی عجله نکن . کیرش دیگه جون نداشت ولی یکم تخماشو خوردم و اومدیم بیرون . موهاشو خشک کردم و لباساشو پوشید و سر موقع رفت بالا . بعدش که رفت نشستم همه چیو واسه بچه ها تعریف کردم و بعدشم یه کم خوابیدم . پاشدم دیدم مامانش چند بار زنگ زده ولی چون خواب بودم نفهمیدم ،کلی ترسیدم که نکنه رفته گفته . سریع زنگ زدم گفتم جانم ، گفت بانو خانوم دستتو میبوسم این بچه از وقتی اومده بالا داره درس میخونه نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم. منم خندمو نگه داشتمو گفتم بابا این حرفا چیه وظیفس.
نمیدونست بانو خانوم شده جنده ی پسرش.
این یکی از تجربه های سکسم بود و اولیش با آریا .دوست داشتم با جزییات بنویسم ، امیدوارم اذیت نشده باشید ،اگر اینو دوست داشته باشید بیشتر از سکس هام تعریف میکنم و شاید راجعبه جایزه ای که بهش قول دادم هم تعریف کنم واستون که چی بود. ممنون که خوندین ❤💙 .

نوشته: AZARBANO


👍 73
👎 15
121101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

924798
2023-04-24 00:53:17 +0330 +0330

قبله ی عالم و خاتون و خواجه نداشتین؟

1 ❤️

924801
2023-04-24 00:57:01 +0330 +0330

بهش گفتی برو به دوستات بگو؟ ابله اگر تومحل تابلو میشد میتونست اونجا زندگی کنه؟ از همین مشخصه نویسنده کستان غولومی یا همون آریا بوده که توسط آقا ذبیح که از ترس همیشه بهش میگه آقا! مورد مرحمت قرار گرفته!!


924804
2023-04-24 01:03:17 +0330 +0330

خداوکیلی خودت از این همه اراجیف که نوشتی خجالت نکشیدی؟ خاک بر سرت مریض عقده ای 👌 👌 👎

2 ❤️

924813
2023-04-24 01:30:14 +0330 +0330

خوشبحالش که کفپاهاتو لیسیده

0 ❤️

924817
2023-04-24 01:39:46 +0330 +0330

منتظر الیافی هستیم

0 ❤️

924818
2023-04-24 01:57:20 +0330 +0330

من میخوام هیت بدم نه چیزی فقط یه سوال
جایزش چی بوددد

1 ❤️

924824
2023-04-24 02:28:25 +0330 +0330

ایدیت رو تو شهوانی پیدا نکردم تا فالوت کنم تاپیکاتم ببینم

0 ❤️

924833
2023-04-24 02:59:53 +0330 +0330

تک تک کلماتت آرزوها و فانتزیای یه آدم احمق و نفهم بود که .دلش میخواد تو عالم واقعیت تجربشون کنه ولی خب تا حالا چیزی جز افسوس و یه کون پاره نصیبش نشده و حاصلی براش نداشته ، هی گفتی اینش دستم اومده بود اونش دستم اومده بود ولی تنها چیزی که دستت اومده کیر کلفت بچه های محل بوده کسخول .
با تشکر از اهالی محل

0 ❤️

924881
2023-04-24 09:42:17 +0330 +0330

از نظر نوشتاری داستان خوبی بود جزئیات مهم و خیلی ار رفقا باید بدونن جزئیات کوچیک ک داستان و جذاب میکنه
در مورد بخش سکسی شم جدای از واقعیت یا خیال داستان هیچی لذت بخش تر از سکس با زن سن بالا و هات برای پسر کم‌سن نیست

0 ❤️

924891
2023-04-24 11:24:30 +0330 +0330

انگشتر تو پا!!!؟؟؟؟
پارتنرها!!!
تاپ استین کوتاه!!!؟؟؟

0 ❤️

924892
2023-04-24 11:45:35 +0330 +0330

روحیه قشنگی دارید
خانوادتونم باحال اند

0 ❤️

924937
2023-04-24 20:46:14 +0330 +0330

خوب بود مرسی

0 ❤️

924949
2023-04-24 22:03:48 +0330 +0330

خوب بود . منتظر ادامه داستانم .

0 ❤️

924984
2023-04-25 01:27:08 +0330 +0330

مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

924994
2023-04-25 01:48:18 +0330 +0330

ما هم تو دانشگاهمون ی ماندانا نامی داشتیم که از هرکی خوشش میومد بهش میداد یاد اون افتادم

0 ❤️

925039
2023-04-25 09:37:30 +0330 +0330

جنده بانو بیشتر بهت میاد

1 ❤️

925072
2023-04-25 15:33:44 +0330 +0330

سلام کاری ندارم که بخوام بگم دروغه یا راسته ولی اگر خاطره واقعیتون بود که خوش بحال همسایتون و انشالله قسمت ماهم بشین
ولی اگر داسنان بود که دمتگرم چون لذت بردم ایول

0 ❤️

925117
2023-04-26 00:38:11 +0330 +0330

به منم میدی من ۴ سال از اون چهره بزرگ ترم
اگه میدی بهم تو شخصی بگو پولو برات جور میکنم خودم میام پیشت هرکار تو بگی باهات میکنم
تجربه خوبی نداشتم تو سکس با این جنده های تازه کار

0 ❤️

925172
2023-04-26 05:46:51 +0330 +0330

میشه با هم صحبت کنیم و برنامه کنیم 😊
آیدی تلگرام : @MHMT18314

0 ❤️

925224
2023-04-26 18:18:47 +0330 +0330

چرا بشدتِ ی ساک دارکوبی و غلظتِ ی ساک پرتف، حس میکنم آریا ۱۷ ساله، تخیلات ماقبل جقشُ نوشته!!!؟

1 ❤️

925506
2023-04-28 22:17:56 +0330 +0330

عالی یه واحد تو این اپارتمتن پیدا نمیشه😉😉ادامه بده

0 ❤️

925507
2023-04-28 22:19:49 +0330 +0330

دوست داشتم فقط جایزشو بگو

0 ❤️

925601
2023-04-29 09:51:16 +0330 +0330

بانو میشه منم با شما رابطه داشته باشم و از کشور کون بکنمت البته به صورت ارباب و برده ای من اربابت بشم و شما برده ام

0 ❤️

925711
2023-04-30 02:32:48 +0330 +0330

حتی اگه فانتزیت هم بوده خیلی قشنگ نوشتی
ادامه بده داستانتو

0 ❤️

925968
2023-05-01 21:56:38 +0330 +0330

این کصشرا چیه باو

1 ❤️

926386
2023-05-04 11:34:28 +0330 +0330

بانو میشه من کسلیستون باشم

0 ❤️

926745
2023-05-07 02:59:08 +0330 +0330

عالی بود لطفا ادامه بدید

0 ❤️

928666
2023-05-18 18:33:51 +0330 +0330

عالی می‌نویسی عزیزم

0 ❤️

946338
2023-09-08 22:18:28 +0330 +0330

عالی.لذت بردم

0 ❤️