کیم پورن استار می شود

1400/11/30

این یک داستان کاملا تخیلی است و در دنیایی واقعی هرگز اتفاق نمی افتد .


لس آنجلس، کالیفرنیا
نور کم نوری از یک لامپ درخشش محو شده ای را بر اتاق می افکند. لامپ قدیمی بود، پس از سالها استفاده با کیفیت فرسوده شده بود. زمان زیادی برای تعویض لامپ گذشته بود، اما ضرب المثل قدیمی «اگر خراب نشد، تعمیرش نکن» بیشتر اوقات درست بود. کیم کارداشیان خود را در آپارتمان مجلل خود در کنار چراغ نشسته دید، نور نشستن و خواندن صفحات کتاب او را در طول شب آسان‌تر کرد. با ورق زدن صفحات از نوک انگشتانش، به نظر می رسید که خاموش شدن چراغی چیز دیگری را در زندگی او نشان دهد.
کیم کارداشیان در حال حاضر از نظر شهرت دچار لغزش شده است. مهم نبود که او محوریت یک امپراتوری مد و واقعیت تلویزیونی بود، سال گذشته برای حفظ جریان اصلی رسانه سخت بود. به نظر می رسید که هر دو جنر. کایلی و کندال در نهایت او را در کانون توجه قرار خواهند داد. این در نقش همسرش به حساب نمی آمد: کانیه وست. کیم با تعداد زیادی از فروپاشی‌های عجیبش در رسانه‌ها و صحنه، می‌دانست که وضعیت شهرت او در اوج بازی در حال سقوط است. بدون توجه به این که او اکنون 36 ساله و مادر دو فرزند است، درد زیادی برای او به همراه داشت.
در حال حاضر، کانیه در تور بود. کیم این بار به خود زحمت نداد که او را دنبال کند، هر از چند گاهی به فضای او نیاز داشت. این دو زندگی خصوصی خود را از رسانه ها دور نگه داشتند، جایی که آنها گهگاه رابطه آزاد را تمرین می کردند. بر کسی پوشیده نبود که همه هرزه ها می‌دانست شوهرش لعنتی می‌کند، اما وقتی نوبت به پول می‌رسید، کلیدهای پادشاهی را در دست داشت. تنها به همین دلیل، او می‌توانست قوانینی را برای مردانی که در لیست تماس‌هایش قرار می‌داد، در زمانی که نیاز به یک شب خوش تفریح داشت، تعیین کند. در آن لحظه یک شب خلوت بود، در حالی که بچه ها با یک پرستار بچه رفته بودند. این مردی نبود که او هوسش کرد، این کم و بیش بهای شهرت بود. لامپ کم نور فقط به او یادآوری می کرد که زمان او در کانون توجه به پایان رسیده است.
کیم قرار نبود این اجازه را برای همیشه بدهد. حداقل فعلا نه. او نمی‌توانست ذهنش را از همه چیز دور نگه دارد تا روی جملاتی که در بین صفحات کتاب داستانی در حال خواندن بود تمرکز کند. در حالی که آهی کشید، کتاب را بست و روی تخت خواب کنار صندلی اش نشست. سپس از روی صندلی بلند شد و تلفن همراهش را از روی برداشت. شاید اگر او متن ها یا مخاطبین خود را ورق می زد، شاید ایده ای برای این هفته به ذهنش می رسید. با این حال، قبل از اینکه به هر چیزی نگاه کند، باید حساب های رسانه های اجتماعی خود را بررسی می کرد. معمولاً با نگاه کردن به تعداد زیاد، میلیون‌ها نفری که او را در رسانه‌های اجتماعی دنبال می‌کردند، لبخند می‌زد. امشب یک استثنا بود، او اصلاً اهمیتی نمی داد.
«افسانه تبلوید» که خود منصوب شده بود، مخاطبین او را ورق زد و به اسامی نگاه کرد. کیم تعداد زیادی از تماس‌های خود را حفظ کرد، در شرایطی که خانواده و دوستان یا اطرافیانش به دلایل سودمند نزدیک بودند. در میان نام‌ها، او در منطقه «J» توقف کرد که متوجه یک نام آشنا برای مردی شد که مدت‌ها بود با او صحبت نکرده بود: جانی فیلیپس. کیم به خودش پوزخند زد، عجیب بود که هنوز اینجا و آنجا پیام می‌فرستند. از آخرین باری که آنها یک شب را با هم به اشتراک گذاشتند، چندین سال گذشته بود. آخرین باری که آنها صحبت کرده بودند حدود 8 یا 9 ماه پیش بود.
جانی فیلیپس نامی شناخته شده در صنعت پورن بود، درست در خانه در لس آنجلس از همه جا. کیم او را در سال 2008 ملاقات کرده بود، درست زمانی که او به شهرت رسید. کیم مدتی قبل یک رابطه کوتاه مدت با این مرد داشت. او یکی از معدود افرادی بود که می‌توانست میل جنسی او را ارضا کند، مردی که استقامت زیادی داشت تا ساعت‌ها او را بگاید. گاهی لازم بود یک مرد واقعی در صنعت پورن او را بگاید. با دیدن نام او در مخاطبین، با خودش فکر کرد. کیم نمی‌توانست جلوی قهقهه‌اش را بگیرد، اما با فکر پورنو یا کسی که او را ضبط می‌کند، به آرامی می‌خندد. بلافاصله، ایده ای به ذهنش خطور کرد. چیزی کثیف، چیزی که به عبارت دیگر می تواند به راحتی اینترنت را بترکاند کند.
کیم با گاز گرفتن لب پایینش فکری به ذهنش خطور کرد که خیلی خوب بود و نمی‌توان از آن گذشت. او به سرعت جانی را به مخاطبین خود کشید و شروع کرد به تایپ متن برای او از طریق صفحه کلید تلفنش. متن طولانی نیست، فقط چیزی ساده برای جلب توجه او. او می‌دانست که او فرصت صحبت کردن با او را از دست نمی‌دهد . با این حال، چیز بهتری در ذهن او وجود داشت، چیزی که مطمئناً ایده موفقی از طریق اینترنت خواهد بود.
هی پسر جانی سکسی، خیلی وقته. اگه سرت شلوغ نیست فردا با من تماس بگیر من یک ایده دارم و شما آن را دوست خواهید داشت.
او انگشت خود را روی دکمه “ارسال” فشار داد و سپس متن از بین رفت. ساعات پایانی شب بر روی ساعت حرکت کرده بود و حالا وقت آن رسیده بود که او کمی استراحت کند. او برای آخرین بار قبل از اینکه آن را روی میز خواب بگذارد، به صفحه نمایش گوشی خود نگاه کرد. کیم سپس ملحفه‌ها را عقب کشید و بدن خمیده‌اش را بین روکش‌ها قرار داد. دستش را بلند کرد و لامپ را خاموش کرد و اجازه داد سرش روی بالش بگذارد و شروع به خوابیدن کند. فردا قرار بود یک روز سرگرم کننده خاص باشد که دوست قدیمی اش زنگ زد.


1 روز بعد
بیرون، مثل همیشه یک روز زیبا در لس آنجلس بود. کیم به خود زحمت نداد که آپارتمان مجلل خود را ترک کند. معمولاً کسی که برای پیاده‌روی بیرون می‌رود و برای گرفتن عکس‌های پاپاراتزی از او وقت می‌گذارد، چیزهای دیگری در ذهنش بود. ایده او از شب گذشته به ذهنش خطور کرده بود و او نمی توانست منتظر بماند تا همکار پورن استار خود با او تماس بگیرد. این قرار بود روز دستمزدی بزرگ‌تر از هر چیزی باشد که یک زوج مجلاتی که عکس می‌گیرند می‌توانستند از آن خارج کنند. در حالی که روی مبل نشسته بود و مشغول تماشای تلویزیون بود، صدای زنگ تلفن را شنید. تا الان ساعت 11 صبح بود، بنابراین باید جانی زنگ می زد. کیم وقتی به تلفنش نگاه کرد پوزخند زد و در واقع، فرض او درست بود. روی تلفن کلیک کرد و آن را جلوی گوشش برد تا جوابش را بدهد.
“هی جانی…”
“هی کیم، خیلی وقته ندیدی. متنت رو گرفتم، خیلی هیجان زده به نظر می رسید. پس چه خبره؟”
وقتی او گفت که در متن هیجان زده شده است، پشت تلفن قهقهه زد.
“من واقعا هستم. باید از شما بپرسم، آیا هنوز استودیوی کوچک خود را دارید؟”
“نه، من الان یک بزرگتر دارم. از آن زمان به بعد از این صنعت بالا رفتم. چرا می پرسی؟”
“اوه، پس شما هم اکنون دوربین های بهتری دارید؟”
مرد آن طرف تلفن خندید.
“به چه چیزی دست می زنی، کیم؟ خیلی عجیب است که مدتی با من صحبت نکردی و می خواهی در مورد دوربین های من و اینها بپرسی.”
“خب، من در مورد چیزی به کمک شما نیاز دارم. فکر می کنم باید در مورد آن رک و پوست کنده باشم.”
“اوه آره؟ عزیزم به چه کمکی نیاز داری.”
جانی اگرچه فقط با تلفن صحبت می کرد، اما احتمالاً می توانست پوزخند متکبرانه ای را که روی صورتش ظاهر می شد حدس بزند. کیم می‌دانست که از او چه می‌خواهد، نه کسی که در این مورد به سرش بیفتد.
“من می خواهم یک نوار جنسی جدید بسازم، این همان چیزی است که به کمک شما نیاز دارم.”
"تو داری با من شوخی می کنی ، عزیزم واقعا”
“اوه نه، من نیستم! من واقعاً هستم، می خواهم یک فیلم سکسی جدید بسازم و از شما می خواهم به من کمک کنید.”
در طرف دیگر تلفن، جانی برای چند ثانیه ساکت شده بود. کیم می خواست بخندد، اما باید مطمئن می شد که او تلفن را قطع نمی کند.
“جانی، هان؟ تو تلفن را قطع نکردی، نه؟”
نه! فیلم سکسی. نمی‌دانم داری با من شوخی می‌کنی یا نه.»
کیم قبل از اینکه بتواند با کلمات به او پاسخ دهد آهی کشید.
“جانی، این یک شوخی نیست. من واقعاً در مورد این موضوع هستم. یادت هست وقتی به من گفتی همه زنانی که با آنها در فیلم های پورن کار می کنی، می گویند که من نمی توانم به خوبی آنها باشم؟ خب، شما بیش از همه باید بدانید تا بتوانم به آنها ثابت کنم که اشتباه می کنند.”
قبل از جواب دادن از آن طرف تلفن خندید.
“آره، می دانم که حق با شماست.می دانم که شما با کانیه ازدواج کرده اید، بنابراین کنجکاو هستم که او در این مورد چه احساسی دارد.”
او هیچ حرفی در این مورد ندارد. کانیه جنده هایش را کنار خودش دارد، من مردانم را دارم… این تنها راه برای ادامه کار ازدواج در بعضی مواقع است.
“پس، شما می خواهید یک نوار جنسی جدید با من فیلمبرداری کنید؟”
“بله، با تو جانی.”
“هوممم…میدونی چیه؟ یه ساعت دیگه با من ملاقات کن، امروز و فردا میرم. میتونم سریع این مشکل رو از بین ببرم، اما باید رو در رو در موردش بحث کنیم.”
“خوب است، ناهار چطور؟”
“مطمئناً، من در جایی که هستم به شما پیام می دهم و می توانیم جایی ملاقات کنیم.”
“عالی ، به زودی می بینمت جانی.”


2 ساعت بعد
در سرتاسر شهر، کیم برای اولین بار با جانی در چیزی که برای همیشه به نظر می رسید، متحد شد. آنها تصمیم گرفته بودند که جلسه ناهار خود را در ، در یک کلوپ قدیمی جاز برگزار کنند تا کمی به آنها حریم خصوصی بدهند. کیم راه های خود را داشت تا از دیدگاه های پاپاراتزی خارج شود، همه اینها به این بستگی داشت که او در آن زمان چقدر پروفایل خود را پایین یا بالا نگه می داشت. او این کار را به احترام جانی انجام داد و نمی‌خواست که یک بازیگر فیلم‌های پورن با او دیده شود. اگر برنامه‌های آنها برای ضبط یک فیلم سکسی با تولید بالا به واقعیت کامل تبدیل شود، هویت او سرانجام آشکار می‌شود. از درون باشگاه، گروه زنده جاز با تکیه بر تصنیف‌های ساز که در آن ساکسیفون حرف اول را می‌زد، مجموعه‌ای از آثار کلاسیک را اجرا می‌کرد.
آنها با هم پشت میز نشستند، کیم یک پیراهن سفید با برش پوشیده بود تا او را با کون عظیم خود اذیت کند. او عینک آفتابی بزرگ و تیره اش را به محض ورود به داخل، برداشته بود. جانی یک پیراهن زرد هاوایی پوشیده بود. به نظر می رسید جانی نسبت به آخرین باری که کیم او را دیده بود کمی تغییر کرده بود. موهای قهوه‌ای او کوتاه ماندند، اگرچه سبیل‌های مشکی زیبایی روییده بود. کیم نتوانست او را به خاطر این واقعیت اذیت کند. او به او توضیح داده بود که هنوز هم ورزش می کند و بدنش را در فرم عالی برای تولید نگه می دارد.
“آخرین باری که ما ملاقات کردیم، تو آن فیلم پورن را نداشتی…”
“تو مطمئن شدی که بهش اشاره کردی، ها؟”
کیم خندید.
“خب، به هر حال تو پورن کار می کنی…”
“این واقعا برای من یک فیلم پورنو نیست. من سعی می کردم خودم را شبیه برت رینولدز کنم، او قهرمان من است.”
“اوهههه، حالا فهمیدم. خوب، اگر هنوز موها را روی سینه ات نگه داری، مطمئنم الان شبیه او خواهی شد.”
جانی خندید.
“پس، چرا ناگهان می خواهید یک کلیپ سکسی گران قیمت بسازید؟”
“نمیدونم، فقط به این فکر میکردم که میتونم اینترنت رو با این چیزا بترکانم کنم. میدونی که این کار پول زیادی در میاره؟”
“آره، می شود…”
پوزخندی زد و همچنان که در چشمان او نگاه می کرد به صحبت کردن ادامه داد.
می‌خواهم کارگردانی آن را بر عهده بگیری.
“درسته، و قرار است با چه کسی سر صحنه فیلمبرداری باشید؟”
“تو، دوه!”
“مطمئنی کیم؟ فکر کردم که یکی دیگه رو میخوای، من میتونم یه پسر سیاه پوست برات بگیرم.”
کیم سرش را تکان داد و خندید.
“اوه نه، نمی‌توانم! ببین، من و کانیه به توافق رسیدیم. می‌توانیم دیگران را در کنار خود بفرستیم، اما من نمی‌توانم کیر سیاه بیشتری داشته باشم، مگر اینکه او در فیلم شرکت کند.”
جانی خندید و به میز نگاه کرد و به او برگشت.
“اوه پروردگار، من فقط باید آن را باور کنم! این شبیه اوست! بنابراین، من کسی هستم که شما می خواهید برای این کلیپ بگایید کنید.”
“آره، تو می دانی چگونه با من رفتار کنی…”
“در واقع، ما باید در مورد آنچه که قرار است در فیلم انجام دهیم صحبت کنیم. من امشب با عکاسم تماس می‌گیرم و می‌توانیم آن را برای فردا تنظیم کنیم. فکر می‌کنم این کار باید آسان باشد، اما ساختن آن. با کیفیت واقعی و خوب، ما باید چندین صحنه فیلمبرداری کنیم.”
“به نظر می رسد که این کار فقط برای یک کلیپ سکسی کار زیادی است.”
“خب، کیم…تو گفتی که می‌خواهی پول خوبی به دست بیاوری، درست است؟ هر کسی می‌تواند یک کلیپ سکسی بسازد، آنها همیشه دوربین‌های بی کیفیت و بدی دارند. شما با من کار می‌کنید. ، این شبیه یک فیلم پورنو است.”
“باشه، خوب است. من همیشه می‌توانم چندین صحنه را انجام دهم، به هر حال تصور می‌کنم تو می‌خواهی تک تک من را بگایی کنی. یادم می‌آید که به من گفتی آن فاحشه‌های ستاره‌های پورنو که با آنها کار می‌کنی نوار جنسی من را مسخره می‌کنند و می‌گویند که من می‌توانم. این کیر را به خوبی آنها بمکید. اکنون به آنها ثابت خواهم کرد که اشتباه می کنند.”
جانی خندید و سری به او تکان داد.
“اوه آره، تو شانست رو خواهی داشت. من می‌خواهم یک POV از نزدیک انجام دهم که شما مرا می مکید، شاید هم برای صحنه‌ای سکسی.”
“POV؟ آن چیست؟”
این به معنای “نقطه دید” است. دوربین روی شما متمرکز می شود، شما باید به دوربین نگاه کنید و مثل اینکه دارید به بیننده نگاه می کنید خارج می شود."
“اوههههه، حالا میدونم چیه. میتونم این کارو بکنم.”
“حالا باید ازت بپرسم کیم، تو میدونی که کیر من خیلی بزرگ است ، پس…”
قبل از اینکه حرفش تمام شود سرش را تکان داد و حرفش را قطع کرد.
"من می توانم آن را تحمل کنم، شما باید این را بدانید. من با وجود اینکه متاهل و دو فرزند دارم، تغییر نکرده ام
“پول پرداخت شد؟”
"آره، پول شا
کیم سرش را تکان داد.
“اممم، نه. تو همیشه دوست داشتی ابت را روی صورت من بپاشی.”
“فقط این بار قرار است فیلمبرداری شود.”
در حالی که سرش را به نشانه موافقت تکان می داد به او خندید.
“آخرین باری که ما سکس کردیم، تو من را با یک آب زیاد پر کردی پس خوب است. من مشکلی با آن ندارم.”
“می خواستی اسم این فیلم را چی بگذاری عزیزم؟ من فکر می کردم که بتوانیم آن را “کیم کارداشیان: ستاره پورن” بنامیم.”
کیم دوباره خندید و لبخند زد.
“من آن را دوست دارم، به نظر سکسی می رسد. من این بار در حال بازی در نقش یک ستاره پورن هستم، نه اینکه سعی کنم یک ستاره فوق العاده باشم.”
“آره، من به همین فکر می کردم…”
“پس جانی، فردا گفتی؟ من میرم، آماده میشم.”
"آره فردا، من باید با دوربینم صحبت کنم. او واقعاً آسان است. ما آن را در استودیوی خود تنظیم می کنیم، اتاقی است با یک مبل بزرگ چرمی مشکی. مطمئن می شوم که شما همه چیز از جواهرات گرفته تا کفش داشته باشید. به هر چیزی که می خواهید سر صحنه فیلمبرداری.»
“بسیار خوب است، من می خواهم وسایلم را بیاورم.”
کیم دستش را روی میز به سمت او برد و رنگ صورتی را به عنوان ژست «وعده صورتی» به او نشان داد.
"اینجا برای ماست، تا اینترنت را با یک سکس داغ داغ بترکونیم
…"
جانی در حالی که رنگ صورتی خود را وصل می کرد تا دور مال او بپیچد، سری تکان داد.
“بله، هیچ چیز بهتر از رابطه جنسی نمی فروشد.”


1 روز بعد
کیم نمی خواست وقت خود را برای برنامه کوتاهی که با جانی داشت تلف کند. بعد از اینکه دیروز به خانه رفت، کمی از تلفن هایشان پیام دادند تا اینکه او به رختخواب رفت. او برای این فیلمبرداری آماده شده بود، درست مثل هر فیلم دیگری. این قطعاً به او کمک کرد که در چند هفته گذشته با خود رابطه جنسی با کیفیتی نداشته باشد. از زمانی که کاین برای آخرین تور خود رفته بود، با بچه ها در خانه تنها بود. او و جانی هنوز پس از ضبط نوار باید توافقی را انجام می‌دادند، اما او مطمئن بود که آن‌ها این را حتی با هم تقسیم می‌کنند و سپس روی انتشار کار می‌کنند. این موضوع کاملاً دیگری است، چیزی که آنها باید پس از ساخت محصول به آن بپردازند.
از اتاق سفید، دوربین با صدای تق تق و کوبیدن کفش های پاشنه بلند روی زمین زوم می کرد. در صحنه فیلم‌برداری تنها جانی و مجموعه‌ای از ابزارهای مختلف دوربین حضور داشت. دوربین روی پاهای او که در یک جفت کفش پاشنه بلند پمپ قرار داده شده بود، زوم کرد. پاهای بلند و باریک کیم به سختی دیده می شد زیرا او یک کت عبایی مشکی پوشیده بود. در حالی که دوربین روی صورت او زوم می کرد، کیم لبخندی از خود راضی به دوربین زد. موهای بلند جت مشکی او در دم اسبی بسته شده بود. الماس ها از حلقه های گوشش برق می زدند و لب های صورتی پف کرده اش همچنان به لبخند زدن ادامه می دادند. درست زمانی که دوربین همچنان روی شکل انحنا دار او زوم می کرد، چرخید. در حالی که پشتش را برگردانده بود، عبایی را کشید و اجازه داد دست هایش بیرون بریزند و لباس مشکی روی زمین بیفتد.
در حالی که کیم پشتش را برگردانده بود، دوربین نگاه کرد. روی کون با شکوه و بزرگ او زوم شد. این چیزی بود که او بیشتر به خاطر آن مشهور بود، علاوه بر کلیپ جنسی اصلی. دستانش را از پشت پایین آورد و گونه های باسنش را گرفت و پاهایش را در حالی که جلوی لنز دوربین تکان می خوردند باز کرد. سپس دوربین به سمت صورت او رفت و از روی شانه او نگاه کرد. کیم قبل از اینکه برگردد کمی لبخند زد. سینه های بزرگش به عقب و جلو می پرید. دستانش را به سمت سینه هایش برد و در حالی که چشمانش را بست و سرش را بالا گرفت، آنها را می چلاند. همه اینها برای نمایش بود، یک بازی انفرادی کوچک که در ابتدای فیلم انجام می شد.
بدن او کاملاً مناسب بود، زیرا دوربین از سینه های بزرگش به سمت بالا و سپس به سمت شکمش پایین می رفت. کس او تراشیده شده بود، یک نقطه مرطوب کامل روی لب های صورتی در فوکوس دوربین قرار گرفت. کیم دست راستش را به سمت پایین دراز کرد و سپس کسش را بین انگشتانش جدا کرد. او در حالی که پاهایش را به بیرون باز کرد، ژستی به دوربین داد تا بزرگنمایی کند. این بدن کاملاً برای رابطه جنسی ساخته شده بود و اکنون زمان آن رسیده است که مرد نقش خود را در مقابل دوربین بپذیرد. جانی از پشت دوربین نگاه می کرد و برهنه روی صندلی کاملا آماده نشسته بود. او و کیم در مورد اینکه او چگونه صحنه‌هایش را بازی می‌کند، در تمام مدت بداهه‌پردازی و نه فیلمنامه، بحث کرده بودند.
زمانی که جانی به سمت کیم رفت، وارد لنز دوربین شد. پاشنه هایش او را قد بلندتر می کرد و با قدش همخوانی داشت. برگشت و به او نگاه کرد و همچنان با کس خیسش بین نوک انگشتانش بازی می کرد. وقتی رو در رو به او نزدیک شد، کیم در چشمان او نگاه کرد و دستش را بین موهای روی سینه اش کشید. او قبلاً برهنه بود، درست مثل او. چشمانش به چشمان او خیره شد و سپس صورتش را گرفت و خم شد تا لب هایش را ببوسد. کیم ناله کرد و همچنان به آرامی انگشتش را داخل کس خیس شیرینش فرو می برد. جانی با شور و اشتیاق او را بوسید و قبل از اینکه به آرامی خود را کنار بکشد، روی زبان او رقصید. کیم چشمانش را به سمت او دوخت و با زبان بازی به او اشاره کرد که چه می‌خواهد. جانی در حالی که خودش را روی زانوهایش پایین می‌آورد، انگشتانش را روی سینه‌اش فرو برد. کیم پوزخندی زد و صحبت کرد.
“هیچ چیز مثل ساختن یک کلیپ جنسی و شروع اینگونه نیست…”
جانی خندید، خودش را روی زانوهایش انداخت و آماده شد تا سوراخ دوست داشتنی اش را لیس بزند. چند قدم عقب رفت و بازویش را روی دیوار تکیه داد درست در همان زمانی که دهانش کس او را پیدا کرده بود. در حالی که جانی شروع به مکیدن لب های کسش کرد، فیلمبردار به آرامی حرکت کرد تا زوم عکس را انجام دهد. کیم پایش را بالا آورد و زانویش را قوس داد تا پایش را روی سرش بگذارد. او شروع به خرد کردن کس روی دهان او کرد و کون خود را درست در مقابل دید دوربین چرخاند تا یک عکس محکم از غنیمت عالی خود بگیرد. کیم در حالی که لنز دوربین صحنه جانی در حال خوردن کسش را شکار کرد، ناله کرد. او با صدایی نرم ناله می کرد و هنوز باسنش را می چرخاند تا آن کون خود را جلوی دوربین بچرخاند در حالی که زبانش بین لب های کس اش می لغزد.
وقتش را گذاشت و به آرامی زبانش را در شکاف او فرو برد و از طعم آن لذت برد. از آخرین باری که جانی فرصتی برای خوابیدن به کیم داشت، چند سال می گذشت. او همیشه وحشی بود، اما حالا برای گرفتن یک کلیپ جنسی حرفه ای با او، چگونه می تواند امتناع کند؟ صدای ناله ای از کنار لب هایش عبور کرد در حالی که احساس کرد زبانش به عمق او می لغزد، تقریباً مانند یک مار. کیم دستش را روی موهایش فرو برد و به آرامی تارهای سیاه کوتاه موهایش را گرفت. در همین حین، دوربین پس از چند ثانیه تماشای کون بزرگ او حرکت کرد، دوربین‌بر به سمت راست زوم کرد تا جانی آن کسش را بخورد، گویی زندگی‌اش به آن وابسته است.
“اوههههه، آره! ممممم بخور عزیزم…”
کیم چشمانش را بست و از احساس زبانش لذت برد. وقتی چند لحظه بعد دوباره چشمانش را باز کرد، درست به دوربین نگاه کرد و لبش را رها کرد. او با چهره اغواگر به دوربین یک آزار کوچک داد. او آنقدر به کار در مقابل دوربین عادت کرده بود که این ژست کوچک به طور طبیعی برای او ظاهر شد. در تمام این مدت، جانی به لیسیدن به کس خیسش ادامه داد. زبانش را در او فرو کرد و آن را دور آن چرخاند و از هر اینچ او لذت برد. کیم پایش را از بالای سرش حرکت داد و در حالی که پاهایش را از هم باز می کرد روی پاشنه بلند ایستاد. دوربین کوچک نمایی کرد و تصویری از پاهای باز شده او گرفت و جانی روی زانوهایش در حال لیسیدن او بود. پس از چند ثانیه، او به عقب رفت و به آرامی کس او را لیسید و سپس زبانش را تا بالای شکمش برد. کیم دستانش را به سمت سرش بردو او را به سمت بالا کشید تا با شور و اشتیاق او را ببوسد.

نوشته: tarik


👍 4
👎 2
15401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید