اولین سکس دانشجوی ارشد

1402/06/16

سلام من یه ایرانی خیر ندیده هستم اولین داستانمه مینویسم و نگارش خوبی هم ندارم. الان ۳۶ سالمه و قدم ۱۷۹ و وزنم ۹۵ و کیر تقریبا بزرگی دارم(۱۷ سانت تقریبا) و کلا با دو سه نفر سکس داشتم تا حالا. پوستم سفید و قیافم مردونست ولی اعتماد به نفسم در حد موشه🙄
این داستانی که میگم مال خرداد ۱۰ سال پیشه و اولین سکسم. من دانشگاه تهران داشتم کارشناسی ارشد میخوندم و هیچوقت خایه نمیکردم دختر بازی کنم یا بخوام دنبال جنده و اینجور چیزا بگردم. درس هم زیاد نمی خوندم ولی همینجوریشم از خیلیا جلوتر بودم و مقاله و پایان نامه های زیادی رو هم انجام میدادم برا بقیه همکلاسام. یه روز داشتم با لبتاپم ور میرفتم که یه ایمیل اومده بود برام که آقای فلانی من چند نمونه مقاله میخوام برای استاد زیادم مهم نیست کیفیتش فقط صفحاتش زیاد باشه که استاد نتونه بخونش و نمره رو بهم بده. منم قبول کردم و خواستم بفرستم که چون حجمشون خیلی زیاد بود نمیشد ایمیلش کرد دیگه گفتم یه روز بیا میدون ولیعصر تا بریزمشون رو فلش برات و یه چیزی هم میخوریم با هم. وقتی اومد دیدم یه دختر سفید کوچولو با چشمای خوشگل ولی خیلی ظریف بود اندام سکسی قابل توجهی نداشت. خیلی تو ذوقم خورد که بعد یه عمر با یکی قرار گذاشتیم این نصیبمون شد. خلاصه رفتیم یه کافه نشستیم تو صحبتهامون فهمیدم متاهله ولی تو دادگاه دنبال کارای طلاقش بود و بیشتر دنبال درد دل کردن و اینجور چیزا بود. منم جهت همراهی و همدردی باهاش خوب گوش میدادم به حرفاش وگرنه حتی یبارم کیرم براش راست نشد و جق رو ترجیح میدادم به اون. چند جلسه که همو دیدیم گفت خوابگاه خیلی شلوغه و باید برم شیراز چون جا ندارم برا درس خوندن. منم خواهرم رفته بود شهرستان برا زایمان که دقیقا سه هفته نبودش و کلیدشو داده بود به من که چند وقت یکبار برم سر بزنم خونشونو دزد نزنه. تا اینو گفت از سر دلسوزی گفتم بیا کلید رو بهت بدم این ۱۰ روز باقی مونده درستو اونجا بخون که با تعجب دیدم سریع قبول کرد و گفت غروب بریم تا منم کتابامو بیارم.
ساعت ۷غروب رسیدیم و یخچال رو براش پر کردم و چند دقیقه جای وسایلو بهش گفتم و مثل اسکل ها خواستم بزنم بیرون که دستمو گرفت و گفت میترسم شب تنها باشم اینجا توهم بمون. گفتم نمیتونی درس بخونی گفت میرم تو اتاق توام تو حال از رو کتابای من درس بخون. قبول کردم و موندم. شام دوتا ساندویچ خوردیم و اون رفت تو اتاق و منم تو هال.هنوز یک صفحه نخونده بودم که خوابم گرفته بود. یهو تو خواب احساس میکردم یکی داره با کیرم ور میره اولش فکر کردم خواب میبینم ولی بعد فهمیدم فاطمه خانوم اومده سراغم.
اولش خودمو زدم بخواب و یکم ماساژ داد کیرمو بعد شلوارکمو کشید پایین و شروع کرد به خوردن کیرم و تند تند ساک میزد منم که اولین بار بود یه دختر کیرمو لمس میکرد ۱۵ ثانیه نشد داشتم ارضا میشدم که مثلا یهویی بیدار شدم 🙂
ولی برای فاطمه انگار نه انگار که بیدار شدم و با لذت تمام داشت ادامه میداد که یهو خالی شدم تو دهنشو همشو خورد. بعد خودشو انداخت تو بغلم و هی تند تند میگفت میخوام.میخوام.میخوام. منم چون بار اولم بود منظورشو نمیفهمیدم و البته کاملا خجالت میکشیدم😄
گفت خره بیا الان که نمیتونی بکنی حداقل کوسمو بخور دارم میمیرم از شهوت. منم قبول کردم و لباسشو در آوردم دیدم دو تا ممه کوچیک داره در حد نارنگی سه چهار دقیقه خوردم یه پسی بهم زد گفت برو پایین دیگه. منم شلوارشو کشیدم پایین دو سه ثانیه مبهوت کوسش شدم که یه شکاف کوچولو بود در حد دوسانت!!!
پاهاشو باز کردم و آروم زبونمو کردم توش تند تند لیس میزدم گفت لعنتی بستنی نمیخوری که یکم با ملاطفت بخور🙃
یکم خوردم دیدم خوشمزه ست و ادامه دادم به خوردن که دیدم داره میلرزه و یکم عضلات لگنش سفت شد اولش ترسیدم گفتم سکته نکنه بعد فهمیدم که ارضا شده. بغل هم دراز کشیدیم و خوابمون برد ساعت ۱۱ بیدار شدیم دیدم کیرم شق شقه تازه متوجه شده بود که اولین فرصت زندگیش پیش اومده براش و فاطمه هم که سریع پرید بالا و شروع کرد به ساک زدن و وقتی خودشم تحریک شد پاهاشو دادم بالا و کیرمو گذاشتم لای کوسش با ترس و لرز که نکنه پاره بشه یواش سرشو فرستادم داخل خیلییییی کوسش تنگ بود چنان آبی داده بود که انگار اولین سکسشه. گفت بکن تا ته فقط بکن… منم آروم فرو کردم ولی تا ته نمیرفت و دل درد شدید میگرفت. به هرحال چندتا تلمبه زدم و همزمان لباشم میخوردم هربارم میخواستم ارضا بشم سریع می کشیدم بیرون و مدلهای دیگه رو امتحان میکردم. دو سه پوزیشن مختلف کردمش و گفتم میتونی بهم کون بدی گفت هرجا رو که میخوای جر بده فقط بکنم. برش گردوندم رو شکم و لای کون گرد و کوچیکشو باز کردم دیدم خیلی تنگه. دیده بودم چطور کون رو گشاد میکنن و منم انگشتمو تف زدم و کردم تو کونش یکم آروم تلمبه زدم و دیدم دردش گرفت ولی خوشش اومده بود هر کاری کردم نتونستم انگشت دوم رو بکنم توش و بیخیال شدم ولی خودش گیر داده بود که باید بکنی چون مشخصه خیلی دوس داری. بنده خدا داشت مثلا مرام میذاشت برام. خلاصه کیرمو لیز کردم و گذاشتم دم سوراخ کونش هرچی فشار دادم فقط فکر کنم ۳میلیمتر رفت داخل و داشت میترکید بیخیالش شدم و همونجوری کردم تو کسش از پشت دو دقیقه بعد هم ارضا شدم و سریع کشیدم بیرون و ریختمش رو کمرش. تا ۱۰ روز با هم اونجا بودیم انواع مدلهای مختلف رو روش امتحان کردم و یاد گرفتم. بعد اونم دیگه مکان پیدا نکردم. بین امتحانات یکی دوبار تو کوچه پس کوچه های تاریک سرپایی کردمش ولی اون نمیتونست ارضا بشه تو اون حالت و بعد سکس هی غرغر میکرد. دو تا درس هم به لطف اون باهم بودنه افتادیم هردومون و یهویی بعد امتحانات ول کرد و رفت شیراز و منم دیگه ندیدمش.
اگه کسی جهت مزه ریختن میخواد فحش بده مختاره ولی بخاطر متن و نگارش خداییش واقعیت بود و اولین داستان نویسیم هم هست پس ذهن خودتون و حال منو بد نکنید. شاد و پیروز باشید.

نوشته: fucker dead


👍 14
👎 7
30801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

946250
2023-09-08 00:26:54 +0330 +0330

کسکش نمیدونستی دختره بعد بهش گفتی بیا ولیعصر چیزی میخوری کیرش خوردی مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

946257
2023-09-08 00:44:52 +0330 +0330

این حجم از کس‌‌شعر بی‌نظیره

1 ❤️

946281
2023-09-08 04:52:11 +0330 +0330

به نظرم واقعی بود . نوش جونت . دمتم گرم .

1 ❤️

946289
2023-09-08 08:46:07 +0330 +0330

کدام دانشکده دانشگاه تهران بودی چه سالی ؟
کسی که خیلی زود مقاله میخواد هیچوقت ایمیل نمیزنه ؟
پسر خوب ما هم دانشگاه رفتیم .

0 ❤️

946444
2023-09-09 15:19:25 +0330 +0330

یک مدت داستانا فقط گی بعد خواهرزن بعد مادر ومادرزن اسما همه یکی امیر و… الان داستانا همه چادریا جنده شدن همه اسما فاطمه من بنظرم داستانا کار یک نفره حداقل یکم ویرایشت درست تر باشه عاقلانه تر باشه درصد وقوع اش زیاد باشه کوسم میبری بکنی به این زودی نمیده گی ها که کلیشه اول میکرد درد داشتم بعد بالذت همراه شد تابلودروغ یعنی سناریوی همه مشترک من حاضرم شبی یک داستان بخونم ولی واقعی و درست باشه

0 ❤️