اولین سکس زندگیم باعشقمـ

1392/07/23

سلام
اسم من بیتاستــــــــــ
دختری ام همیشه تو خودممـ تیپ های سنگین میزنم 18سالمه
ب پسراهم توجه زیادی نمیکنمـــــ
همیشه دنبال عشق زندگی بودمــــــــ
دختر سکسی هم هستم
اماسکس با مرد زندگیمو دوست داشتم همیشهـــــ
ورزشکارهستم قدم 174ووزنمـمـ 64 قیافمم بدنیست یعنی خوبمـــــــــ
ب پسرا توجه نمیکردمـ تا اینکه با پسری ب اسم محمد اشناشدمـ
عاشقش شدم اوایل مثل دوتا دوست بودیم اما بد جور بعد ها عاشقش شدم
اون تهرانی بود منم اراکی تا اینکه ب خاطر من اومد اراک دفتر کارشو اورد اراک
راستی محمد 23 وی پسر قدبلند خوش هیکل هستش وخوشگل«
پسر غیرتی بود اومد اراک روب روی خونه ما خونه گرفت من خیلی خوش حال شدم بابت این موضوعــــ اونم میخواست منو زیر نظر داشته باشهـ کلی هم درمورد من تحقیق کرد ب قول خودش خانواده اصیلی بودن دوست داشت عروس خانوادشون دختر پاکی باشه
روزها میگذشت مابیشتر عاشق هم میشدیمـ اون روزا ساعت 7صبح تا 4و5 بعداز ظهر سرکاربود
منم وقت های بیاری میرفتم دفتر پیشش تا اینجاهم رابطمون بوس ولب بود
و همچنین بغل ک من عاشقش بودمـ همه جا خودمو مینداختم تو بغلش
همه روز وقتمون باهم سپری میشدروز ب روز عاشق تر
منم ک ی دختر حشری هر وقت میرفتمـ بغلش نازم میکرد دست میکشید رو سینه هام شرتم خیس میشد
چند باری هم کسمواز روشلوار ناز کرده بود
خانواده اون میدونستن با من دوسته ومن مامانم میدونستـ
بابام ی هفته رفته بود قشم ماموریت و منم از خدا بود چون همش خونه محمد بودم باهاش عشق بازی میکردم
تااینکه ی شب با مامانم دعوام شدساعت 11 شب بود
مامانم کتکم زد خیلی بهم برخورد رفتم از خونه بیرون رفتم پیش محمد
کلیدخونشوداشتم در حیاط باز کردم رفتم بالازنگ درخونشوزدم اونم حسابی ترسیده بود
وقتی در باز کرد منو در حال گریه کردن دیدحسابی جا خوردطوری ک یادش رفته بود فقط ی شورت پاشه منم پریدم بغلش حسابی گریه کردم اونم منوبردرو تخت
براش توضیح دادم چی شده لباسامو دراوردم خونه یادم رفته بودلباسمو عوض کنم با شلوارک وتاپ اومده بودمـ اونم واسه اینکه منو اروم کنه شروع کرد ب خوردن لبام اومده بودرومن وگردنمو میخوردلبامو میخورد لاله گوشمو میخوردمم ک صدای اه نالم بلند شده بود حسابی حشری شده بود وسنگین شده بوددستم پشت کمرش بود گرمای تنشو حس میکردمـ کیرش دقیقا رو کسم بود ولی از رو لباس
تا اینکه دیگه دو تامون تو حس بودیم خودشو عقب جلو میکرد کیرش کشیده بشه رو کسم دستشو کرد زیر شلوارک از زیر شرتم کرد تو کسم حسابی خیس بودم گفتم جون خانوم خوشگلم ک کسش خیسه
منم فقط اه میکشیدم صدای ناله هام بلند تر شده بودتا اینکه لباسای منو دراوردشروع کرد ب خوردن سینه هام دستم شت سرش بود فشار میدادم تو سینه هام اونم میخورد نوک سینه هامو مک میزدصدای ناله هامون کل اتاقو برداشته بود
پاشد شرتشودراوردمن با دیدن کیرش دهنم باز موند گفتم چ قدر گندست اونم گفت مال تو
گفت بخورش اما من دوستنداشتم ب خاطر همین راضی شدرفت لبه تخت شروع کرد ب خوردن کسم زبونشو میکشید تو کسم با دستش کسمو ناز میکرد
گفت بیتا منم با صدایی ک با اه قاطی شده بود گفت جونم گفت میخوای امشب زنم بشی؟
منم ک تو اون حال و هوا از خدام بود گفتم اره عشقم ولی از دردش میترسیدم
با دستش با اب دهن کیرشو خیس کرد
ی کمم کسمو خوردکیرش گذاشت لب کسم حسابی ترسیده بودم داشتم میلرزیدمـ
اونم ی ذره سر کیرشو(کلاهک)کرد تو کسم بعد محکم تا ته کرد تو کسم من فقط جیغ میزدم اونم بدون توجه ب جیغ های من کیرشوعقب جلومیکرد تو کسمـ
کسم میسوخت التماس میکردم بکش بیرون گریه میکردم اما اون توجه نمیکرد
کیرشو عقب جلو میکرد دستمو انداختم پشت کمرشو انداختمش روی خودم کیرش تو کسم بود شروع کرد ب خوردن لبم نازم کردن منم گریه میکردمـ
اشکامو پاک کرد گفت گریه نکن خانومم دیگه زنم شدی اینقد کیرشو عقب جلو کرد ک دردش واسم لذت شده بودگفتم کیرشو بکشه بیرون کیرش خونی شده بود
دستشو گرفتم ی هو صدای اهــــــــــــــــــم بلند شد اههههههههههههه میکشیدم ک با ی لرزه ارضا ششدمـ
محمدم بادستش کیرشو عقب جلو کرد ابش اومد پاشید روسینمـــــ
عجب گندی زده بودیم ب تخت زنندگی با اب وخون یکی شده بود بعدشم فهمیدم ک مامانم کلی ز زده ببینه من اونجام یا ن ک اصلا متوجه نشده بودیم
محمدحال نداشت ولی بااین حساب منو بغل کرد رفتیم حموم بعدشم تخت تمیز کردیم تاصب توبغل هم بودیم
بعد از اون شب بعضی وقت ها سکس میکنیم الانم نامزدیم میخوایم ازدواج کنیم
اگه بد بود ببخشید
دوست داشتید بگید بقیه سکس هامونم بنویسم
مرسی
بیتا


👍 0
👎 0
28066 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

401301
2013-10-15 03:20:24 +0330 +0330

اصلا حال نمیده قبل از دیگران نظر بذاری،،،نظرات دوستان،،و نقد هاشون جالبتره برام…
.
.
.
خلاصه بود ترجیح میدم جزییات سکس بیشتر توضیح داده بشه…

0 ❤️

401302
2013-10-15 03:44:16 +0330 +0330
NA

آنچنان از کلمه همیشه استفاده کردی که انگار چند سالته که همیشه سکس با مرد زندگیتو دوست داشتی یا همیشه تیپ سنگین میزنی ( که آی از این جمله من بیزارم که نگو) . دختر جان شما از مرد و زندگی اصلا چی می دونی؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

401303
2013-10-15 06:51:10 +0330 +0330
NA

فكر نكنم.يه حسي ميگه هنوز فرق گوز باشقيقه رو نميدوني.برگمشو سر درس ومشقت.

0 ❤️

401304
2013-10-15 08:17:31 +0330 +0330
NA

پسری که وقتی داری درد میکشی عین خیالش نباشه رو باید رید بش نه این که تازه باش ازدواج کنی

0 ❤️

401305
2013-10-15 12:22:38 +0330 +0330

پسرونه بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . .
تا صبح خونه یارو موندی؟ فرداش مامانت هم چیزی بهت نگفت؟ کلا شما چه مواقعی میرفتی باشگاه واسه‌ی ورزش؟شاشیدم تو املاء و انشاء و طرز نگارش تخمیت، دیگه ننویس. زور میزنم که دیگه شعر نگم ولی مجبورم می‌کنید شما کُس‌مغزهای داستان نویس.

چه سنگین است این تیپ قشنگت
با اون شلوار و تاپِ رنگارنگت
فرار کردی ز دست خانواده
محمد هم بزد در کُس تنگت

0 ❤️

401306
2013-10-16 03:53:07 +0330 +0330
NA

تازه اينهمه تحقيق كرده، تو گيرش افتادى… لابد اگه يه ذره ديگه تحقيق ميكرد يه روسپى گيرش ميفتاد حتما… درست متوجه شدم؟ طبق فرمول شما اينطورى ديگه…!

0 ❤️




آخرین بازدیدها