16 سالگی السانا (۳)

1402/06/22

...قسمت قبل

بعد از پیتزا خوردن با دوست پسرم اشکان رفتم خونه مامان بزرگم. اون شب با اینکه بدنم از سکس وحشیانه با جلیل درد میکرد و خسته بود، ولی توی رختخواب تا ساعت ۲ شب بیدار بودم و فکر می کردم. من ۱۶ سالگیم با دادن به عباس شروع شده بود، یه روز هم به کیارش که فالوور اینستام بود دادم که البته یه سکس معمولی بود و امروز هم به جلیل کارگر 50 ساله خونمون. دارم چیکار می کنم با خودم؟ من فقط ۱۶ سالمه و این همه جنده بازی؟ با خودم گفتم: ولی خب خب چیکار کنم حشری ام. میخواستم فقط با عباس سکس داشته باشم که اواخر درخواستهای غیر معمولی کرد و رابطمون به هم خورد. مجبور بودم بعد از اون یه آدم جدید پیدا کنم که حشر منو بخوابونه که کیارش خوب از آب درنیومد. امروزم که جلیل با کیر سوپر کلفتش مخمو زد. ولی خب جلیل که نمیتونه با این سن و قیافش دوس پسرم باشه. وای یعنی باید باز به یه آدم جدید بدم؟ شاید اشکان…بیچاره اشکان که این همه باهام دوست بوده و تا الان بهش ندادم. خب دیگه بسه. اشکان دوس پسرمه و فقط به اون میدم از این به بعد. امروز به جلیل دادنم رو فراموش کنم و از فردا دختر خوبی باشم و سکسای عجیب غریب نکنم. هرچقدرم حشری باشی باید جلو خودتو نگه داری السانا. همینجور که با خودم صحبت می کردم خوابم برد.

صبح فرداش ساعت ۱۱ بیدار شدم. مدرسه من پنجشنبه ها تعطیل بود و حسابی خستگیم در رفت. همین که بیدار شدم توی رختخواب خاطرات سکسم با جلیل اومد تو ذهنم. شدیدا حشری شدم. واااای ینی من دیروز به اون مرد گنده اونجور وحشیانه دادم؟ واااای یادت میاد چجور بدن ظریفتو جر میداد؟ اینارو میگفتم و کسمو میمالیدم. واااای من مگه همین دیشب نگفتم که دادن به جلیل اشتباه بود چرا الان باز حشری شدم براش آخه؟! داشتم دیوونه میشدم. کیر کلفت جلیل جلو چشام بود. السانا جلو خودتو نگه دار. دوباره سکس با کارگر ۵۰ سالمون؟ با اون قیافه و شکمش؟ خودتو تو آینه نگاه کن که چقد نازی. آخه کی فکرشو میکنه من به اون بدم آخه؟

یه ساعت بعد بلند شدم رفتم پیش مامان بزرگم یکم با هم تلویزیون دیدیم و بعد شم ناهار خوردیم. بعد از ناهار که انرژی گرفتم، حشرم بیشتر هم شد. ولی مصمم بودم که دیگه نمیدم به جلیل. ساعت ۴ که شد باز حشرم زد بالا. وای جلیل الان خونمونه. کافیه برم خونمون. واااای من میتونم به همین راحتی دوباره سکس با جلیل و اون کیر خیلی کلفتشو تجربه کنم. یهو بدنم داغ شد. کسمو فشار دادم و پامو کوبیدم زمین و گفتم وای من میخوام بهش بدم. به مامان بزرگم گفتم میرم تولد دوستم و با تاکسی را افتادم به سمت خونه خودمون.

دل تو دلم نبود. هم استرس داشتم هم حشر و ذوق سکس با جلیل. درو وا کردم و رفتم تو خونه. صدای کار کردن جلیل میومد. رفتم اتاقم و مانتومو درآوردم. دنبال بهترین و سکسی ترین لباسم میگشتم. با خودم گفتم تو با هر لباسی بری پیشش براش سکسی ترین دختری چرا برا یه همچین آدم زشتی اینقد تیپ میزنی؟ به خودم جواب دادم: چون اینجوری برم خیلی حشری ترش می کنم و میخوام از کردن بدنم حسابی لذت ببره. آره میخوام صد سال سیاه یه پسر سوسول بالاشهری منو نکنه این آدم گنده بک پایین شهری منو جر بده حالشو ببره. داشتم از تناقضی که راجبش حرف میزدم لذت میبردم. بهترین لباسمو که تو عروسی دختر عموم پوشیده بودم پوشیدم. لباس باز و کوتاهی بود. به موهام رسیدم و ناخونای دست و پامو یکم مانیکور کردم. خیل ناز شده بودم. مث عروسک. گفتم این عروسک جلیله. لباس یک دست قرمز مو با کفشای پاشنه بلند سیاهم پوشیدم و پاهای سفیدم با ناخونای لاک قرمز زده، حسابی دل خودمو هم میبرد. همینجوریش خیلی خوشگل بودم با آرایشی که کردم دیگه دیوونه کننده بودم. درو وا کرد و رفتم به سمت آشپزخونه. قلبم تاپ تاپ می کرد.

وقتی رسیدم آشپزخونه شوکه شدم. دیدم اصغر آقا هم کنار جلیل داره کار می کنه. جفتشون نگام کردن و گفتن سلام خوشگل خانوم. خجالت کشیدم از سر و وضعم و حرفی نمیتونستم بزنم. خواستم برگردم برم اتاقم که جلیل گفت خجالت نکش اصغر همه چیو میدونه. لبمو از خجالت گاز گرفتم و بغض کردم. گفتم چرا گفتی بهش؟ میخوای آبروم بره؟ گفت شلوغش نکن بیا بریم اتاقت حال کنیم. گفتم عمرا. گریه کردم و رفتم اتاقم و درو بستم.

تو اتاقم داشتم گریه میکردم که دیدم در اتاقمو یکیشون میزنه. با عصبانیت داد زدم بله؟ دیدم صدای اصغره. گفت السانا خانوم درو باز کن یه حرف مهمی دارم. گفتم خیر. برو پی کارت. گفت ببین السانا خانوم خانومی کن درو باز کن. این حرفا پیشمون امانته و جایی نمیگیم. من کاری میکنم جلیل دیگه دهنش قرص باشه. شما خانومی کن درو باز کن با هم صحبت کنیم که دیگه همینجا تموم شه بحث. از اینکه منو السانا خانوم صدا کرد و بهم شما می گفت خوشم اومد ولی بهش گفتم اگه به من دس بزنه جیغ میزنم. درو باز کردم و اومد اتاقم و درو بست. نشست رو تخت کنارم. عروسکامو تو اتاقم دید گفت چه دختر کوچولوی باربی و نازی هستی شما. بهت گریه نمیادا. گفتم بله امرتون؟ گفت درکت می کنم. منم همسن تو بودم خیلی حشری بودم. عب نداره اگه الان با هرکسی که دوس داری سکس میکنی. بالاخره نوجوونی و ذوق سکست بالاست. اصلا خودتو سرزنش نکن. با حرفاش آروم شدم یکم. گفتم یعنی من کار بدی نکردم با جلیل… گفت نه اصلا. خب توام آدمی دلت میخواد. به موقعش دیگه با هرکسی سکس نمی کنی. ببین من خودم الان هم ذوقم زیاده برا سکس ولی خب مشکل دارم متاسفانه. منتظر بود بپرسم چه مشکلی. منم گفتم چه مشکلی؟ گفت ولش کن شاید خوشت نیاد. انتظار داشت من اصرار کنم بگو. ولی من چیزی نگفتم. تا اینکه خودش گفت: راستش من آلتم زیادی درازه و کامل جا نمیشه توی هر واژنی. اینو گفت بهش بد نگاه کردم. گفتم داره چرت و پرت میگه و میخواد منو بکنه. فهمید بدم اومد. گفت میدونم باور نمی کنی ولی واقعیته. عمق واژن ها با هم فرق داره. تا الان تو زندگیم با ۳ نفر سکس داشتم و همیشه یه مقدار از آلتم مونده بیرون و نمیذاره لذت کامل ببرم. گفتم ایشالا گیرت میاد به زودی، به من ربطی نداره. گفت خب تو مگه الان نوجوون حشری نیستی؟ منم که این مشکلو دارم بیا امتحان کنیم ببینیم مشکلمون با هم حل میشه یا نه. صدامو بردم بالا گفتم گمشو از اتاقم بیرون. من عمرا به تو بدم با این قیافت. البته از حق نگذریم اصغر بدن بهتری نسبت به جلیل داشت. قد بلندتر بود. شکم نداشت. رگای دست و پاهاش بیرون زده بود. بازوها و سینه عضله ای داشت و شاید سنش هم چن سالی کمتر از جلیل بود.

گفتم گمشو بیرون. گفت چرا عصبانی میشی؟ من که خدای نکرده به زور نمیخوام کاری کنم که اینجور صحبت می کنی. حرفمو باور نمی کنی خب یه لحظه آلتمو ببین. گفتم برو گمشو بیرون. گفت من که میدونم به خاطر باور نکردنت داری اینجور می کنی. بیا ببینش بعد قضاوت کن. همون لحظه شلوارشو کشید پایین و کیرشو دیدم. کیرش کلفت تر از کیر عباس بود ولی اصلا به کلفتی کیر جلیل نمیرسید. در واقع شاید هیچ کیری به کلفتی کیر جلیل نبود. ولی طولش… وای طولش… واقعا دراز بود. خیلی دراز. سرش هم یکم خم شده بود و چهره عجیبی به کیرش داده بود. رگای کیرش به شکل عجیبی زده بود بیرون و ترسناک بود کیرش. خیره شده بودم به کیرش ولی دوباره گفتم برو بیرون. گفت ببین کیرم تا اینجا میره تو کس ولی این یک سوم آخرش جا نمیشه. اینبار دیگه به جای آلت و واژن از کیر و کس استفاده کرد که حشریم کرد. گفت بیا امتحان کنیم ببینیم همش جا میشه تو کست یا نه. از اینکه از خانوم صدا کردن من رسیده بود به این پررویی حشری شدم. یکم سکوت کردم خواستم دوباره بگم برو بیرون که اینبار اومد جلوم وایساد و کیرمو جلو صورتم گرفت گفت لیسش بزن.

از این پر رویی و یهویی تغییر فاز دادنش برگام ریخته بود. رسما دیگه داشت دستور میداد. از دستام گرفت و کشید و گفت زانو بزن. با کیرش ور میرفت جلو صورتم و من برگام از دیدن رگای کیرش ریخته بود. یهو سر کیرشو با دست برد بالا و من خایشو دیدم. واااای چقد خایش دراز و آویزون بود. چقدر سکسی بود تخماش. اولین بار بود اینقدر شیفته خایه شده بودم. خایه بی موی چروکش با تخمای آویزونش چشامو خیره کرد. سر کیرشو آورد دم دهنم ولی باز نکردم دهنمو. یخم باز نشده بود. دوباره سر کیرشو چسبوند به بدنش تا تخماشو ببینم. گفت نکنه دلت تخمامو میخواد؟ اینو که گفت یهو ناخودآگاه دهنمو وا کردم گذاشتم رو خایش شروع کردم به مکیدن خایش با تمام وجودم. گفت جوووون خوشم اومد. از کار خودم سورپرایز شدم. مثل گشنه ها تخماشو میمکیدم. و همه جای گوشت های خایشو لیس میزدم و میمکیدم. گفت خب کیرمو هم ساک بزن. گیر داده بود به خایش و دهنمو از تخماش برنمیداشتم. خیلی دوست داشتم خایشو. انگار از قحطی اومده بودم. بعد زبونمو از رو تخماش آوردم بالا و کیرشو آروم لیس زدم. رگای کیرش زیر زبونم حس عجیبی داشت. دهنمو رسوندم به سر کیرش و سر کیرشو مکیدم. بعد از کلی لیس زدن کیرش و به نوعی آشنا شدن ودوست شدن با کیرش گفت خب دراز بکش بکنمت. تنم لرزید. بعد از اونهمه آروم کردنم اینم تهش دنبال کردنمه لعنتی.
دراز کشیدم با خودم گفتم السانا هنوز 16 سالگیت تموم نشده اینم چهارمین کیریه که داره میره تو کست. لعنت بهت دختر. پاهامو وا کرد کیرشو گذاشت رو شکمم. گفت ببین کیرم اگه تا ته بره تو تا نزدیکی نافت رفته تو. پشمام ریخته بود. آره کیرش از کسم تا نزدیک نافم بود. بعد کیرشو برداشت گذاشت دم کسم. سر کیرشو مالید به لبای کسم. داشتم میمردم از استرس. بدنش مثل بدن عباس عضلانی بود با این فرق که انگار اندازه بدنش دو برابر عباس بود. از استرس قرمز شدنش ترسیدم دستمو گذاشتم رو کسم گفتم نه بذار خودم بذارمش تو. تو دراز بکش خودم بشینم رو کیرت. گفت فرقش چیه بذا بذارمش تو دیگه. گفتم همینی که میگم. دراز بکش. دراز کشید و منم بلن شدم کف پاهام رو اینور اونور بدن اصغر گذاشتم زانوهامو خم کردم و عمود نشستم سر کیرش.

یکم نشستم تا سر کیرش بره تو. همین که سرش میخواست بره تو ناخودآگاه بلن شدم. از استرس بود. از قیافه اصغر و بدن رگدارش میترسیدم. حس می کردم میخواد منو خیلی وحشیانه بکنه. گفت چرا نذاشتی تو. گفتم الان میذارم. باز نشستم کیرش بره تو همینکه سرش میخواست بره داخل کسم باز کونمو بلند کردم. گفت بذار تو که بی تابم برا کردنت. میخوام وحشیانه بدن ناز و کس کوچولوتو بگام. بدنم لرزید، هم حشری تر شدم هم استرسی تر. گفتم میترسم ازت. گفت چرا؟ گفتم میدونم بدجور میکنی منو. مظلومانه گفتم من بدنم ظریفه. اولش آروم بگا. باشه؟ گفت ای جووووونم چشم اول آروم میکنمت پرنسس. دوباره نشستم که کیرش بره تو ولی باز نتونستم بشینم. گفت میشه من کمکت کنم؟ گفتم نه خودم میذارم. گفت یه خورده فقط. گفتم باشه. با دستاش از پهلوهام گرفت گفت اوففف چقد نرمه بدنت چقد صافه پهلوهات. منم با ناز و عشوه گفتم همه جام صافه. نشستم فشار دادم کیرش بره تو همین که داشت میرفت تو خواستم بلند شم باز ولی اینبار از پهلوهام گرفت نذاشت بلند شم و منو نشوند رو کیرش و سر کیرش رفت تو کسم. یه آخ بلند گفتم و بازم فشار داد یک سوم کیرش رفت تو. با خودم گفتم خب اینم کیر چهارم. به اصغر هم دادی السانا. باورت میشه؟

کیرشو تو کسم بالا پایین کرد و تا نصف رفت تو و بعدش شروع کرد به کردنم. بالا پایین میکرد منو و منم آه و اوه میکردم. سکسمونو تو آینه نگا کردم. اصن به هم نمیومدیم. من با بدن ظریف و فیس خوشگلم اون با بدن زمخت و بزرگش. ولی عجب سکسی بود چه حالی میداد بهم. کیرشو بیشتر کرد تو کسم تا اینکه حس کردم به اندازه کیر جلیل و عباس کیرشو کرده تو کسم. از این به بعد هرچه قدر که کیرشو فشار میداد جای جدیدی از کسم افتتاح میشد. نمیدونستم عمق کسم چقدره. خم شدم نگاه کردم حدود یک سوم کیرش مونده بود بیرون. یکم فشار داد. داد زدم آآآآآآآخ اصغر یوااااااااااش. یهو زبونشو خم کرد و بین دندوناش گرفت و یهو کیرشو تا ته کوبید تو کسم. جیغ زدم. سر کیرشو حس کردم که خورد به رحمم. کسم خورد به بدنش. خم شدم نگاه کردم کل کیرش جا شده بود. داد زد جووووووووووون همش جا شد تو بدنت. چه بدنی داری. چه کسی داری. کیرم کاملا فیت و اندازه کسته. کیرم میخوره به ته کست. حسش می کنی؟ همونجور که چشام از حدقه زده بود بیرون و دهنم وا مونده بود گفتم آرههههههه بعد دوباره جیغ میزدم از تلمبه ای که داخلم میزد. منو از پهلوهام میگرفت تا دم سر کیرش بلند میکرد بعد ولم میکرد با کسم پرت شم تا ته کیرش. تن تن این کارشو تکرار می کرد. رگای کیرش جوری بود که انگار دوتا کاندوم خاردار پوشیده باشه. رگای کیرش مالیده میشد به سوراخ کسم و دیواره کسم و حسابی حال میداد.

بعد منو دراز کرد رو تخت لای پاهامو وا کرد کیرشو گذاشت تو کسم و خم شد رو لباشو گذاشت رو لبامو با سنگینی بدنش کیرشو وحشیانه تن تن میکوبید تو کسم. کیرش میخورد به ته کسم و دلم درد میگرفت. ولی این دل درد رو دوست داشتم چون کیرش وقتی میخورد به رحمم و ته کسم کیرشو کامل حس میکردم وسط شکمم. من کلی جیغ میزدم و آه و اوه میکردم و اصغر میگفت جووون جیغ هاتو دوست دارم. میخوام حسابی جیغاتو درآرم امروز. همینجور که میکرد منو جلیل درو باز کرد. شوکه شدم. جلیل لخت بود و کیرش راست. گفت میبینم که اصغرم مختو زد و داره میکنتت. خندیدن جفتشون. جلیل اومد نزدیک تر. گفتم برو بیرون. گفت من که دیروز کردمت. گفتم فرق داره الان. من فقط با یکی سکس میکنم الان. اصغر کیرشو درآورد و جلیل بدون توجه به حرفم پاهامو گرفت کیرشو گذاشت دم کسم و فشار داد. کیر خیلی کلفتش به زور و با درد رفت تو کسم. خم شد بدون اینکه وایسه تا کسم جا باز کنه تن تن تلمبه زد تو کسم. حال کردم که اینجور یهویی وحشیانه کسمو جر داد. تو دلم میگفتم: وای دوباره کیر کلفت جلیل وای عاشق کیرشم. وای جر خوردم. وای چقدر جلیل بی رحمه چقدر وحشی ان این دوتا. چقد خوبه جر خوردن زیرشون.

دیگه رسما تری سام مون شروع شده بود. جلیل کیرشو درمیاورد اصغر میذاشت تو. تن تن جاشونو عوض می کردن. کیرشون مکمل کیر هم بود. یکی کلفتیش بهم حال میداد یکی هم درازیش. موقع داگی کردنم اصغر میذاشت تو درمیاورد و بلافاصله جلیل میذاشت تو باز میاورد بیرون تا اصغر بذاره. تن تن این کارو تکرار می کردن و من از آینه میدیدم که تن تن جاشونو پشتم عوض می کنن و حال می کردم با این کارشون. جوووون آره اصلا دوس دارم به کارگرای خونمون همزمان بدم. اصن کیه که منو قضاوت کنه؟ دوس دارم میدم.

همونطور که داگی میکردن منو. اصغر روغن آورد مالید به کیرش. یهو دیدن سوراخ کونم سوخت. این کیر اصغر بود که رفت تو کونم. از درد زیاد خودمو بردم جلو تا کیرش درآد. داد زدم چیکار می کنی ؟ خیلی درد داره. من که کس میدم بهتون دیگه با کونم چیکار دارین؟ گفت آروم آروم میکنم نترس. گفتم نه ولی اصغر اصرار داشت به اینکه از کون هم بکنه منو. شانس آوردم عباس قبلا آکبندی کونمو وا کرده بود و تجربشو داشتم. آروم آروم کیرشو تو کونم عقب جلو میکرد و من شدید جیغ میزدم و داشت گریم در میومد. جلیل گفت در بیار بیرون کار تو نیست. مرگ یه بار شیون یه بار. یه دقیقه زیاد درد بکشه بهتر از ده دقیقه درده. ببین السانا یکم تحمل کن تا گشاد شه کونت باشه؟ گفتم میخوای چیکار کنی؟ نه توروخدا نههههه.

یهو کیرشو گذاشت دم کونم فشار داد با زحمت رفت تو و به زور و با سرعت تا ته کوبید تو کونم. از درد زیاد سرمو بلند کردم و چشام زد بیرون. جیغ وحشتناکی کشیدم. تو آینه دیدم که قیافش وحشیه و رنگش قرمز شده. از پهلوهام گرفت و دندوناشو به هم فشار داد و با تمام زورش تن تن کیرشو تا ته میکوبید تو کونمو تلمبه میزد. صدای شالاپ شولوپ برخورد کونم به بدنش بلند شده بود. با تمام وجودم جر خوردنو حس کردم. سوراخ کونم میسوخت و با اینکه دردش به خاطر قطر خیلی زیاد کیرش و سرعت تلمبش وحشتناک بود ولی از بی رحم بودنش و جر خوردنم داشتم حسابی لذت می بردم. بعد از یه دقیقه تلمبه و جیغ های ممتد من کیرشو درآورد. بدنم سر شده بود و می لرزیدم. گفت خب الان آمادست. بکنش اصغر. اصغر کیرشو گذاشت تو کونم. دیگه به کلفتی کیر جلیل نبود و کمتر اذیت می شدم اما رگای کیرش مالیده میشد به سوراخ کونم و حس جر خوردن خاصی میداد. از درازی کیرش حس میکردم کیرش تا ته روده هام میرفت. اصغر دستامو از پشت گرفته بود به جلیل نگاه میکرد میخندید. کیرشو میذاشت تو کسم درمیاورد میذاشت تو کونم و همینجوری تن تن عوض می کرد و از آینه میدیدم که حسابی داره لذت میبره. همونجور که داگی می کرد منو، با یه دستش موهامو گرفت و کشید به سمت عقب سرشو آورد کنار سرم گفت دیدی می گفتی از اتاق گمشم بیرون؟ چی شد پس؟ ها؟ الان که دارم پارت میکنم. بعد تلمبه هاشو محکم تر و تندتر کرد و آی آی گفتن ها و جیغای من تند تر شد. داد زد هر چقدر دلم بخواد می کنمت.

کیرشو درآورد بیرون و تکیه داد به تکیه گاه تختم. منو جوری بغل کرد که پشتم بهش بود. کونمو بلند کرد کیرشو گذاشت تو کونم. تکیه دادم به بدنش. گفتم بسه اصغر از کس بکن منو. گفت دلم میخواد کونتو می کنم خوشگله، مشکلیه؟. از پشت سینه هامو محکم گرفته بود و میمالید و سرشو خم کرده بود گردنو صورتمو لیس میزد و میبوسید. منم وسطا ازش لب میگرفتم. یهو دیدم جلیل اومد از مچ پاهام گرفت و لای پامو وا کرد کیرشو آورد به سمت کسم. وااااااااااای اینا میخوان منو دابل کنن. همونجور که تو فیلمای پورن دیده بودم. اینا میخوان منو بکشن؟ مگه من مثل جنده های توی فیلما میتونم دابل شم؟ ولی اگه بشه چی؟ واااای ته جر خوردن میشه. واااای اصن میخوام جر بخورم. سکوت کردم تا ببینم چی میشه. جلیل کیرشو فشار داد به کسم ولی نمیرفت تو. به اصغر گفت: کیرتو تا دم سرش بیار بیرون که دو تا کیرو با هم بذاریم جا بشن. جلیل از جلو و اصغر از پشت سرشو خم کرد و با هم به قیافه من نگاه کردن که ببینن عکس العمل من چیه به این کارشون. دیدن میلرزم ولی چیزی نمی گم و انگار راضی ام. نیشخند زدن. اینبار جلیل کیرشو گذاشت دم کسم فشار داد و سر کیرش رفت تو. هردو باهم کیراشونو آروم فشار دادن تو و جفت کیراشون رفت تو بدنم. جیغ بلند کشیدم و باورم نمیشد. دو تا کیر گنده تو بدنم جا شد. شروع کردن به کردنم. جلیل کیرشو میبرد عقب اصغر میبرد تو، جلیل کیرشو میبره تو اصغر میاورد عقب. اینجوری هرلحظه کیر یکیشون تو بدنم بود. کم کم تند ترش کردن و تن تن تلمبه میزدن تو کس و کونم. تو آینه نگاه کردم که یه مرد گنده پشتم و یه مرد گنده روم بود. بین دوتاشون ساندویچ شده بودم. بدن سفید و ظریفمو میدیدم که دو تا کیر گنده تن تن میرفت لای پاهام. به بابا مامان و فامیلامون و خواستگارام فک کردم که الان فک میکردن من باکره هستم و نشستم درسامو میخونم یا شاید کارتون و انیمیشن میبینم. نمیدونن که بدنم وسط دو تا نره غول گنده که کارگرای خونمون باشن داره له میشه و دو تا کیر همزمان تو کس و کونمه و به وحشیانه ترین شکل ممکن دارم گاییده میشم. جلیل خم شده بود لبامو میمکید و سینه هام تو دستای اصغر مالیده میشد. کیرشون هم تو کس و کونم عقب جلو میشد. ته گاییده شدن بود. با تمام وجود لبای جلیلو میمکیدم و به بدنش چنگ میزدم. پاهای لاک زدمو میدیم که نزدیک ۱۸۰ درجه باز شده و دیگه کنترلی رو پاهام ندارم. وسط پاهام غوغایی شده. به کسم فک کنم یا کونم؟ جفت دارن گاییده میشن. اصغر که سرش کنار سرم بود گفت میبینی چجور پارت می کنیم بچه سوسول؟ هنوز مونده. به جلیل گفت بیا تلمبه کیرامونو همزمان کنیم. شرو کردن کیر دوتاشون با هم میرفت داخل و با هم میومد بیرون. وقتی جفت کیراشون میرفت داخل بدنم حس میکردم لای پاهام و کونم داره منفجر میشه. واقعا حس می کردم الان لگنم از هم میپاشه. یه لحظه اصغر دستشو گذاشت رو دهنم تا صدای جیغام نره بیرون. به جلیل گفت هرچی میتونی محکم و تند بکوب تا ته. یه لحظه چنان تلمبه هاشونو تند کردن که بدنم داشت از هم میپاشید و داد میزدم ولی دست اصغر نمیذاشت صدام بلند شه.

کیراشونو در آوردن. بدنم میلرزید. اصغر بلند شد ایستاد منو رو هوا بغل کرد کیرشو گذاشت تو کسم و پاهامو دور بدنش گره زدم. جلیل اومد از پشت کیرشو کرد تو کونم که به به خاطر کلفتیش حس کردم کونم کباب شد. یه دستمو انداختم دور گردن جلیل اونیکی دستمو انداختم دور گردن اصغر. شروع کردن به کردنم رو هوا. یه لحظه تو صورت جلیل نگاه میکردم یه لحظه تو صورت اصغر. نوبتی لباشونو میبوسیدم. منو می کردن و یه دستشون رو روی بدنم میکشیدن تا از صافی و نرمی بدنم استفاده کنن و لذت ببرن. روی رونم. روی شکمم. رو سینه هام. شروع کردم به ادا درآوردن. زبونمو درآوردم بیرون و خودمو لوس می کردم و چشامو اینور اونورو میکردم که حشری ترم بشن. به اصغر نگا میکردم میگفتم اصغر جونم بکن منو. به جلیل میگفتم جلیل جونم بگا بدن نازمو. هروقت میگفتم اینارو محکم تر میکردنم. کیر کلفت جلیل کونمو جر میداد و کیر دراز اصغر میخورد ته کسم و ضربات سر کیرش به رحمم رو حس می کردم. لحظات آخر که داشتن ارضا میشدن تلمبه هاشونو تندتر کردن. دیگه از درد زیاد تلمبه ها نمیتونستم ادا در بیارم و فقط جیغ میزدم و چشامو باز و بسته میکردم. جلیل ارضا شد و وقتی آبشو کامل خالی کرد تو کونم، کیرشو کشید بیرون. اصغر تنهایی تلمبه هاشو رو هوا تو کسم ادامه داد تا اینکه وقتی خواست ارضا شه منو نشوند رو زمینو آبشو ریخت تو صورت و دهنم. چند قطره از آب اصغر که ریخته بود تو دهنم رو خوردم و بقیشو از رو صورتم پاک کردم. من ولو شدم رو تخت. اصغرو جلیل بدن لختمو نگا میکردن و لبخند میزدن. بعد از اتاق رفتن بیرون.

پاهامو جلو آینه وا کردم دیدم دو تا سوراخ خیلی بزرگ لای پام دیده میشه. با خودم خندیدم گفتم یکی تو باکره ای یه دونم الکسیس تگزاس. با خودم گفتم دارم از درد لای پام میمیرم ولی عجب سکس خفنی بود. فکرشو می کردی دابل پنتریشن بشی؟ خندیدم و گفتم چه خوب که تو این سن ته سکسو درآوردم و از این به بعد تمرکزم رو مسائل دیگس. بعدش رو تخت خوابم برد. یه ساعت بعد بیدار شدم دیدم کلی میس کال از اشکان دارم. بهش زنگ زدم و دم خونه باهاش قرار گذاشتم. لباسامو پوشیدم به زحمت با درد زیاد لای پام از اتاق در اومدم دیدم صدای قهقهه کارگرا میاد. رفتم آشپزخونه دیدم چایی میخورن. گفتن چطوری؟ گفتم مرسی خوبم. گفتن میری بیرون؟ گفتم آره میرم خونه مامان بزرگم. گفتن شمارتو بده داشته باشیم بازم میکنیمت. حس عجیبی داشتم که بهشون شماره میدادم. شمارمو دادم و از خونه اومدم بیرون. با اشکان رفتیم دور دور. اشکان گفت امروز از دیروزم خسته تری. حتی راه هم نمیتونی بری. گفتم پریودم این دفعه خیلی سنگین بود. رفتیم رستوران با هم کباب خوردیم. وسطا گفت قرار بود این دو روز بیام خونتون. ولی خب پریود شدی و نشد. به نظرت هفته بعد میشه بریم؟ گفتم نمیدونم. حالا من یه چیزی گفتم. چی فک کردی راجب من؟ من دختری نیستم که به این راحتیا با پسری تنها شم تو خونه. گفت آره میشناسمت. باشه. من منتظر میمونم تا یه روز که وقتش برسه. من ولی دوست داشتم هیچ وقت وقتش نرسه .دوست داشتم رابطمون عاطفی بمونه و با سکس خراب نشه. اون شب رفتم خونه مامان بزرگم و لنگان لنگان رفتم توی رختخوابم تا بخوابم تا وقتی فردا صب مامان بابام میان تهران منم برم خونمون.

نوشته: السانا ایکس


👍 17
👎 2
45601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

947312
2023-09-14 03:05:29 +0330 +0330

اینقدر ناله کردی گفتی دختر ۱۶ ساله هستم به چهار نفر کس دادم یهو این جمله از کجا اومد
کیرمو جلو صورتم گرفت گفت لیسش بزن.
احمق خب اول جلق میزدی بعد داستان مینوشتی 😂

3 ❤️

947314
2023-09-14 03:13:34 +0330 +0330

چرا ؟
چرا نمیتونم قبول کنم

2 ❤️

947321
2023-09-14 03:55:33 +0330 +0330

سنت خیلی بالاس و مونث نیستی … کاملا مشخص بود از طرز نگارشت که پسر هستی

4 ❤️

947341
2023-09-14 07:09:10 +0330 +0330

خوب بود خیلی 🥃

0 ❤️

947439
2023-09-14 22:56:46 +0330 +0330

اخه جنده دوزاری الهه قصر خودشیفتگی توروداشت ملکه انگلیس می شد

2 ❤️

947494
2023-09-15 04:08:13 +0330 +0330

سلام عزیزم
سایز بزرگ و کلفت دارم
زیرم حسابی حال میکنی
بیا خصوصی عکسشو ببین

0 ❤️

969708
2024-02-05 16:46:05 +0330 +0330

بیچاره پسرع

0 ❤️