سلام من بهرامم من از بچگی گرایشات عجیبی داشتم و خیلی شهوتی بودم خیلی از خانمهای با آرایش غلیظ و لباس سکسی و کفش پاشنه
دار خوشم میومد و گرایش عجیبی به زیورآلات خانم ها مخصوصا
گوشواره داشتم
تا سال ۸۴ (من) متولد ۶۸ هستم با نازنین آشنا شدم دختری که چهره ایی معصوم داشت و فهمیدم آپارتمان بغلیمون میشینن بعد از حدود یک ماه تولد نازنین بود که من تو کوچه یکدفعه از لباس بوسش کردم واییی چه حالی بود کیرم داست میترکید زود رفتم خونه فکر کنم ۳ بار پست هم ارضا شدم. خلاصه چند روزی گذشت يه دفعه نازنین گفت راستی دیگه نمیخوای بوسم کنی گفتم خوب نوبت توست گفت باشه ولی تو کوچه؟؟؟؟ گفتم خوب کجا؟ گفت من ظهر کلاس زبان دارم بیا پشت بوم وای رفتم پشت بوم با یه تیشرت و شلوارک از بالا دیدم در
کوچشونو باز کرد آشغال گذاشت و برگشت تو اومد بالا به خودش رسید بود ارایش کرده بود سایه و رژ گونه و رژ و همه چی زده بود مژه هاش انقدر بلند بود فکر کردم مصنوعیه خلاصه اومد سلام کردیم گفتم میخواستی یه کاری کنی گفت بوست کنم؟ گفتم اره من منتظر یه بوسه که از لبام بودم دیدم یهو اومد جلو و دهنش باز شد لبامو خورد وایییی چه لذتی بود خدا انروز ۲ ساعت تمام لب بازی کردیم. روز بعدش صبح رفتم دنبالش که بریم مدرسه گفت یه خبر خوب بابام و مامانم میرن شمال چند روز نیستن گفتم خوب گفت بریم خونمون گفتم بریم رفتیم اتاقش با خواهرش مشترک بود و یه تخت دو طبقه بود
خلاصه دراز کشیدیم رو تختش شروع کردیم به لب بازی فکر کنم ۳ ساعت بود داشتیم لب و بدن همو میخوردیم نازنین رو بود تاپشو درآورد با سوتین اومد روم بازم لب بازی کیرم دیگه داشت میترکید که یدفعه دیدم خودشو کشید بغل و دستشو گذاشت رو کیرم از رو شلوار لی داشت میترکید همینجور که لب میخوردیم شلوارمو کشید پایین کیرمو میمالوند یدفعه ای آبم اومد بعد حاضر شدیم گفت برم کلاس زبانم بغلش کردم گفتم دیگه اینکارو نمیکنم عذاب وجدان گرفته بودم رفت کلاس زبان و برگشت اما نمیشد برم پیشش چون خواهرش خونه بود گفتم برگشتنی بیا پشت بوم دوباره حالم بود شد لب بازی کردیم که یدفعه دیدم کمربندمو باز کرد دستشو کرد تو شورتم کیرم گرفت یه دفعه ای رفت پایین شروع کرد کیرمو خوردن که آبم اومد بلند شد بغلم کرد و اب کیرمو ریخت زمین شبش پیام میدادیم گفت تو چی دوست داری گفتم یه گوشواره و گردنبند و دستنبند مخصوصا بزرگ خیلی دوست دارم و آرایش غلیظ و ناخن بلند با لاک و کفش پاشنه بلند با لباس های سکسی اونم گفت دوست داره منم کص اون بخورم و کیرمو بمالم بهش.
فرداش دیدم بعد از مدرسه گفت الان واسه کلاس زبان میام بیرون تو برو بالا پشت بوم گفتم باشه
اومد با مقعنه بود ولی یه آرایش خوشگل کرده بود و موهاشم بیرون ریخته بود گفت واحد بالاییمون خالیه کلیدش خونه ماست برش داشتم بریم اونجا گفتم کسی نیاد گفت نه نمیاد
رفتیم مقنعه و مانتو رو دراورد یه لباس نقره ای پوشیده بود با آرایش غلیظ موهاش که خیلی بلند بود و تا دم باسنش بود رو خوشگل و مدل دار بسته بود یه تل خال خال زده بود رو موهاش یه سرویس انداخته بود که گوشوارهاش سگک خیلی بزرگی داشتم و کل لاله گوشش رو گرفته بود و چند رشته اویز تا پایینتر از گردنش بودن گردنبندش هم دقیقا همون مدل که اویزاش تا لای سینه هاش رفته بود کلی هم دستبند و انگشتر یه دفعه دستامو گرفت دیدم ناخوناش بلند لاک قرمز زده دستامو گرفت شروع به لب بازی کردیم یه دفعه منو خوابوند اومد روم گفت نو نمیخوای کاری کنی که شرتش رو از زیر لباسش دراوردم و شروع کردن کصشو خوردن اه کشیدنش شروع شد منم دیوونه تر شدم بعد بلند شد من خوابیدم اومد روبروم دستاشو گذاشت رو زمین کیرمو با لباش گرفت وشروع کرد سرس و بالا پایین کردن و چرخوندن داشتم دیوونه میشدم که آبم پاشید.یکی از اقوامش فوت شده بود و کل فامیلاشون رفته بودن اهواز فقط نازنیین و دختر عموش بودن نازنینم رفته بود اونجا بعد زنگ زد گفت نمیایی گفتم بیام واقعا گفت آره الناز که کاری نداره میگه شب هم بمون پیشمون.
خلاصه رفتم تا آخر شب فیلم دیدیم که الناز گفت من برم بخوابم رفت تو اتاقش دیدم نازنین دوتا تشک انداخته پیش هم خوابیدیم چراغها رو خاموش کرد با یه لباس توری صورتی بود تمام تنش برق میزد معلوم بود اصلاح کرده بود یه دفعه لب بازی که شروع شد با ولع گفت میخوای کیرتو بخورم گفتم بخورم تا حالا انقدر حشری ندیده بودمش منم حالم بود یکم کیرمو خورد آبم اومد و دوباره شروع کردیم تا صبح شد.
چنو وقت بعد من رفتم شهرستان واسه دانشگاه و یکم از هم دور موندیم اونجا من شیشه کشیدم و تو نت با سکس های میسترس و برده و فمدام و …آشنا شدم و تو اس بازی بهش گفتم خیلی پایه بود گفت اومدی کرج یه بار میسترس شم ببینیم چه جوره تا یکی دو روز بعد گفت مامانم اینا میخوان برن شمال دو سه روز نیستن سریع پا شدم و رفتم به سمت کرج تو راه مدام در حال پیام بددیم گفت دارم حاضر میشم رسیدم دم در خونشون درو باز کرد رفتم بالا تو خونه که رفتم دیدم یه سوتین مشکی با یه شورت و جوراب زنبوری و مخلفاتش پوسیده با آرایش مشکی غلیظ و رژ قرمز و کفش پاشنه بلند مشکی و اما زیور الاتش یه گوشواره انداخته بود که اوریزی بود از گوشش تا دم سینه هاش با زنجیر خوشگل که چند تا نگین هم داشت به یه تاس براق وصل بود وقتی خم میشد گوشواره ها خیلی تحریک کننده تکون میخوردن اومد گفت از این به بعد هر چی من بگم فهمیدی گفتم بله منو خوابوند چشاممو بست باور کنید دوساعت تمام باهام ور میرفت ولی دست بهم نمیزد و نمیزاشت خودم هم به خودم یا خودش دست بزنم فکر کنم بعد از چهار پنج ساعت که خودش ۴ بار ارضا شد رفت سراغ کیرم وایییییی خیلی سکسی خوابید طوری که صورتش و دستاش مسلط به کیرم بودن و شروه کرد اروم اروم میک زدن هی نگام میکرد میخندید بهم فکر کنم دو ساعت کیرم و خورد و باهاس بازی کرد آبم که اومد ریخت کف دستش تف کرد توش گفت باید بخوری …
ادامه دارد…

نوشته: برده نازنین