مریم زن مغرور مغازه کناری

1402/10/29

به همه دوستان.
روایتی که چند ماه پیش برام اتفاق افتاد و اصلا خودمم باور به انجامش نداشتم رو براتون میگم.
اسمم سینا و یه جوون ۲۸سااله با بدن تقریبا نرمال و قد ۱۷۸و وزن ۷۵ و سفید پوست هستم و یه مغازه آرایشگری نقلی داخل یه محله از اصفهان دارم و مشغول کارم هستم و مغازه کناری هم مریم خانوم یه خانوم ۳۲ساله تو دل برو و چشم و ابرو مشکی و با پوست سفید مث برف و باسن برآمده و چون کلاس رقص هم میره فوق العاده سکسی و خیلی مغرور هسش و شوهرشم بر خلاف خودش یه مرد کوتاه قد و با سن تقریبا ۴۵سال و اصن وقتی با هم هستن انگار پدر و دخترن و بخاطر پول و مال زنش شده و مغازه لوازم خونگی دارن و مجتبی هم کارمند یه ادارس و کم و بیش میاد مغازه و بیشتر مریم که الهی قربون اون بدنش برم با چند تا خدمه داخل مغازن و و همیشه هرزگاهی با من سلام و علیک سرد میکرد و کلا انگار از دماغ فیل افتاده و با اینکه دوتا بچه داره از کلی این دخترای عملی امروزی بهتره و پسرش که کلاس اول رو با یه کارت بانکی فرستاد واسه اصلاح و منم کارت ازش گرفتم و نشوندمش و سرش واسش اصلاح کردم و کارت برداشتم ک حساب کنم رمزش نمیدونست و دیدم شمار ه پشتت هست و زنگش زدم بله خود مریم با یکم احوال پرسی و تعارف و این جور صحبتا دیدم اینقدر هم مغرور نیس و کارت زدم و کارتو به بچش دادم و رفت و شمارشو سیو کردم یواشکی و گذشت و بیشتر تو نخش بودم ولی جرعت نمیکردم تو پاساژ بهش نزدیک بشم و کلا سرد برخورد میکرد و و یکروز شوهرش واسه اصلاح اومد و گفتم بزار خوب موقعیتی هست و پیامش دادم و خودم معرفی کردم و گفتم آقاتون اومدن واسه اصلاح و تشریف بیارین و به دو دقیقه نرسید و اومد و با یه پالتو چرم و یه ساپورت نخی جذب و چکمه و کلا یه تریپ سکسی زده بود و قشنگ چاک کوصش و قلمبه زده بود بیرون و یه لحظه نگام رفت لا پاش و اوووف عجب کوصیه و به خودم اومدم که شوهرش گفت آقا سینا یه ماشین بزار و از ته بزنش با شماره چهار و و مریم گف ای بابا بس کن دیگه. سرت میشه مث سوزن سوزن و کل بدنمونو زخم میکنه و ماشالله که نیست که کم مو هم هستین و آقا سینا خوبه با یه فوت همشون میده دم باد و سه تایی خندیدیم و گفتم بفرمایین بشینین و نشست پشت صندلی اصلاح. شوهرش و منم هی هرزگاهی دیدش میزدم و از آینه هم حواسم به شوهرش بود و یهو گفت خانمو نمیبینم و گفتم از آینه روبرو مشخص نیست و تا اینو گفتم و یه نگاه به مریم کردم و و یه خنده با لبش زد و دوباره مشغول اصلاح شدم و یهو مریم گفت لطفا زیاد کوتاهش نکن و کافیه و برگشتم جوابش بدم دیدم بعلههه لا دوتا پاش بازه بازه و کصش زده بیرون دوباره و سینه هاش دارن لباسشو جر میدن و وقتی خوب دیدش زدم دوباره بلند شد از صندلی و با یه لحن جذاب گفت آقا سینا لطفا بشینین رو صندلی یه صحبت در گوشی با آقا بکنم و فعل بکنمممم اینجوری کشید و منم نشستم و یکم در گوشش گفت و با هم خندیدن و گفت باشه و بهم گفت راحت باشین و دوباره مشغول اصلاح شدم و رفتم پرده مخصوص سر شور رو کشیدم و گفتم بایه سر شور میشین جوون ۲۵ساله و زدیم زیر خنده و و سشوار گرفتم به سرش و صورتش و دیدم مریم گف ای بابااا هر چی مو بود رفت تو صورتم عه و گفتم داخل سرشور میخوایین با سشوار با بگیرین و موها بریزه و تشکر کرد و رفت و به شوهرش گفتم راسی یه اسکراپ هم بزارم پوستت جوون تر میشه و مریممم با صدا بلند گفت آره و سپاسگزارم و پیشبند باز کردم و رفت صورتش شست و مریم هنوز داخل بود و اسکراپ زدم و پد چشمی گذاشتم رو چشمش و دور چشماش ویتامینه زدم و گفتم ده دقیقه بایدهمین جوری باشین تا جذب کامل پوستت بشه و با سر تایید کرد و آهنگ پلی کردم و قلبم میزد برا سرشور و ببینم مریم داره چیکار میکنه و یهو خودش اومد و گففف بابا ایول و اصلاح. با جدید ترین متد روز دنیا و جوان سازی. پوست و گفتم اجازه بدین نباید صحبت کنه و سشوار هست و با باد تند بگرین که الباقی مو ریزه ها از پالتو بریزه و یهو گفت اینجوری نمیشه و میرم خونه و یه عشوه اومد و رفت و من موندم و هزاران فکر و تو کف این بدن سفید و مغرور و کارای شوهرش انجام دادم و با تشکر فراوان رفت و همش حس بدن مریم از جلو چشمم رد میشد همش منتظر بودم تا اصلاح بعدی بلکه بتونم به مریم هم نزدیکتر بشم و اصلا تو این چند روز همون اخم همیشگی تو چهرش بود و میترسیدم سلامش کنم و بیشتر عزمم جذب میکردم برا گاییدن خانوم مغرور و کسی که همه تو کف این خانوم بودن و جرات نگاه کردن هم بهش نداشتن و روز سه شنبه بود و آقا مجید اومد و اصلاحش کردم و جویای احوال پسرش شدم و گفت آره از پله زانوش پیچ خورده و تاندوم پاش کش اومده و دکترش واسش استراحت مطلق نوشته ،باید چند روزی زانوش داخل آتل باشه و پاش رو خم نکنه و خلاصه احساس همدردی کردم و رفت و یه فکری به سرم زد و گفتم بزار جویا حال سهیل از مامانش بشم و دل و زدم به دریا و زنگش زدم و جواب نداد و خواستم پیامش بدم دیدم مشتری بعدی منتظر و کارای اونم ردیف کردم و ظهر که سوار ماشین شدم برم یه نگاه کردم دیدم نه خودش و نه شوهرش نیستن و درب ورود و خروج اونا چون مغازشون بر خیابون از اونطرف مغازه من هستش و تو دلم چندتا فحشش دادم و ناهار خوردم و گفتم بزار یه پیامش بدم و نوشتم سلام جویای احوال سهیل شدم از باباش و گفتم جریان واسم گفت و نگرانش شدم و …یه چند دقیقه بعد نوشت شما و تو دلم گفتم کیرم دهنت مگه یکروز تنها گیرت نیارم و نوشتم آقا سینا هستم که امروز شوهرتون آراسته روانه خونه کردم و بهش جوونی دوباره بخشیدم و …یه تشکر خشک و خالی کرد و دیگه پیامش ندادم و گذشت تا سه چهار روز بعد روز شنبه بود و پیام اومد آقا سینا خوبین و چندتا پیام رد و بدل شد و گفت راستش سهیل نمیتونه راه بره و اگه امکانش هست هماهنگ بشم باهاتون تشریف بیارین خونه اصلاح کنین پسرم و منم تا اینو شنیدم و خونه رو دیدم سریع کیرم شق شق شد و گفتم با کمال میل و ساعت و روز اصلاح شما معین کنید بین ساعت هفت صبح تا نه صبح باشه که بعدش بیام مغازه و تایید کرد و برا فردا یکشنبه هماهنگ شد باهام و فقط منتظر بودم این چندتا مشتری هم برن و برسم خونه و…همش تو فکرای جور وا جور واسه مریم میرفتم و ساعت هشت تعطیل کردم و یکسر رفتم داروخونه واسپری موبر و یه پک کاندوم خریدم با یه لیدوکائین اسپری و اومدم خونه خلاصه رفتم حموم و حسابی به خودم رسیدم و صاف و صوف کردم و رفتم باشگاه سنگینتر کار کردم و مکمل بیشتر خوردم و تا رسیدم خونه به دوش گرفتن نرسیدم یه چیزی خوردم و تخت خواب رفتم و به خودم اومدم دیدم صب ساعت پنج صبحه و سریع رفتم حموم دوباره و صبحانه خوردم و ساعت نزدیکای هفت بود هنوز هیچ پیامی نیومده بود واسم و نگران بودم و دل به دریا زدم و سلام صبح بخیر فرستادم و سریع نوشت سلام و ساعت هشت این ساختمون باشین و با نگهبانی هماهنگ کردم و … منم قند تو دلم آب شد و سریع چندتا اسپری زدم به سر کیرم و ست بافت مشکی پوشیدم با یه سوئیشرت روش و راه افتادم . تقریبا ساعت ده دیقه به هشت بود و ماشین پارک کردم و پیامش دادم دم ساختمون هستم پیش نگهبانی که ج نداد و یهو نگهبانی گوشی برداشت و یه یه دیقه صحبت کرد و خدافظی کرد و منم سلام و خوش و بش کردم و گفت جوان از آسانسور تشریف ببر طبقه دوم پلاک ۶ منزل آقاای فلانی و تشکر کردم و با هر قدمی که بر میداشتم کیرم شق تر میشد و قشنگ کیر ۱۹سانتی از زیر اسلش خودنمایی میکرد و آسانسور زدم و سریع کیرم دادم روبه بالا زیر کش و پیام نوشتم دم درب هستم و چند ثانیه بعد در باز شد تا چشمم به مریم خورد دلم ریخت و عرق سرد کرد و سلام و احوال پرسی و جعبه شیرینی بهش دادم و تشکر کردم و اشاره کرد بشینم رو کاناپه کنار شوفاژ و وااای کیرممم از جا میخاست کنده بشه و گلوم خشک شده بود و بو عطر خواصی از خونشون میومد و یه مانتو و شال مشکی داشت با یه شلوار لی آبی جذب قد نود و با یه پابند که سفیدی پاهاش و زردی پابند جلوه خواسی داشت و چایی و چندتا از شیرینی آورد واسم و یکم میوه که رو میز بود و خودش برگشت تو آشپزخونه و گفتم مریم خانم تشریف بیارین بشینین من معذب اینجوری و با یه غرور خاصی گفت راحتم و حتی نگامم نکرد و با دست اشاره کرد سهیل داخل اتاق هسش و پیشبند واسش بستم و تشکر کردم و زوری یه شیرینی خوردم از شب تا صبح تو یخچال خونه بودند و مثل یخ بودن و پاشدم و داشت رو گاز نمیدونم چی میپخت مثل سیب زمینی بود و یه دسشم رو کمرش بود و لمبرای کونش هی تکون میداد و دلم میخواست برم بچسبم از پشت بهش و یهو یه تکون خورد و سریع رد شدم و رفتم در زدم و صدای پسرش و باباش میاد و برگشتم رو به مریم و گفت بفرمایید منم الان میام و گفتم انگار درب قفله و با یه ناز و قر باسن از جلوم رد شد و رفت در باز کرد و خودش گوشی رو گرفت و گفت آره خوبه و شما مواظب خودت باش و خدافظی کرد و منم رفتم تو و با سهیل خوش و بش کردم و مریم با دوتا لیوان شربت اومد و گذاشت رو میز و رفت بیرون و منم سوئیشرتم در آوردم و بافتم در آوردم و با یه تیشرت شدم و قیچی و موزر و همه وسایل چیدم رو میز و مشغول اصلاح شدم هی باهاش حرف میزدم و با گوشیش بازی میکرد و همش فکرم تو مریم بود و یباره اومد تو گفتم چه خوب شد اومدین لطفا کمکم کنین سهیل رو به لبه تخت بیارم و شما چندتا کوسن بزارید زیر سرش و کمرش و عطر تنش هوش از سرم برده بود و ضربان قلبش میشنیدم تو گوشم و شربت تعارف کرد و برداشتم خوردم و نشست رو صندلی کنارم با فاصله نیم متری و منم کیرم راست راست بود زیر پیشبند و نفسم تند میزد و یواش یواش سرش اصلاح میکردم و باهاش حرف میزدم و گفتم لطفا کمک کنین بشینه سهیل خط پشت شرش بگیرم و دستاش زیر شونه هاش برد و صاف نشوندش و شالش افتاد و گفتم اگه به مو ریزه حساس هستی پیشبند بازکردم و گفتم شما ببندین و یه لحظه نگاش خورد به7 کیرم که راست شده بود و حول کرد و گفت نه مرسی الان لباس عوض میکنم و سریع رفت و منم دل شوره گرفتم که نکنه بره کلا و دیگه نیاد و آبروم ببره و یه دیقه بعد با یه دامن مشکی تقریبا جذب و یه تیشرت مشکی آستین کوتاه اومد و تو دلم گفتم اه کیرم تو این شانس و اومد و شالش انداخته بود رو سینه هاش و دور گردنش و لمبرای کونش چند سانتی من بود و اصلا نگام نمیکرد و روش انوری بود و گفتم لطفا مسلط تر بگیرید سهیل رو یکم خم شد و لمبرای کونشچسبید به دامن و گفتم اگه اذیت میشین یا پاتون بزارید رو لبه تخت و نمزمان فقط نگام به کونش بود و تا پاش رو گذاشت رو تخت و دامنش اومد بالا و دیدم سفیدی ساق پاش زد بیرون وااای دیگه از خود بیخود شدم و یواش شلوارم کشیدم پایین گفتم بی زحمت از داخل کیف کوچیم یه پد الکلی بهم میدین و خودم سهیل رو گرفتم و دوتا کاندوم و چندتا پد الکلی توش بود و گفت واسه چین و گفتم ضد عفونی کردن وسایل و پشتش به من بود و حدسم رفت روش خوند کاندم بود و کیرم شق شق زیر روپوش بود و متوجه شلوارم شد که تا رونم پایین و سریع نگاش رو دزدید و خواس بره بیرون گفتم لطفا سهیل رو بگیرین خطش که زدم تشریف ببرین و دوباره گفتم مثل همون قبل بایستین و تا دوباره پاش گذاشت بالا یه جووون گفتم و پد الکلی باز کردم و زدم با ماشین و پشت گردن سهیل ر و با صدای لرزون گفتم چند ثانیه صبر کنین تا خشک بشه و سرش رو به نشانه تایید تکون داد و یا قدم رفتم عقب تر و شلوارم کشیدم تا زانوم پایین تر و شرتم کشیدم پایین و یواش کاندوم باز کردم و خواست برگرده شونش گرفتم و گفتم چند لحظه صبر کنین و کاندوم کشیدم رو کیرم و مچ دستش گرفتم و گفتم رو شونش بگیر و موهاش از کنار صورتش آویزون بود و موزر روشن کردم و با دست چپم هی کیرم میمالیدم و گفتم لطفا زانو تون رو تخت بزارین و تا زانوش رو تخت گذاشت دامنش دادم بالاتر و سفیدی روناش عقل از سرم برد و یه شرت آبی روشن پاش بود یواش موزر روشن گذاشتم رو تخت و دوتا دستم گرفتم دور کمرش و کیرم چسبوندم لا پاش و یواش گفتم بیارش پایین و اصلا به رو خودش نیاورد و دوباره چندبار با کیرم ضربه زدم به کونش و لا پاهاش باز تر کرد و سریع شرتش کشیدم پایین و با فشار هلش دادم بره تو کیرم و یه آههه بلند کشید و چند بار جلو و عقب کردم و یه آن با تمام فشار تا ته کردم تو کص داااغ و پر آبش و گف آخخخخ و سهیل و گف چیشد و منم گفتم از بس داغه و تنگ و شرعو کردم جلو و عقب کردن یواش و یهو آبم سریع اومد و کشیدم بیرون و بلکه نفهمه و چند ثانیه صبر کردم تا دل زد کیرم و مریممم گفت ای باباااا همییین بود همش و عجب و گفتم سر آقا سهیل اصلاح کنم و بیرون در خدمتم و یه نیشگون از کصش گرفتم و نمیدونم چجوری سر سهیل اصلاح کردم و سریع رفتم دستشویی و کاندوم در آوردم و مریم تو آشپزخونه با گوشی حرف میزد و نگاه کردم دیدم کیفم رو کاناپه و سریع اون یکی کاندوم برداشتم و رفتم از پشت چسبیدم به کون نرم مریم و دوتا سینش رو چنگ زدم و گوشی در گوشش بود و رو کرد به من و با اشاره دست رو لب گف هیییس و با گوشی اشاره کرد و دوباره پشت کرد به من و سریع کاندوم کشیدم رو کیر شق شقم و دامنش دادم بالا و شرتش خواستم بکشم پایین با دست گرفت و نذاشت و برگشت تا خاص حرف بزنه لبااای داغشو خوردم و به زور جدام کرد و گفت آجی خودم زنگت میزنم و دیگه فرصت ندادم بهش و. لبام قفل کردم رو لباااش و خودش هم شل شد و با دستاش هی پشت کمرم و باسنام میمالید و یه دسش کیرم گرف وگفت چه حالی بکنه پارتنر از این کوکتل و و با دست هلش دادم سمت کاناپه و و سینه هاش کشیدم بیروون و گف بخوورشووون فقط گاز نزن سفیدن و معلوم میشن و منم اصلا گوشام شنوایی نداشت و با یا حرکت شرتش کامل کشیدم پایین و یه پاش گذاشتممم رو شونم و خودش سر کیرم گرفت با یه فشااار زیاااد تا ته رفت تووش و گففف آیییی کسکش یواااش تررر و شروع کردم به تلمبه زدن و سینه هاش بالا و پایین میشد و صدای شلپ شلپ راه افتاد و لبام گاز میگرفت و کشیدم بیرون و برش گردوندم از پشت گذاشتم توش صدای برخورد بیضه هام با بدنش بلند شد و هی از زیر با دوتا دستم ممه هاش فشار میدادم و قربون صدقش میرفتم و مداممم میگففف یووواش کسکش گشاد میشه و میفهمه و منم محکم تر میزدم و گفتم گور باباش اونکه کمر کردن نداره و این بدنو باید سرخش کنم و حسرت بهش نمونههه و گفت بزار منم بکنم و دراز کشیدم رو کاناپه و کفف واااو چه بدن بی مویی داری وو کصش تنظیم کرد رو کیرم و بالا و پایین شو کرد و و منم هی با سوراخ کونش ور میرفتم هی بالا و پایین تند میشددد و صداااش رفت بالاتر و چند باررر لرزید و یه آب داااغ ازش اومد بیرووون و منم با داغی کیرم دوباره آبم اومد و محکم از پشت بغلش کردم و خوابید رووممم …و این شد اولین سکس من با مریم جووون …

نوشته: سینا


👍 10
👎 47
50301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

967453
2024-01-19 23:26:05 +0330 +0330

یکروز شوهرش واسه اصلاح اومد و گفتم بزار خوب موقعیتی هست و پیامش دادم و خودم معرفی کردم و گفتم آقاتون اومدن واسه اصلاح و تشریف بیارین

بعد نگفت خب به تخمم که اومده.الان تشریف بیارم چیکار کنم ؟
شوهرم اومده اصلاح به من اس دادی که اومده اصلاح؟خب الان که چی؟ بیام نگاش کنم؟

حاجی واقعا کسخولی یا حقیقتا کسخولی؟


967455
2024-01-19 23:28:18 +0330 +0330

پرده مخصوص سر شور؟؟؟؟؟؟؟؟؟

3 ❤️

967467
2024-01-19 23:56:25 +0330 +0330

داداش عزیز
نفر سوم تهرانی
کاری به داستان ندارم، اما خیلی به اینکه این کاتگوری رو انتخاب کرده سخت نگیر، نمیگم حتما آرایشگاه
اما زن هایی که اینجوری اختلاف سنی دارن و خیلی داف تشریف دارن ولی دارن شوهرشون هم جوون دیده بشه و به خودش برسه
در واقع اون اختلاف سنی علتس اون اختلاف سلیقه است زنه چون خوشگله و زیاد خواهان داره ، میخواد مرده هم خوشتیپ باشه که هی همه جا نگن باباته
یا تو فامیل و بین دوستاش شوهرش مورد تمسخر و مقایسه نباشه.
واسه همین تو این جور جا ها میرن نظر میدن.
حالا کار ندارم به زن کارمند ، اما زنی که کاسب هست و با این شخصیت سازی که توسط نویسنده انجام شده اصلا عجیب نیست که بره نظر بده برای تیپ و قیافه ی شوهره

1 ❤️

967485
2024-01-20 00:30:38 +0330 +0330

اخه بیشرف کصتان نویس پسره تاندوم زانوش کش اومده بود ،قطع نخاع که نشده بود که نتونه بشینه رو صندلی. میخوای چرت بگی یکم تحقیق کن راجب اون موضوع.

3 ❤️

967488
2024-01-20 00:42:29 +0330 +0330

جنسی که میخری بعدش میای پشت سر پسره اینطوری ننش میگایی چیه 🤣🤣🤣

2 ❤️

967490
2024-01-20 01:06:20 +0330 +0330

بنام خدا
ساقی هستم نمونه کارم

3 ❤️

967491
2024-01-20 01:20:30 +0330 +0330

یکی ترجمه کنه ببینم این آقای سلمونی چطوری کون داده ؟؟

1 ❤️

967503
2024-01-20 01:53:15 +0330 +0330

فقط من نفهمیدم این کونی چی نوشته یا شماهم مثل من نفهمیدین ؟؟

3 ❤️

967513
2024-01-20 02:44:25 +0330 +0330

کونی خالی بند کمتر جق بزن صدبار گفتم هنگام جق دست به قلم نشید

1 ❤️

967551
2024-01-20 11:45:43 +0330 +0330

شوهرش مگه مرده بود که اینهمه حرکت زدی

1 ❤️

967557
2024-01-20 12:59:31 +0330 +0330

با نهایت احترام خدمت ب عزیزان شهوانی.

یعنی تموم قیچی‌های آرایشگاه‌های تهران و حومه به‌اضافه‌ی سشوار و اتو مو از پهنا تو کون آدم دروغگو.

0 ❤️

967582
2024-01-20 18:24:02 +0330 +0330

شیشه لیدوکاایین تو‌ ما تحتت،مگه‌ مجبورت کردند کسشعر تلاوت کنی ،

0 ❤️

967596
2024-01-20 20:39:38 +0330 +0330

مغز سیاهتو گاییدن کسخول با این چرندی که نوشتی😂 😂

0 ❤️

967602
2024-01-20 21:08:08 +0330 +0330

اصل داستان:
همت بی‌مروت که توی کف کون سینا بود، به بهونه‌ی شکستن مچ پاش، می‌کشوندنش خونه‌ش و اونجا همراه با عزت بی‌صفت و نعمت بی‌برکت، گشادش می‌کنن.
تمام صندلی‌ها، سشوارها و قیچی‌های تمام آرایشگاه‌ها حواله‌ت بادا ابله الدنگ متوهّم گشاد خالی‌بند!!

1 ❤️

967603
2024-01-20 21:09:59 +0330 +0330

همه چرندیات به کنار سهیل فقط اون کوسکشی که بهت گفته خدایی بهت میاد جقی

0 ❤️

967665
2024-01-21 03:18:40 +0330 +0330

آخه حرومی بفرض که اون زن مغرور😁 از خداش بوده تو بکنش
کش اومدن تاندون زانو چه ربطی به چشم، گوش و چرخش سر داره.؟؟
نمیتونسته راه بره، درست
دیگه نمیتونسته هم بشنوه یا گردنش رو بچرخونه ببینه.

0 ❤️

967708
2024-01-21 14:59:27 +0330 +0330

در حال اصلاح شلوارتو دادی پایین …ب نظرم فیلم سوپر زیاد نگا میکنی

0 ❤️

967727
2024-01-21 19:17:18 +0330 +0330

کیری ترین داستان سکسی سال

0 ❤️