داستان سکسی من و زن برادر زنم

1402/04/16

با سلام
تشکر از وقتی که گذاشتین
من کیارش ۳۰ ساله یه آدم خیلی معمولی ولی بچه شهر خوش فکر
داستان که میخوام براتون تعریف کنم داستان سکس با زن برادر زنم هست همین اول کار بگم باید یه سری از دروغ ها رو باید بگم راهی ندارم چون شاید کسی از فامیل تو سایت داستان رو بخونه بیشتر ‌‌… دردسر بشه زن برادر زنم اسمش مثلا پری یه زن خوشگل خوش هیکل با سینه سایز ۶۰ سفید هلویی با نوک صورتی کس براق و خوشگل
بریم سر اصل داستان از اون جا شروع شد که برای یه چند روز اومد خونه ما که برادر خانمم میرفت سر کار میدیدم که زنش داعم سرش تو گوشی هست با دوستاش صحبت میکنه گه گاهی یه بوس یا یه چشمک تو گوشی به هم میزدن پیش خودم میگفتم یعنی چی این کارا که یهو یاد سایت شهوانی افتادمه پیش خودم گفتم زده بالا یه روز که خانمم رفته بود دکتر توی سایت در حال گردش بودم که یه داستان خیلی خوب دیدم خوندم که حشری حشری شدم پری هم که داعم در حال صحبت بود ادا و اطفار اونو که میدیدم بد تر میزد بالا دل زدم به دریا همون داستان رو روی واتس آپ براش فرستادم تیک تایید که خورد سریع پاکش کردم ولی میدونم واتساپش جیبی بود پاک نمیشد خودم زدم به اون راه که دیدم زیر لب داره یه چیز زمزمه میکنه رفتم داخل حیاط از پشت شیشه دیدم داره داستان رو میخونه گذاشتم داستان رو کلهم خوند حشری حشری شد چشماش داشت داد میزد که زده بالا رفتم یه یاالله گفتم رفتم تو که گفت بفرما خوب بلدی داستان هم بنویسی گفتم من خودم زدم به اون راه گفتم منظورتون رو نمیفهمم که گفت داستان که برام فرستادی گفتم وای خاک تو سرم اونم برا یکی از بچه ها میخواست که گفت بفرست که یهو دستم رفت رو شماره شما پاکش کردم برا شما هم اومد مگه پاک نشده که گفت وات من جیبی هست پاک نمیشه گفتم من عذرخواهی میکنم ببخشید که گفت نمیتونم ببخشم یه راه داره برا بخشش گفتم هر راهی باشه قبول مشکلی نیست گفت یه جاهای از داستان رو نتونستم بفهه میشه برام بخونید بعد از اون مشکلی نیست میبخشم گفتم باشه شروع کردم براش داستان رو خوندن که دوباره زد بالا بغل دستم نشسته بود که یهو چشمش به وسط پای من خشک شده بود منم خیلی حشری شده بودم کیرم که داشت شلوار سوراخ میکرد که ناگهان دیدم دستش رو کیرم هست داره میمالتش هر چی جلو تر میرفتم پری بیشتر خودشو به من میمالند که دیدم روی پام دراز کشیده زیپ شلوارم کشید پایین شروع کرد به خوردن که گوشی از دست من افتاد اومدم ورش دارم که گفت بقیه داستان خودم میدونم ولش کن شروع کرد به ساک زدن دستم بردم روی سینه هاش چه سینه های سفتی داشت یه ۵ دقیقه ماساژش دادم اونم کیر میخورد که گفت دیگه بسه حالا نوبت تو هست گفتم چشم ادامه داستان با من شروع کردم خوابیدم روش لباسشو زدم بالا یه سوتین مشکی داشت از پشت بازش کردم شروع کردم به خوردن در حال خوردن دامن و شلوار و شرتشو از پاش در اوردمم کم کم کوچولو کوچلو رفتم پایین رسیم به یه کس براق شروع کردم به خوردن کس کس میگم شما میشنوی خدا نصیب شما هم بکنه از این کس ها یه ۱۰ دقیقه که خوردم دیدم بد داره تکون میخوره فهمیدم داره ارضا میشه ولش نکردم در حال ارضا کیرم گذاشتم در کوسش هل دادم داخل داشت میمرد همش میگفت جرم بده خاک تو سر شوهرم به کس کردنش این جوری کس میکنن یه چند دقیقه تلمبه میزدم که یهو دیدم دارم ارضا میشم گفت همش بریز تو کسم خبری نیست بعدا فهمیدم از آمپول جلوگیری استفاده میکرده الان ۳ سال هست از اون ماجرا میگذره ما با هم سکس داریم ببخشید مجبور شدم یه سری چیزا رو نگم یا دروغ بگم ببخشید

نوشته: کیارش پری


👍 8
👎 35
112201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

936589
2023-07-07 23:47:58 +0330 +0330

جالب بود

0 ❤️

936590
2023-07-07 23:51:17 +0330 +0330

……… من فقط نگاه

0 ❤️

936600
2023-07-08 00:44:49 +0330 +0330

کس میگم
این حقیقی‌ترین جمله‌ی این داستان مزخرف بود.
اصل داستان:
برادرزنش که از پریودی زنش به ستوه اومده بود، شب میاد خونه‌ی قهرمان داستان و اتفاقی کونش رو می‌بینه، حشری میشه و در حین تلنبه زدن، به شش رفیقش هم خبر میده و هفت نفری، گشادش می‌کنن.
بعد مجبورش می‌کنن همون اتفاق رو به صورت داستان بنویسه و براشون بخونه. وسطای داستان، دوباره حشری میشن و باز هفت نفری می‌ریزن سرش و… ـ
این داستان، پایانی ندارد!!
تمام گوشی‌های هوشمند بالای شش اینچ، حواله‌ت بادا ابله متوهّم گشاد الدنگ!

7 ❤️

936607
2023-07-08 01:27:02 +0330 +0330

کیر تو مغزتون که گندیده
آخه کون‌بچه، اگه قرار بود با یه داستان طرف حشری بشه
چرا باید بخواد زیر توه ننه‌کیر‌دوست بخوابه لاش‌گوشت،

2 ❤️

936614
2023-07-08 01:43:34 +0330 +0330

خرفت تهی مغز لطفا دیگه ننویس

0 ❤️

936615
2023-07-08 01:47:39 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

936643
2023-07-08 03:21:33 +0330 +0330

کیرم تو فکرت خوش فکر

0 ❤️

936646
2023-07-08 03:23:45 +0330 +0330

حقیقت؟ جون ممه هاش راست میگم 😂

0 ❤️

936652
2023-07-08 03:45:53 +0330 +0330

یه چیز جالب چطوری شماها با زن برادر زن تنها میشین، توی تون خونه خراب شده هیچ خری نبود ، بعد داستان فرستادی حشری شد داد ، فیلم سوپر میفرستادی جنده میشد یعنی ، مثل همیشه هم شوهرا خوب نمیکنن
کل داستان شاید واقعیت باشه اما یه جوری نوشتی که باید بگی کیرم پس کله ی کیریت ، ننویس

0 ❤️

936665
2023-07-08 06:35:26 +0330 +0330

تو فکر فامیل نباش،ی فکری واسه مغز نشسته خودت بکن داداش

0 ❤️

936667
2023-07-08 07:00:08 +0330 +0330

فقط خط اولشو خوندم که باید یه سری دروغ بگم چون شاید از فامیل یکی داستان را بخونه ، خب میتونستی بگی همه اسمها تغیر کرده الان اسم خودتو درست گفتی یا فقط اسم پری دروغیه یا اصلا کل داستانت دروغه؟

0 ❤️

936674
2023-07-08 08:44:36 +0330 +0330

سایز سینه ۶۰؟ بگو نخود بوده دیگه

0 ❤️

936676
2023-07-08 09:15:05 +0330 +0330

کسشعری بیش نبود
طرف توی یک ساعت راضی شد کس بده
ما یک ماه روی طرفمون کارمیکنیم تا راه بده
مگه اینکه جنده کنارخیابون باشه نیم ساعته اوکی بشی

0 ❤️

936681
2023-07-08 11:55:04 +0330 +0330

چطوري با زن دادلش نانوم تنها ميشي منكه دير ده دقيقه تنها نشدم جوزي همه حراسشون به زنها هست

1 ❤️

936689
2023-07-08 12:27:40 +0330 +0330

منم خیلی وقته تو کف زن برادر زنمم ولی مث تو توهم نمیزنم و کسشعرتحویل بقیه نمیدم

0 ❤️

936718
2023-07-08 16:54:42 +0330 +0330

ای بابا نشد که هرکی چش بست که یه جق بزنه بعرش بیاد بنویسش که

0 ❤️

936757
2023-07-09 00:04:37 +0330 +0330

کیا عقده ای هنوز هم تو دهات موندی نتونستی بیای شهر کم با مرغ و گوسفند ور برو جقی

0 ❤️

936798
2023-07-09 02:36:40 +0330 +0330

نوش جونت

0 ❤️

936850
2023-07-09 12:53:55 +0330 +0330

کراش و دوست دختر من زن برادر خانوممه، ولی هنوز بخاطر شرایط جرات سکس نداشتیم

0 ❤️