ماجراهای من و زنم پریسا (۲)

1401/08/07

...قسمت قبل

قسمت دوم

رفتیم و رسیدیم به جنگل تا جایی که میشد با ماشین توی جاده رانندگی کنیم جلو رفتیم و به جایی رسیدیم که بن بست بود و یک محوطه باز بود که چند تا ماشین دیگه هم اونجا پارک شده بود ماشین را پارک کردیم کوله هامون را برداشتیم و حدود یک ساعتی پیاده روی کردیم حدود ساعت ۱۲ بود که رسیدیم به یک جایی که انبوهی درختها بیشتر شده بود و چند قدم جلوتر یک نهر بزرگ آب بود که یک ساختمان کوچک سنگی متروکه که بیشتر شبیه بقایای یک آسیاب یا شاید هم یک کلبه جنگلی قدیمی بود دیده میشد به پریسا گفتم همینجا باشیم چطوره برای سکس هم میتونیم لای درختا باشیم یا اینکه بریم توی اون کلبه که پریسا گفت آره خوبه بیا کلا بریم تو کلبه ببینیم چه خبره و چطوره رفتیم داخل کلبه سقف نداشت و یکی از دیوار هاش که رو به جنگل بود خراب شده بود گفتیم همینجا مسطح تر هست جنگل هم تو دیدمون هست زیر انداز را میاندازیم و میشینیم توی راه که می آمدیم چند نفری را دیدیم که مثل ما کوله داشتن و اکثرا هم زوجهای مسن بودن نشستیم یک مقدار تخمه و میوه خوردیم و سر گرم تماشای اطراف شدیم آفتاب افتاده بود توی کلبه و نسیم خنکی هم میومد کنار هم دراز کشیدیم که پریسا شروع کرد از روی ساپورت تنگی که پوشیده بود دست کشیدن روی کسش که گفتم خیلی عجله داری که گفت آخه هم هوا هم فضای اطراف حشریم کرده دیشب هم که فیلم سکس سیاه پوستا دیدیم هنوز جیقهای شهوتی اون زنه تو گوشم هست که من گفتم اینجا به نظر خلوت تر و کم رفت و آمد تر از جای دیروز هست میخوای لباست را در بیار فکر نکنم کسی بیاد و در حالیکه بهش چشمک میزدم با لبخند ادامه دادم اگر هم اومد چه بهتر مگه نه که پریسا مثل فنر از جاش بلند شد و با یک لبخند رضایت آمیزی گفت وای آخ جون آره راست میگی خلوته کسی نمیاد ولی بقول تو کسی هم اگر اومد چه بهتر که گفتم این دیگه فیلم نیستا واقعی هست اگر کسی اتفاقی اومد چاره ای جز اینکه بهش بدی و بگذاریم اون هم بیاد حال کنه نداریما که گفت آره میدونم خیلی بهش فکر کردم که تو واقعیت چطور ممکنه باشه ولی اگر پیش بیاد شاید یک تجربه دلچسب فراموش نشدنی برای هر دوتامون باشه که گفتم آره ممکنه من که اگر تو حال کنی که دو نفر یا حتی بیشتر در یک زمان تو را بکنن من هم دوست دارم فکر میکنم باید خیلی حال بده پریسا حالا کاملا لخت شده بود و کنارم دراز کشیده بود و داشت با چوچوله کسش بازی میکرد من هم دیدم دیگه طاقت ندارم و حسابی کیرم شق شده بود بلند شدم شلوار را در آوردم و با شورت کنارش دراز کشیدم چند دقیقه ای که از مالیدن همدیگه گذشت پریسا بلند شد و پشت به قسمتی که دیوار ریخته و سمت جنگل بود قمبل کرد و به من گفت دوربین فیلم برداری را آوردم ببر یک گوشه ای تنظیم کن که از سکسمون فیلم بگیریم دوربین را در یک زاویه مناسب روی یک سنگ تنظیم کردم دکمه رکورد را زدم و شرتم را در آوردم زانو زدم و کیرم را چرب کردم و داخل کسش کردم باز هم این پرده حلقوی انگار نه انگار که دیشب و دیروز هم یک کیر توش بوده کسش حسابی تنگ شده بود انگار که بار اول هست میخوای بکنی پریسا هم طبق معمول شروع کرد به جیق و ناله کردن صورتش را گذاشته بود روی زیر انداز و چشمهاش را بسته بود و زیر کیر من ناله میکرد و با یک دستش همین جور که من داشتم تو کسش تلمبه میزدم چوچولش را میمالید همینطور که داشتم تلمبه میزدم دیدم که سایه ای نزدیک سایه خودم روی کمر پریسا افتاده اول شک کردم که ممکنه سایه خودم باشه چون من اصلا صدای پایی نشنیدم یک کم جا بجا شدم دیدم سایه تکان نخورد سر برگردوندم پشت سرم را نگاه کردم یک مرد سیاهپوست با قد متوسط که حدود ۴۸ سال یا پنجاه سال به نظر میرسید را پشت سرم دیدم که زیپ شلوارش را باز کرده و کیرش را در آورده و داره میماله و با فاصله حدود یک متری از ما وایستاده و داره گاییده شدن کس پریسا را تماشا میکنه کیرش برخلاف سیاهپوستهای دیگه که بصورت واقعا باور نکردنی بزرگ هستن خیلی بزرگ نبود حدود ۲۰ سانتی میشد نگاه کردم دیدم پریسا هنوز چشماش بسته هست و تو حال خودش هست و حتی متوجه متوقف شدن تلمبه زدن من هم نشده حس عجیب و غریبی بود هم از اینکه یک مرد دیگه داره سکس کردنمون را نگاه میکنه یک کم عصبانی شده بودم ولی بیشتر حشری شدم چون میدیدم که کون سکسی پریسا قمبل شده روبروش هست و اون هم با ولع کیرش را میماله و هم اینکه چاره ای نبود و تو عمل انجام شده قرار گرفتیم و باید بگذاریم باشه و نگاه کنه و شاید هم بیاد بکنه که یک لحظه پریسا ناله هاش قطع شد و مالیدن چوچولش را متوقف کرد گفت چی شده سامان چرا تلمبه نمیزنی که بهش گفتم بدون اینکه عکسالعمل خاصی نشون بدی و از جات بپری برگرد و پشت سرت را نگاه کن اول فکر میکرد شوخی میکنم ولی دوباره گفتم شوخی نمیکنم پشت سرت را نگاه کن خودت ببین چیه پریسا آروم برگشت و نگاه کرد و مرد سیاهپوست را دید که کیرش را گرفته دستش ودر حالیکه محو تماشای کونش هست داره کیرش را میماله مات و بیحرکت بهش نگاه میکرد بعد به من یک نگاهی انداخت کلا مسخ شده بود که بهش گفتم من که گفتم این دیگه فیلم نیست حالا به نظرت چکار باید بکنیم که پریسا گفت بهتره که خودمون را عادی نشون بدیم و تجربش کنیم شاید خوشمون اومد که حتما هم میاد مرد سیاهپوست دست و پا شکسته با مخلوطی از زبان آلمانی و انگلیسی که زبان خودش بود گفت معذرت میخوام که مزاحم سکس کردنتون شدم داشتم رد میشدم صداتون را که شنیدم اومدم تو وقتی دیدمتون نتونستم تحمل کنم آخه دوست دخترخیلی سکسی و خوش هیکل و کم سنی داری وایستادم نگاهتون کردم آخه من مهاجر هستم و برای مدت دوسال ویزای کار دارم و الان چند ماهی میشه که از زنم دور هستم که من چون به زبان انگلیسی نسبت به زبان آلمانی مسلط تر هستم باهاش صحبت کردم که زبان خودش بود که بهتر بتونیم با هم ارتباط برقرار کنیم گفتم اشکالی نداره ما مشکلی نداریم اگر میخوای تو هم تو سکس شریک بشی بیا ولی لطفا کاندوم بگذار که گفت ندارم ولی نگران نباش من مرد زن دار هستم و خانواده دارم و با هر کسی نمیرم حالا هم میخواستم فقط جلق بزنم ولی شما هم به نظر میاد که آدمهای تمیزی از لحاظ جنسی باشین گفتم اوکی ولی باید همه چیز را بعد از تمام شدن سکس فراموش کنی که گفت باشه و تو یک چشم به هم زدن شلوار و شرتش را در آورد پریسا را برگردوندن به حالت داگی که بود و زبونش را عین مار شروع کرد به کشیدن روی کسش کس پریسا کوچک و جمع و جور هست ولی دوتا لبه گوشتی بزرگ داره لبه های کسش را با دوتا انگشت از هم باز میکرد و زبونش را میکرد تو سوراخ کسش صدای ناله های سکسی پریسا آدم را دیونه میکرد آخه این اولین بار بود که پریسا داشت لیسیدن کسش را تجربه میکرد چون من اصلا لیسیدن کس را دوست ندارم ولی در عوض حسابی انگشت میکنم چند لحظه بعد کیر مرده که حسابی شق شده بود یک کیر حدود ۲۰ سانت با کلفتی اندازه کیر خودم قطر حدود ۶ سانت با یک رگ روی اون را داشت میکشید لای شکاف کس پریسا و تضاد رنگی که با پریسا داشت صحنه سکسی عجیبی را بوجود آورده بود روغن را بهش دادم یک کم مالید روی کیرش و کله کیرش را با یک فشار محکم هل داد توی کس پریسا که تقریبا تا نصف کیرش رفت تو معلوم بود راست گفته بود که چند ماهی هست از زنش دور هست چون عین قحطی زده ها عمل میکرد و هول بود پریسا یک جیق بلند کشید و برای بار اول ارضا شد و پاهاش شروع کرد به لرزیدن مرده یک چند لحظه ای بیحرکت موند و بعد شروع کرد به تلمبه زدن و محکم تخمهای بزرگ و آویزونش را با هر عقب و جلو کردن در کس پریسا میکوبید و با هر بار حرکتش پریسا یک عکسالعمل سکسی نشون میداد آیییییی اوووووه اوووووف جوووووون و جیقهای از ته گلو و ممتد بعد از چهار پنج دقیقه تلمبه زدن کشید بیرون و اشاره کرد حالا تو بیا بکن من هم که دیگه از دیدن این صحنه تو اوج شهوت بودم زانو زدم پشت پریسا و گفتم من میخام از کون بکنم که پریسا هم مخالفتی نکرد کیرم را تنظیم کردم رو سوراخ کونش و یک کم فشار دادم و تا نصفش را کردم تو و طبق معمول پریسا شروع کرد به جیق و ناله های دخترانه سکسی کردن چند دقیقه ای تلمبه زدم زانوهام خسته شده بود به پشت دراز کشیدم به پریسا گفتم بیا بشین رو کیرم که از کس بکنمت پریسا نشست رو کیرم و تا خایه هام را جا داد تو کسش و من شروع کردم به ضربه های ریز زدن که هنوز یک دقیقه نگذشته بود که دیدم مرده دستش را گذاشت رو کمر پریسا و فشارش داد پایین و با این حرکت پریسا من را بغل کرد و سرش را گذاشت رو سینم چشماش از ترس و شهوت گشاد شد و با یک حالت ترس گفت فکر کنم میخواد اون هم همزمان از کون بکنه تو رو خدا بگو یواش یواش بکنه تو کیرش زیاد بزرگ نیست ولی از مال تو بزرگتر و یک کمی هم کلفت تره که برای مرده توضیح دادم که اولین بار هست که دونفر دریک زمان میکننش یواش شروع کن به تو کردن که با سری که به نشونه تایید تکون داد شروع کرد کله کیرش را مالوندن به سوراخ کونش چون هم چرب بود و هم اینکه همین چند دقیقه پیش من داشتم میکردم با یک فشار تا یک سوم کیرش را کرد تو پریسا که من را بغل کرده بود جیق بلندی کشید و ناخونهاش را کرد تو بازوهام و گفت آخخخخخخخ مامامامان جوون آییییییییی کووونم مرده یک چند بار تلمبه های ریزی زد و با یک فشار دیگه تا ته تمام کیر ۲۰ سانتی را کرد تو و پریسا لبش را از درد گاز گرفت و فریاد بلندی کشید آیییییییییی کونم پاااااااااااااره شد مامامانننننن و مرده شروع کرد به تلمبه زدن که پریسا نفسهای کشدار و بلندی کشید و صورتش را چسبوند به سینه من و برای بار دوم ارضا شد بعد از چند دقیقه من هم آبم اومد و خالی کردم تو کسش و از زیرش اومدم بیرون مرده پریسا را به شکم خوابوند و یکی از کوله پشتی ها را گذاشت زیر شکمش و کس و کونش را حسابی آورد بالا پاهاش را باز کرد دو طرف پریسا و کیرش را کرد توی کونش و دوباره شروع کرد به تلمبه زدن و من هم دوربین را برداشتم و این صحنه را از نمای نزدیک فیلم برداری کردم حدود ۱۰ دقیقه دیگه از کون و کس پریسا را کرد و آبش را که زیاد هم بود بالای کون پریسا ریخت که از لای کون پریسا اومد پایین و ازروی سوراخ کسش چکید روی زیرانداز شلوارش را پوشید صورت پریسا را بوسید و تشکر کرد و رفت پریسا هم همونجور که رو شکم دراز کشیده بود کوله را از زیرش کشید بیرون و دراز کشید من هم رفتم کنارش و ملافه ای را که آورده بودم کشیدم رومون و نیم ساعتی دراز کشیدم تا پریسا حالش جا اومد وسایل را جمع کردیم و رفتیم خونه بعد از حمام کردن و شام خوردن پریسا که حالا یک کیر مرد غریبه و مخصوصا سیاه پوست را تجربه کرده بود دلش میخواست مدام از حسی که موقع سکس داشته با هیجان صحبت کنه که گفتم فیلم را پلی کنیم ببینیم بهتره تو هم میتونی صحنه ها را که میبینیم حسی را که داشتی را برام تعریف کنی دوربین را آوردم وصل کردم به تلوزیون و شروع کردیم به نگاه کردن تا که رسیدیم به صحنه ورود مرد سیاه پوسته که دیدیم آروم از قسمتی که دیوار کلبه ریخته بود اومد تو و با دیدن ما در حالیکه پاورچین پاورچین نزدیک میشد زیپش را هم باز کرد و تقریبا حدود یک متری ما که رسید وایستاد کیرش را که در حال شق شدن بود بیرون کشید و بقیه ماجرا هم که کلا دوربین ثبت کرده بود تا اینکه رسیدیم به صحنه آخری که من دوربین را دست گرفته بودم و از کردن کون پریسا از نمای نزدیک فیلم گرفته بودم که با دیدن این صحنه ها که حدود ۱۰ دقیقه هم بود هر دوتامون حسابی حشری شده بودیم و من هم حسابی راست کرده بودم با دیدن صحنه پایانی که مرده کیرش را کشید بیرون و آبش را بافشار خالی کرد بالای کون پریسا که سر خورد لای پاش و از روی سوراخ کون وکسش روی زمین چکید پریسا دیگه نتونست خودش را کنترل کنه ودر حالیکه داشت کسش را می مالید و انگشت میکرد با یک حالت التماس گونه گفت سامان تو رو خدا منو بکن تا ارضا بشم دیگه طاقت ندارم و من متعجب از اینکه یک زن چقدر میتونه حشری باشه که با وجود دوبار ارضا شدن باز هم میخواد چاره ای نداشتم جز اینکه بکنمش البته خودم هم بدم نمیومد که یک بار دیگه هم بکنم بهش گفتم میخوام از کون بکنم تا زودتر ارضا بشی که پریسا گفت فقط بکن هر کجا میخوای بکن جرم بده که من هم بافشار کیرم را داخل کونش کردم که پریسا بر خلاف قبل فقط یک کم خودش را جمع کرد ولی اصلا صداش در نیومد معلوم بود که حسابی حشری شده از دیدن فیلم سکس خودش با یک مرد غریبه سیاه پوست حدود چهار پنج دقیقه ای که تلمبه زدم نفسهاش بریده بریده و کشدار شد و شروع کرد به لرزیدن و ارضا شد کیر من را که هنوز شق بود از کونش در آورد با دستمال پاک کرد و شروع کرد به ساک زدن و برای اولین بار اجازه داد که آبم را توی دهنش خالی کنم و همش را قورت داد که بهش گفتم کارهای جدید ازت میبینم معلومه حسابی کیر این سیاه پوسته بهت حال داده ها که چشماش را بست و گفت آره ولی بدون همراهی و حضور تو اصلا حال نمیده من همیشه میخوام کنار تو حال کنم که من از شنیدن حرفش خیلی خوشحال شدم و فهمیدم با اینکه خیلی حشری هست آزاد هم هست و امکان انجامش هم داره ولی نمیخواد خیانت کنه و همیشه دوست داره اگر قرار باشه حال سکسی هم بکنه با هم و با رضایت هر دوتامون باشه یک لب حسابی ازش گرفتم و بغلش کردم و رفتیم تو حموم .روز دوشنبه شد و من برگشتم کارخونه سر کار درحالیکه سکس دو نفره دیروز حسابی جلو چشمام بود و هر لحظه که یادم میومد کیرم شروع میکرد به تکون خوردن ولی سعی میکردم که با انجام دادن کارها حواسم را پرت کنم تا شب که میرفتم خونه پریسا را که بدتر از من بود را میکردم یک هفته به همین منوال گذشت و روزهای آخر هفته طبق قرارمون رفتیم تو طبیعت ولی اینبار پریسا گفت دوست دارم بریم کنار ساحل هوا هم که دیگه تابستانی شده بود من هم موافقت کردم پریسا یک ساپورت قهوه ای چسبون پوشید و یک پیراهن آبی روشن آستین کوتاه یک کم که بیشتر دقت کردم دیدم شورت زیر ساپورت نپوشیده گفتم بدون شورت ساپورت پوشیدی؟! که گفت آره میخوام رسیدیم ساحل مایوی شنا را بپوشم حوله را هم برداشتم که اگر هوا خوب و گرم باشه طرفهای ظهر بریم تو آب تو هم شرت شنا را بردار خواستیم بریم شنا میریم تو اطاقکهای کنار ساحل عوض میکنیم که من هم از این پیشنهاد خوشحال شدم و استقبال کردم چون خیلی دلم میخواست تنی به آب بزنم همینطوری که میخواستم برم تو اطاق وسایل شنا را بردارم یک انگشت کشیدم لای چاک کونش که درز شلوار ساپورتش حسابی رفته بود تو و اونقدر به کونش چسبیده بود که با لخت بودن چندان تفاوتی نداشت و بهش گفتم خدا به فریاد مردایی برسه که میبیننت که خندید و گفت نوش جونشون ولی امروز کنار ساحل کس و کون زیاد ریخته که فکر نکنم به من برسه حدود ساعت ۱۰ ونیم بود که رسیدیم به ساحل ماشین را پارک کردیم وسایل شنای هر دوتامون را کردیم تو یک کوله و فقط زیر انداز و خوراکی را برداشتیم و من کول کردم و رفتیم کنار ساحل هوا آفتابی بود و تقریبا گرم پریسا درست حدس زده بود حسابی ساحل شلوغ بود مردم پیر و جوون اکثرا زوج یا چند تا زن و چندتا مرد گوشه به گوشه کنار ساحل زیر انداز انداخته بودن و زیر سایبونهایی که تو ساحل فرو کرده بودن دراز کشیده بودن بعضیها هم قدم میزدن یک مقدار که به جمعیت بیشتر دقت کردم احساس کردم میزان افرادی که پوست تیره داشتن نسبت به قبل بیشتر شده بود یاد حرف مدیر کل استخدامی کارخونه افتادم که من را که میخواست به سمت مسئول بخش چک کوالیتی( کنترل کیفیت) قسمتهای برقی پمپها منسوب کنه که گفت چون دولت آلمان اجازه ورود افراد کشورهای مختلف را با ویزای کار محدود داده تعداد مهاجرهای تیره پوست مخصوصا از کشورهای آفریقایی که دنبال کار هستند زیاد شده اتفاقا ما هم به نیروی کار معمولی و نیمه متخصص نیاز داریم منتظر استخدام افراد بیشتری باش چون بخش شما از نظر کاری شلوغ هست چند نفری را میفرستم بخش شما پریسا که دستش تو دستم بود تکانی داد که به خودم اومدم گفت کجایی گفتم هیچی داشتم فکر میکردم که سیاه پوستها تو آلمان تعدادشان داره زیاد میشه نسبت به قبل که با ناخن انگشت دستش که تو دستم بود کف دستم را خاروند و با خنده شهوتی خاصی گفت از شانس خوب منه دیگه که من هم خندیدم و گفتم آره معلومه ولی خدا کنه کیرشون یک کم از اون مرد هفته قبلی بزرگتر باشه که ببینیم با کیر بزرگ دوبرابر مال من چکار میکنی که گفت مال اون هم همچین کوچیک نبود ۲۰ سانتی میشد ولی وای آره اگر اندازه مال تو فیلمها باشه باید خیلی تجربه متفاوت و عجیب و غریبی بشه همینطور که داشتیم قدم میزدم و صحبت میکردیم من متوجه نگاها های زنها و مخصوصا مردهایی که از روبرو میومدن بودم که وقتی به نزدیک ما میرسیدن نگاه خاصی به پریسا میکردن و به من لبخند میزدن چند قدمی که جلو تر رفتیم یک گروه سه نفره مردی که سیاه پوست بودن از جلوی ما رد شدن که یکی از اونها چنان به کس پریسا خیره شده بود که نزدیک بود زمین بخوره که به پریسا گفتم دیدی گفتم تو یک چیز دیگه ای هستی بدبخت نزدیک بود بخوره زمین موقعی که از ما رد شدن برگشتم دیدم برگشته و داره کون پریسا را با ولع نگاه میکنه چند دقیقه ای دیگه قدم زدیم وتو سایه کنار دیوارهای بتونی که برای موج شکن توی ساحل گذاشته بودن یک کم نشستیم که استراحت کنیم و بعدش بریم تو آب پریسا تکیه کرد به دیوارهای بتونی و زانو هاش را جمع کرد تو سینش سر پاهاش را رو به بیرون باز کرد و روبه دریا نشست سر چرخوندم و لای پاش را که نگاه کردم دیدم کس پریسا حسابی پف کرده ساپورت رفته تو چاکش و حسابی تو چشم هست حالا تازه متوجه شدم چرا مردها و زنها اینجوری به پریسا نگاه میکنن و زنها به من لبخند میزنن و آن مرد سیاه پوسته چرا حواسش پرت شد که میخواست بیفته ۱۰ دقیقه یک ربعی که نشستیم بلند شدیم و رفتیم به طرف اطاقکهایی که برای تعویض لباس گذاشته بودن اتاقکها به هم چسبیده و بدون در بود که قسمت ورودی اونها رو به سمت دیوارهای بتونی با فاصله یک متر و نیمی قرار داشت که کسی از اونجا رد نمی شد مگر برای تعویض لباس و مردها و زنها هم قاطی بود موقعی که رسیدیم همون مرد سیاهپوست را هم دیدیم که تنها داره با فاصله چندقدم با ما به سمت اتاقها میره ما را که دید که داریم به همون سمت میریم وایساد و با دست اشاره کرد اول شما بفرمائید من رفتم تو اولی پریسا رفت تو دومی و مرد سیاه پوسته رفت تو اتاقک کنار پریسا لباسام را سریع عوض کردم و اومدم بیرون دیدم مرد سیاه پوسته لباسش را عوض کرده اومده و داره تو اتاقک پریسا را دید میزنه و کیرش را میماله که تا من را دید دستش را از روی کیرش که نیمه شق شده بود برداشت کمی جابجا کرد چون که خیلی بزرگ وکلفت به نظر میرسد میخواست که زیاد ضایع نباشه و سرش انداخت پایین و به زبان آلمانی با تلفظ دست و پا شکسته گفت (‌es tut uns leid)(استود اونس لاید) یا همون ببخشید خودمون و رفت وقتی که نگاه کردم دیدم پریسا مایوی شنای دو تیکه پوشیده که شورتش هم تنگ و چسبون نازک و هم کوتاه هست که هلال زیر کونش بیرون هست و حسابی کون طاقچه ایش توش خودنمایی میکنه که به خودم گفتم بدبخت حق داشت اینجوری وایسه نگاه کنه که پریسا پشت به در ورودی وایساده بود و داشت بند های روی کمر سوتینش را تنظیم میکرد که بادیدن من برگشت و لباسش را برداشت و اومد بیرون سینه های شق و رق با نوک شق شده که حسابی به سوتین فشار میاورد موقع هایی که حشری میشد نوک سینش قشنگ دوبرابر میشد و چاک سینش که از بالا تا نصفش پیدا بود حسابی تو چشم بودگفتم اوووف چه خبره کار دستمون ندی. راستی متوجه شدی اون مرد سیاه پوسته داشت از پشت دیدت میزد و کیرش را میمالید من را که دید اومدم بیرون رفت گفت آره فهمیدم تا رفتم تو چند لحظه نشد که یک لحظه دیدم پشت سرم نزدیک ورودی وایساده خودم را به بیخیالی زدم که یعنی من ندیدمت و متوجه نیستم ساپورت را کشیدم پایین و درش آوردم شورت هم که نپوشیده بودم خلاصه تا جایی که میشد طولش دادم اون هم حسابی داشت کونم را دید میزد که گفتم پس بگو چرا بنده خدا کیرش نیم خیز شده بود که پریسا خندید دستم را گرفت و یک کم فشار داد و رفتیم سمت دریا برای آب تنی رفتیم داخل دریا و شروع کردیم به آب بازی شورت و سوتین پریسا که نازک بود خیس شده بود و چسبیده بود به تنش و عملا همه جاش پیدا بود و فرقی با موقعی که کامل لخت بود نمیکرد داخل آب خیلی شلوغ نبود و ما مشغول آب بازی بودیم

نوشته: سامان

ادامه ...

نوشته: سامان


👍 31
👎 4
91001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

900701
2022-10-29 03:00:46 +0330 +0330

واقعا عالیه داستانت ادامشو زود بزار

2 ❤️

900734
2022-10-29 09:53:33 +0330 +0330

اینهمه داستان اینور و اونور خوندم دقیقا این همونیه ک دنبالش بودم.دمت گرم.ادامش بده

0 ❤️

900741
2022-10-29 11:47:03 +0330 +0330

کلید اسرار : هروقت شب قبل یه فیلم سکس سیاهپوست دیدید فردایش یک سیاهپوست میاید و شما را میکند . تعبیر خواب 😇

3 ❤️

900766
2022-10-29 17:29:27 +0330 +0330

تا اونجا خوندم که نوشتی با وجود دوبار ارضا شدن …
زن های معمولی میتونن تا پنج شش بار ارضا شن.

0 ❤️

900987
2022-10-31 23:57:27 +0330 +0330

دمـت گـرم عـالی بود… 😍 👏

0 ❤️