گاییدن دبیر ریاضی مدرسه (۴)

1401/04/12

...قسمت قبل

بعد از ‌آمدن ناگهانی مارال و رفتن دزدکی خانم‌کریمی از خانه او ، مقدمات ناهار فراهم کردیم . واقعا توان سکس دیگری نداشتم . مارال در حالیکه فقط شورت و سوتین پوشیده پوشیده بود و بغلش کرده بودم ، سمت کاناپه رفت و رو پاهای من در حالیکه فقط شورت پام بود نشست و شروع به خوردن لب و زبانم کرد . عجیب می مکید فوق حشری شده بود . خواستم ذهنش را از سکس منجرف کنم . گفتم مارال جان از مدرسه چه خبر ؟ گفت برخی دبیرها احوال پرس شما هستند.
گفت چند نفر از دبیران ، روزهایی که تو در مدرسه هستی ، خیلی انرژی می‌گیرند و دوس دارن هر روز مدرسه بیای و فضا را شاد و مفرح کنی !!!
حتی یکی دو نفرشان گفتند کاش اخلاق همه مردها شبیه آقا محسن باشه. !! گفتم مثلا چه کسی؟
گفت حالا بماند دیگه تا بعد !!!
مارال حسابی خودش را به کیرم می مالید. کم کم کیرم سفت شد . در همان حالت شورتم را کنار زد و رو کیرم خم شد و اونو تو دهانش فرو برد . خوب ساک‌ زد. این بار شورت خودش را درآورد ، کیرم‌را با کوسش نظیم کرد و راحت روش نشست و تا آخر در کوسش فرو رفت .
گفتم خانم‌ محترم ، خانم دبیر ، اجازه گرفتی و اونو تو کوست فرو کردی ؟؟؟؟
کفت ،صاحبش خودمم و از کسی اجازه نمیگیرم.
من فقط لب و زبانش را میخوردم و خودش رو کیرم بالا و پایین میشد، گفت سینه هام را بمال ، در حالیکه سینه اش را می مکیدم، چشاش بسته بود. حرکاتش تند کرد وارضا شد. و بی حال بغلم موند. همه آب من و او رو کاناپه ریخت . . بلند شدیم و حمام کردیم و ناهار خوردیم .
اون روز آخرین روز تنهایی مارال بود و فردا شوهرش از ماموریت کاری برمی گشت. و یک هفته از هم دور بودیم.
.
تو این یک هفته دو سه بار خانم‌‌کریمی دعوتم کرد خونه خودش ، هم ناهار خوردیم هم چند سکس توپ داشتیم . خانم کریمی واقعا حشری و شهوتی بود .اصلا از سکس سیر نمیشد. گفت واقعا این دوسال از سکس هیچ لذتی نبردم . ولی الان می فهمم تمام زندگی یکطرف و سکس یکطرف.
میگفت کاش هر روز اینجا باشی .
روز سوم بعد از تحریک شدنش و‌مقدمات سکس ، بهش پیشنهاد سکس از کون دادم . اول نپذیرفت . گفت محسن جان " واقعا تحمل این کیر کلفت را تو کونم ندارم !!! گفتم ببین یه تجربه جدید است که باید انجامش بدی و بعد هم ، من جوری اینکار را انجام میدم که تحملش کنی و اذیت نشی !!!
بلاخره قانعش کردم .
رفتیم رو تختخواب ، کرم و وازلین و انواع لوازم چرب کننده آورد. حالت چهار دست وپا و سجده قرارش دادم و با انگشتام و کرم و وازلین ، سوراخ ناز کونش را نرم‌کردم‌. . باسن و سوراخ کونش و ران هاش واقعا دیدن داشت .‌ با گوشی یه عکس قشنگ از کون تنگ و باسنش گرفتم. انگشتم را کم کم‌ در کونش فرو بردم . و مرتب چربش میکردم. قنبل کرده بود و کونش را تکان میداد . کیرم‌ را جلو‌ صورتش قرار دادم و گفتم ساک بزن. چند دقیقه ساک زد . بعد گفتم هرچه بیشتر کیرم را چرب کنید، درد تو کمتر می‌شود. او هم کاملا کیرم را چرب کرد. رفتم پشتش و چند بار سر کیرم را به سوراخش مالیدم . خیلی براش لذت بخش بود .
گفت این آرامش قبل از طوفان است. !!!
با دستم باسنش را سمت لب تخت کشیدم. و‌کیرم را به سوراخش فشار دادم . خیلی تنگ و سفت بود . به زور سر کیرم وارد سوراخش شد . نعره شدیدی کشید و گفت وای پاره شدم. توررررا خدااااااا. نکن
آآآآ ی ی ی . هر چه تقلا وتلاش کرد تا از زیرم فرار کند ، راهی نبود . محکم‌گرفتمش .متکا را بغل کرده بود و محکم گاز گرفت . صدای آه و ناله اش بلند ‌شده بود . صبر کردم‌ تا آرام شود . گفت محسن جان تو راخدا ادامه نده . گفتم فقط یک دقیقه تحمل کنی عادت میکنی، ،
کم‌کم بدنش شل شد و من هم فشار کمی دادم .‌‌با دستش ران های منو‌ به عقب فشار میداد . تا نصف کیرم در سوراخش فرو بردم . با دستش ، بقیه کیرم را لمس کرد. گفت این‌که هنوز همه اش بیرونه ؟!!!
گفتم سختی اش تمام شده عزیزم . الان‌ کامل میشه . در حالیکه کوسش را مالش میدادم‌ ، یواش یواش تا آخر در کونش فشار دادم و‌ نگه داشتم. گفتم‌ خانم‌‌کریمی الان ۲۰ سانت از بدنم تو کون تو قرار دارد . گفت مرض و کوفت !!!
شروع به تلمبه زدن آرام‌کردم . کم کم‌ خوشش اومد و‌ گفت تلمبه بزن !!!
باسنش را محکم‌ گرفتم و تند تلمبه زدم. متکا را زیر شکمش گذاشت و بهش لم داد . حالا باسن خوش فرمش، زیر کیرم‌‌ بود .واقعا مث پنبه نرم و لطیف بود. حدود یک ربع تلمبه زدم. و همزمان گوشش و‌گردنش را خوردم‌. وقتی ارضا شدم، گفت وای سوختم.!!! ، آبم را تا آخر در کونش خالی کردم‌. وقتی کیرم را از کونش بیرون کشیدم. ، کونش اندازه مچ دستش باز بود. سریع یه عکس دیگه از کونش در حالت باز گرفتم .
وقتی دوتا عکس کونش قبل و بعد گاییدنش را کنار هم ، نشانش دادم .
تعجب کرد . گفت واقعا اینقدر گشادش کردی!!!
گفتم پس چی ، انتظار داشتی گشاد نشه ؟
گفت ولا این دیگه جمع نمیشه ، گفتم حتما جمع میشه !!!
چند برگ دستمال کاغذی درب کونش قرار دادم و رفت دستشویی، خودش را شست و برگشت . من رو مبل بودم لخت رو پام نشست ، لبم را بوسید و
گفت محسن جان .
گفتم‌ ‌جانم .
گفت احساس میکنم هنوز کیرت تو سو راخمه!!!
گفتم تو دیگه جنده و کونی خودمی . دوس داری فردا تو‌ کلاس به همه معلم ها و دانش آموزان بگی آقا محسن کونم گذاشته ؟؟؟؟!!!
گفت بی ادب !!!
بعدش گفت اونقدر از کیرت و سکس با تو لذت بردم که دوس دارم به همه بگم !!! افسوس نمیشه.
دوباره لبم‌‌ را بوسید.
مشغول لب و زبان خوردن بودیم که مارال به گوشی من زنگ زد .
خانم‌ کریمی گفت بزار رو بلندگو تا من هم بشنوم .
مارال گفت : شوهرم‌‌‌رفته بیرون طاقتم نمیگیره، دلم برای کیرت تنگ شده .
گفتم بیخود ، من دیگه کیرم را به تو نمیدم‌؟
گفت چرا ؟؟؟
گفتم قرار بود با خانم‌کریمی صحبت کنی و‌ قانعش کنی برای سکس ؟!!!
گفتم تا اون‌ قانع نکنی ، دیگه خبری از سکس نیست .
گفت باشه بهش میگم .
گفتم همین الان ‌بهش بگو .
منتظر نتیجه اش هستم .
گفت ‌چشم ؟ !!!
خانم‌‌کریمی گفت الان مارال زنگ میزنه چی بگم‌؟
گفتم قبول نکن بگو من اینکارنمیکنم!!!
گوشی خانم کریمی زنگ خورد . مارال مقدمه چینی کرد و در لفافه وکنایه و‌کم کم شفاف با خانم کریمی در مورد سکس صحبت کرد . خانم‌کریمی گفت ، ببین ‌مارال خانم من وتو شوهر داریم ، معلم هستیم، اینکارها زشته !!!
درسته در مدرسه شوخی میکنیم ولی در حد شوخیه نه جدی !!!
مارال گفت من محسن را دوس دارم و‌نمی‌توانم دوریش را تحمل کنم .سکس هاش معرکه هستند . بخاطر من قبول کن .فقط یکبار، اگر راضی نبودی ادامه نده.
با اشاره به خانم کریمی گفتم فعلا قبول نکن . تا منت ببره. اونقدر التماس کرد تا خودم دلم به رحم آمد و گفتم بگو یه کادو خوب برای خودم ، یه دست کت وشلوار شیک برای محسن بخر تا قبول کنم‌ . اونهم فورا پذیرفت .
مارال گفت حالا کی انجامش بدیم ؟
خانم کریمی با هماهنگی من گفت اگر موافقی امروز عصر بریم خرید کادو و برای فردا عصر و در خانه من با محسن سکس کنیم .
مارال گفت هوررررررررررااااااا…
عااااااالی
و بلافاصله به من زنگ زد و هماهنگ کرد.
عصر رفتم یه کم شیره تریاک خوب تهیه کردم . فردا صبح از ساعت ۱۰ تا ۱ حدود سه ساعت شیره کشیدم.
با هماهنگی مارال رفتم خانه خانم کریمی. وقتی وارد شدم . در بهت حیرت قرار گرفتم. دو عروس زیبا ،آرایش شده و کاملا شبیه عروس به استقبالم آمدند . هر دو را بغل کردم و بوسیدم. درب ها را محکم کردیم و رفتیم اتاق خواب . گفتم همدیگر را لخت کنید. فقط شورت و سوتین داشته باشین،،
من هم لخت شدم و فقط شورت داشتم .
گفتم امروز هیچ محدودیتی وممنوعیتی نداریم . هر کاری آزاد است . هر دو تایید کردند. شروع به خوردن بدن و گردن و گلو و لب و سینه هاشون کردم. کوس شان را مالش دادم. و اونها هم کیرم را ساک می زدند. هرکاری که تصور کنین انجام دادیم . از کوس لیسی تا سوراخ کون . اونها هم کوس همدیگر را لیس می‌ زدند . اونقدر آب از کوس شان رفته بود که تخت خیس شده بود اول سراغ مارال رفتم و تا آخر در کوسش فرو بردم. خانم کریمی هم با خایه هام بازی می‌کرد . شیره تریاک واقعا غوغا می‌کند. کیرم کامل سیخ ولی بی حس بود . بی رحمانه و تند تلمبه میزدم ومارال فریاد می‌زد که وای وای پاره شدم . تو راخدا آرام تر . ولی کو گوش شنوا !!!
وقتی صدای گریه اش بلند شد ، ولش کردم و رفتم رو کار خانم کریمی. کامل ترس تو‌چهره اش بود . گفت محسن جان توراخدا مث مارال با من نکن .
کوسش آماده بود . یکضرب و تا خایه در کوسش فرو بردم، اونقدر ناگهانی که صدای گوزیدنش مارال را به خنده وا داشت. . تند و سریع تلمبه زدم . هر چه تلاش می‌کرد از زیرم در بره، اجازه ندادم و محکم گرفتمش. محکم متکا را چنگ زده بود .مارال هم به کمکش آمد و پستان هاش را مالش میداد . عملا گریه میکرد . مارال گفت . محسن آرام تر . آلان می میره. گفتم میخوام شما دوتا بدونین قدرت یه مرد چقدره!!! خانم کریمی گفت غلط کردم ‌ گوه خوردم . من تسلیم. تو را خدا ادامه نده. نفسم برید .
مارال هم گفت بخدا شکمم درد گرفته تو راخدا آرامتر .
گفتم حالا نوبت کون خوشکل و زیباتونه،
گفتند نههههههههههه.!!!
مارال را جفت حانم کریمی قرار دادم . هر دو‌حالت سجده بودند .
با کرم کون جفتشون را چرب کردم .
واقعا التماس می‌کردند که آرام تر .
گفتم چشم .
و خیلی آرام و با احساس شروع به کون دوتاشون کردم.
گفتند آلان چهره رحمانی خودت را نشان دادی ، تا حالا چهره شیطانی داشتی .واقعا ترسیدیم،!!!
از اون لحظه به بعد با آرامش تلمبه زدم. هر دو را ارضا کردم. ولی واقعا خبری از ارضا شدن خودم نبود.
گفتند این کمر محکم را از کجا آوردی ؟؟؟؟
آلان دو ساعته داری سکس میکنی و بازهم ادامه میدی ،!!!
گفتم مگه میشه دو خانم خوشکل زیر خوابت باشند و سیر بشی !!! من هرگز از سکس با شما سیر نمیشم …
بهر حال بعد دوساعت سکس هر دو ارضا شدند و بی‌حال افتادند ، گفتند آقا محسن تو راخدا برای امروز کافیه!!!
بلند شدیم و دوش گرفتیم و لخت رو صندلی های آشپزخانه نشستیم و چای خوردیم.
گفتم ، مارال خانم و خانم کریمی، خوب دقت کنین تو مدرسه اصلا بحثی از من نکنین و به هیچکسی اعتماد نکنین . این مسئله سکس فقط بین ما سه نفر است و کسی دیگه از معلمان مدرسه نباید بویی ببرد . گفتند چشم آقا محسن ، تو فقط مال ما باش ، مارال یه دست کامل لباس اسپرت و خانم کریمی، یه دست کت وشلوار برام کادو کرده بودند. که هر دو خیلی شیک بودند. من هم دو تا ادکلن خوشبو و متفاوت براشون خریده بودم ‌ وقتی بهشون دادم از خوشحالی بغلم کردند و هورررررا کشیدند. گفتند اصلا فکر نمی‌کردیم چنین زیبا سورپرایزمان کنید . واقعا ممنونیم. گفتم لیاقت شما دو خانم معلم خیلی بیشتر از این چيزهاست ‌ انشاله بعدا براتون جبران میکنم . هر دو‌گفتند وجود خودت تو زندگی ما بزرگترین کادو هست . فقط بمان …
ماهاست هر دو زیر خواب من هستند و هر لحظه اراده کنم ، برای سکس آماده هستند . واقعا در سکس سنگ تمام می‌گذارند.
آلان خانم کریمی و مارال ، ماه ششم حاملگی را می‌گذرانند و مطمئن هستند بچه ی تو شکم شان محصول یک سکس هماهنگ در یک روز خاص ، یعنی اول دی ماه سال ۱۴۰۰ هست. تا هر دو در روز اول مهر سال ۱۴۰۱ به دنیا بیان ‌ خوشبختانه هر دو‌ دختر هستند و اسم ، مانیا و ماریا براشون انتخاب کردیم ‌‌‌‌…
به امید اول مهر ۱۴۰۱ و تولد مانیا و ماریا…

نوشته: محسن ،


👍 20
👎 33
78301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

882729
2022-07-03 01:18:23 +0430 +0430

واسه اولین بار مجبورم کردی فحش بدم،این کسشعرا چیه؟ یکی از برق بکشش،اگه تو عمرت یه دوست دختر داشتی ازش می‌پرسیدی بهت میگفت کسی عاشق کیر مردی نمیشه،

4 ❤️

882750
2022-07-03 01:57:12 +0430 +0430

داستانت جوریه که آدم باور نمیکنه !

3 ❤️

882768
2022-07-03 02:37:13 +0430 +0430

اره منم دلفین دیدم پرواز می‌کرد

5 ❤️

882778
2022-07-03 03:05:41 +0430 +0430

باوا تو دیگه خیلی

1 ❤️

882788
2022-07-03 03:37:00 +0430 +0430

نمیدونم چرا حس میکنم نویسنده پسریه که داره تصوراتشو در مورد معلمای ابتداییش میگه…
مثلا مارال و خانم کریمی فکر کنم 😂 😂 ****

3 ❤️

882796
2022-07-03 04:03:15 +0430 +0430

داداش کاش آذر ماه می‌ریختی توشون تا شهریور دنیا بیان نخوان ی سال از مدرسه عقب بمونن آخه متولد مهر را ثبت نام نمیکنن

5 ❤️

882827
2022-07-03 07:41:50 +0430 +0430

حالا خوب کاری کردی ازشون قول گرفتی تو مدرسه قضیه سکستون پخش نشه وگرنه باید همه معملهارو حامله میکردی . یه مثلی هست میگه شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لوف لوف خورد گه دانه دانه . دیگه خودت ربطشو بفهم . فحش هم نمیدم چون فقط برای زحمتی که برای تایپ کردن این مزخرافت کشیدی اندازه یک ارزن ارزش گذاشتم وگرنه محتواش اندازه همون یک ارزن هم نمیارزید . برو یه فکری در مورد تخیلاتت و نحوه نوشتارت کن که هردوش افتضاح

0 ❤️

882830
2022-07-03 07:54:51 +0430 +0430

و نا اخر در کسش فرو بردم!
اصلا فکر نمیکردیم چنین زیبا سورپرایزمان کنید!
چقدر اخه تو‌چندشی اوزگل یه شاهی

2 ❤️

882849
2022-07-03 09:31:23 +0430 +0430

رواج حرامزادگی در ایران خ خ ه

0 ❤️

882859
2022-07-03 10:29:43 +0430 +0430

کار از بیماری روانی ساده گذشته بستری شدن نویسنده را توصیه میکنم

0 ❤️

882864
2022-07-03 11:00:43 +0430 +0430

کس شعری بیش نبود
اولش ک همه معلما رو برد زیر سوال
بعدش ک تشویق ب رابطه با زن شوهردار
سوم هم ک تشویق ب استفاده از مواد مخدر
و در اخر کیرم تو تنظیم روزت حداقل جوری تنظیم میکردی باور کنیم

0 ❤️

882871
2022-07-03 11:35:38 +0430 +0430

بیا پایین بابا من کامنت بد نمیزارم ولی مغزمون و آچار گرفتی

0 ❤️

882877
2022-07-03 12:23:29 +0430 +0430

مرتیکه ازخودمتشکر

0 ❤️

882880
2022-07-03 12:35:09 +0430 +0430

🤣🤣🤣🤣🤣🤣خوب بود از روند داستانی رازیم

0 ❤️

882919
2022-07-03 16:08:26 +0430 +0430

چه عجب آقا محسن شد محسن جان خوب بود

0 ❤️

882920
2022-07-03 16:15:49 +0430 +0430

خیلی کوسی شعر و تخیلی 😂😂😂

0 ❤️

882929
2022-07-03 17:22:42 +0430 +0430

ساقی هستم.
این مورد رد به هیچ عنوان گردن نمیگیگیرم😅

0 ❤️

882940
2022-07-03 20:23:23 +0430 +0430

نظرات رو خوندم و باعث تعجبم شد.
از دوستان شهوانی با اینهمه تجربه و کمالات بعیده که اصل ماجرا رو متوجه نشده باشن
اصل ماجرا اینه که اقامحسن قصه‌ی ما اصلا معلم نیست،دانش آموزه
مارال هم همون اقامراد سرایدار مدرسه‌اس که هرروز محسن رو سیخ میزده
خانم کریمی هم همون اقای کریمی مدیر مدرسه اس ک مچ اینا رو میگیره محسن مجبور میشه به اونم بده و کم کم بین معلم ها میپیچه و … دیگه تا اخر داستان رو خودت برو

2 ❤️

882948
2022-07-03 22:42:32 +0430 +0430

مارال خانم و خانم کریمی؟
با زن شوهردار سکس کردی ولی به فامیل صداش میکردی؟ براش بچه ساختی ولی هنوز میگی خانم کریمی؟

درسته سکس با زن شوهردار زیباست ولی جقی بودن به کسمغز بودن منجر میشه و این توهمات

1 ❤️

883070
2022-07-04 09:53:32 +0430 +0430

همه خزعبلاتت یه طرف ولش کن، کس مشنگ اول دی حاملشون کردی اول مهر بچه هاشون به دنیا میان خوارکسه دیگه اینم نمیدونی که دوره حاملگی ۹ ماهه نه ۷ ماه پلشت ؟؟؟؟؟

0 ❤️

883105
2022-07-04 13:44:29 +0430 +0430

خانمی که اونم تحصیل کرده باشه وفرهنگی نمیگم دل نداره وسکس نمیخواد اما تااین اندازه بی بندوبارنیست که بخواد نطفه حرام توی خودش ببنده.کیرشوهرش هرچیم کوچیک اب که داره میتونه حامله بشه.ویه مورددیگه شما رفتی خونه خانم کریمی اومدی اصلا از شوهرش حرف نزدی؟مارال شوهرش هرماه یک هفته خونه بود خانم کریمی چی؟اصلا شما اینقدرراحت رفت امدمیکنی درست موقعیت خونه اشون خوب بوده اما بهرحال ممکنه کسی ببینه.یامهمان یا دوستی ناخواسته بیاد.درهرصورت محاله درطولانی مدت کسی نبینه.توی داستانت خیلی تناقض وتخیلات اقراق امیزی هست وبخوام همه روبگم خیلی میشه.دراخر این طرز نوشتاری کتابی ومتغییرت اعصاب خوردکنه یا کلا عامیانه بنویس یاکلا کتابی.شما دبیر روان شناسی گفتین هستین که بااین حساب تحصیل کرده اید ونبایددرمکامله ونوشتن همچین باشه.پس یه جای کار رو زیادی روش گزاشتی تحویل مادادی.
خانم متحل وشوهردار فکرنکنم بارفتن کیر توی کسش گریه کنه وبگه غلط کردم مگر از روی شهوت نه از روی درد.آلتدشما گفتی ۲۰سانته خب مال منم اندازه شما تادلت بخواد وباهرسنی رابطه داشتم کسی به گوه خوردن نیافتاد خانما بااین اندازه الت خوش خوشانشون هست.
روی هم رفته داستانت از یک روند تخیل وصرفاداستان هم خارج میشه نمیشه ارتباط گرفت.هربارمیخوام تمام کنم حرفمویچیزی میادذهنم.اقاکلاریدی تمام

0 ❤️

883114
2022-07-04 15:08:02 +0430 +0430

کس و شعر محض یه جقی

0 ❤️

883119
2022-07-04 16:41:46 +0430 +0430

کسی نیس این کصخل رو از برق بکشه خدایی؟؟؟خیلی کصوشر میگه😂😂

0 ❤️

883127
2022-07-04 17:35:21 +0430 +0430

امیدوارم دوستان دیگه بخاطر این مسائلی که میگم نخونده باشن!
1- این داستان از نظر نثر کسشعری بیش نیست.

2- مدرسه های ایران هرچقدر داستان دار باشن دیگه حداقل اتاق استراحت خانم ها و آقایون جداست!

3- قصد توهین یا هر چیز دیگه ای که ممکنه به مغز روانیتون برسه ندارم
اما وقتی میخوندمش احساس کردم که اینو یک افغانی نوشته بخاطر نوع گفتار و نثر و فلان و…

4- بیشعور اخه کی با ی زنگ مخش زده میشه, ادم هرچقدر حشری باشه یهو برنمیداره زنگ بزنه بگه بیا بریم با فلانی سکس کنیم اونم قبول کنه.

5- لاشی معلم ی حقوقی داره نمیگم کمه و فلان اما پولدار های این شهر هم برای بکنشون کت و شلوار نمیخرن‌ بنده خدا معلم ها که دیگه اوضواعشون مشخصه( نمیگم معلم ها پول ندارن یا …)

6-پوفیوز اونا شوهر ندارن بگن این نتفه کی بسته شده ما که خونه نبودیم و فلان … معلومه ادم جقی هستی
دو دوتا چهارتای ریاضیه معلوم میشه کی نتفه بسته شده
و اینکه سنت هم خیلی کمه احمق جون

7- کیرم دهنت

0 ❤️

883145
2022-07-04 22:17:14 +0430 +0430

میگی انگارداره داستان راه شب مینویسه همه هوراکشیدند ویااونجایی میگه این کمرمحکم راازکجااورده ای!
اخه سِنده منم شیره تریاک بکشم دیرارضامیشم بعدم کیرم تودندوناتون موقع هوراکشیدنتون کاری ندارم که واقعیه یادروغ فقط تونحوه نوشتنت ریدم یعنی ریدی جقول مغزبنظرتوحامله ای نه اونا

0 ❤️

883156
2022-07-05 00:11:59 +0430 +0430

داداشمون سوپر زیادی میبینه اونم داستانی دنباله دار😂

0 ❤️

883158
2022-07-05 00:51:34 +0430 +0430

من تو قسمتا قبلشم مطابق با کوص و شعرای این بشر نظر دادم
ولی با خوندن این قسمت عمیقا متوجه شدم ک این فرد چقد کمبود داره کمبود تعریف از خودش بودنش این ادم یک ادم بتا هستش وگرنه هیچوقت یه آلفای کاریزماتیک نمیاد بگه چقد ازم تعریف کردن گفتن تو فقط باش ما شاد هستیم😂😂😂😂
چمدونم از کیرم تعریف کردن ک چقد بزرگه بیست سانته محض اطلاعت ما کیر 23 سانتی کلفت هم داریم پس گوه زیاتی نخور
از کمبود رسیدی ب جرق بعدم ب تخیلاتی ک اگ ذهن خودتم جلقو ازش بگیرن باور نمیکنه😂😂

0 ❤️

884757
2022-07-13 15:57:14 +0430 +0430

این حجم از کسشعر رو یک جا ندیده بودم دمت گرم خوب کسشعر میگی ولی دفه بعدی افکار موقع جقتو اینجا ننویس

0 ❤️

908025
2022-12-24 21:43:29 +0330 +0330

اسمش روشه دیگه؛داستان.کی تواین دوروزمونه راست میگه که ایشون دومی باشه.تخیلاتش قویه داداچمون

0 ❤️

917056
2023-02-28 19:31:09 +0330 +0330

زیاد فیلم نگاه کردی کوص خول شدی عزیزم برو با گلنارت بازی کن

0 ❤️