کارم تدریس خصوصی ریاضی به بچه های ابتدایی بود، یه روز یه خانم تماس گرفت که بچه کلاس سومی داره که ریاضی ضعیفی داره و تا الان بالاترین نمره اش 14 بوده می تونید آموزشش بدید که نه 20 بگیره ها حداقل 17،18 بگیره، گفتم باشه آدرس بدید عصر خدمت میرسم، آدرسو داد و رفتم… یه خونه ویلایی بود زنگ زدم گفت کیه؟ گفتم فلانی هستم، گفت بفرمایید، رفتم داخل یه خانم سفید بود که یه لباس بلند تا مچ پا تنش کرده بود و تقریبا جوری نبود که چیزی مشخص باشه، رفتم داخل خونشون یه خونه دوبلکس بود پایین یه اتاق بود که اتاق پسرش ایمان بود که کلاس سوم دبستان بود و توی اتاق یه میز تحریر بود و دو تا صندلی که همون جا شروع کردم به درس دادن به ایمان، البته اون خانم که بعدا فهمیدم اسمش رومیناست برامون میوه و شیرینی آورد، پسرش مشکل خاصی نداشت فقط بی دقت بود، توی چند جلسه سعی کردم بی دقتی هاشو کمتر کنه و دقیق تر محاسبه کنه توی امتحان کلاسی بعد نمره بهتری گرفته بود و رومینا ازم خیلی تشکر کرد ازش پرسیدم همسرتون نیستن؟ گفت نه ما چند ساله که جدا شدیم من ویزیتور یه شرکت دارویی هستم، گفتم خیلی هم عالی منم مهندسی نفت خوندم اما الان معلم خصوصی ام و خندیدیم گفتم اگر فضولی نباشه چرا جدا شدید؟ گفت اعتیاد داشت قصد ترک کردن هم نداشت دیگه خستم کرده بود به سختی ازش جدا شدم گفت تو چی؟ گفتم من متاهلم یه دختر کوچولو 3 ساله دارم گفت خدا حفظش کنه برات، اون روز درباره همه چیز صحبت کردیم اونم خیلی درد دل کرد، دیگه ایمان مشکلی نداشت و منم پول جلساتم رو گرفته بودم که یه چند وقت بعد زنگ زد که ایمان امتحان نیمسال داره و می تونی کمکش کنی 20 بگیره؟ گفتم آره اما امتحانش چه زمانیه؟ گفت 1 هفته دیگه گفتم پس 4 جلسه براش میذارم که کلا هیچ مشکلی نداشته باشه، گفت باشه حالا از کی میای؟ گفتم از دو روز دیگه گفت نه از فردا بیا گفتم باشه… فردا بهترین لباسهامو پوشیدم و عطر زدم و حسابی شیک و تمیز رفتم خونشون، وقتی رفتم داخل خونه لباس رومینا هم تغییر کرده بود یه بلیز شلوار تنش بود که کاملا فیت تنش بود اندامش خیلی خوب خوب بود نه چاق نه لاغر، کار کردن رو با ایمان شروع کردم، تمام که شد خواستم برم رومینا برای خداحافظی بهم دست داد و دستمم نگه داشت که برای ادامش فردا بیا باشه؟ گفتم باشه سعی میکنم توی 3 جلسه تمامش کنم که هزینشم کمتر بشه گفت لطف میکنی آرش جان و دستمو بیشتر فشار داد دستمو آوردم بالا و دستشو بوسیدم گفت پس فردا منتظرت باشم؟ گفتم حتما و دوباره دستشو بوسیدم و رفتم، فردا هم با لباس های قشنگ تر و عطر تندتری رفتم رومینا هم همون بلیز شلوار تنش بود اما رنگش فرق داشت شلوارش قرمز بود و یکم تنگ و پیرهنشم سفید که سینه هاش کاملا مشخص بود، موقع درس دادن به ایمان حواسم پیش رومینا بود و سینه و باسنش و اون هر بار که از جلوی اتاق رد میشد بهم لبخند میزد خیلی دلم میخواست ایمان اینجا نبود و… اما متاسفانه بود، موقع رفتن به رومینا گفتم خیلی خوشگل شدی گفت میپسندی؟ گفتم محشری، یه نگاه کرد ببینه ایمان کجاست و وقتی مطمئن شد نیستش، اومد نزدیک و لبهاشو به لبهام نزدیک کرد و ازش لب گرفتم اونم چند تا، گفتم دوست دارم بغلت کنم صد تا ببوسمت گفت الان نه، ایمان هست، امروز عصر مامانم میاد ایمان رو میبره خونشون تو ساعت 8 بیا، تا اون موقع رفتن بیا هر چقدر دلت میخواد ببوس و بغلم کن، گفتم چشم حتما میام یه بوس لب سفت گرفتیم و رفتم، ساعت طرفای 8 بود که بهش پیام دادم چی شد؟ گفت یه نیم ساعت دیگه بیا هنوز نرفتن، 8و نیم پیام دادم بیام حله؟ گفت بیا عزیزم بیا فدات بشم رفتم خونشون دیدم یه سارافان مانند قرمز تا بالای زانو پوشیده که خیلی خوشگل ترش کرده بغلش کردم و شروع کردیم لب گرفتن گفت آرش خیلی ببوسم من خیلی دلم بوس میخواد لپ هامم ببوس، منم شروع کردم همه جاشو بوسیدن گوشش، موهاش، گردنش، زیر گلوش خط سینه اش رو گفت بریم توی اتاق بالا، بغلش کردم و رفتیم بالا و انداختمش روی تخت و خوابیدم روی تخت کنارش، سارافانشو دادم بالا و شورتش مشکی بود ازش لب میگرفتم و با دستم کوسشو میمالیدم هر چه بیشتر کوسشو میمالیدم بیشتر و محکمتر می بوسیدم گفت برو طلامم ببوس گفتم فدای طلات بشم الان میخورمش تموم بشه گفت بعد دیگه طلا نداری، گفتم فدای طلات بشم، شورتشو دراوردم و رفتم وسط پاش دیدم کوس نیست کلوچه است لامصب تپل بود راست میگفت طلا بود، چند بار بوسیدمش و شروع کردم خوردنش چوچولشو مک میزدم جیغ میزد گفت بکن توش، گفتم باید بگی من کیر میخوام، گفت من کیر میخوام گفتم جونم الان بهت میدم و کیرمو به کوسش میمالیدم گفتم التماسم کن بگو کیر میخوام گفت آرش اون کیرتو بکن توی کوسم بکن بکن، و کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن و خوابیدم روش ازش لب میگرفتم و توی کوسش تلمبه میزدم فدای این کوس طلاییت بشم چه لذتی داره حیف نبود اینو کسی نکنه؟از الان سندش رو بنام خودت میزنم ماله خودته از الان گفتم جونم و تندتر تلمبه میزدم توی کوسش کوس داغی بود دوست نداشتم این ابم بیاد که اومد و گفت ابتو نریز توی کوسم بریز روی شکمم منم تا حس کردم ابم داره میاد کشیدم بیرون و خالی کردم روی شکمش و خوابیدم کنارش، گفتم رومینا واقعا بی نظیری خیلی لذت بخش بود رومینا با دستمال ابمو پاک کرد و گفت آبت زود اومد من هنوز می خوام و خوابید روی شکمش و گفت کونمو ببوس و منم شروع کردم بوسیدنش و بهش ضربه زدن بهش که چقدر نرم و گوشتیه کونشو باز کردم و دیدم عجب سوراخ قرمز و تمیزی داره و سرمو کردم توی کونش و سوراخشو لیس زدم گفت خیلی حال میده تا حالا تجربشو نداشتم بیشتر لیس بزن خیلی خوشم اومد از این کارت گفتم خیلی تمیزه معلومم هست تنگه گفت شوهرم فقط چند بار اونم قبل از تولد ایمان کونمو کرد، گفتم سند اینم بنام منه دیگه؟ گفت سند کل وجودم بنام توعه، گفتم جونم فدای تو نشستم روی پاهاش و کیرمو کردم توی کوسش و شروا کردم تلمبه زدن فقط صدای آه و ناله میومد و بس و رومینا روتختی رو چنگ میزد منم با سرعت بیشتری تلمبه میزدم بدنش سفت شد و گفت صبر کن صبر کن گفتم شدی؟ گفت اره، کیرمو دراوردم و مالیدم به سوراخ کونش گفت اینجوری توی کونم نکن درد داره صبر کن بلند شو، بلند شدم داگی شد گفت الان می تونی بکنی توی کونم، کیرمو کردم توی کونش گفت آیییییییییییییی گفتم دردت اومد؟ گفت اره گفتم جونم چه تنگه فدای این کون نقره ایت بشم کیرمو تا ته کردم توی کونش و نگه داشتم میگفت آیییییییییی ارش درد داره گفتم دستتو از زیر ببر کوستو بمال، کوسشو میمالید منم کیرمو با فشار بیشتر توی کونش نگه داشته بودم بهش گفتم کاش آبم هیچ وقت نمیومد تا ابد این کونتو میکردم گفت الانم تا ابد میتونی بکنی بذار ابت بیاد به من رحم کن و خندیدیم و اروم اروم شروع کردم تلمبه زدن و رومینا کوسشو میمالید میگفت کیرت خیلی کلفته گفتم توی کوست بود اینو نمیگفتی، گفت خب الان درد داره گفتم تحمل کن و کوستو بیشتر بمال گفت دربیار بده برات بخورم گفتم نه میخوام آبم رو بریزم توی کونت سرعتمو بیشتر کردم تا آبم زودتر بیاد و انقدر اذیت نشه که گفت تو رو خدا آروم تر، داشت گریه میکرد و یکم صبر کردم و گفتم پس شوهرت چطور کونتو میکرد گفت اون کیرش به این کلفتی نبود تازه ماله چند سال پیش بود گفتم یکم تحمل کن من ابم بیاد دیگه توی کونت نمیکنم گفت باشه اما قول نمیدم و شزوع کردم تند تند تلمبه زدن اون جیغ میزد و گریه میکرد اما من فقط تلمبه میزدم گفتم اگر الان صبر کنم نمیذاره ادامه بدم انقدر تلمبه زدم که آبم اومد و ریختم توی کونش، خوابیدم کنارش و شروع کردم ازش لب گرفتن گفتم ببخشید دردت گرفت گفت باید همه وجودمو ببوسی، منم شروع کردم بوسیدنش همه وجودشو بوسیدم گفت خیلی دوست دارم آرش، بوسیدنات خیلی بهم حال میده، گفتم هر چقدر بخوای می بوسمت گفت یه جارو بگم می بوسی برام؟ گفتم کجا؟ گفت پشت زانو هام، براش بوسیدم، گفت تک تک انگشت های پامم ببوس براش بوسیدم گفت خیلی این بوسیدنهات بعد سکس بهم چسبید قول بده تا همیشه منو ببوسی، گفتم به شرطی که بازم بتونم این کون تنگتو بکنم خیلی به منم حال داد نگاهم کرد و گفت تو قول بده هر بار منو ببوسی منم بهت هر چی بخوای میدم و بازم شروع کردم بوسیدنش، از اون روز ترسم از رابطه با یه زن غریبه ریخت و با چندین زن دیگه طی یک سال سکس داشتم تا اینکه…
ادامه دارد…

نوشته: آرش